دكتر رضا غنيلو *
عصرایران - در اکثر پروندههاي بزهكاري و جنايي و حتي جرايم يقهسفيدها مشاهده ميشود كه مجرمين روابط جنسي بيقاعده را تجربه ميكردهاند و در صورت تأهل روابط عاطفي مستحكمي بين زن و شوهر حاكم نبوده است.
تنها علل همزيستي احتمالي هم "نياز مالي به هم" و" نداشتن سرپناه مستقل" و يا "بيسرپرست شدن فرزندان" و "فرار از حرف مردم" بوده است.
زندگي بدين شكل انسان را در يك سه راهي قرار ميدهد كه يا بايد" بسوزد و بسازد" و يا "طلاق و رهايي" را با تمام هزينه هايش برگزيند و يا خداي ناكرده در ظاهر نمايش ساختن بدهد و در باطن "خيانت" پيشه كند.
بحث امروز ما آسيب شناسي طلاق يا سوختن و ساختن نيست بلكه ميخواهيم بهصورت گذرا به مقوله "خيانت" از باب خاستگاه آن بپردازيم.
براي اين منظور بايد ازدواج سالم را به دو برهه زماني تقسيم كرد. مرحله اول در انتخاب همسر است كه بسيار گفته شده و شنيدهام و احاديث و روايات زنان جلوهگر آلوده را به "گلي در ميان گنداب "تشبيه كردهاند كه طالب چيدن آن در كثافات غرق خواهد شد.
قرآن كريم نيز به صراحت مؤمنان را از ازدواج با زنان مشرك زناكار بعد از فتح مكه منع كرد (مگر آنكه توبه واقعي آنان پذيرفته شود.) البته انتخاب همسر مناسب، خود يك باب مفصل است كه مورد نظر اين يادداشت نميباشد.
اما سؤال اصلي اين است كه روابط زناشويي بعد از تشكيل خانواده چرا به سمت فساد ميل ميكند؟
اين سؤال را بايد از دو منظر متفاوت پاسخ داد. جمع بندي پاسخ اين سؤالها از يك خانم، برابر سوابق و تجربيات به احتمال قوي اينگونه خواهد بود:
«همسرم به احساسات من توجه نداشت. او به بهانه مشكلات اقتصادي همواره سه كلمه را تكرار ميكرد خسته ام، حوصله ندارم و اعصابم خرد است و من مجبور شدم به منظور خروج از تنهايي به دوستاني كه شرايط بدتري از من را تجربه كرده بودند پناه ببرم.
بيتفاوتي شوهر و اتلاف وقت من در خانه دوستان، آرايشگاهها و پاي برنامههاي ماهوارهاي به تدريج قبح بسياري از مسائل را برايم ريخت تا بالاخره جواني كه بهواسطه يكي از دوستانم با من آشنا شده بود و خود را بر خلاف شوهرم ستايشگر و فدايي من نشان ميداد در شرايط غيرعادي مرا تسليم اميال خود كرد و بعد هم زير تمام قول هايش زد.
ابتدا افسرده شده بودم ولي حالا قرباني ديروز، خود تبديل به شكارچي ديگران شده است.»
البته ميتوان اين داستان را بسته به موقعيتهاي مختلف مقداري هم تغيير داد. حال اگر اين سؤال را از يك مرد متأهل كه مرتكب خيانت به همسرش ميشود بپرسيد احتمالاً چنين پاسخي را خواهيد شنيد:
«همسرم به هيچ عنوان شرايط مرا درك نميكرد. هرگاه بر اساس نيازهاي جنسي سعي ميكردم به او نزديك شوم تازه عقدههاي او فوران ميكرد و غر زدن و تحقير و لجاجتها شروع ميشد و من كه به اندازه كافي مشكلات بيرون را تحمل كرده بودم براي فرار از اين همه فشار روحي ابتدا به انزوا و قهر كردن روي ميآوردم تا اينكه يك روز يكي از دوستانم كه در ظاهر روابط خوبي با همسرش داشت و با زنان ديگر هم سر و سري داشت به من گفت كه اينقدر حرص و جوش نخور، اگر نميخواهي زندگيات از هم بپاشد او را تحمل كن و هرچه ميگويد بگو چشم يا بر عكس بايكوتش كن و چيزي كه زياده زن! فقط بايد حواست جمع باشد! »
البته اين داستان را هم ميتوانيد بر اساس مشاهدات خود مقداري تغيير دهيد. اما به راستي براي حل اين مسئله چه ميتوان كرد؟
روانشناسان معتقدند كه خيانت از چهار مرحله عبور ميكند:
1- ذهني
2- قلبي
3- كلامي
4- عملي
حال بايد ببينيم خيانت طرف يا طرفين در كدام مرحله است تا از پيشرفت آن جلوگيري و نسبت به درمان آن كه توبه و استعانت از عقل و توكل به خداست اقدام نماييم.
قرآن كريم مردان را تكيه گاه زنان ناميده است و زنان را به مثابه لباس مردان دانسته است. در آيه 5 سوره مؤمنون ميفرمايد« مؤمنان موحد آنانياند كه دامان خويش را از بيعفتي و اعمال حرام پاكيزه نگه ميدارند.»
به اين كليد واژهها توجه كنيد: آيا زناني كه مرتكب خيانت شدهاند واقعاً شوهرانشان «قوامون علي النساء» بودهاند و وظيفه استواري و تكيه گاهي را در خانواده خود ايفا كردهاند؟
امروز متأسفانه با طرح مباحث به اصطلاح مدرن، غيرت سنتي در بخشي از طبقات اجتماعي به مدد سريالهاي چندش آور ماهوارهاي در حال رخت بربستن است و به بهانه حريم شخصي تعدادي جرأت كوچكترين سؤال از اهل و عيال و اظهار نظر را از دست دادهاند و نقش همسري و پدري به انجام امور رفاهي خانواده محدود شده است.
آيا مرداني كه دچار خيانت شدهاند همسرانشان نقش لباس آنها مثلاً براي پوشش نيازهاي شرعيشان را به نحو شايسته انجام دادهاند يا همسر گرسنه خود را در ميان فست فودهاي(!) اجتماع رها كردهاند.
آيهاي كه بدان اشاره شد مؤمنان را افرادي دانسته كه فروج خود را از گناه باز ميدارند و اين يعني اينكه لازمه خيانت ابتدا كم رنگ شدن ايمان به آخرت و نظارت الهي است هرچند براي مدتي باشد! و بايد به خاطر سپرد كه راه بازگشت از هر خطايي از در توبه بيبازگشت ميگذرد.
* عضو هيأت علمي دانشگاه علوم انتظامي و كارشناس رسمي دادگستري
چرا ميخواهيد از دين سوء استفاده كنيد
دین نگفته رابطه. بلکه ازدواج دوم رامطرح کرده آن هم باشرایطی
آيه تعدد زوجات نيز شرايط خود را دارد ؛ لطفا يك بار هم كه شده آيات اول سوره نساء را بخواند بعدا سخنگوي خداوند شويد . در آيات مذكور اين مجوز براي سرپرستي زنان داراي يتيم است .
اصلا بحث جنسي و كامجوئي برخي فرصت طلبان نيست بحث نحوه اداره يتيمان است
هرتی که نیست.
بايستي اعتراف كنيم كه ازدواج سواي از تقدس آسماني در نزد خدواند متعال خود يك قرارداد زميني و شرعي است، لذا هر قراردادي حقوق خاص خود را دارد.
من نمی دانم چرا آقایان اینقدر از تعدد زوجات هیجان زده و خوشحال شده و مدافع سرسخت آن هستند!!!! در حالی که نیازهای یک زن را هم نمی توانند پاسخگو باشند.
من یک مرد جوونم . موقع ازدواجم اگر به شیوه ی سنتی با دختر آشنا بشوم . یعنی به واسطه ی خانواده ها .. حتما موقع حرف های خصوصی که باید با دختر بزنم از نیاز های جنسی خودم میگم .. و ازش می پرسم که میتونه منو راضی نگه داره و یا من اونو راضی داشته باشم یا نه
چیزی که خیلی ها به دلیل قبح بی مورد به اون توجه ندارند و در آینده موجب مشکلاتی مانند طلاق یا خیانت میشه
نعمتی
به شرطی خیانت نیست که هنگام ازدواج با زن اول به او گفته میشد که قرار است من 3 زن دیگر بعد از تو بگیرم (!) و همه آنها را مثل تو دوست داشته باشم و زن هم قبول میکرد.
این اقا دکتر روانشناس بود یا روحانی؟
مهمترین دلیل خیانت احساس باخت در ازدواجه ، وقتی طرفین متناسب نباشن اونی که خودشو برتر میدونه خیانت میکنه
1) ارضاء نشدن میل جنسی در سنین مناسب،
2) عدم رشد واقعی فکری، آدمهای دانی واقعی اهل کلک، دروغگویی و... نیستند.
در اكثر موارد ازدواج به اجبار و به دليل شرايط مادي يا فرهنگي كه در ازدواج تعجيل مي اندازد, موجب اين ميشود كه اسير حرف هاي زيباي جواناني بشوند كه اكثرا براي خواسته هاي جنسي به آنان رجوع ميكنند و افراد متأهل با اين خيال خام كه آن جوان همان ناجي هيچ گاه نرسيده آنان است دست به ارتباطي پر از پشيماني ميزنند. در اكثر اين موارد روابطي احساسي اما يك طرفه از سمت فرد متاهل بوجود مي آيد كه براي ماندن با به اصطلاح معشوقه خود تن به خواسته هاي اون نيز ميدهند...
مواردي هم شامل عدم توان فرد مقابل در ارضاي نيازهاي جنسي بوده و من اين مشكل را نيز در زيرساخت هاي آموزشي جامعه و زثيرساخت هاي فرهنگي ميدانم.
در موارد كمي هم مقابله به مثل همسر فرد خيانت كار خود خيانتي را رقم ميزند...
اما كمترين مواردي كه بنده آن را شخصا مشاهده كردم مربوط به زنان و مرداني بود كه فقط براي هوس بازي در شرايطي از پيش تايين نشده مثل مهماني ها يا برخورد هاي اتفاقي ارتباطي را قبول يا حتي پيشنهاد ميكنند ...
-اين مشاهدات طي يك دوره تحقيق 2 ساله صورت گرفته كه نتايج آن در حال تدوين و در شرو انتشار است اما با مطرح شدن اين بحث در سايت شما خلاصه اي از آن ارائه دادم -
چه مرد و چه زن هر دو از اين واژه خيانت در ابتدا وحشت دارن بنابراين قبل از اينکه از انسانيت فاصله بگيرن و به لجن کشيده بشن (چون انسان بدون معنويت همون آب و خاک متعفن اوليه خلقتشه) بايد سعي کنن به انجام وظايفشون نزديکتر بشن. براي مثال حالا ميشه فکر کرد که وقتي مرد با مشکلات اقتصادي درگير ميشه چقدر از تکيه گاه بودنش فاصله ميگيره و خطر تهديدش ميکنه؟ چقدر خودش ميتونه جلوي اين سقوط رو بگيره و چقدر از توان اون خارجه و جامعه و اقتصاد بحران زده مسئوله و در حقيقت اون غرق شده بحرانه؟ بايد فکر کنه اگه خودشه و خودش و کسي هم نيست که بحران رو از بين ببره و روز به روز هم بدتر ميشه، چگونه خودش رو نجات بده با توجه به اينکه هدف تکيه گاه بودنشه براي همسرش. بايد راه هايي رو پيدا کنه که احساس پشت و پناه بودنش براي همسرش باقي بمونه.
حسن چنين متني و دقت در اون اينه که يک مسئله پيچيده و در عين حال حياتي مثل خيانت رو که ابعاد و دلايل وسيع داره و يک فردي رو گيج ميکنه که بايد چه بکنه، ميشه به اين روش دسته بندي کرد و ذهن رو از پريشاني نجات داد و بعد تصميم گرفت و عمل کرد. قطعا اينگونه با مشکلات برخورد کردن مناسبترين روشه. به نظر من قرآن در کل مباحثش چنين توقعي از خوانندگان داره چون به صورت کلي مطرح ميکنه و مطالب اصلي و ريشه اي رو به عنوان هدف عمل و تفکر، در اختيار خواننده قرار ميده. اما اگه کسي بگه حوصله اين تجزيه و تحليل ها رو ندارم زندگيش رو در اختيار باد قرار داده که هر طرف وزيد ببره.
طلاق های عاطفی بانی این انحرافات است و ریشه طلاق عاطفی، تنوع طلبی انسان هاست ودر این میان آنچه قوت بخش این خطاهاست بعضی برنامه های ماهواره ایست و در پاره ای موارد رفقایی که تحریک کننده و گاه،دلال آشنایی بین این دو جنس نیازمندند.هرچند نباید نقش تلفن همراه و لذت خواندن پیامکهای عاشقانه رافراموش کرد چراکه آنچه را نمیتوان رو در رو بیان داشت وبه راحتی گفت،حلال ماجرا پیامی است دوپهلو که هم میتواند منظور را تفهیم کند وهم اگرجنس مخالف به پیام مورد اشاره اعتراض کرد توجیهی میتوان برای آن تراشید ازجمله اینکه:ببخشید اشتباها ارسال شد.علی ایحال من نقش زنان را در تحکیم روابط زناشویی والبته زندگی مشترک بسزا تر ازمردان میدانم ومعتقدم زنان بیشتر میتوانند مانع فرار مردشان،به سوی گزینه دوم یابیشتر باشند واز طرفی اگر زنی خود،مایل به تماس بامردی نباشد،کمتر مردی میتواند اورا از کنار همسر و خانواده اش به سوی خود کشانده وبه اصطلاح رفاقت کند
ازدواج کار درستی نیست چون دو طرف ضربه میخورند ..........چه مالی چه معنوی ........
اگر شوهر خواهر شما(دامادتان) یا پدرتان رابطه دوم با زنی دیگر داشته باشند باز هم می گویید که خیانت نکرده اند و با برداشت شما خدا به آنها این اجازه را داده است؟؟؟؟؟؟؟؟
من در اطراف خودم مثال های زیادی می بینم که به دلیل این تفاوت در نیاز، زندگی شان به چالش کشیده شده.
کاش بعضی چیزها تابو نبود و می شد در رسانه ها درباره آن بیشتر آموزش داد.
فقدان دانش درباره مشکل هم به عمیق تر شدن این چالش دامن میزند.
نوع چالش ها به شکلی است که غالبا از سوی زوج ها مطرح نشده و در نتیجه ریش سفیدهای قوم نمی توانند به آنها کمکی کنند.
بعید میدانم مردی اگر شوهر خواهرش یا شوهر دخترش زن دوم اختیار کند یا چندزن موقت داشته باشد خوشحال باشد و اعتراضی نکند! و اینکار را باز با قران و خدا توجیه کند...
مورد آخر اینکه مرد براحتی می تواند نیاز ش را با همسرش رفع کند که حتی قران هم مستقیم به این موضوع اشاره کرده و فرموده شما همسران لباس هم هستید ...حال اگر مردی با همسرش در این رابطه مشکلی دارد و نیازش براورده نیمشود باید دنبال دلیل آن باشد و ریشه یابی کند مشاوره کند تا مشکل حل شود. که دراینصورت نیازش با همان همسرش رفع میشود در غیر اینصورت مشکل از خود مرد هست و دلیل ارتباط با زنان دیگر فقط و فقط هوسرانی و سیری ناپذیری اش می باشد...
شوهران فعلي تو نكهداشتن يك زن هم مونده اند واين مردان پراشتها از كجا ميخوان حالا چهارتا زن را اداره كنند؟؟
مثل اينكه از نگاه اينها اساسا زن انسان نيست
وايا اين نگاه غير انساني به زن اسلامي است؟؟؟
خدا رحمت كند امام راحل را كه چقدر براي بانوان احترام قائل بودند
فقط حال مارا بهم میزنند ............
اگر مرد وزن قوی و دارای عزت نفس باشند و برای خود ارزش قایل باشند ویا به این باور رسیده باشند که که همه زنها و مردها نهایتا یک طعم و مزه دارند وتلاش برای بیشتر، تلاشی حماقت آمیز است ،هرگز دنبال بیشتر نمی روند و بر روی داشته خود تمرکز میکنند که باعث بهتر شدن وضعیت موجود آنها از نظر کمی و کیفی خواهد شد.
نا گفته نماند که بیشتر خواهی معمولا در بین افرادی دیده میشود که دارای فقر فرهنگی ، ذهنی و شخصیتی هستند و برای خود یک شخصیت ثابت و قوی و منطقی قایل نیستند و نمی دانند عزت نفس چیست و انسان کیست.
در مورد ازدواج در اسلام هم همین طور نیست که هرکس هوس کرد برود و یک زن دیگر بگیرد ، ازدواج های بعدی هم شرایطی دارد و اصولا برای حل مشکلات اجتماع است و نه برای هوسرانی آقایان ، موضوعی که نویسنده محترم به آن اشاره کرده اند روابط نامشروع و پنهانی است.
نکته دیگر که تامل برانگیز است این است که شخص قبل از حرکت به سوی هوس خویش، اندیشه کند که اگر همسر و شریک او به همین سمت قدم بردارد چگونه خواهد بود،مسلما یک انسان سالم و باغیرت هرگز به چنین چیزی راضی نمی شود.
خداوند انسان را راهنمایی فرموده و انسان را مختار نموده که خود تصمیم بگیرد که چگونه زندگی کند و این انسان است که باید خود بفهمد و مسیر خود را انتخاب کند و فرق انسانها در همین انتخاب ها است.
2- به قول استادي وقتي خداوند حضرت آدم را آفريد براي او يك حوا آفريد نه چهار حوا. و به قول ما تركها:" ايكي گوز‘ ايكي گوز اوچون يارانيب".
زود ازدواج کردن و از روی هوس، و بعد از چند سال پشیمان می شوند.
ما هم تو ادارمون یک زن داریم که به شوهرش خیانت می کند و با یکی از همکاران مرد دوست است و کلی روی اعصاب من تاثیر گذاشته
در ضمن آوردن هزاران توجيه براي زياده خواهي مردان، کار منطقي و عاقلانه اي نيست. اگر لازم بود که مردان بيش از يک زن داشته باشند خداوند براي حضرت آدم چندين حوا خلق مي کرد. اگر هم در اسلام 4 زن براي مرد مجاز بوده، حسب شرايط زمان و عدم امکان محدود کردن مرد عرب جاهليت به يک زن بوده است که البته خداوند متعال در همان آيات قرآن با آوردن شرط عدالت آن را محدود به يک زن کرده است زيرا هيچکس نمي تواند عدالت را کامل رعايت کند.
کساني که معتقدند خيانت مرد خيانت نيست بايد بدانند که رابطه پنهاني مرد خيانت است و اين يک امر بديهي است و نياز به توضيح و منطق ندارد. از طرفي خداوند تکامل را در جفت بودن قرار داده است. حتي اکثر حيوانات هم فقط يک جفت براي خود انتخاب مي کنند چه برسد به ما انسانها که اشرف مخلوقاتيم. از نظر خداوند نيز تعدد زوجات در درجه پايين تر از تک همسري قرار دارد و درواقع تعدد زوجات به دليل شرايط زمان بوده است و در جامعه فعلي ايران که تعداد مردان بيش از زنان است ضرورتي ندارد.