كیهان: ارثیه كسی نیست!
«ارثیه كسی نیست!» عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم حسین شریعتمداری است كه در آن میخوانید؛
1- بامداد دیروز سعید مرتضوی كه دوشنبه شب هفته جاری بازداشت شده بود از
زندان آزاد شد. دادستانی تهران با انتشار بیانیه ای درباره علت و چرایی این
اقدام خود آورده است «پس از اعلام جرم دادستان تهران علیه سعید مرتضوی به
اتهام قید شده در اعلام جرم، نامبرده به دادسرا احضار و پس از تحقیق و
تفهیم اتهام توسط بازپرس پرونده به زندان معرفی گردید. متعاقبا پس از تكمیل
تحقیقات بازپرس، نامبرده با صدور قرار تامین مناسب آزاد شد. همچنین از
فاضل لاریجانی با توجه به مطالب منعكس در نوار منتشره تحقیقات لازم توسط
بازپرس انجام گرفت. رسیدگی به پرونده هر دو نفر فوق ادامه دارد.»
در بیانیه دادستانی تهران ابهامات درخور توجهی دیده می شود از جمله آن كه؛
الف- در بیانیه دادستان محترم تهران به اتهام سعید مرتضوی اشاره نشده و در
این باره تنها به جمله مبهم «اتهام قید شده در اعلام جرم»! بسنده شده است و
سؤال این است كه «كدام اتهام»؟ پاسخ این سؤال را می توان از بخش پایانی
این بیانیه كوتاه به دست آورد. آنجا كه آمده است «همچنین از فاضل لاریجانی
با توجه به مطالب منعكس در نوار منتشره، تحقیقات لازم توسط بازپرس انجام
گرفت. رسیدگی به پرونده هر دو نفر فوق ادامه دارد» این جمله از بیانیه
دادستان محترم تهران نشان می دهد كه سعید مرتضوی و فاضل لاریجانی پرونده
مشتركی دارند و از آنجا كه درباره سعید مرتضوی از لفظ «اتهام» به صورت مفرد
استفاده شده، می توان نتیجه گرفت كه برخی از اتهامات دیگر مرتضوی در این
بازداشت دخالت نداشته است.
اكنون جای این سؤال است كه چرا مرتضوی برای تفهیم اتهام بازداشت می شود-
آنهم بازداشت شبانه- ولی فاضل لاریجانی برای تفهیم اتهام بازداشت نمی شود؟!
ب- در بیانیه دادستانی آمده است «پس از اعلام جرم دادستان تهران علیه سعید
مرتضوی به اتهام قید شده در اعلام جرم، نامبرده به دادسرا احضار و...»
پرسش بعدی آن است كه چرا دادستان محترم علیه سعید مرتضوی اعلام جرم كرده
ولی علیه فاضل لاریجانی اعلام جرم نكرده است؟! مگر به استناد بیانیه
دادستانی تهران، هر دو نفر متهم یك پرونده نبوده اند؟! اگر یكی از آنها
شاكی و دیگری متهم بود، برخورد دوگانه دادستانی قابل توجیه بود ولی بیانیه
دادستانی بر متهم بودن فاضل لاریجانی نیز تاكید و تصریح دارد. بنابراین
بازداشت شبانه یكی از دو متهم و خودداری از بازداشت متهم دیگر چگونه قابل
توجیه است و این تبعیض از كجا ناشی شده و به چه علت صورت پذیرفته است؟!
ج- بیانیه دادستانی نشان می دهد كه اتهام هر دو متهم «به مطالب منعكس در
نوار منتشره» مربوط است، كه باید گفت اگر انتشار نوار یاد شده جرم باشد كه
هست و اقدام ضد اخلاقی، مجرمانه و غیرقابل توجیهی نیز هست، این جرم را آقای
رئیس جمهور مرتكب شده است. بنابراین جرم مرتضوی می تواند اقدام غیراخلاقی و
صد البته مجرمانه وی در تهیه نوار باشد. و جرم فاضل لاریجانی درخواست
غیرقانونی او - صرفنظر از صحت و سقم آن - است. با این حساب وقتی قرار و
تصمیم به دستگیری باشد اتهام فاضل لاریجانی اگر بیشتر از مورد اتهامی
مرتضوی نباشد، كمتر از آن نیز به نظر نمی رسد و بار دیگر این سوال مطرح می
شود كه چرا با فاضل لاریجانی برخوردی مشابه سعید مرتضوی صورت نپذیرفته
است؟!
از آنجا كه فاضل لاریجانی، برادر ریاست محترم قوه قضائیه است برخورد
دوگانه و غیر قابل توجیهی كه به آن اشاره شد می تواند توهم تبعیض از سوی
دستگاه تحت مدیریت ایشان را در پی داشته و برخلاف تاكید چندباره رهبرمعظم
انقلاب و گواهی عقل و منطق؛ مصداق «به كارگیری احساسات مردم در جهت ایجاد
اختلاف» باشد. اگر چنین باشد كه متأسفانه هست، چه كسی پاسخگوست؟!
2- و اما، نوار مطرح و منتشر شده در جلسه علنی روز یكشنبه مجلس كمترین
ارتباطی با موضوع و دستور كار جلسه یعنی استیضاح وزیركار نداشت. اگر برادر
رئیس مجلس - بر فرض صحت آنچه در نوار آمده است- مرتكب جرمی شده باشد، این
موضوع چه ربطی به استیضاح وزیر كار دارد؟! و یا این جرم احتمالی! چه
ارتباطی می تواند با رئیس مجلس داشته باشد؟! در كدام سیستم حقوقی و قضایی،
گناه برادر- بر فرض صحت- را به حساب برادر دیگر می نویسند؟! و سوال این است
كه آیا جناب رئیس جمهور از این نكته بدیهی بی خبر بوده اند؟! پاسخ نمی
تواند مثبت باشد، بنابراین باید پرسید با چه انگیزه و برای رسیدن به كدام
مقصود و منظور اقدام به انتشار نوار یاد شده كرده اند؟!
به یقین منظور ایشان برخورد با یك فساد اقتصادی نبوده است، چرا كه اگر
چنین بود اولا؛ بایستی نوار را در اختیار مراجع قضایی و مراكز مربوطه قرار
می دادند كه ندادند! ثانیا؛ چنانچه نگران فساد اقتصادی بودند چرا نوار مورد
اشاره را مدتها نزد خود نگاهداشته و تا روز یكشنبه كذایی منتشر نكرده
بودند؟ ثالثا؛ چرا در موارد مشابه كه به اطرافیان ایشان مربوط می شود، نظیر
ملاقات آقای «م» با یكی از متهمان ردیف اول فساد كلان اقتصادی در هتل لاله
تهران، ماجرای «فیوضی» در كیش و نمونه های دیگری كه موضوع این یادداشت
نیست، سكوت كرده اند؟! بنابراین با جرأت می توان گفت؛ كه منظور آقای رئیس
جمهور مقابله با مفاسد اقتصادی نبوده است مخصوصا آن كه از نوار یاد شده
برای وادار كردن مجلس به پس گرفتن طرح استیضاح وزیر كار استفاده كرده اند و
قبل از جلسه استیضاح نیز به انتشار این نوار در صورت استیضاح وزیر كار
اشاره كرده بودند!
اكنون جای این سؤال است كه آقای رئیس جمهور از انتشار نوار یاد شده در صحن
علنی مجلس- صرفنظر از غیرقانونی و غیراخلاقی بودن آن- چه منظوری داشته
اند؟! در این باره سخنی به میان نمی آوریم چرا كه ذوق زدگی دشمنان تابلودار
بیرونی از اقدام رئیس جمهور و تعجب توأم با تاسف مردم از این اقدام
غیراخلاقی و غیرقانونی، پاسخ روشن و خالی از ابهامی به سؤال یاد شده است؟! و
فقط اشاره می كنیم كه ماجرا بسیار فراتر از یك به اصطلاح افشاگری- آنهم با
مشخصات فوق الذكر- بوده است!
گفتنی است كه براساس یك خبر موثق، برخی از اعضای دولت و نزدیكان رئیس
جمهور با توجه به سخیف و غیراخلاقی بودن اقدام یاد شده و نیز پیامدهای منفی
آن برای شخصیت رئیس جمهور، با انتشار نوار مخالف بوده اند ولی آقای «م»
اصرار به انتشار آن داشته اند! چرا و با كدام انگیزه؟! بماند!
3- استیضاح وزیر كار اگرچه اقدامی قانونی بود ولی بسیار بعید به نظر می
رسد كه استیضاح كنندگان از پیامدهای سوء این اقدام خود باخبر نبوده باشند.
مجلس و نمایندگان نیز با توجه به شرایط حساس كنونی از هرگونه اقدام تنش
آفرین به شدت نهی شده و مشمول این هشدار رهبر معظم انقلاب بودند كه «از
امروز تا روز انتخابات هر كس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به كار
گیرد، قطعا به كشور خیانت كرده است» بنابراین چرا بر استیضاح اصرار
ورزیدند؟! از برخی نمایندگان استیضاح كننده كه اندك و كم شمارند، انتظار
چندانی نبوده و نیست ولی بسیاری دیگر به شدت درخور ملامت هستند كه چرا
شرایط حساس كنونی را نادیده گرفته اند؟!
4- و بالاخره با عرض پوزش از مسئولان محترم بایستی خطاب به برخی از آنان
این سخن حضرت امام راحل(ره) را گوشزد كرد كه انقلاب و نظام ارثیه شما نیست
كه به میل خود در آن دخل و تصرف كنید و بعد از نشستن بر كرسی های مسئولیت
كه برآمده از خون صدها هزار شهید و خون دل خوردن توده های عظیم پاكباز و
فداكار این مرز و بوم اسلامی است، اندازه نگه ندارید و توهم «این منم طاووس
علیین شده»! در ذهن خود بپرورانید.
خراسان:تحلیلی بر بیعت تاریخی ۱۹بهمن
«تحلیلی بر بیعت تاریخی ۱۹بهمن»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم
سرتیپ 2 ستاد محمد كاظم تارخ ارشد نظامی ارتش در شمال شرق كشور است كه در
آن میخوانید؛با افزایش روند تظاهرات میلیونی ملت مسلمان ایران در شهر ها و
روستا ها كاركنان ارتش نیز كه از جامعه و از مردم بودند، در راستای تدابیر
امام راحل(ره) ابتدا در پادگان ها و پایگاه ها به فعالیت های ضد رژیم
اقدام كردند و در این میان نیروی هوایی شرایط خاصی داشت . نیروی هوایی با
دارا بودن افسران ، همافران، درجه داران و عوامل فنی به سبب این كه نیرویی
تجهیزات محور می باشد و كاركنانش دوره های نظامی را در كشور های غربی
بالاخص آمریكا می دیدند به زعم سران رژیم پهلوی بیش از سایر نیرو های ارتش
از سیاست های محمد رضا پهلوی و اذنابش حمایت می كردند. لیكن این امر كاملا
غلط بود .
چرا این كه كاركنان نیروی هوایی با داشتن تخصص بالا از تعهد و پایبندی به
مبانی دینی سرشار بودند در نیروی هوایی كسانی مانند شهیدان 'بابایی' ،
'دوران' ، 'ستاری' ، 'نداف' ، 'اردستانی' كم نبودند . قیام كاركنان نیروی
هوایی در اوج مقاومت رژیم در مقابل انقلابیون تمام امید های استبداد را نا
امید كرد . 'سرلشكر مولوی' رئیس پلیس تهران در ماه های آخر عمر رژیم شاه در
جلسه ای گزارش داد :'در بین افرادی كه دستگیر می كنیم كاركنان نیروی هوایی
هم دیده می شوند . بعضی امرای بازنشسته ارتش هم در مساجد حضور دارند كه در
مقابل تبلیغات سوء علیه اعلیحضرت عكس العمل نشان نمی دهند ' .
با خروج شاه از ایران برای آمریكایی ها مشخص شد كه گروه های زیادی از
نظامیان و افسران ارشد با انقلابیون هستند . نظامیان رده های پایین تر به
جناح انقلاب ملحق شده اند . در روز 30 دی گروهی از كاركنان نیروی هوایی
متشكل از هزار نفر افسر ، همافر و درجه دار در پایگاه هوایی بندر عباس با
راهپیمایی در محوطه پایگاه با كاركنان پایگاه های شاهرخی همدان (نوژه) و
پایگاه وحدتی دزفول كه از یك هفته پیش دست به اعتصاب زده بودند اعلام
همبستگی كرده و قطع نامه ای در هفت ماده صادر می كنند كه این موضوع از طریق
رسانه های بیگانه به ویژه رادیو مسكو مخابره می شود . در روز چهاردهم بهمن
ماه 1357 چند هزار نظامی از جمله كاركنان نیروی هوایی كه شامل افسران ،
همافران ، درجه داران و اعضای خانواده های آنان بودند ، در حمایت از رهبر
انقلاب امام خمینی در تهران و به منظور دیدار با آیت ا... طالقانی به منزل
ایشان می روند و از این كه آیت ا... طالقانی از زندان رژیم آزاد شده اظهار
شادمانی می كنند .
كاركنان در این روز فریاد می زدند 'ما پرسنل هوایی هستیم – ما منتظر خمینی
هستیم ' از خیابان انقلاب (شاهرضا) به سمت منزل آیت ا... طالقانی حركت می
نمایند و در حضور ایشان شعاری می دهند ' به فرمان خمینی ، نظامیان ملی – از
طاغوت گسستیم، به ملت پیوستیم'.
جنب و جوش انقلابی در نیروی هوایی به گونه ای بود كه به دنبال بستن
فرودگاه مهر آباد بر روی امام خمینی (ره) تعداد چشمگیری از كاركنان نیروی
هوایی در تهران در چهارم بهمن ماه دست به یك راهپیمایی از سه راه آذری تا
میدان آزادی زده و با حمل عكس هایی از امام خمینی مورد استقبال مردم قرار
می گیرند . مخالفت های كاركنان نیروی هوایی با رژیم سبب شد كه بختیار دستور
اخراج دو هزار نفر از كاركنان نیروی هوایی را كه متهم به طرفداری از
انقلاب بودند صادر نماید. با این حركت كاركنان نیروی هوایی مصمم شدند در
تمامی راهپیمایی ها با یونیفرم نظامی شركت و آشكارا علیه شاه مبارزه كنند.
در پنجم بهمن ماه 'ژنرال هایزرآمریكایی' كه به ایران آمده بود به كاخ سفید
گزارش داد كه ارتش و به ویژه نیروی هوایی از دست رژیم پهلوی خارج شده و
شماری از كاركنان این نیرو از جمله ده ها افسر ارشد در پی شركت در تظاهرات
ضد رژیم و طرفداری از آیت ا... خمینی در تهران دستگیر شده اند .
در پی دستگیری كاركنان نیروی هوایی و انتقال آنها به شهر های دور دست ،
مردم مبارز در هفتم بهمن ماه در تظاهرات خود علیه بختیار شعار می دادند و
آزادی كاركنان نیروی هوایی را خواستار شدند.
كابینه بختیار نابود باید گردد/ پرسنل هوایی آزاد باید گردد
روند رو به رشد حركت انقلابی كاركنان ارتش به ویژه نیروی هوایی سبب شد كه
دستگیری كاركنان شتاب بیشتری به خود بگیرد . در پایگاه های شیراز (تدین) ،
اصفهان (خاتمی) ، دزفول (وحدتی) ، همدان (شاهرخی) و بندر عباس و نهایتا در
قصر فیروزه و تهران صد ها نفر بازداشت و به شهرهای دور افتاده انتقال داده
شدند . در هفتم بهمن ماه در اصفهان كاركنان نیروی هوایی با نیرو های ساواك و
شهر بانی درگیر شدند كه پس از آن در بین مردم شایع شد كه 165 نفر از
كاركنان پایگاه هوایی اصفهان تیر باران شدند . كه این امر سبب گردید
'ارتشبد قره باغی' رئیس ستاد ارتش طی مصاحبه ای این موضوع را تكذیب نماید.
نیروی هوایی و كاركنان انقلابی اش طی تماس به كمیته استقبال از امام اعلام
كردند برای امنیت معظم له یك فروند بالگرد نیروی هوایی را در اختیار قرار
خواهند داد.
در روز ورود امام خمینی به میهن اسلامی كاركنان نیروی هوایی مسئولیت امنیت و امور داخلی فرودگاه مهر آباد را بر عهده گرفتند.
در حالی كه رژیم ستم شاهی آخرین روز های حیات خویش را می گذراند و امام
خمینی پس از پانزده سال دوری به میهن باز می گشت كاركنان انقلابی نیروی
هوایی با احترام كامل امام را سوار بر یك اتومبیل بنز تشریفات كه پای پلكان
هواپیما بود كردند و به طرف سالن انتظار حركت دادند و از آنجا به سمت بهشت
زهرا روانه نمودند.
به علت ازدحام جمعیت و خاموش شدن ماشین حامل امام هلی كوپتر نیروی هوایی
در كنار خودرو امام فرود آمده و ایشان را به همراه آقایان 'سید احمد خمینی'
، 'حجت الاسلام ناطق نوری' و 'محمد رضا طالقانی' كشتی گیر تیم ملی ایران
به بهشت زهرا می برند. امام پس از سخنرانی تاریخی خود در بهشت زهرا مجددا
با بالگرد به سمت تهران مراجعت می كنند و بالگرد در بیمارستان هزار
تختخوابی به زمین می نشیند تا امام به منزل داماد برادرشان 'آیت ا...
پسندیده' بروند.
با این حضور انقلابی نیروی هوایی در كنار رهبر و مرجع بزرگوار خویش در
تهران در پایگاه هوایی طوفان به پا می شود . حضور كاركنان به صورت زنجیره
انسانی در پایگاه ها و شهر های مختلف مبارزات را علنی تر می كنند و این امر
نگرانی رژیم را صد چندان می كند به طوری كه در هفده بهمن 'سپهبد امیر حسین
ربیعی' فرمانده نیروی هوایی از تغییر موضع امرای ارتش سخن می گوید. تا این
كه روز 19 بهمن ماه فرا می رسد و بیعت تاریخی جمعی از كاركنان نیروی هوایی
با امام امت رسمیت می یابد. مهمترین واقعه ای كه اوج همراهی ارتش با
انقلاب را به اثبات رسانید در این روز بود كه امام خمینی در مدرسه علوی از
كاركنان نیروی هوایی سان دید . افسران ، همافران و درجه داران نیروی هوایی
صبح روز نوزده بهمن در مدرسه رفاه تجمع كردند و بر این شدند كه از مدرسه
رفاه تا مدرسه علوی محل اقامت امام خمینی رژه بروند . پس از این كه نیروها
به مدرسه علوی رسیدند 'حجت الاسلام سید محمود دعایی' كه قرار ملاقات را به
اطلاع امام رسانیده بود گفت:'برادران نیروی هوایی از قبل وقت گرفته اند و
امروز می خواهند به شما بپیوندند . اجازه می خواهند كه شما از آنان سان
ببینید.'
با اینكه امام كسالت داشتند و از قبل گفته بودند كه ملاقات نخواهند داشت
با لبخندی زیبا و صمیمی آنها را پذیرفتند و فرمانده كاركنان در این دیدار
امام را 'فرمانده كل قوا' مورد خطاب قرار داد و از ایشان خواست تا نیرو
هایی از مقابل ایشان رژه بروند .
پرسنل انقلابی در حالی كه اشك می ریختند از مقابل امام رژه رفتند و سپس در
حیاط مدرسه علوی مستقر شدند و شعار دادند ' نظامیان ملی ، به فرمان خمینی ،
از طاغوت گسستیم ، به ملت پیوستیم' و منتظر فرمایشات امام و فرمانده خویش
شدند .
امام در سخنان خویش كاركنان نیروی هوایی را 'سربازان امام عصر (عج)'
نامیدند و فرمودند:' از امروز در خدمت امام عصر (عج) و در خدمت قرآن كریم
هستید . قرآن كریم كه سعادت همه بشر را بیمه كرده است . ما امیدواریم كه با
هم و با پیوستگی بتوانیم این طاغوت ها را تا آخر از بین ببریم و به جای او
یك حكومت عدل اسلامی كه مملكت برای خودمان باشد همچنین در دست خودمان باشد
. ما می خواهیم سرنوشتمان را خودمان تعیین كنیم. ما می خواهیم ارتش آزاد
باشد و ...'
روزنامه كیهان همان روز عكس كاركنان نیروی هوایی را در حالی كه به امام
خمینی ادای احترام كرده بودند در صفحه اول خود چاپ كرد . بختیار در غروب
همان روز به 'ارتشبد قره باغی' زنگ می زند و می پرسد 'آیا روزنامه كیهان را
دیده اید؟' عكس عده ای از كاركنان نیروی هوایی در اقامتگاه آقای خمینی'
قره باغی آن را تكذیب می كند و رادیو آن را مونتاژ و غیر واقعی می خواند.
در روز بیستم بهمن در پادگان مركز آموزش های هوایی كه یك واحد تانك از
لشكر گارد در آنجا مستقر شده بود توسط افسران ، همافران و دانشجویان و هنر
جو هایی كه مشغول آموزش بودند و با شكستن قفل اسلحه خانه ها و مسلح شدن به
مقابله با عناصر واحد گارد پرداخته بودند به مبارزه بر می خیزند . صدای تیر
اندازی از داخل پادگان تا صبح به گوش می رسید و مردم برای كمك به كاركنان
نیروی هوایی وارد مركز آموزش ها شده و با كمك آنها جنگ نهایی را رقم زدند.
اقدامات فرماندهان رده بالا هیچ اثری نداشته و سایر كاركنان ارتش هم به
یاری همافران و افسران و دانشجویان نیروی هوایی می آیند تا ضمن كمك به آنها
از ورود بیشتر عوامل گارد به پادگان مركز آموزش ها ممانعت كنند كه این امر
محقق شد و در بامداد روز 22 بهمن ماه با تصرف اماكن مهم پایتخت از جمله
صدا و سیما انقلاب پیروز شده و ملت ما به رهبری امام خویش به خواسته دیرینه
خود دست می یابد . این روز بر همه ملت قهرمان ایران و كاركنان نیروی هوایی
ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارك باد.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن
میخوانید؛این هفته در سی و چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی، مردم ایران خود
را برای برگزاری راهپیمایی بزرگ 22 بهمن و نمایش اتحاد و انسجام ملی آماده
میكنند. امسال در حالی دهه فجر انقلاب اسلامی را گرامی میداریم كه پیام
آزادیخواهی، استقلالطلبی و استكبارستیزی انقلاب ملت ایران تمامی مرزهای
جغرافیایی و سیاسی جهان را در نوردیده و در جای جای بلاد اسلامی و كشورهای
تحت ستم، پژواك آن به گوش میرسد. در چنین شرایطی كه توقع میرود همه
همتها در كشور، مصروف تحكیم اتحاد و انسجام ملی شود، متاسفانه اقداماتی
تخریبی و مخل وحدت از سوی برخی مسئولین صورت میپذیرد كه خلاف وصایای
بنیانگذار جمهوری اسلامی و توصیههای اكید رهبری انقلاب است.
واقعیت اینست كه اعتبار و آبروی انقلاب و نظام كه با آنهمه مشقت كسب شده و
بناست ایران را به الگویی در جهت رفاه، سازندگی، اخلاق و معنویت تبدیل
كند، اینگونه دستمایه خودسریها و بیكفایتیها قرار میگیرد. در چنین
شرایطی ضروری است وفاداران به انقلاب و آرمانهای والای آن، برای پیشبرد
اهداف نظام و عبور از موانع و چالشهای فراروی، وحدت عالمانه و فداكارانه
را در صحنههای نیاز انقلاب و نظام، متبلور ساخته و با درایت و هوشمندی، 22
بهمن را به عرصه شكوهمند و اقتدار آفرین حضور مردمی تبدیل سازند.
در این هفته جلسه استیضاح وزیر كار، تعاون و امور اجتماعی كه میتوانست در
روالی عادی، مسیر قانونی خود را طی كند، با اتفاقات ناخوشایند و
بداخلاقیهای بهتآوری همراه شد كه علاوه بر اینكه باعث شد شیخالاسلامی از
قطار دولت دهم پیاده شود، عدم تبعیت بعضی مسئولین از توصیههای اكید رهبری
در مورد خودداری از علنی كردن اختلافات را آشكار كرد. جلسه روز یكشنبه
مجلس این واقعیت را هم نشان داد كه قوه مقننه در صورت عملكرد مسئولانه و
مقتدرانه نمایندگان میتواند همچنان در رأس امور باشد و به وظایف قانونی
خود عمل كند.
در این هفته همچنین تاخیر دولت در ارائه بودجه سال 92 به مجلس موضوعی بود
كه كماكان در فهرست بیقانونیها و بیتوجهیهای دولت در امر انضباط مالی
قرار داشت. كمتر از یكماه و نیم تا پایان سال باقی مانده و مجلس همچنان
منتظر تقدیم لایحه بودجه از سوی دولت است؛ بودجهای كه براساس قانون باید
تا شانزدهم آذر به مجلس میآمد. این دیركرد دولت نگرانیهای بسیاری را برای
نمایندگان مجلس، فعالان اقتصادی و همه دلسوزان كشور و آنهم در شرایط حساس
كنونی پدید آورده است. طرفه اینكه در كنار این دیركرد و وقتكشی دولت،
مسئولان دولتی ادعاهای جالبی را مطرح كرده و خود را طلبكار نمایندگان مجلس
هم میدانند. در این زمینه معاون رئیسجمهور گفته است 'مجلس بایدخود را با
شرایط تطبیق دهد تا بتواند بودجه را در45 روز باقی مانده سال جاری به تصویب
برساند'، بودجهای كه تاكنون تحقق خارجی نداشته و به مجلس ارائه نشده است.
تأخیر دولت در ارائه لایحه بودجه به مجلس این شائبه را در اذهان صاحب
نظران پدید آورده است كه علت این تاخیر از سه فرض خارج نیست فرض اول اینست
كه احتمالا دولت برنامه ندارد و به همین دلیل نمیتواند بودجهنویسی را به
پیش ببرد و به موقع تحویل دهد. فرض دوم اینكه قادر به بودجهنویسی نیست و
بدنه دولت از توان لازم كارشناسی برای این مهم بهرهمند نیست. احتمال سوم
اینست كه دولت قصد دارد با وقتكشی و گرفتن فرصت از مجلس، لایحهای را در
دقیقه 90 ارائه كند كه نمایندگان مردم، وقت لازم را برای كارشناسی نداشته و
عملا هر آنچه را كه دولت ارائه كرده، بالاجبار بپذیرند. بنابر این، تصور
هر یك از این سه حالت، برای نظام خوشایند نیست و نمیتواند جهره مناسبی از
كشور را ارائه كند.
در مسائل خارجی هفته، تحولات سوریه و مصر از سایر رویدادها مهمتر بود. در
سوریه، اعلام آمادگی تشكیلات موسوم به شورای ائتلاف مخالفان، برای مذاكره
با دولت سوریه، رویداد مهمی است كه میتوان آن را نقطه عطف تحولات سوریه تا
به امروز قلمداد كرد. این رخداد حامل چند پیام بوده است. نخست اینكه جبهه
مخالف به این نتیجه رسیده كه تداوم رفتار گذشته و اصرار آنها بر مقابله
نظامی با حكومت سوریه سودی نخواهد داشت و از این طریق هیچ نتیجهای عاید
آنها نخواهد شد.
این جبهه متوجه این واقعیت شده كه تلاش برای حذف حكومت سوریه امری بیهوده
است چرا كه حكومت سوریه علاوه بر امكاناتی كه برای بقای خود دارد از پایگاه
نسبتاً قدرتمندی نیز در بین مردم سوریه برخوردار است. این یك واقعیت
انكارناپذیر است كه حتی درصورت برگزاری یك انتخابات كاملاً آزاد، بخش قابل
توجهی از مردم سوریه به جناح حاكم رأی خواهند داد. حتی در میان اقشار مختلف
و غیرعلوی نیز حكومت سوریه پایگاه دارد و اگر این نبود، قطعاً حكومت سوریه
در برابر فشارهای شدیدی كه از داخل و خارج طی 23 ماه گذشته متوجه آن بوده
است، یارای مقاومت و ماندن را نمیداشت و سقوط میكرد.
نكته بعدی در علت چرخش مخالفان، آن است كه این جبهه متوجه شده است حامیان
خارجی آنها حاضر نیستند بیش از آن كه تاكنون انجام دادهاند برای حمایت از
آنها كاری انجام دهند. به عبارت دیگر این موضوع را میتوان چنین بیان كرد
كه حامیان خارجی مخالفان، توانایی و قدرتی بیش از آنچه كه تاكنون به خرج
داده اند، ندارند و اگر داشتند، قطعاً در طول دو سال گذشته از آن در راه
ساقط كردن حكومت سوریه كوتاهی نمیكردند و این موضوع بر سرخوردگی مخالفان
افزوده است.
نكته سوم، آن است كه مخالفان دریافتهاند اكنون هر روز كه میگذرد،
افراطیون در سوریه عرصه را بر مخالفان معتدل تنگتر میكنند و ادامه چنین
شرایطی، روز به روز جناح نسبتاً معتدل را بیشتر به حاشیه خواهد راند و در
نهایت گروهایی سر بر خواهند آورد كه همین شورای مخالفان را نیز نخواهند
پذیرفت.
چهارمین موضوع دخیل در چرخش مخالفان، روند پیروزیهای اخیر رژیم سوریه در
مناطق مختلف درگیری بوده است. ارتش سوریه طی روزهای اخیر بخشهای زیادی از
مناطق تحت تصرف شورشیان را از دست آنها خارج كرده و اوضاع را در این مناطق
تثبیت نموده است.
نكته بعدی این است كه با این موضع گیری، شورای مخالفان عملاً و رسماً جناح
حاكم و نظام موجود سوریه را به رسمیت شناختند، امری كه تاكنون از آن سر
باز میزدند و هرگونه مذاكرهای را كه در آن دولت سوریه حضور داشت رد
میكردند. با توجه به تحولات اخیر، اكنون امیدواریهای تازهای برای حل
بحران سوریه و پایان خونریزی در این كشور پدید آمده است.
این هفته اوضاع مصر نیز كماكان متشنج و ملتهب بود و تظاهرات و درگیری در
نقاط مختلف مصر جریان داشت. گرچه در ظاهر عمده مخالفتها و تظاهرات در
اعتراض به سیاستها و عملكرد دولت محمد مرسی و جنبش اخوان المسلمین بوده است
كه جناح حاكم محسوب میشود ولی واقعیت قضیه این است كه مردم مصر، پشت سر
سیاستها و اقدامات اخوانیها، سلفیها را میبینند كه پس از پیروزی انقلاب
مصر و به خصوص طی یكسال گذشته به شدت فعال شدهاند. سلفیهای مصر به دلیل
حامیان ثروتمند و با نفوذی كه در میان حكومتهای عربی، از جمله عربستان و
قطر دارند و حتی از سوی قدرتهای غربی نیز حمایت میشوند، نفوذی روزافزون در
هیات حاكمه مصر پیدا میكنند. گروه سلفی به سبب برخورداری از همین
حمایتهای مالی و سیاسی در دولت مصر نفوذ مؤثری دارند. این گروه در نهادهای
غیرحكومتی از جمله دانشگاه الازهر نیز حضور قدرتمندی دارند. سلفیها با
اینحال میكوشند حضور خود را علنی نسازند و منویات و اهداف خود را بروز
ندهند.
رسالت:آسانی های انقلاب دو برابرسختی ها
«آسانی های انقلاب دو برابرسختی ها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم
صالح اسكندری است كه در آن میخوانید؛هیچ انقلابی بدون هزینه به پیروزی
نرسیده است. اساسا هر انقلابی كه در جهان صورت گرفته در پی یكسری
دستاوردها، اهداف و آرمان هایی بوده كه طبیعتا برای نیل به این دستاوردها
ملت های انقلابی و رهبران آنها باید هزینه های بسیاری بپردازند. تاریخ
انقلاب هایی نظیر انقلاب 1789 در فرانسه و یا انقلاب 1917 در روسیه یا
انقلاب 1949 در چین به خوبی نشان دهنده این است كه اگر این انقلاب ها
دستاوردی برای بلشویك ها یا مائوئیست ها و یا انقلابیون فرانسه داشته، چه
هزینه های گزافی هم پرداخته شده است. این هزینه ها خیلی اوقات انقلابیون را
از تداوم مسیرشان ناامید كرده و چالشهای فرارو را برای آنها غیر قابل عبور
كرده است. به عنوان نمونه در انقلاب فرانسه 'الكسی دو توكویل' از
اندیشمندان مهم این انقلاب، معتقد است كه با وجود آن همه تلاش برای وقوع
انقلاب، نتیجه كار دموكراسی نبود. توكویل برخلاف بسیاری، سال 1789 (شروع
انقلاب) را سال پایان انقلاب میداند. و یا در انقلاب روسیه از اواخر
1918تا اواخر 1920 شوروی درگیر جنگ داخلی است و خونهای بسیاری از هر دو طرف
ارتش سرخ و گاردهای سفید ضد انقلاب ریخته می شود. مائوئیست ها نیز تا
اواسط دهه 60 تحت فشار روز افزون آمریكایی ها بودند و آمریكا به هیچ وجه
نمی خواست سر سازگاری با انقلاب چین داشته باشد.
انقلاب اسلامی ایران پدیده منحصر به فردی در پایان هزاره دوم و آغاز هزاره
سوم است كه علی رغم هزینه ها و فشارهای فراوانی كه بر آن وارد شده اما
هنوز تازه نفس است و انقلابیون یك لحظه در آرمان ها و اهداف خود نه تنها
تجدیدنظر نكرده اند بلكه در هزاره سوم این شعارها و آرمان ها را در افقی
بالاتر از یك ملت و آن هم در سطح یك امت در حال مطرح كردن، هستند.
تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها در این است از آنجا كه این انقلاب
به نام خدا صورت گرفته هزینه هایی كه برای رسیدن به دستاوردها شده هزینه
های مقدسی است. شاید به همین خاطر است كه مردم ما هیچ وقت از انقلاب خود
خسته نشده اند. مثلا هزینه های سنگینی كه برای رسیدن به این دستاوردها
پرداختند مثل مشكلاتی نظیر خطر تروریسم در اوایل انقلاب، 8 سال جنگ تحمیلی و
یا تحریم های اقتصادی و ... آنها را از پا درنیاورد. این سختی های مقدس
ناشی از نوعی تفلسف غنی اسلامی است كه در آن سختی مومن نیز آسانی و قداست
می یابد. فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا
در واقع در اسلام آسانی دو برابر سختی است. بعد از هر عسری یسر است ودر هر
عسری نیز آسانی است. خداوند متعال در قرآن كریم می فرماید:' إِنَّ مَعَ
الْعُسْرِ یُسْرًا' یعنی در دل سختی ها نیز آسانی است. امروز پس از گذشت 34
سال دشمنان انقلاب اسلامی بعد از امتحان كردن همه راه های دشمنی از كارساز
نبودن تحریم ها نیز گیج شده اند، آنها بارها گفته اند كه تحریم یك سیاست
اصولی و نتیجه بخش در برابر جمهوری اسلامی نیست. آنها نمی دانند كه این
سختی برای ملت انقلابی ایران عین آسانی است همانطور كه به تعبیر بنیانگذار
كبیر انقلاب اسلامی دفاع مقدس برای مردم ما یك نعمت بود.
ملت ایران در دل همین سختی ها مرزهای دانش را یكی پس از دیگری می پیماید.
ایران قدرت اول علمی منطقه، جهان اسلام و در رتبه 16 دنیا قرار دارد. در
عرصه های استراتژیك نظامات دانش جهانی نظیر هوافضا، سلول های بنیادین،
نانوتكنولوژی، داروهای نوتركیب، هسته ای، نفت و گاز و پتروشیمی و ... هر
روز شاهد انتشار یك خبر غرورآفرین توسط دانشمندان جوان این مرز و بوم
هستیم. به لحاظ سیاسی و امنیتی كشور بحمدالله از نعمت ثبات و امنیت
برخوردار است. از نظر بین المللی درخت انقلاب اسلامی ایران روزی نهالی نوپا
بود كه توسط امام راحل و عزیزمان غرس شد امروز به یمن خون هزاران شهیدی كه
پای آن ریخته و دلسوزی و پاسبانی باغبان ولایت و بصیرت ملت بیدار با عبور
از توفانهایی سهمگین به درخت تنومندی تبدیل شده است كه در دهه چهارم عمر
خود شاخه هایش به حیاط همسایه سرك كشیده و در حال شكوفه دادن در دل كشورهای
خاورمیانه و حتی فراتر از آن است.
عوامل اصلی پیدایش انقلاب اسلامی به عنوان موتور محرك حركت اسلامی و
استمرار آن یعنی ایمان الهی، روحیه امید به آینده و روحیه كار و تلاش را
بیش از پیش تقویت نمود. راز ماندگاری انقلاب اسلامی حفظ و تقویت روحیه
ایستادگی و پایبندی به شعارها و آرمانهای انقلاب و منطق امام خمینی(ره) است
و امروز كشور در شرایطی است كه همه باید ضرورت این ایستادگی را درك كنند.
پایبندی به شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی نیز صرف اكتفا به حرف نیست،
مسئولان در عمل باید ثابت كنند كه به انقلاب اسلامی وفادارند. اتفاقاتی كه
روز یكشنبه در مجلس شورای اسلامی رخ داد نشان داد كه برخی تجانسی با
گفتمان انقلاب ندارند. این اتفاق نامیمون به هیچ وجه با منطق و اصول انقلاب
اسلامی سازگار نبود. انقلاب اسلامی بر اساس اخلاق اسلامی، فقه اسلامی و
عرفان اسلامی شكل گرفته است. آیا قابل تصور است كه كارگزاری در این نظام
اخلاق و فقه اسلامی را پای منافع سیاسی و انتخاباتی ذبح بنماید. مثل این
است كسی سر شاخ نشسته باشد و بن ببرد! صیانت از نظام اسلامی و در عین حال
كارآمدی آن در حل مشكلات كشور بسته به اعتقاد و ایمان مسئولین به محتوا و
اصول انقلاب اسلامی است.امروز قطار انقلاب اسلامی با قدرت و شتاب مطلوبی در
حال حركت رو به جلو است بر این اساس هر نهاد و جریان سیاسی و اجتماعی كه
در رویكرد و رفتار خود به اصول و مبانی انقلاب اسلامی لطمه بزند خیانت است.
امروز جامعه به شدت نیازمند تقویت امید به آینده در میان مردم بخصوص جوانان است.
جای بسی شگفتی دارد كه برخی با حاشیه سازی در عرصه های سیاسی و اقتصادی
اینگونه منافع حزبی و گروهی خود را بر اولویتهای سیاسی، فرهنگی و مصالح
كشورترجیح می دهند.
تخریب دستاوردهای نظام اسلامی، سیاهنمایی، بی بندوباری در نقد، تهدید
امنیت سیاسی و روانی مردم، بی تدبیری در اداره اقتصادی كشور و التهاب
آفرینی در عرصه های اقتصادی و... به منظور پیشبرد اهداف سیاسی و انتخاباتی
نوعی بی انصافی است كه در بین برخی متداول شده است.
روشن است آنچه می تواند یك جامعه را در برابر آفتها و آسیبهای گوناگون
مصون سازد، وفاق اجتماعی، وحدت ملی در مواضع اصولی و تقویت روحیه امیدواری
مردم نسبت به آینده و كارآمدی نظام اسلامی است.
امروز به جرات می توان گفت كه آسانی های انقلاب اسلامی دو برابر سختی ها
بوده است. در دل همین سختی ها نیز حلاوت یسر، فتح و پیروزی كام ملت ایران
را شیرین كرده است.
آفرینش:رمز و رازهای سیاسی اهرام ثلاثه برای ایران
«رمز و رازهای سیاسی اهرام ثلاثه برای ایران»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش
به قلم حمیدرضا عسگری است ه در آن میخوانید؛به رغم اینكه دراین چند ساله
دیپلماسی عربی ما دچارسكون و رخوت شده، تحولات جهان عرب و انقلاب های مردمی
باعث شد تا باردیگر ایران در صفحه شطرنج سیاسی این تحولات تحركاتی(اما نا
كافی!) ازخود نشان دهد. تجربه نشان داده است گسترش روابط ایران با كشورهای
عربی مسلتزم داشتن روابط مساعد با عربستان و مصر می باشد.
به همین سبب اهمیت و نقش مصر در تحولات منطقه ای برای ایران بسیار مهم است
و توسعه روابط فی مابین می تواند راهگشای بسیاری از گره های منطقه ای و
افزایش مناسبات ما با جهان عرب گردد. لذا سفر احمدی نژاد به قاهره به عنوان
اولین رییس جمهور ایران كه پس از انقلاب اسلامی وارد مصر شد، باردیگر نگاه
های دیپلماتیك به نوع واكنش های مصر برای توسعه روابط با ایران را فعال
كرده است. اما در این میان باید به رمز و رازهایی كه در سرزمین اهرام ثلاثه
وجود دارد و مانع از گسترش روابط می شود توجه ویژه داشت و نباید بیهوده
انرژی دیپلماتیك خود را بریك محور متمركز كرد. این رمزو رازهای موجود
برگرفته از نگاه سیاسی و مذهبی نخبگان در دوكشور و خصوصاً طرف مصری می
باشد.
چالش های سیاسی:
1- بحث فلسطین؛ ایران و مصر هردو مدعی حل مسئله فلسطین هستند و در این
میدان هریك راهی جدا از دیگری درپیش گرفته است. مصربه دنبال آشتی گروه های
فتح و حماس و درپنهان خواستار صلح فلسطین با اسرائیل بوده و ایران با حمایت
های خود از حماس با رویكردهای سازشكارانه تشكیلات خودگردان مخالف است.
2- مسئله كمپ دیوید عامل دیگری است كه از زمان انقلاب اسلامی ایران مانع
از رابطه فی مابین شده است. ایران مصر را مسبب عادی سازی روابط اعراب و
اسرائیل می داند و از سوی دیگر مصر به سبب ملاحظات امنیتی خود را ملزم به
پایبندی به كمپ دیوید می داند. لذا اقشار محافظه كار در دو كشور نمی توانند
خواسته های طرف مقابل را درك كنند و به توافقی در این زمینه برسند.
3- وابستگی مصر به غرب یكی دیگر از دلایل سردی روابط دو كشورشده است. مصر
پس از دوران جمال عبدالناصر ، با روی كار آمدن انورسادات و گرایشات غربی،
وی نسبت به غرب و خواسته هایش روی خوش نشان داد و درعوض ازحمایت های گسترده
مالی ونظامی بهره مند شد. این گرایش خیلی زود تبدیل به نیاز شد و امروز
دیگر مصر نمی تواند به راحتی از مساعدت های غرب چشم پوشد و آن را درعوض
رابطه با ایران از دست بدهد.
4- مصر جدای از عوامل یادشده تعصب عربیت خود را بر بسیاری از مسائل دیگر
ترجیح می دهد. امروز جهان عرب برسرمسئله سوریه اتفاق نظر دارد، و اعراب
ایران را حامی اصلی بشار اسد و مانع از تغییر نظام سوریه می دانند. لذا
شكاف عمیقی در رابطه ایران و مصر وجود دارد به طوری كه هیچ كدام نمی توانند
از موضع خود عقب نشینی كنند. لذا توسعه روابط سیاسی در زمان فعلی كمی دور
از تصور است.
چالشهای مذهبی:
1- ابتدا باید به این نكته اشاره كرد كه مصر خود را مركز اصلی جنبش اسلامی
در جهان دانسته و الازهر را پایگاه اصلی رهبری مذهبی جهان اسلام می داند.
در گرایشات نخبگان مذهبی الازهر هیچ تمایلی به ارتباط با جمهوری اسلامی
وجود ندارد. شیوخ الازهر تاكنون ایران را به عدم رعایت حقوق سنی مذهب ها،
حمایت از دولت علوی بشاراسد، دخالت دربحرین و ایجاد اختلاف مذهبی درعراق
متهم كرده و جمهوری اسلامی این ادعاها را نمی پذیرد.
2- نفوذ گرایشات قدرتمند سلفی در ارتش و دولت مصر همواره ایران را به
حمایت از گروه های جهادی و رواج شیعه گری در مصر متهم كرده اند. جامعه
مذهبی و محافظه كار مصر به سبب تعصبات مذهبی ارتباط با حكومت شیعی ایران را
به قبحی هنجارشكن مبدل كرده است.
3- قشراسلام گرایان كه امروز در قالب اخوان بر حكومت مصر حاكم شده اند،
ارتباط با دیگر اعراب و اتحاد درونی میان كشورهای عربی را بر ارتباط با
ایران ترجیح می دهند. لذا تمایل بیشتری دارند تا جبهه عربی همچنان برعلیه
ایران موضع گیری كند و یخ میان روابط آب نشود.
مسلماً ارتباط ایران و مصر به عنوان دوكشور مطرح منطقه موجب تحولات قابل
ملاحظه ای در افزایش قدرت وجایگاهشان می شود اما مسئله این است كه تضاد
منافع دوكشور مانع اصلی این ارتباط خواهد بود.
تهران امروز:این دغدغه مشترك!
«این دغدغه مشترك!»عنوان یادداشت وزنامه تهران امروز به قلم مهیار زاهد
است كه ر آن میخوانید؛جشنواره فیلم فجر امسال در قیاس با چند دوره گذشته
از جنس دیگری است. این تفاوت شاید از همان روزهای ابتدایی جشنواره نیز
احساس میشد. فیلمبرداریهای درخور و میزانسنهای حساب شده كه نشان از رشد
نوعی زیباییشناسی در سینمای ایران دارد خود یكی از نكات برجسته سیویكمین
جشن فیلم فجر است.
هرچند بیشتر این كارگردانیهای برجسته در فیلمهای امسال در نهایت به
تولید یك فیلم اثرگذار منجر نشده است. به عبارتی كارگردانهای خوبی كه
فیلمسازان خوبی نیستند از پدیدههای این جشنواره محسوب میشوند. اما جدای
از ویژگیهای فنی و تكنیكی، مضمون فیلمهای حاضر در جشنواره سیویكم
داستان متفاوتی را برای علاقهمندان هنر هفتم روایت میكند.
حجم بیشتر فیلمهای امسال به موضوعات اجتماعی و به تبع آن دغدغههای
پیرامون زندگی انسان در جهان مدرن میپردازند. جالب اینكه برخلاف روال
همیشگی طی چند سال اخیر در سینمای ایران پرداختن به انسان امروز باعث آن
نشده است كه فیلمها در لوكیشنهای آپارتمانی و شهری محصور شوند بلكه تعداد
زیادی از فیلمهای جشنواره -دستكم آنهایی كه تاكنون برای اصحاب رسانه
اكران شدهاند- در لوكیشنهای روستایی جریان دارند. فیلمهایی كه
دلمشغولیهای جامعه روستایی را بر صحنههای شیك شهری ترجیح دادهاند. این
همه نشان از نوعی تغییر نگرش در فیلمها و فیلمنامههای سینمای ایران
دارد. تغییری كه نگاهی حقیقی را به انسان و نگرانیهای انسانی دارد.
شاید توجه ویژه سینمای ایران در سالجاری به مشكلات افغانستان یكی از
مظاهر همین نگرش جدید باشد. در جشنواره امسال چهار فیلم درباره افغانستان و
دغدغههای افغانها به روی پرده رفته است كه یكی از متفاوتترین آنها
فرشتگان قصاب به كارگردانی سهیل سلیمی است. هرچند پرداختن به كشور همسایه
چندان واقعه جدیدی در سینمای ما محسوب نمیشود اما تولید چند فیلم طی یك
سال با محوریت افغانستان اتفاقی ویژه و كمسابقه است.
در این میان نكته حائز اهمیت این است كه دست بر قضا اینبار از معدود
دفعاتی است كه توجه سینماگران كشورمان بر اثر بروز موجی رسانهای و
شكلگیری جوی عمومی به افغانستان جلب نشده است. نزدیك به 10سال پیش و طی
حمله آمریكا به افغانستان بود كه به یكباره تب فیلمنامههایی با موضوع
افغانستان و مشكلات ملت افغان در كشور بالا گرفت و طی مدت كوتاهی فیلمهای
متعددی در اینباره ساخته شد.
اما امسال و با گذشت قریب به 10سال از حمله آمریكا به افغانستان انتخاب
فیلمسازان ایرانی نه بر اساس شروع یك موج احساسی كه بر پایه نوعی بلوغ
فكری شكل گرفته است. اما جدای از افغانستان، موضوع «قصاص» نیز جایگاه
ویژهای را در سینمای اجتماعی كشور به خود اختصاص داده است. فیلم «روز
روشن» ساخته حسین شهابی یا «هیس...» اثر پوران درخشنده و... از این
جملهاند.
جدای از كیفیت آثار سینمایی نگاهی گذرا به مضامین فیلمهای امسال میتواند
گویای این امر باشد كه سینماگران كشور ما گرایش بیشتری به سینمای اجتماعی
با محوریت جایگاه انسان در چالشهای زندگی امروزی پیدا كردهاند. حضور دو
فیلم «حوض نقاشی» و «هیس...» در راس لیست فیلمهای برگزیده مردمی نیز از
ذائقه همخوان مخاطبان با فیلمهای اجتماعی حكایت دارد. به سخن دیگر زیر و
بم زندگی انسان در جامعه امروز به دغدغه مشترك سینماگران و تماشاگران بدل
شده است.
حمایت:تقسیم كار
«تقسیم كار»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است كه در آن میخوانید؛روابط
آمریكا و اروپا به ویژه از زمان آغاز جنگ سرد، ابعاد گستردهای داشته است،
به گونهای كه برخی تحلیلگران دلیل شكل گیری اتحادیه اروپا را، طرح آمریكا
برای حفظ این اتحاد عنوان كرده اند. تشكیل ناتو محور دیگر همگرایی مورد
نظر آمریكا با اروپا در قالبی نظامی بوده كه همچنان پا بر جا مانده است.
سال 2013 در حالی آغاز شده كه توسعه مناسبات میان طرفین همچنان از تحولات
مطرح در عرصه جهانی است. نمود عینی این امر را در مواضع جو بایدن معاون
رییس جمهور در نشست امنیتی مونیخ میتوان مشاهده كرد.
وی در آن نشست بر همگرایی آمریكا و اروپا تاكید و خواستار نقش آفرینی
بیشتر اروپا در معادلات جهانی شد. این اصل در حالی مطرح شد كه سران انگلیس،
فرانسه و آلمان نیز در اظهاراتی بر همگرایی با این كشور تاكید كرده اند.
این اقدامات در شرایطی صورت گرفته است كه بررسی كارنامه آمریكا در صحنه بین
الملل بیانگر باز تعریف این كشور از نقش و جایگاه خود در معادلات جهانی
است.
هر چند كه آمریكا همچنان به دنبال اجرای طرح نظام تك قطبی در جهان است.
اما اموری نظیر بحران اقتصادی، عدم همراهی مردمی با طرح های دولت، ظهور
قدرت های جدید در صحنه بین الملل ، گرفتاری گسترده آمریكا در مناقشات خود
ساخته در قالب هژمونی آمریكایی، عدم اقبال جهانی به آمریكا مدعی ناجی بشریت
بودن و... عملا واشنگتن را از رسیدن به اهداف خود باز داشته است.
با توجه به این شرایط، آمریكا برای مقابله با تنش های مذكور مولفههای
متعددی را تعریف كرده است كه از مهم ترین آنها تعریف نقش جدید برای اروپا
است. در این موازنه آمریكا ابتدا به تقسیم اولویت كاری خود پرداخته است.
مواضع مقامات آمریكا نشان می دهد كه این كشور اموری نظیر مقابله با روسیه،
چین ، كره شمالی، پاكستان، ایران، افغانستان، صلح خاورمیانه و... را خود بر
عهده گرفته است.
آمریكا در تقسیم بندی خود این مراكز را ریشه اضطراب های خود دانسته و
خواستار مقابله با آنها شده است، در حالی كه نقش خود را در این فرایند پر
رنگ تر كرده است. بسیاری از تحولات صحنه بین الملل از آمریكا به اروپا
واگذار شده است. كارنامه تحولات خاورمیانه و آفریقا بیانگر آن است كه
آمریكا نمیخواهد خود را درگیر این مناقشات سازد و فقط در طلب تبدیل شدن به
فرمانده عملیاتهای غرب می باشد.
نمود این تفكر را در اظهارات بایدن میتوان مشاهده كرد كه به صراحت
خواستار ایفای نقش گسترده تر اروپا در صحنه بین الملل شد. اروپا به نیابت
از آمریكا در خاورمیانه به ویژه در قبال سوریه و لبنان، بحرین، عربستان و
حوزه آفریقا از جمله در مالی، نیجریه، الجزایر ، سومالی و ... ایفای نقش می
كند. به عبارت دیگر میتوان گفت كه حضور فعال اروپا در برخی معادلات جهانی
نه نشانه قدرت این كشورها بلكه نمایشی از جانب آمریكا برای استمرار سوء
استفاده از آنها است. آمریكا در اصل اروپا را بازیچه ای ساخته كه مجری طرح
های واشنگتن است، در حالی كه واشنگتن به دنبال كم كردن هزینههایش با طرح
واگذاری امور به اروپا است.
ملت ما:نقد اخلاقی دولت و مجلس
«نقد اخلاقی دولت و مجلس»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم حسن غفوری
فرد است كه در آن میخوانید؛«انی بعثت لاتمم مكارم الاخلاق» هنوز یك هفته
از میلاد این پیام قدسی نگذشته بود كه سوگمندانه شاهد یك شكست بزرگ اخلاقی
آنهم در عالیترین سطح سیاسی كشور گشتیم: یكی از نشریات نوشت با وجود
سفارش بزرگان درباره همدلی مسئولان «استیضاح اخلاق در روز استیضاح وزیر»
این یك روزنامه خودی است و نه یك نشریه ضدانقلاب یا وابسته كه هم «استیضاح
اخلاقی» را مطرح میكند هم تعریضی به ولایتمداری بزرگان قوم دارد.
مقدمتا صاحب این قلم اعتقاد دارد كه اگر مملكت در مسئله كشاورزی مشكلی
داشته باشد میتواند آن را به خشكسالی و كاهش نزولات جوی نسبت دهد، اگر در
مسئله اقتصادی دچار بحران شود میتواند با توجیه و نسبت دادن آن به
تحریمهای خارجی راه فراری بجوید، اگر صنعت كشور دچار مشكلات و ركود شود
میتواند به عدم ورود قطعات و خصومت كشورهای غربی نسبت دهد، اگر روستاییان
عزیز و محروم از نبود جاده روستایی و آب شرب بهداشتی و دارو و پزشك گلایه
داشته باشند میتوان محرومیت روستاها را به سیاستهای غلط رژیم گذشته نسبت
داد اما اگر كشور دچار شكست اخلاقی شود، آنهم كشوری كه اكثریت قاطع آن
مسلمان هستند و امت گوینده «انی بعثت لاتمم مكارمالاخلاق» آنهم بعد از
انقلابی كه توسط رهبری اخلاقی و الهی و محمدی شكل گرفته است و اكنون نیز
بیش از 20 سال كه توسط خلف صالح آن رهبر كه خود هم فرزند قائل آنها است و
هم رهروی راستین آن پیامبر، آن وقت این شكست اخلاقی را چگونه میتوان توجیه
كرد؟
اگر حضرت امام رضوانالله تعالی علیه میفرمود «ما انقلاب خود را به همه
جهان صادر خواهیم كرد» و اگر ما 34 سال است كه دم از صدور انقلاب میزنیم،
یقیناً نه در كلام آن مرد الهی و نه در اندیشه ما صدور انقلاب به معنی صدور
اسلحه یا صدور افراد انقلابی (مثلاً چریك یا رزمنده) نبوده است و صدور
انقلاب یعنی صدور فرهنگ انقلاب و اخلاق اسلامی. آیا آنچه در روز یكشنبه
15/11/91 یعنی 5 روز پس از میلاد قائل آنها در مجلس شورای اسلامی شكل گرفت
قابل صدور است؟!
نكته دوم اگر رئیسجمهور سوگند یاد كرده است كه پاسدار قانون اساسی باشد
حتماً و یقیناً توجه و عنایت دارد كه روح قانون اساسی چیزی جز حفظ كرامت
انسانی نیست و «لقد كرمنا بنی آدم» روح تعالیم اسلامی است. آنچه در اسلام
واجب شده است تنها و تنها چیزهایی است كه حافظ كرامت انسانها (نه تنها
مسلمانان) است و آنچه نهی شده است تنها و تنها چیزهایی است كه كرامت
انسانها را خدشهدار میكند. سرقت، شرب خمر، فساد، فحشا و... كه نهی
شدهاند همه همانهایی هستند كه كرامت انسانها را لكهدار میكند؛ شرك،
بتپرستی، خودپرستی، غرور، تكبر، دروغ، غیبت، تهمت و اهانت به دیگران
اینها همه آنهایی هستند كه كرامت انسانها را تضعیف میكنند.
و برعكس صداقت، ایمان، تقوی، تواضع، احترام به دیگران، حفظ حرمت انسانها
(نه فقط مسلمانان) حتی نماز و روزه و گفتن «ایاكنعبد و ایاك نستعین» یعنی
فقط بنده خدا بودن و در مقابل هیچكس دیگر سر فرود نیاوردن و تنها از خدا
یاری جستن و در مقابل دیگران خود را خوار نكردن همه و همه صفاتی است كه
كرامت انسانها را حفظ میكند.
حرمت مومن از حرمت كعبه هم بیشتر است؛ حفظ آبروی مومن از واجبات است.
مومن حتی حق ندارد خودش را خوار كند چه رسد به دیگران «لیس للمومن ان یذل
نفسه». بنابراین روح قانون اساسی حفظ حرمت انسانهاست و پاسداری از قانون
اساسی در مرحله اول یعنی پاسداری از حرمت و احترام و آبروی انسانها. سوم:
صاحب این قلم بنا ندارد كه بدان بپردازد كه چه كسی شروع كرد یا چه كسی
پاسخ داد؟ چه كسی پیروز شد و چه كسی شكست خورد؟
چه كسی موفق بود و چه كسی ناموفق؟ آنچه مسلم است نظام از این مسئله بسیار
دچار خسران شد. آنهم بعد از آن تاكید مقام معظم رهبری كه تحریك احساسات را
خیانت به انقلاب معرفی فرمودند. در این جریان پای یك قاضی در میان بود.
راقم این ستون باز هم بنا ندارد كه به سوابق این قاضی بپردازد كه آیا این
دادستان واقعاً «داد» میاستاند؟ یا بیداد میكرد! حتماً قوه قضاییه در
زمانی مناسب به اتهامات او رسیدگی خواهد كرد و بالاتر از آن در یوم تبلی
السرایر همه حقایق روشن و آشكار خواهد شد.
در روزی كه «لایتكلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا» روزی كه تنها
كسانی میتوانند صحبت كنند كه از ذات اقدس الهی كسب مجوز نمایند و از طرف
حضرت حق ماذون باشند و بعد از آنهم «صواب» بگویند و نه مغالطه و فرار به
جلو و تطهیر خود. باز هم قرار ندارم كه درباره انتصاب یك قاضی كه در هرحال
درست یا نادرست زیر سوال است به یك مسئولیت بزرگ اقتصادی كه هیچ تجربهای
در آن ندارد، صحبت كنم
و همچنین تصمیم ندارم كه وارد ماهیت حكم دیوان عدالت اداری - كه مورد
اشكال رئیسجمهور محترم قرار گرفته است - بشوم و تصمیم ندارم درباره انتصاب
مجدد ایشان توسط معاون اول محترم رئیسجمهور و تغییر در ساختار یك سازمان
كه دارای قانون مجلس است و درست بودن یا نبودن آن بشوم. چراكه هركدام از
این مسائل بحث مفصلی را میطلبد كه فعلاً مجال آن نیست.
و چون بحث صاحب این قلم بحث اخلاقی است، وارد قانونی بودن یا نبودن
فیلمبرداری از یك مذاكره خصوصی و پخش آن از تریبون مجلس كه بهطور مستقیم
در داخل و خارج از كشور پخش میشود، نمیشوم. اما از این قاضی محترم سوال
میكنم خارج از قانونی بودن یا نبودن این كار آیا این عمل یك عمل اخلاقی
آن هم با معیارها و ملاكهای اخلاق اسلامی بوده است؟!
آیا اگر مخاطب شما میدانست كه صحبتهای او ضبط میشود، باز هم با شما
مذاكره میكرد؟! شما كه دادستان عاصمه یك كشور انقلابی بودهاید، چگونه
ضبط مذاكره دوستانه را توجیه میكنید؟ و بدتر از آن چگونه حاضر میشوید این
نوار را در اختیار دیگران قرار دهید؟ و كسانی كه در رأس حكومت اسلامی
هستند و اینگونه عمل میكنند، چگونه انتظار دارند كه مردم اسلامی و اخلاقی
عمل كنند؟ هرچند این وجیزه به درازا كشید اما چون بحث آن اخلاقی است و نه
سیاسی به مصداق ختامه مسك با حدیثی از وجود مقدس مخاطب و «انك لعلی خلق
عظیم» آن را به پایان میبرم: مردی خدمت پیامبر بزرگ اسلام وارد شد و عرض
كرد یا رسولالله دین چیست؟
حضرت رسول(ص) فرمودند اخلاق نیكو. سپس از طرف راست آن حضرت آمد و سوال كرد
دین چیست؟ حضرت فرمودند حسن خلق. آنگاه از طرف چپ وارد شد و سوال كرد یا
رسولالله (ص) دین چیست؟ حضرت فرمودند اخلاق پسندیده. برای بار چهارم از
پشت سر آن حضرت وارد شد و پرسید یا رسولالله دین چیست؟ حضرت به او توجه
فرمود و آنگاه پاسخ داد آیا دین را نمیشناسی، دین آن است كه عقب نكشی،
یعنی شكست اخلاق، شكست دین است و سوگمندانه باید گفت كه در تاریخ یكشنبه
15/11/91 اخلاق شكست، نه تنها شكست كه خرد شد، ریز ریز شد، نابود شد.
آنهم در خانه ملت، آنهم در جمعی كه هم «عصاره فضیلت» بودند و هم
«ولایتپذیرترین دولت» آنهم بعد از آن همه سفارشهای رهبر معظم انقلاب
اسلامی برای همدلی و هماهنگی و همفكری جهت حل مشكلات اساسی مردم و اگر
همانطور كه رسولالله فرمودند دین همان اخلاق باشد، دردمندانه باید گفت كه
دین خسارت دید و دل مقدس امام زمان صلوهالله و سلام علیه جریحهدار شد و
اگر انقلاب، انقلاب اسلامی است كه هست و اسلام اخلاق هست كه هست، باید با
كمال افسوس و تاثر گفت كه انقلاب آسیب دید.
نعوذ بالله من شقوق انفسنا و من سیئات اعمالنا/ اقوام روزگار به اخلاق
زنده اند/ قومی كه گشت فاقد اخلاق، مردنی است. من به عنوان یك سرباز كوچك
این انقلاب از روح بزرگ حضرت روحا... كه معمار بزرگ این انقلاب است كه در
آستانه دهه فجر آن، این شكست ایجاد شده است و از ارواح طیبه شهدای انقلاب و
از رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت سیدعلی حسینیخامنهای در این حادثه
مولمه پوزش میطلبم. اندكی قصه دل گفتم از آن ترسیدم كه دل آزرده شود
ورنه سخن بسیار است.
مردم سالاری:لزوم رعایت اخلاق در جامعه
«لزوم رعایت اخلاق در جامعه»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم
زهرا خانیانی است كه در آن میخوانید؛ رعایت اخلاق و در نظر گرفتن حقوق
دیگران یكی از مهمترین ویژگیهای انسانها برای زندگی در جامعه مدنی است و
جوامع برای حصول آرمانهایشان ملزم به رعایت حقوق یكدیگر بوده و شكسته شدن
ارزشهای اخلاقی و رعایت نكردن حریم دیگران موجب گسترش روحیه بیاعتمادی در
جامعه میشود. لزوم رعایت حقوق و حفظ آبروی افراد برای جامعه ما كه با
حكومت اسلامی اداره میشود یكی از مولفههای مهم است چرا كه در حكومت
اسلامی همواره بر حفظ آبرو و حرمت انسانها تاكید شده است.
متاسفانه در چند سال اخیر در برخی از مواقع شاهد عدم رعایت موازین اخلاقی
در ابعاد مختلف بودیم كه گاهی پیامد آن شكسته شدن قبح آبروریزی و
بیاعتمادی مردم نسبت به برخی از مسوولان بود؛ چرا كه از بین رفتن زشتی هر
عملی موجب عادی شدن و تكرار آن عمل توسط دیگر افراد جامعه میشود و از
آنجایی كه این عمل گاهی از سوی كسانی انجام شده كه در مناصب بالای كشور
قرار دارند و از طریق ابزارها و تریبونهای مختلف سخنانشان به گوش مردم در
دورترین نقاط كشور میرسد تاثیر آن دو چندان شده است و مردم شاهد شكسته شدن
الگوهای رفتاری از جانب كسانی بودند كه آنها را به عنوان الگوهای رفتاری
خود قرار میدادند.
اساس شكسته شدن الگوهای رفتاری و وارد شدن به حریم شخصی افراد در انظار
عمومی، در مناظرههای انتخاباتی سال 88 نهاده شد. در همه نقاط دنیا
مناظرهها به منظور تنویر افكار عمومیو آشنایی مخاطبان از برنامهها و
اهداف دو طرف مناظره در چارچوب تعیین شده انجام میشود نه اینكه مناظره
برنامهای باشد كه در آن برای تخریب طرف مقابل و از آن بدتر افرادی كه در
جلسه حضور ندارند استفاده شود. گویی در الگوبرداری از این مقوله نیز مانند
خیلی از مقولههای دیگر دچار افراط و تفریط شده ایم چرا كه گاهی شاهد
مناظرههایی هستیم كه دو طرف هیچ حرف خاصی برای موضوع مورد بحث ندارند و
مناظره به یك برنامه كسل كننده تبدیل میشود و گاهی هم دو طرف به جای
پرداختن به موضوعی كه برای آن گرد آمدهاند به مسائل حاشیهای میپردازند.
برای بیان هر سخنی باید منافع و مضرات آن را در نظر گرفت و رعایت این
مسئله از بعد فردی و شخصی و نهادهای كوچك شروع میشود و تا سطح كشور ادامه
مییابد و اهمیت و حساسیت رعایت این مولفه در سطح كشور صد چندان است چرا كه
شهروندان هر كشوری رفتارها و عملكرد مسئولانشان را با دقت و ریزبینی دنبال
میكنند و اگر سخن یا عملی برخلاف عرف و ارزشهای تعریف شده آن جامعه از
جانب آنها گفته یا انجام شود عملكردها و قضاوتهای شهروندانشان را نیز تحت
تاثیر قرار میدهد.
این روزها هر جا كه قدم بگذارید بحث بر سر مسائل اقتصادی، صحبتهایی كه در
این مدت بین مسئولان رد و بدل شده و حرمتهایی است كه شكسته شده، شكسته
شدنی كه هزینههای سنگینی برای كشور و مردم در سطح داخلی و بینالمللی دارد
چرا كه همه افراد جامعه از پایین ترین سطح تا بالاترین آنها مسئول رفتارها
و عملكردهای خود هستند و رعایت این مولفهها لازمه زندگی جمعی است و بدون
رعایت آنها ادامه مسیر غیرممكن یا دشوار خواهد بود درست مانند داستان گروهی
كه در كشتی نشسته بودند و هر كسی محدوده خودش را سوراخ میكرد.... كشور ما
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامیتا به امروز شاهد بزرگترین تحریمها، جنگ
تحمیلی، تخریب و فشارهای روانی از سوی دشمنان در سطح بینالمللی بوده و تا
به امروز راه خنثی كردن این موانع مقاومت ما و الگوی درست رفتاری ما بود،
حال اگر ما خود به تخریب هم بپردازیم این عمل ما چیزی جز كمك به مخالفان و
آب به آسیاب دشمن ریختن نیست، چرا كه عامل پیروزی ما وحدت بود. بهمن سال 57
ماهی بود كه در آن وحدت كلمه تحقق یافت و همدلی و اتحاد عامل پیروزی ما در
طلوع فجر بود، آن روز تفاوت دیدگاه، مشرب فكری، شاخه سیاسی اهمیتی نداشت و
آنچه آنها را گرد هم آورده بود تحقق آرمانهای مشتركی بود كه سالها برای
آن مبارزه كرده بودند، شاید پیشگامان فجر 34 سال پیش حتی تصور روی دادن
اتفاقاتی كه روز یكشنبه 15 بهمن در مجلس افتاد را در ذهن خود نمیگذراندند.
در شرایطی كه رسانههای بیگانه از كوچكترین حركات ما سوءبرداشت میكنند و
از كاه كوه میسازند نباید خود ما بهانه دستشان بدهیم وقتی مسئولان ما در
سطح روابط داخلی برای همدیگر احترام قائل نباشند و به راحتی همدیگر را زیر
سوال ببرند حال اگر به اثبات هم برسد این حرفها صحت نداشته وجهه و موقعیت
كشورمان به جایگاه اولیه باز نمیگردد و دیگر نمیتوانیم از بیگانگان
انتظار رفتار درست و احترام آمیز در سطح بین المللی داشته باشیم و چه
لزومیدارد كه همه مسائل در سطح عمومی گفته شود پس اگر اینطور باشد جایگاه
قوه قضاییه و رعایت حقوق شهروندی و آبروی افراد كجاست؟دامن زدن و پرداختن
به حاشیههای اینچنینی آسیب زدن به اصل و آرمانی است كه در بهمن 57 برای آن
مبارزه كرده و تا به امروز برای حفظ آن هزینههای سنگینی را پرداخت
كردهایم و باید به این نكته توجه داشته باشیم كه بعد از هر انقلاب و تحولی
حركت كردن در مسیر آرمانهایی كه برای آن مبارزه كردهاند میتواند
تضمینكننده ادامه مسیر باشد و عملكرد تك تك افراد خصوصا مسوولان میتواند
در نزدیك شدن یا خدای نكرده دور شدن از آن مسیر تاثیرگذار باشد.
ابتكار: ریشههای فرهنگی گرانیهای اخیر چیست؟
«ریشههای فرهنگی گرانیهای اخیر چیست؟»عنوان یادداشت روز روزنامه ابتكار
به قلم سیدمجتبی نعیمی است كه در آن میخوانید؛همین اول كار بگوییم كه
هدفمان از نوشتن این مقاله این نیست كه بخواهیم گناه مشكلات اقتصادی به
ویژه گرانیهای اخیر را به گردن حوزهی فرهنگ و مسائل انتزاعی بیاندازیم تا
به این وسیله، علل اقتصادی، سیاسی و مدیریتی این پدیده را غسل تعمید دهیم.
همهی آن دلایل سر جای خودش، یك مسئلهی كلان فرهنگی نیز در عرض آنها وجود
دارد كه به نظر میرسد تا فكری به حال نكنیم، اوضاعمان همینی هست كه
هست.
در علم اقتصاد، برای عرضه و تقاضا قاعدهای وجود دارد كه تا حد زیادی،
عقلانی هم هست. طبق این قاعده، اگر نظم عرضه و تقاضا بهم بخورد به نحوی كه
عرضه بیشتر از تقاضا شود، قیمتها پایین آمده (ركود) تا تقاضای بیشتری
ایجاد شود و كمكم با كاهش عرضه (طبق همكاری صنوف و واحدهای تجاری)،
قیمتها به حالت اول برمیگردد و بالعكس، اگر تقاضا بیشتر از عرضه شود، در
ابتدا گرانی پیش آمده (تورم) اما با عدم استقبال عمومی از محصولات گران شده
(طبق رفتاری همگانی مبتنی بر فرهنگ عمومی)، به قول معروف محصولات فوق روی
دست صاحبانش باد كرده و آنها برای فروش كالاهایشان، مجبور میشوند كه
قیمتها را كاهش دهند.
به این ترتیب، اگر یكی از دو حالت ركود یا تورم در مورد هر كالایی بوجود
بیاید – نه به طور صد در صد – اما در مورد خیلی از كالاها، میتوان با
رفتارهای بیان شده در بالا، بینظمیهای موجود را برطرف كرد. ولی چرا این
اتفاق در ایران نمیافتد. به عبارت دیگر، در زمانی مثل امروز ما كه خیلی از
كالاهای غیرضروری، مرتباً دچار افزایش قیمت میشوند، چرا مردم ما با عدم
خرید آنها، باعث افت قیمت آنها نمیشوند؟
پاسخ به چرایی این سوال را باید در علل رفتارهای اجتماعی مردم جستجو كرد
كه ما را به حریم فرهنگ عمومی میكشاند. در جواب به سوال فوق باید گفت: آن
رفتاری كه در علم اقتصاد به آن اشاره شده و تا حد زیادی مبتنی بر عقلانیت
است، نیازمند یك انسجام ملی و فعالیت اجتماعیست.
یعنی تا وقتی در یك جامعه، برای انجام عملی خاص، ارادهی مشترك وجود
نداشته باشد، آن عمل همگانی و فراگیر نمیشود و این در حالیست كه تصور
اكثر ما از واقعیت جامعهی امروزی ایران، یك جامعهی نه چندان منسجم و به
نوعی اتمیزه است. به نحوی كه عموم ما نسبت به دیگری این تصور را داریم كه
فلانی و بهمانی و هزاران نفر دیگر، خیلی اهل تن دادن به قواعد و رفتارهای
اجتماعی واحد نیستند. در نتیجه نسبت به همكاری دیگران در یك امر عمومی به
دیدهی شك مینگریم و حاضر به وارد شدن در آن نیستیم.
به این ترتیب و برخلاف انتظار، رفتار عقلانی اشاره شده در علم اقتصاد
پیرامون شرایط ركود، انجام نمیشود و تورم همچنان باقی میماند. به طور
مثال نگاهی بیندازیم به بازار دلار یا سكه در چند وقت اخیر. در شرایطی كه
قیمت این دو ابزار مبادلهای تبدیل شده به كالا (غیرضروری) در حال بالا
رفتن بود، خیلیها حریصانه به دنبال خرید هرچه بیشتر آنها بودند. در حالی
كه طبق علم اقتصاد و عقلانیت، نه تنها نباید سراغ خرید آنها میرفتیم بلكه
باید به آنها بیتوجهی نیز میكردیم.
ولی در آن شرایط، رفتارها ما بیشتر شبیه شرایط ركود بود و دائماً
میشنیدیم كه:”آقا بخر تا گرانتر نشده.”"اگر امروز گران نخری، فردا مجبوری
گرانتر بخری.”"همه دارند میخرند، به حرفهای رادیو تلویزیون و روزنامهها
گوش نكن، تو هم بخر، ضرر نمیكنی.” طبیعیست در این اوضاع، عرضه كنندهی
كالاها و محصولات دست به افزایش قیمتها زده و علاوه بر گرانتر كردن
اجناس، به تصور بیان شده در بالا دامن میزنند.
حال، اگر تصور موجود از جامعهی امروزی ایران تغییر كند و عموم ما به این
باور برسیم كه در یك رفتار اجتماعی، عموم مردم پای كار هستند و به قواعد آن
تن میدهند، نه تنها بر مشكلات موقتی مثل گرانیهای اخیر كه بر خیلی دیگر
از مشكلات اساسی نیز میتوان فائق شد.اما این تصور اشتباه تغییر نمیكند
مگر اینكه فعالان و نهادهای فرهنگی ما به اهمیت این مسئله رسیده و در یك
بازهی زمانی معقول، به كار فرهنگی در این خصوص بپردازند. كارهایی فرهنگی
كه ترویج دهندهی فعالیتهای گروهی بوده و واقعیت ناپسند فردگرایی و
خودپسندی و تنها به فكر خویش بودن را به نمایش میگذارد.
شرق:چرا اصرار؟
«چرا اصرار؟»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم بهمن كشاورز است كه در آن میخوانید؛
1- حواشی جلسه استیضاح، ازمتن آن شاید بیشتر بود. مواردی مطرح شد كه در
صورت انطباق آن با متون مختلف كیفری، عناوین گوناگون مجرمانه قابل طرح و
بررسی خواهد بود، اما اینكه چه كسی یا كسانی را «شاكی» و چه فرد یا افرادی
را «مشتكی عنه» بدانیم، بحث جدایی است.
آنچه مسلم است بعضی از موارد عنوان شده از طرف رییسجمهوری محترم كه آن را
خلاف قانون اساسی و خارج از اختیارات مجلس یا رییس مجلس اعلام فرمودند، به
نظرصحیح نیامد. اینكه نتیجه استیضاح چه شد، جنبه سیاسی دارد و نگارنده
وارد آن نمیشود.
2-بحث نوار صوتی و فیلم و محتوای آن عناوین گوناگونی را به ذهن میآورد:
اولا نوع اینگونه اقدامات بدوننظر مقام قضایی از جانب كارمندان دولت و
موسسات عمومی ممنوع و قابل مجازات است و در قوانین اخیر برای اشخاص حقوق
خصوصی (عادی) نیز جرم تلقی شده است.
ثانیا عنوان دیگری كه متبادر به ذهن میشود مطالب مندرج در قانون اعمال
نفوذ برخلاف حق و قانون مصوب 1315 است، اما همچنان كه گفته شد، اینكه شاكی و
«مشتكی عنه» چه كسانی باشند محل تامل خواهد بود.
ثالثا همچنین مقوله تبانی در معاملات دولتی میتواند مطرح شود. رابعا
مساله افترا و اشاعه اكاذیب هم ایضا قابل طرح است. چه بسا با تعمق بیشتر در
جزییات جلسه، مسایل دیگری هم به نظر برسد.
3-اینكه یكی از افراد مطرح شده در این جلسه بالاخره برای مدتی بازداشت شد،
جالب توجه است. اینجانب از اتهامی كه تفهیم شده، آگاهی مستقیمی ندارم اما
گفته شده بحث تصرف غیرقانونی در اموال دولتی مطرح بوده یا شكایت فردی كه در
مجلس، اتهاماتی به او نسبت دادهشد. اگر خبر اول صحیح باشد احتمالا
اقداماتی كه درخصوص مسایل مالی سازمان مورد بحث پس از تغییر وضعیت سمت فرد
مذكور از جانب ایشان انجام شده است مصداق این جرم تلقی شده است.
البته این نكته قابلتامل است كه این موضوع را از اولین تحول در سمت، افرادی مكرر متذكر شده بودند.
4-اما اینكه مقام محترم دولتی دیگری اعلام كردهاند كه فرد مذكور كماكان
بر مسند سابق تكیه دارد، این سوال را مطرح میكند كه داستان از چه قرار است
و این اصرار و مقاومت از چه باب است؟
این پرسش و شگفتی وقتی پررنگتر میشود كه به یاد بیاوریم فرد مورد بحث،
اتهامات و تخلفات دیگری نیز دارد كه علیالقاعده با اشتغال به منصبی با این
اهمیت، «مانعه الجمع» است.
5-آنچه مسلم است سازمان موردنظر كه گویا از پولدارترین سازمانهای موجود
در كشور است چهبسا طالبان بسیار داشته باشد. شاید لازم باشد این مشكل را
با قرعهكشی حل كرد تا غایله ختم به خیر شود!! و الله اعلم...
بهار:استقلال ـ آزادی ركنهای جداییناپذیر
«استقلال ـ آزادی ركنهای جداییناپذیر»عنوان سرمقاله روزنامه بهار است كه در آن میخوانید؛
«استقلال» به عنوان یكی از اركان سهگانه شعارمحوری انقلاباسلامی در سال
57 مفهومی نسبی و در عین حال فاخر و متعالی است كه از پس فراز و نشیب
رخدادهای تاریخی و بالندگی فكری بشر، تحول پیدا كرده است.
دیرزمانی، استقلال صرفا به منزله حاكمیت ملی در تعامل با بیگانگان و حفظ
حدود و ثغور مملكت بود. چنین برداشتی از استقلال بهویژه در دوران مبارزات
ضداستعماری در كشورهای آسیایی، افریقایی و آمریكایلاتین رایج بود. این
دیدگاه تا پایان دوران جنگ سرد، عنصر هویتبخش تمام جریانهای مبارز و
استقلالطلبی بود كه در آموزههایشان، رهایی از یوغ استعمارگران خارجی، به
منزله استقرار حاكمیت ملی و برخورداری از حق تعیین سرنوشت بود.
اما این تعریف، پس از رهایی كشورها از سلطه استعمارگران خارجی و برخورداری
داخلیها از مواهب و تنعم قدرت، دچار چالشی جدی میشد و استیلای خارجی،
رفتهرفته به استبداد داخلی تغییر ماهیت میداد. از همینجا تفاوت میان
«استقلال حكومت» و «استقلال ملت» به عنوان مسئلهای بنیادین اهمیت پیدا
كرد. زیرا «استقلال ملت» به طور طبیعی و خودكار، استقلال حكومت را هم به
همراه دارد، اما «استقلال حكومت» بهتنهایی، به هیچ عنوان متضمن و
دربرگیرنده «استقلال ملت» نیست و حتی ممكن است در تضاد و تباین با آن قرار
گیرد. آنچه امروز در برخی جوامع به نام استقلال مطرح میشود در حقیقت
استقلال حكومتهاست نه استقلال ملتها.
در این كشورها بسیاری از تصمیمها و سیاستها بدون خواست و نظارت مردم
اتخاذ میشود در حالی كه تمام هزینه آن از جیب ملتها پرداخت میشود. چنین
حاكمیتهایی از پایمال كردن حقوق مردم در جهت مطامع و منافع گروهی خود هیچ
ابایی ندارند. در روزگار كنونی، استقلال یك ملت، تنها در میزان دخالت
مستقیم مردم و حاكمیت آنها بر سرنوشت خود معنا مییابد و ابزار اعمال این
حاكمیت هم جز «آزادی» نیست. زیرا در غیر این صورت با جامعهای روبهرو
هستیم كه مملو از انسانهای «غیرمستقل» است. چنین جامعهای نه میتواند
داعیه آزادی و استقلال داشته باشد و نه شایسته آن است. از اینرو بسیاری از
متفكران و آزادیخواهان، استقلال را ثقل تصمیمگیری در یك واحد سرزمینی و
با اتكای صرف به روشهای مردمسالارانه تعریف میكنند.
اینجاست كه استقلال با مفاهیمی همچون «آزادی» سرنوشت مشترك پیدا میكند و
دیگر كمتر كسی میتواند تعریف دوره پسااستعماری ارائه دهد و بگوید استقلال
صرفا عدم حضور استعمارگران خارجی در شئون تصمیمگیری و اداره كشورها است.
استقلال برای انسانها، چه در قالب فرد و چه در قامت و قواره یك ملت، جز
رهایی از بند قیمومیت و تسلط اجباری یك فرد، گروه یا قومی دیگر نیست. در
همین نقطه كانونی است كه استقلال و آزادی چنان با هم درمیآمیزند و پیوندی
ناگسستنی میانشان برقرار میشود كه یكی بدون دیگری خالی از معنا خواهد شد.
به همین سبب آزادی در مباحث فكری امروزی تعریف نزدیك و مشابهی با استقلال
پیدا میكند. وقتی سخن از آزادی میگوییم، معنای عام آن، یعنی نفی حاكمیت و
سیطره غیر، مدنظر است.
مفهومی كه در هر دو تمدن اسلام و غرب وجود دارد ولی درونمایه فكری هر
كدام متفاوت است. اگر برخی در غرب آزادی را در نفی سلطه همه چیز بر انسان
معنا میكنند، در اسلام تبصرهای غیرقابل تغییر بر آن میخورد و آزادی
پذیرش «بندگی خدا» و نفی سلطه غیر، تعریف میشود.
مبانی فكری و نظری انقلاب اسلامی در سال 57 نیز در همین چارچوب شكل گرفت.
در جریان شكلگیری و پیروزی انقلاب دو معنا از مباحث حضرت امام(ره) درباره
آزادی برداشت میشد. نگاهی فلسفی و نگاهی حقوقی. در معنای فلسفی، این مباحث
بیشتر ناظر بر نقد و نفی تفكر برخی از مذهبیون بود كه در آرایشان اساسا
هیچ «اختیاری» برای انسان قائل نبودند. آزادی در نگاه حقوقی نیز اینگونه
معنا میشد كه هیچ قید و الزامی نباید به افراد جامعه تحمیل شود و آزادی یك
حق است نه امتیازی كه به افراد اعطا شود.
با چنین رویكردی بود كه استقلال و آزادی با جمهوری اسلامی پیوند خوردند تا
نظامی اسلامی شكل گیرد كه در آن انسانها قدر و منزلت بیابند و حقوقشان
محترم شمرده شود. قضاوت اینكه در این راه طی شده، چه میزان به اهداف و
آرمانها نزدیك شدیم، با مردم است اما شایسته نیست كژتابیها، كجرویها و
كجسلیقگیها تزلزلی در باورها و مطالباتمان پدید آورد. فراموش نكنیم كه
استقلال واقعی یك ملت ارزان به دست نمیآید.
دنیای اقتصاد: صدای نارسای بخش خصوصی، چرا؟
«صدای نارسای بخش خصوصی، چرا؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم
هادی حدادی است كه در آن میخوانید؛صاحبان و مدیران كسبوكار در چند سال
گذشته به طور مستمر و سلسله وار، با مشكلات و بحرانهای گوناگونی مواجه
بودهاند كه بخش عمده فكر و ذهن و وقت و انرژیشان صرف دست و پنجه نرم كردن
با آنها شده است.
هر كدام از این مشكلات میتواند برای هر اقتصاد و كسبوكاری بحرانزا و
شكننده باشد. سخن این یادداشت، بر شمردن این مشكلات نیست؛ چراكه كه با
نگاهی به سخنان و نوشتههای اهالی كسبوكار در سازمانهای نمایندگی مانند
اتاقهای بازرگانی و تشكلهای دیگر، هر روزه بازتاب این مشكلات را در
رسانهها میبینیم.
سخن از شدت، حدت و اهمیت این مشكلات فضای كسبوكار كشور نیز نیست؛ چون
دیگر كیست كه نبیند و احساس نكند. سخن از این است كه چرا صدای اهالی
كسبوكار منجر به تغییر سیاستها نمیشود؟ چرا نگاه و نگرش سیاستگذاران و
تصمیمگیرندگان نسبت به فضای كسبوكار تغییر نمیكند؟ چرا با وجود
نامگذاری سال جاری به نام سال تولید ملی و حمایت از كار و سرمایه ایرانی،
تغییری در فضای كسبوكار ایجاد نمیشود؟
برای پاسخ به این پرسش، اجازه بدهید نگاهی به تیتر خواستهها و مطالبات
نمایندگان كسبوكار در عرصههای سیاستگذاری بیندازیم. آنقدر پراكندگی،
تنوع و گوناگونی مسائل را مشاهده میكنیم كه حتی اگر هر كدام از ما جای
سیاستگذاران مینشستیم دچار سردرگمی، ابهام و سرگیجه میشدیم. لب سخن، نقد
این طرف میز مذاكره است. بحث از شكایت از چه و كجا نیست. بحث بر سر چگونگی
آن است.
برای مثال، نگاهی به بخش ترویج و حمایتگری سایت اتاق بازرگانی آمریكا؛
پروژههای اصلی این سازمان نمایندگی را در هر سال به خوبی نشان میدهد. این
در عمده سازمانهای بزرگ نمایندگی كشورهای توسعهیافته و در حال توسعه اعم
از نهادهای متناظر با اتاق بازرگانی، كنفدراسیون صنعت و امثالهم
قابلمشاهده است كه اولویتهای سالانه خود را به طور رسمی مشخص كرده و تنها
بر روی آنها تمركز میكنند.
صاحبان كسبوكار و سرمایه در جوامع توسعهیافته، این مهم را به خوبی یاد
گرفته و در آن مهارت یافتهاند. آنها از یك طرف فراگرفتهاند كه خواستها و
مطالبات و نیازهای خود را جمعآوری كنند. از طرف دیگر آموختهاند كه
روشهای مناسبی را برای اولویتبندی این مطالبات به كار گیرند و به علاوه
به نیكی مهارت تدوین سیاستهای علمی برای حل آنها را آموختهاند. هر ساله
سازمانهای نمایندگی بستههای درمانگر دردهایشان را بر روی میز خود و
سیاستگذاران آماده دارند.
اما وضعیت تشكلهای نمایندگی بخش خصوصی در ایران چگونه است؟ بیش از یكصد
سال از شكلگیری سازمانهای نمایندگی ما صاحبان كسبوكار بخش خصوصی
میگذرد. واقعیت آن است كه بهرغم بسیاری از اقدامات مفید و ارزشمند،
تشكلها و به ویژه سازمانهای نمایندگی بزرگ ما، در حوزه سیاستگذاری،
غیركاركردی شدهاند؛ چندصدایی و پراكندگی و كاهش قدرت گریبان سازمانهای
نمایندگی كسبوكار را گرفته است. بخش خصوصی زیر كدام پرچم مذاكره میكند؟
اتاق بازرگانی؟ كنفدراسیون صنعت؟ كانون عالی كارفرمایی؟ خانه صنعت و معدن؟ و
... كدام یك پرچم نمایندگی از خواستها و مطالبات را به دست دارند؟
خلاصه آنكه اگر بناست جایگاه بخش خصوصی در فرآیند سیاستگذاری اقتصادی
كشور به خوبی حفظ شود، فرآیند «صدای واحد»سازی و همگرایی بین جامعه فعالان
كسبوكار و سرمایهگذاران، باید در اولویت برنامهها قرار گیرد. در غیر
این صورت در رقابت با سایر خواستها و مطالبات گروههای اجتماعی كماكان عقب
خواهد ماند.
در ساخت حكمرانی كه دولت قدرت بسیار زیاد و بخش خصوصی قدرت كمی دارد این
پراكندگی دردی بر روی سایر دردهاست. با توجه به عمیقتر و پیچیدهتر شدن
مشكلات فضای كسبوكار این همگرایی هر روز حیاتیتر میشود. بخش خصوصی به
سازمانهای نمایندگی پرقدرت، پرنفوذ، با مشروعیت بالا و تاثیرگذاری زیاد
نیازمنداست.
بخش خصوصی باید ابتدا مطالبات و خواستها و نیازهای خود را با مشاركت
نمایندگان خود در تشكلها تدوین، سپس اولویتبندی و بعد از آن با ایجاد
اجماع در بین همه تشكلها و صاحبان كسبوكار به یك دستور كار ملی برسد.
پرچمداران باید از طریق روشهای ترویج و حمایتگری (Advocacy)، تبلیغات،
مذاكره، لابی و . . . بستههای سیاستگذاری را در عرصه سیاستگذاری پیگیری و
به كرسی نشانند.
سخن آخر، رو به پایان بودن سال تولید ملی و حمایت از كار و سرمایه ایرانی و
نزدیكی به انتخابات پیش رو است. فرصت مغتنمی است تا بخش خصوصی مطالبات و
خواستهای خود را بهطور مشخص و محدود در عرصه سیاسی مطرح، با كاندیداهای
ریاست جمهوری در میان گذاشته و از طریق ابزارهای دیگر مطالبات خود را به
خواست ملی تبدیل و در صدر سیاستگذاریها قرار دهد. كمتحركی و انزوا و
پراكندگی درمان دردها نیست.