۰۴ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۳۸۰۰
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۲ - ۲۸-۰۵-۱۳۸۶
کد ۲۳۸۰۰
انتشار: ۱۸:۳۲ - ۲۸-۰۵-۱۳۸۶

ابهام در وضعيت شيخ علي تهراني

در حالي كه پيش از اين، منابع خبري از اقامت شيخ علي تهراني در خانه‌اي در كرج، تحت نظارت نيروهاي امنيتي خبر مي‌دادند، كتابي كه به تازگي منتشر شده، از آزادي و سكونت وي در تهران خبر داده است و هم‌زمان منابع تأييد‌نشده‌اي از مرگ وي در سكوت خبري در يك سال قبل خبر مي‌دهند.

در حالي كه پيش از اين، منابع خبري از اقامت شيخ علي تهراني در خانه‌اي در كرج، تحت نظارت نيروهاي امنيتي خبر مي‌دادند، كتابي كه به تازگي منتشر شده، از آزادي و سكونت وي در تهران خبر داده است و هم‌زمان منابع تأييد‌نشده‌اي از مرگ وي در سكوت خبري در يك سال قبل خبر مي‌دهند.

در حالي كه پيش از اين، منابع خبري از اقامت شيخ علي تهراني در خانه‌اي در كرج، تحت نظارت نيروهاي امنيتي خبر مي‌دادند، كتاب «به سوي سرنوشت» كه به تازگي منتشر شده، از آزادي و سكونت وي در تهران خبر داده است و هم‌زمان منابع تأييد‌نشده‌اي از مرگ وي در سكوت خبري در يك سال قبل خبر مي‌دهند.

به گزارش بازتاب، پس از بازگشت علي تهراني به ايران در خرداد ماه 74، آخرين زماني كه وي در محافل رسانه‌اي ايران مطرح شد، تير ماه 79 بود كه روزنامه بهار ـ‌ نزديك به اصلاح‌طلبان تندرو ـ مدعي خودكشي شيخ علي تهراني در زندان شد. در پي انتشار اين خبر، فريده تهراني، دختر وي، با ارسال جوابيه‌اي به اين روزنامه اعلام كرد: «پس از شنيدن خبرهاي ضد و نقيض، جوياي احوال آقاي تهراني از دادسراي ويژه روحانيت قم شديم. گفتند كه مسموميت جزيي برايشان به وجود آمده بود كه به بيمارستان منتقل شدند و پس از بهبود دوباره به زندان بازگردانيده و در حال حاضر حالشان خوب است.

روز پنجشنبه دوم تير ماه دوباره جوياي احوال ايشان شديم. در ابتدا پاسخ درستي به ما ندادند و فقط گفتند كه ايشان در بيمارستان مي‌باشند، پس از جست‌وجوي فراوان، متوجه شديم كه ايشان دچار سكته قلبي شده و در CCU بستري شده و در وضعيت جسمي نگران‌كننده‌اي به سر مي‌برد... عصر روز دوشنبه، بالاخره ايشان را در همين وضعيت خطرناك به زندان اوين منتقل نمودند».

هم‌زمان پسر وي نيز ضمن تكذيب خودكشي پدرش در نامه‌اي به علي تهراني، ضمن اهانت‌هاي بي‌شرمانه نسبت به امام خميني و آيت‌الله خامنه‌اي، مدعي شكنجه پدرش شد.
برخي اخبار نيز از فحاشي پياپي نام‌برده نسبت به رهبر انقلاب، آيت‌الله خامنه‌اي در دوران زندان حكايت دارد و گفته مي‌شد در چند سال اخير، وي از زندان به بيرون منتقل شده و در منزلي در كرج تحت نظارت است.

  شيخ علي تهراني يكي از شاگردان امام خميني است كه در دوران پهلوي، به مبارزه با رژيم پرداخت و در اين راه به زندان افتاد. وي در سال‌هاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، موضع‌گيري‌هاي ضد و نقيضي درباره وقايع مختلف اتخاذ كرد و به همين دليل به مدت كوتاهي پس از انقلاب، منزوي شد. شيخ علي تهراني به انتقاد علني از سياست‌هاي نظام جمهوري اسلامي مي‌پرداخت و در كلاس‌هاي درس، از مسئولان رده بالاي جمهوري اسلامي بدگويي مي‌كرد.

به گزارش بازتاب وي در سال 63 در يك اقدام خائنانه، به عراق پناهنده شد و در راديو فارسي‌زبان بغداد، به تبليغات سوء عليه جمهوري اسلامي مشغول گرديد. دروغگويي و پشت‌هم‌اندازي در سخنان او موجب شد بعد از مدتي كوتاه، رژيم عراق به عدم اثربخشي تبليغات وي آگاه شود. شيخ علي تهراني در خرداد ماه سال 74 پس از يك دهه خيانت آشكار به جمهوري اسلامي، به علت سرخوردگي و شكست و با پي بردن به حقانيت جمهوري اسلامي، تقاضاي بازگشت به كشور را مطرح كرد و بعد از تقاضاهاي مكرر، خود را در يكي از پاسگاه‌هاي مرزي تسليم نمود. در آن زمان اعلام شد كه وي به علت سالخوردگي، وضع جسماني مناسبي ندارد و از نظر روحي و رواني نيز از تعادل برخوردار نيست. شيخ علي تهراني از كارهاي گذشته خود اظهار ندامت كرد و خود را مستوجب اشد مجازات دانست.

در كتاب خاطرات سال 63 هاشمي رفسنجاني آمده است: وي در تابستان سال 63 پس از فرار از كشور، در مصاحبه‌اي با روزنامه آلماني «اشپيگل» به دروغگويي پرداخت، از جمله گفت: «آقاي رفسنجاني به من گفته است كه اگر ما عراق را به دست آوريم، دو كشور ما به صورت يك كشور و آن هم بزرگ‌ترين صادركننده نفت، درخواهد آمد. ما جمعا شصت ميليون جمعيت خواهيم بود و قدرت عظيمي در اقتصاد جهاني خواهيم داشت». وي اكنون آزاد شده و در تهران سكونت دارد.

سوابق فكري و مبارزاتي شيخ علي تهراني
علي مراد خاني ارنگه، معروف به شيخ علي تهراني، متولد 1309 از روحانيون مشهدي است كه سال‌ها شاگرد درس امام خميني و آيت‌الله ميلاني بود و هم‌زمان در فعاليت‌هاي سياسي و مبارزاتي ضد رژيم پهلوي فعاليت چشمگيري داشت. وي در قم در مدرسه حجتيه سكونت داشت و با آيت‌الله علومي ـ مقيم يزد ـ هم‌حجره بود. آقاي مسعودي مي‌گويد: در نخستين روزهاي شروع مرجعيت امام، حضور شيخ علي تهراني و شيخ يوسف صانعي را در بيت امام ديده است. تهراني همان زمان، در كنار آقايان خلخالي، ابطحي كاشاني و توسلي در جمع دوستان نزديك مرحوم حاج آقا مصطفي خميني بود؛ علاوه بر آن‌كه هم‌بحث ايشان هم به شمار مي‌رفت. وي بعدها به مشهد آمد و در آنجا اقامت گزيد.

در دهه 40 و 50، چندين نفر كه برجسته‌ترين آنان، سيدعبدالكريم هاشمي‌نژاد، سيدعلي خامنه‌اي، عباس واعظ طبسي و محمدرضا محامي بودند، مبارزات مردم مشهد را در جهت تحقق حكومت اسلامي، هدايت و رهبري مي‌كردند. شيخ علي تهراني هم در اين جمع، افزون بر آن‌كه دست به قلم بود، در صحنه مبارزات حضور داشت. وي شوهرخواهر حضرت آيت‌الله خامنه‌اي بوده و هست.

افراط و تفريط
تهراني، خصلتا زندگي ساده و بي‌پيرايه‌اي داشت و در غذا خوردن و ديگر موارد، اهل ساده‌زيستي بود. آقاي يزدي تأييد مي‌كند كه «از ويژگي‌هاي حايز اهميت شيخ علي تهراني، روح قناعت و سختگيري بر نفس بود. او با يك لقمه نان و پنير، خودش را سير مي‌كرد و برخلاف برخي، در بند غذاهاي الوان نبود».

تهراني متهم بود كه در نوع مواضع خود، بسيار تند و جدي و تا حدي نامتعادل بوده است. درباره او اين امكان بود كه به سرعت موضع خويش را نسبت به مسئله‌اي عوض كند و در موضع جديد، با همان شدت و حدّت رفتار كند. وي در طرفداري از امام و الفاظي كه در عشق و علاقه خود به ايشان به كار مي‌برد، افراط مي‌كرد، چنان‌كه بعدها نيز در دشمني با ايشان به افراط گراييد.

آيت‌الله مسعودي درباره وي مي‌گويد: «آشنايي ما از مدرسه حجتيه بود ... ايشان ابتدا با مثنوي و عرفان و مسائلي از اين دست سر و كار داشت ... مدتي با اين افكار و اوهام مشغول بود تا اين‌كه ناگهان خبر رسيد كه ايشان مثنوي و حافظ را كنار گذاشته و مدعي است كه اين كتاب‌ها نجس هستند و آنها را با انبر برمي‌دارد. ما از اين چرخش تعجب كرديم ... اين حالت عدم اعتدال در رفتار و گفتار اين فرد به چشم مي‌خورد ... تهراني از نظر درسي پيشرفت خوبي داشت و هم‌بحث مرحوم آقامصطفي بود».

آيت‌الله يزدي هم با اشاره به خاطرات روزهاي مدرسه حجتيه مي‌گويد: «اين آقاي تهراني در مدرسه حجتيه هم كه بود، قدري خشك بود». وي از رفتار مخصوص او صحبت كرده مي‌گويد كه وقتي در سيرجان به ديدنش رفته است، يك مرتبه «در خلال ناهار، او به ناگاه از جاي برخاست و ايستاد به نماز». يزدي او را شخصي مستبد به رأي تصوير كرده و مي‌گويد كه وي هم‌زمان خود را اهل فلسفه، عرفان و اخلاق و اقتصاد اسلامي مي‌دانست.
مبارزات تهراني در مشهد نيز ادامه يافت و آنچنان كه از برخي از خاطرات برمي‌آيد، در سال 1349 در ايرانشهر تبعيد بوده است. شيخ علي ريحاني كه سه ماه در آنجا بوده، از حضور تهراني به عنوان تبعيدي در آنجا خبر داده و موردي را هم از سختگيري رژيم درباره تهراني بيان كرده است.

اوج‌گيري مبارزات عليه رژيم شاه
در اطلاعيه‌اي كه شماري از روحانيون مبارز خارج از كشور در دي ماه 1356 انتشار دادند، اسامي «جمعي از علما و روحانيون متعهد را كه در مبارزات و بسيج نيروها نقش سازنده داشتند» و دستگير و به مناطق دوردست و بدآب‌وهوا تبعيد و در تبعيدگاه‌ها زنداني» شده‌اند، چنين ياد كرده‌اند: آيت‌الله رباني شيرازي، حجت‌الاسلام خلخالي، حجت‌الاسلام عبدالمجيد معاديخواه و در مشهد، حجت‌الاسلام آقاي علي تهراني و حجت‌الاسلام آقاي سيدعلي خامنه‌اي.

با اوج‌گيري تظاهرات، شيخ علي تهراني يكي از فعالان سياسي مشهد به شمار مي‌آمد و در مجامع انقلابي حضوري فعال داشت. در همان زمان،‌گهگاه در مجالس انقلابي تهران نيز از شيخ علي تهراني دعوت مي‌شد، از جمله شهيد مفتح براي سخنراني در مسجد قبا از او دعوت كرد كه وي را پس از دو شب سخنراني دستگير كردند. شهيد مفتح در بيانيه‌اي در مرداد 57 اعلام كرد: «در آغاز محرم گفتند سخنران بايد روحاني باشد، وقتي ما از آقاي علي تهراني، محقق و نويسنده معروف، دعوت كرديم، پس از دو شب سخنراني ايشان را گرفته و تبعيد كردند». تهراني در فروردين 57 در سيرجان به همراه عبدالمجيد معاديخواه تبعيد بود. پس از آن، همراه سيدعلي محمد دستغيب شيرازي، مرتضي فهيم كرماني و سيدمحمد احمدي، به سقز تبعيد شد. اين جمع در 28 ارديبهشت، اعلاميه مشتركي «درباره اوضاع ايران» صادر كردند.

پس از بازگشت از تبعيد، وي سخت درگير مسائل انقلابي مشهد شد. در 5 آبان 57 كه تظاهرات بسيار بزرگ و باشكوهي در مشهد برگزار شد و در جلوي راه‌آهن اجتماع عظيمي صورت گرفت، نماز جماعت به امامت شيخ علي تهراني اقامه شد. بار ديگر در 8 آبان، تظاهرات بزرگي شده و تظاهركنندگان در محوطه باشگاه دانشگاه فردوسي اجتماع كردند. در اين اجتماع، حجت‌الاسلام خامنه‌اي و حجت‌الاسلام شيخ علي تهراني سخنراني كردند». همچنين در اجتماع بزرگي كه در 16 آبان 57 در استاديوم سعدآباد مشهد برگزار شد، حجت‌الاسلام علي تهراني سخنراني و مردم را به همبستگي و اتحاد بيشتر براي رسيدن به هدف آزادي و حكومت اسلامي دعوت كرد.

به هر حال، در طول سال‌ها نام شيخ علي تهراني نيز ضمن اسامي بسياري ديگر از مبارزان روحاني، در ذيل اعلاميه‌هاي ضد رژيم ديده مي‌شود. وي در مشهد، در روزگاري كه آيت‌الله ميلاني سخت تحت كنترل ساواك بود، با ايشان رفت‌وآمد داشت و بارها و بارها نام وي در ميان افرادي كه به ديدار آقاي ميلاني رفته و يا همراه وي در درس و مسجد بوده‌اند، در اسناد ساواك آمده است.

مبارزات وي همچنان ادامه يافت و در اطلاعيه مشتركي كه توسط روحانيون مبارز مشهد به مناسبت هجرت امام به پاريس منتشر شد، نام شيخ علي تهراني در كنار نام آقايان سيدعلي خامنه‌اي، محمدرضا محامي، عباس واعظ طبسي و سيدعبدالكريم هاشمي‌نژاد آمده است. همكاري وي با برخي از افراد ياد‌شده، ضمن برگزاري جلسات و تظاهرات و غيره، در ضمن اسناد منتشرشده درباره مرحوم هاشمي‌نژاد نيز آمده است.

رمضانعلي شاكري در گزارش وضعيت انقلابي مشهد در سال 57 تأييد مي‌كند كه «در شهر مشهد، خانه آيت‌الله شيرازي و آيت‌الله قمي، مركز تصميم‌گيري و پناهگاه مردم بي‌دفاع بود و اداره قيام و راهپيمايي‌ها و حركت انقلابي و شوراي مركزي و اجراي فرامين امام بيشتر توسط روحانيون مبارزي مانند ميرزاجواد آقاتهراني، شيخ ابوالحسن شيرازي، حاج سيد كاظم مرعشي، حاج سيدعلي خامنه‌اي، حاج شيخ عباس واعظ طبسي، سيدعبدالكريم هاشمي‌نژاد، استاد شيخ علي تهراني و آقاي طاهر احمدزاده و دكتر محمود روحاني و دكتر فرهودي انجام مي‌شد.

در جريان تشييع جنازه حجت‌الاسلام شيخ احمد كافي در 31 تير 57 تظاهراتي در مشهد به پا شد كه به درگيري ميان مردم و نيروي انتظامي منجر شد. شيخ علي تهراني به همين مناسبت اطلاعيه‌اي منتشر كرد. در اين زمان وي از محل تبعيد خود از سقز، براي محاكمه و حضور در دادگاه به مشهد آمده بود. در اجتماع گروهي از تظاهركنندگان در منزل آيت‌الله شيرازي در 2/9/57 نيز شيخ علي تهراني درباره «تجاوز حاكم، پيروزي و برقراري حكومت اسلامي» سخنراني كرد. آقاي شاكري موارد ديگري از حضور تهراني را در رويدادهاي انقلابي سال 57 در مشهد بيان كرده است.

تهراني پس از انقلاب
بلافاصله پس از پيروزي انقلاب اسلامي، رياست دادگاه انقلاب مشهد ـ و مدتي هم رياست دادگاه انقلاب اهواز ـ به شيخ علي تهراني سپرده شد و وي به محاكمه عوامل رژيم مشغول گشت. وي در سال 1358 از سوي حزب جمهوري اسلامي مشهد و برخي از تشكل‌هاي ديگر كانديداي مجلس خبرگان شد كه به عنوان نفر هفتم از خراسان انتخاب شده و به خبرگان راه يافت. به دليل آن‌كه وي آثاري در اقتصاد اسلامي نوشته بود، در مجلس خبرگان در كميسيون مالي و اقتصادي حضور داشت.

تهراني و دكتر شريعتي
شيخ علي تهراني از ارادتمندان به دكتر شريعتي بود و به همين مناسبت، دكتر يادداشتي درباره كتاب شناخت وي نوشت كه در پشت جلد آن به چاپ رسيد. شگفت آن‌كه شريعتي با تمام بي‌علاقگي‌اش به مباحث فلسفي، در آنجا از آن كتاب كاملا فلسفي ستايش كرد. در همين نامه، شريعتي پيشنهاد كرد نام كتاب، نه شناخت بلكه «فلسفه شناخت» باشد، زيرا اين نام «هم با متن مناسب‌تر است و هم آن جزوه معروف را تداعي نمي‌كند» كه اشاره به جزوه شناخت مجاهدين خلق بود كه خود به بدنام بودن آن اثر در اين زمان اشاره دارد.
شريعتي از تهراني چنين ياد مي‌كند: «علي تهراني درست همان كسي است كه محتاجش بوديم و سخت منتظرش ... و شكر خدا كه رسيد».

در دي ماه 56 هم سخن از متني بوده كه شيخ علي تهراني در ستايش از دكتر شريعتي نوشته بوده است. وي متني با عنوان خصايص روحي يك انسان براي يادنامه سالگرد هجرت و شهادت ابوذر زمان دكتر شريعتي (31ـ38) نوشت (با تاريخ ذيحجه 1397ق) و ارادت خود را به او نشان داد و از منتقدان او بد گفت. احسان شريعتي هم در مقاله‌اي كه براي همين يادنامه نوشت، چنين گفت: گرچه دشمنان علي، به همان سنت سياه هميشه تاريخ، خواستند در غيبتش دوباره تحريف و تهمت و ... را آغاز كنند، اما رويش رستمانه علمايي چون تهراني‌ها بود كه نقش بر آبشان كرد.

شيخ علي تهراني همراه با آقاي خلخالي در سالگرد درگذشت شريعتي اعلاميه مشتركي دادند كه نثرش نشانگر آن است كه تهراني آن را نوشته است. در اين اطلاعيه، آنان علت موفقيت شريعتي را در آن دانستند كه «نبوت و بعثت را رستاخيزي به هوش آورنده و حركت‌آفرين در مسير كمال و سعادت دانسته ... و دين به ويژه دين اسلام را معارف و احكام و دستوراتي يافته كه بر طبق نقشه سرشت انساني پي‌ريزي شده ... » اين زماني بود كه اين دو در بانه و سقز تبعيد بودند. تعبير «سرشت انساني» بارها در نوشته‌هاي تهراني آمده است.

آقاي مطهري در نامه‌اي كه در انتقاد از شريعتي به امام نوشت؛ اشاره كرده‌ بود كه «شنيدم به يكي از دوستان مشهد كه اخيرا به نجف مشرف شده بود، تذكر مفيدي داده‌ايد و دورادور اطلاع دارم كه مؤثر بوده و در روش ايشان كه اخيرا خيلي خطرناك شده بود، مؤثر واقع شده و الحمدلله». آقاي سيدحميد روحاني در همانجا، در حاشيه زير كلمه «يكي از دوستان مشهد» نام وي را شيخ علي تهراني نوشته‌ است. تأثيري كه از آن ياد شده بعيد مي‌نمايد، زيرا تهراني در 5/3/59 كتابچه‌اي با عنوان «آري اين‌چنين شد برادر» نوشت و از سر ارادتي كه به دكتر داشت، شرحي از ماوقع اين چند سال به خصوص سال پس از انقلاب را در قالب پاسخ به نوشته دكتر شريعتي با نام «آري اين‌چنين بود برادر» نوشت.

افكار اقتصادي شيخ علي تهراني
شيخ علي تهراني تحت تأثير انديشه‌هاي اقتصادي سوسياليستي و چه بسا با تأثيرپذيري از كتاب اقتصاد مجاهدين خلق، آثاري در اقتصاد اسلامي نوشته بود. زماني كه اين نوشته به دست حاج آقا مصطفي خميني، هم‌بحث سابق تهراني، افتاد، ضمن نامه‌اي در اين‌باره به او تذكر داد. مرحوم حاج آقا مصطفي در اين نامه نوشت: «كتاب روابط اجتماعي و اقتصادي در اسلام رسيد. ولي مع‌الاسف نسخ كم و متمايلين و مشتاقين بيش از حد متعارف مراجعه دارند، دست به دست مي‌رود. بايد سعي كنيد كه ماركس‌زده معرفي نشويد. البته چاره‌اي هم جز اين نيست كه نوعا و قريب به اتفاق نويسندگان ما، ماركسيسم‌زده مي‌شوند. نمي‌گويم اسلام‌زده باشيد و به هر وسيله‌اي باطلي را تصحيح كنيد. مي‌گويم دقت بيشتر در مباني حقوقي اسلام داشته باشيد ... آقايان خامنه‌اي را خصوصا سيدنا علي را سلام برسانيد».

مرحوم سيدمنيرالدين حسيني شيرازي هم با ستايش از حاج آقا مصطفي مي‌گويد: «به ياد دارم، وقتي كتاب اقتصاد اسلامي آقاشيخ علي تهراني را نزد آقامصطفي آوردند، آن را شديدا رد كرد و گفت: مؤلف عمامه‌اي بر سر افكار كمونيستي گذاشته است».

آيت‌الله شيخ محمد يزدي هم در خاطراتش نوشته است كه آن زمان وقتي نوشته‌اي از علي تهراني را ديد، شگفت‌زده شد. وي از تأثيرپذيري تهراني از مكتب‌هاي انحرافي سخن گفته است. آقاي يزدي بار ديگر هم در خانه شيخ علي تهراني بر سر موضوع مالكيت و ديدگاه وي به بحث پرداخته و در برابر عصبانيت شيخ علي تهراني به او گفته است: «من از طريق نوشته‌هاي شما كه در ايام تبعيد به دست من مي‌رسيد، در جريان انحرافات شما قرار گرفتم».

آثار شيخ علي تهراني
شيخ علي تهراني، علاوه بر كارهاي مبارزاتي،‌ گويا از سال 50 به بعد، به كارهاي قلمي نيز اشتغال داشت. كتاب‌هايي كه از وي مي‌شناسيم چنين است:

1. اخلاق اسلامي 2. اسلام ضد استثمار 3. اقتصاد اسلامي 4. ماليات اسلامي (مشهد، كتابفروشي جعفري، 1395 ق) 5. قانون لاضرر يا حافظ نظام اسلامي 6. امر به معروف و نهي از منكر 7. اي انسان ستم و تفرقه را مپسند 8. توحيد ذاتي يا اثبات وحدت وجود 9. توحيد و خداشناسي در مكتب اسلام 10. طرح كلي نظام اسلامي 11. فلسفه شناخت 12. تقيه در اسلام (قم، طباطبايي، 1352). 13. مدينه فاضله در اسلام (مشهد، كتابفروشي جعفري، 1350 ش) 14. روابط اجتماعي و اقتصادي در اسلام (مشهد، كتابفروشي جعفري، 1354). وي در بيشتر اين كتاب‌ها بحث از نظام اسلامي را طرح كرده و نگاهش به اسلام و شريعت آن، نگاهي كاملا نظام‌مدارانه است.

فاصله گرفتن از امام و انقلاب
تهراني از اواخر سال 58 به اين سو به تدريج به سمت هواداري از جريان‌هاي مخالف انقلاب كشيده شد و تقريبا مواضع مشتركي با لاهوتي داشت. با جدا شدن صفوف، وي متمايل به مجاهدين خلق و بني‌صدر شد و وي در بهمن ماه 1358 ضمن نگارش متني كه در نشريه «مجاهد» به چاپ رسيد، به انتقاد از عملكرد امام پرداخت.

تندترين مصاحبه وي كه به تحريك برخي از عناصر مجاهدين خلق تحت عنوان «معلمان مسلمان» مشهد انتشار يافت، حاوي برخوردهاي تند وي بر ضد رهبران حزب جمهوري اسلامي و شخص امام بود. اين مصاحبه تحت عنوان «مصاحبه با استاد علي تهراني» در تيراژ بسيار وسيعي چاپ و منتشر شد. اصل اين مصاحبه، پس از آن بود كه امام به طور رسمي بر ضد مجاهدين خلق موضع گرفت. وي در اين مصاحبه به دفاع از مجاهدين پرداخت و منافق بودن آنان را سخت مورد انكار قرار داد.

بعدها كه اوضاع بدتر شد، وي همچنان به ضديت با امام و نيروهاي مكتبي ادامه داد. بني‌صدر در سي‌ام ارديبهشت سال 60 خبر از تلگرافي داده است كه شيخ علي تهراني به وي كرده و از او خواسته است تا جدي‌تر در مقابل چماق‌داران، اصطلاحي كه براي پيروان جناح مكتبي به كار مي‌رفت، بايستد و او هم قول داد كه چنين كند.

شيخ علي تهراني به دنبال فرار بني‌صدر از ايران و پس از استقرار مجاهدين خلق در عراق، در سال 63، مخفيانه به آن كشور منتقل شد و در آنجا براي سال‌هاي طولاني به سخنراني در راديو عراق بر ضد امام و انقلاب مشغول بود. رژيم صدام از جمله از وي براي شكنجه روحي اسراي ايراني در بند استفاده مي‌كرد و طبيعي بود فحاشي يك شاگرد سابق امام به امام و نظام، چقدر براي اسراي ايراني در غربت، گران بود. رژيم بعث عراق، سال‌ها پس از پايان جنگ (1374) او را در مرز جمهوري اسلامي ايران رها كرد. نيروهاي جمهوري اسلامي وي را به تهران منتقل كردند.

پيش از انقلاب، تهراني كتابي تحت عنوان «اخلاق اسلامي» نوشت؛ اين همان كتابي است كه بعدها استادش امام خميني به طعنه از او به عنوان كسي كه كتاب اخلاق و توحيد مي‌نويسد، اما خودش از آن بي‌‌خبر است، ياد كردند.

 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۰۵ - ۱۳۸۶/۰۵/۲۹
6
19
خدا عاقبت همه را ختم به خير كند.من علي ام او زبير نه شايد ...خدا ميداند
نظرسنجی
موافق مذاکره ایران با دولت ترامپ با هدف تنش زدایی از روابط تهران - واشنگتن هستید؟