عصرایران ؛ جعفر محمدی - عکس و فیلمی که از محمود احمدی نژاد در حاشیه مراسم وداع با هوگو چاوز منتشر شد ، به زودی تبدیل به خبر داغ رسانه های ایران گشت: احمدی نژادی که دست در دست مادر چاوز ، می گرید و احمدی نژادی که دست بر شانه مادر چاوز می گذارد و تسلی خاطرش می دهد.
چنین تصاویری ، جز در ایران ، در هیچ جای دنیا ، خبر نیست ، اما از آنجا که در "جمهوری اسلامی ایران" ، مقامات رسمی ، موظف به حفظ دستورات مذهبی در مراودات رسمی هستند ، تخطی شان از این موضوع ، می تواند حتی دردسر ساز هم بشود و البته ، هر چه فرد خاطی ، مقام بالاتری داشته باشد ، این موضوع جنجالی تر می شود.
حتی غیرمذهبی ها نیز در ایران به چنین موضوعاتی توجه نشان می دهند:"برای دیگران ممنوع است اما خودشان...!" هر چند که اصل موضوع را قابل اعتنا نمی دانند.
درباره عکس ها و فیلم منتشره احمدی نژاد چند نکته قابل ذکر است:
1 - اصل را باید بر برائت گذاشت ؛ هر چند که احمدی نژادی ها ، هیچگاه از این اصل در مواجهه با رقبایشان بهره نبرده اند و همواره ، به دنبال متهم کردن دیگران و آبرو بردن بوده اند؛ از مناظره های انتخاباتی تا پخش فیلم در مجلس. اخلاق اما این اجازه را نمی دهد که در برابر بی اخلاقی ، بی اخلاقی شود.
می توانیم حرکت احمدی نژاد را حمل بر معصیتی عمدی کنیم اما یک اصل حقوقی می گوید که ماجرا را همیشه باید به نفع متهم تفسیر کرد.
از این رو می توان بدون بزرگنمایی این ماجرا ، از کنارش گذشت. درباره عکسی که دستان احمدی نژاد در دستان مادر چاوز است ، می توان گفت که احمدی نژاد ، دست هایش را به نشانه احترام - مانند مردم شرق آسیا - روی هم گذاشته و مادر داغدار چاوز - که الزامات مذهبی ما را ندارد - دستانش را به دور دستان احمدی نژاد گره زده است و در آن لحظه ، احمدی نژاد ، به عنوان یک انسان در برابر یک مادر فرزند از دست داده ، چه می توانست بکند؟ و درست در همان موقع ، عکاس ، عکس تاریخی اش را گرفته است.
درباره عکسی هم که احمدی نژاد دستش را بر شانه مادر چاوز می گذارد نیز می تواند چنین توجیه کرد که او ، دستش را بر روی لباس مادر پیر چاوز گذاشته است و هیچ تماس غیر شرعی صورت نگرفته است.
البته شاید عده ای بگویند که کل ماجرا ، اصلاً مهم نبوده است چون مادر چاوز ، همسن مادر احمدی نژاد است. این سخن قابل اعتنایی است اما آنچه در سطور فوق آمد ، از منظر تقیدات شرعی است با این تأکید که حتی از منظر شرع نیز می توان کل ماجرا را با برائت سپری کرد. این یک تعارف نیست ، واقعیتی است که اخلاق ، دین و انسانیت نیز آن را تأیید می کنند.
قرار نیست ، همه چیز را علیه همدیگر علم کنیم ، مچ بگیریم ، از کاه کوه بسازیم و از هر فرصتی برای تسویه حساب جناحی بهره ببریم ؛ هر چند که احمدی نژاد و یارانش ، متأسفانه چنین تقیدات اخلاقی را از خود نشان نداده اند!
2 - همان طور که می توان بر اساس اصول فقهی ، حقوقی و البته عقلی ،از "عمل در عیان" احمدی نژاد را با "برائت و بزرگی" گذشت ، در برابر سایر مردم نیز "باید" چنین رفتاری پیشه کرد.
نباید این گونه باشد که بگوییم چون این شخص که برخلاف دستور دین با نامحرم تماس داشته ، رئیس جمهور است ، اصل برائت و آموزه های اخلاقی را رعایت کنیم و درباره دیگران ، از سیاستمداران رقیب گرفته تا جوانان کوچه و خیابان ، سختگیری کنیم و مو از ماست بیرون بکشیم که مثلاً چرا در فلان مهمانی بودی یا نسبت تان با یکدیگر چیست و نظایر این. اصل برائت و اصل تفسیر به نفع متهم ، برای همه مردم است.
3 - آنچه در حاشیه مراسم وداع با چاوز گذشت ، با توجه به سطور فوق ، اتفاق مهمی نبوده است و آنقدر مهم نیست که کل انرژی کشور برای مدتی صرف آن شود. ولی دروغی که معاون او ، میرتاج الدینی درباره عکس ها گفته ، اساساً قابل گذشت و اعمال اصل برائت و تفسیر به نفع متهم نیست.
عکس هایی از این واقعه در همه دنیا منتشر شده است و اتفاقاً رسانه های خارجی که این تصاویر را منتشر کرده اند - از جمله رسانه های ونزوئلا - اصلاً در تصورشان نمی گنجید که در حال انتشار مسأله خاصی هستند.
در این عکس ها ، مرادوده نزدیک احمدی نژاد و مادر چاوز ، کاملاً مشهود است اما معاون احمدی نژاد که در چند سانتی متری این رویدادها قرار داشت ، به سادگی تمام ، آنچه مردم با چشم خود دیده اند را انکار می کند و می گوید: من و آقای صالحی در آنجا حضور داشتم و چنین چیزی صحت نداشته است.عکسها را تغییر دادهاند و یا آنها به گونهای انداخته شده که
اینگونه برداشت شده است و مصافحهای در کار نبوده است. آنها خیلی اظهار
ارادت میکردند و اصرار داشتند که دست رئیس جمهور را بگیرند، اما رئیس
جمهور دستهایش را میکشید. (خبرگزاری تسنیم)
حتی اگر کار احمدی نژاد را مصداق معصیت شرعی بدانیم (که می توان ندانست)، حرف های نادرست میرتاج الدینی گناه بزرگ تری است ، چه آن که بر اساس آموزه های دینی - که خود آقای میرتاج الدینی وقوف بهتری بر آن دارند - دروغ ، از "معاصی کبیره" است.
یعنی که چنین چیزی وجود نداشته است؟ و یعنی چه که عکس ها را تغییر داده اند؟
آیا آقای میرتاج الدینی ، حاضر است عکس ها و فیلم ها به کارشناسی رسمی سپرده شوند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد؟!
وقتی محمود احمدی نژاد در بازگشت از اولین سفرش به نیویورک ، در دیدار با آیت الله جوادی آملی ، مدعی هاله نور شد و فیلم این دیدار منتشر گشت ، بارها و بارها ، شخص خود او و اطرافیانش ، مدعی شدند که فیلم جعلی بوده است و حتی در آن زمان ، غلامحسین الهام خط و نشان کشید که با جعل کنندگان آن فیلم برخورد قانونی خواهند کرد.
اگر در همان ابتدای کار ، هم با ادعای هاله نور و هم با دروغی به نام انکار فیلم آن جلسه برخورد ولو ارشادی صورت می گرفت ، کار بدانجا نمی کشید که امروز معاون یک رئیس جمهور ، اتفاق رخ داده در یک منظر بین المللی را انکار کند و تازه ، پا فراتر بگذارد و طلبکارانه ، منتشر کنندگان عکس را متهم به دستکاری در عکس نماید!
مشکل کشور ما ، بی گمان این نیست که آیا احمدی نژاد بر شانه پیرزنی در ونزوئلا دست زد یا نه؟ مصیبت کشور ما ، آفت بزرگی به نام "دروغ" است که مانند ملخ بر خرمن اعتماد مردم افتاده است و همه چیز را می خورد و نابود می کند. مصیبت این است ، نه آن!
بعد از تحریر:واقعاً جای تأسف برای همه ماست که مسأله اول کشورمان چه چیزی شده است!