عصر ایران ؛ اهورا جهانیان - کنار رفتن فریدون جیرانی از برنامه هفت، به خوبی نشان داد که جیرانی ، فردوسی پور نیست و اگر نهادهای رسمی، بنا به دلایل و مصالحی، تا به امروز عادل فردوسی پور را در برنامه نود تحمل کرده اند، در قبال جیرانی فاقد چنین تاب و تحملی هستند.
برنامه هفت با اجرای جیرانی و حضور تقریباً همیشگی مسعود فراستی، در واقع با تکیه بر دو چهره چپگرا و راستگرا کار خود را پیش می برد.
مراد از چپگرایی در این جا، مخالفت جیرانی با سیاست های کلان در حوزه سینماست. راستگرایی مسعود فراستی نیز به معنای موافقت وی با سیاست های فرهنگی کلان حاکم بر سینماست.
هیچ کس نمی تواند فریدون جیرانی را عنصری ارزشگرا - به معنای متعارف و روز - بداند. به عبارت دیگر، جیرانی مدافع ارزشهای فرهنگی رسمی حاکم بر جامعه ایران نبود. خود او نیز از حیث سلوک و رویه شخصی اش، کسی را به یاد "ارزش های رسمی" نمی انداخت. از این رو ، فریدون جیرانی از منظر نیروهای مدافع ارزش های رسمی، چهره ای غربگرا بود واجد سبک زندگی و طرز فکر روشنفکرانه.
او برای مقامات تلویزیون ایران حتی یک روشنفکر دینی هم نبود و البته خلاف دین هم موضع گیری نمی کرد و به دلیل تخصص اش می توانست در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران کار کند.
مسعود فراستی اما اگر چه سلوک و شکل و شمایل اش چندان منطبق با ارزش های رسمی نیست، اما برخلاف اکثر منتقدان سینمای ایران، نه غربگرا که غرب ستیز است.
او پس از تحولات فکری اش در دهه 1360، به مرتضی آوینی پیوست و همچنان غرب ستیز و مخالف جهت گیری های کلی جهان غرب باقی ماند.
در واقع مسعود فراستی از منظر مسوولان ، روشنفکری غرب ستیز است که از روشنفکری نیز بیزار است! و مخالفتش با غرب و بسیاری از ارزش های مدرن، به نفع سنت و باورهای سنتی است.
ترکیب این دو روشنفکر غربگرا و غرب ستیز، برنامه هفت را به یکی از دیدنی ترین برنامه های تلویزیون ایران بدل کرده بود. هر دو با رسانه آشنا بودند و به ژورنالیسم و کار رسانه ای متبحر.
اما ظاهراً از نظر رؤسای صدا و سیمای ایران، حتی پادزهر فراستی هم چاره بخش زهر غربگرایی مستتر در دیدگاه های فریدون جیرانی نبود و سرانجام در خروجی ساختمان جام جم را بر جیرانی گشودند.
برنامه هفت با الگوبرداری از برنامه نود، مهمترین رسانه مرجع در سینمای ایران شده است. اگر روزگاری این نقش بر عهده مجله فیلم بود، اینک برنامه هفت چنین نقشی ایفا می کند.
هفت بی تردید بر شمار بینندگان تلویزیون ایران افزود( هر چند نه در حد و اندازه برنامه نود ) اما آخر و عاقبت فریدون جیرانی در این برنامه، به خوبی نشان داد که نه هفت ، نود است نه جیرانی فردوسی پور.
در مقایسه با تداوم حضور فردوسی پور در برنامه نود و حضور تهیه کننده فیلم قلاده های طلا در سری جدید برنامه هفت، که از اواخر تیر ماه پخش خواهد شد، و نیز ملاحظاتی دیگر، که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد، حذف جیرانی از برنامه هفت، پیام های سیاسی روشنی دارد که مختصراً چنین اند:
1- رویکرد انتقادی در حوزه ورزش، هر اندازه که ناخوشایند مقامات رسمی باشد، باز قابل تحمل است اما رویکرد انتقادی در حوزه فرهنگ، چندان قابل تحمل نیست. فرهنگ هنوز "حیاط خلوت" است و اگر این حیات خلوت روزگاری در اختیار راست محافظه کار بود، اینک از آن راست رادیکال است.
2- مخالفان سینمای دولتی در ایران نباید تریبون های رسمی و عمومی را در اختیار داشته باشند. هم از این رو فریدون جیرانی، که در آغاز سال جاری صراحتاً مخالفت برنامه هفت را با سینمای دولتی اعلام کرده بود، باید از این برنامه کنار برود.
3- پیشروی جریان رادیکال در حوزه فرهنگ و مشخصاً سینما، به شکل چشمگیری ادامه دارد. راستگرایان افراطی در آغاز سال جاری موفق شدند اکران فیلم های "زندگی خصوصی" و "گشت ارشاد" را متوقف کنند و اینک نیز فریدون جیرانی را از برنامه هفت بیرون کرده اند. همان جریان فرهنگی – سیاسی ای که علیه "گشت ارشاد" و "زندگی خصوصی" موضع گیری کرده بود، با ادامه حضور جیرانی در برنامه هفت نیز مخالفت می ورزید ( رجوع کنید به نامه سرگشاده ای که 21 رسانه اصولگرا در انتقاد از برنامه هفت به عزت الله ضرغامی نوشتند ).
4- صدا و سیمای ایران بین دو گرایش افزایش مخاطبان خود از طریق میدان دادن به چهره های نوگرا و متفاوت و حفظ جهت گیری های رسمی، سرگردان مانده است. به همین دلیل فریدون جیرانی به تلویزیون دعوت می شود تا یک برنامه سینمایی موثر و پرمخاطب را به روی آنتن بفرستد اما پس از محرز شدن تاثیرگذاری این برنامه، جیرانی اخراج می شود تا چهره های همسوتر با جهت گیری های رسمی جای او را پر کنند.
5- رویه دیرپای استفاده موقت و ابزاری از متخصصان و کنار گذاشتن آنها پس از نهادسازی و به سامان کردن نسبی امور، هنوز هم دنبال می شود و در مجموع، متخصصان نباید برای خود نقشی بیش از یک ابزار تاریخ مصرف دار قائل باشند.
6- برنامه انتقادی عامه پسند (نود) در صدا و سیما می تواند با اما و اگر بسیار به حیات خود ادامه دهد اما برنامه انتقادی روشنفکرانه (هفت) باید مهار شود چرا که مخاطبان این برنامه، صدای بلندتری قدرت تاثیرگذاری بیشتری دارند.
7- مدیران صدا و سیما خوش ندارند برنامه نود دیگری در این سازمان تولید شود؛ یعنی برنامه ای مساله دار اما چنان پرمخاطب که متوقف کردن تولیدش برای آنها هزینه زا باشد.
8- کسی تردید ندارد شعار برخی مسوولان صدا و سیما مبنی بر راه اندازی برنامه
نود سیاسی ، بیشتر یک پز و شعار تو خالی است تا اراده ای برای متکثر سازی
رسانه ای که باید ملی باشد.
9- ایدئولوژی ، عنصر محوری فرهنگ است و نسبت به سایر اجزای آن باید نقش راهبر و تعیین کننده داشته باشد. پس برنامه های فرهنگی ای که نسبت شان با ارزش های ایدئولوژیک نامعلوم و یا غیرحامیانه باشد، باید ایدئولوژیک شوند.
10- برنامه هفت از این پس به لحاظ فرهنگی و سیاسی برنامه ای کاملاً راستگرایانه است و تک صدایی همچنان ادامه دارد!
این طرز برخورد با مسائل فرهنگی یک اشتباه فاحش است . همین برخوردها در دانشگاه ها صورت گرفت و نتیجه عکس داد . من شخصا معتقدم که باید جریان روشنفکری را با گفتگو به چالش کشید نه اینکه با برخورد غیر اصولی در صدد حذف آن برآمد
جالبه که شما هر وقت دلیلی برای کارهاتون پیدا نمی کنید یا دلیل طرف مقابل بر دلیل شما برتری داره از لیبل افراطی استفاده می کنید
به نظرتون همین کار شما نوعی افراطی گری نیست و بهتر نیست بجای لیبل زدن همون کاری رو انجام بدین که به شدت ژستش رو می گیرین منظورم ژست تحلیل گرایی و منطقی نگاه کردنه
نکته جالب توجه در ایران، خودزنی مدیران تلویزیون است، در تمام دنیا بیشترین تلاش برای پربیننده کردن برنامه های شبکه های تلویزیونی صورت میگیرد و لااقل بیننده های کنونی شبکه را حفظ میکنند ولی در ایران موضوع کاملا برعکس است، یعنی برنامه های پربیننده را تحمل نمیکنند و سریع پرونده شان را میپیچند. اینهم از لطایف الحیل زندگی در ایران است.
تشویق بفرمایید
جریان مبتذل ساز سینما متاسفانه در دوران اصلاحات دوباره به صورت گسترده به سینما بازگشت و کسانی دوباره وارد سینما شدند که هیچ اعتقادی به اخلاقیات و اسلام نداشتند، و درست بر خلاف جهت جریان انقلاب شنا می کردند و به ترویج زندگی غربی و تقبیح زندگی ایرانی و اسلامی می پرداختند. این حالت باید متوقف و اصلاح شود. اکنون وقت آن است.
انقلابی در درون سینما و تلویزیون ما باید صورت پذیرد و انسان های فاسد و مبتذل و بی قید و بی بند و بار از آن بیرون ریخته شوند و لا اقل اگر می خواهند فیلم بسازند با هزینه شخصی این کار رو بکنند نه با پول بیت المال و بر علیه حکومت!
مثل این می مونه که هالیوود بر علیه صهیونیسم، حکومت یهود و سرنگونی حکومت امریکا فیلم بسازه اونم با هزینه دولت!
تا زمانی که نتونیم تو رسانه ملی خودمون رو نقد کنیم هر روز شاهد کاهش بیش از پیش مخاطبای رسانه ملی و رو آوردن مردم به ماهواره خواهیم بود.
با پاک کردن صورت مسئله فقط مسئله رو بزرگتر میشه کرد.
همیشه بعد از دیدن هر فیلم در پرده سینما منتظر نقد آن در برنامه هفت بودم و به جرات می توانم بگویم نگاه بسیاری از مردم را به انتخاب فیلم ها عوض کرد و آشتی دوباره ای به وجود آورد!!!
نمی دانم چرا هر برنامه ای که مورد علاقه ملت است مورد علاقه مسئولان نیست!!!!!
خوشحالم که بار دیگر چهره واقعی صداو
سیما به مردم نمایش داده شد!!!
(عصر ایران به نظرم یک نظر سنجی راجع به ادامه برنامه هفت با جیرانی و تیمش بگذارید تا ...)
2- دوستان صدا سيما كه تجربه برنامه نود رو داشتن ديگه نمي گذارند برنامه و مجري، اونقدر محبوب بشه كه براي تغيير دادن اون تاوان سنگيني بدهند.
با امدن عوامل سفارشی ترین فیلم تاریخ ایران دیگه ارزش نداره عمر خودمو تلف کنم
بالاخره شماها ادعای روشنگری دارید دیگه
این کشف مهم (!) را آقای مهدی کوچک زاده در وبلاگشان از قول یکی از کاربرانشان انجام داده اند که مانند بسیاری دیگر از ادعاهای این شخص ، دروغی بیش نیست. قطعا اگر دروغگویان مانند پینوکیو دماغشان دراز می شد ،کار و بار پزشکان که دماغ کوچک می کنند چقدر سکه می شد (!) . این پاسخ را هم به احترام شما که کاربر عصرایران هستید نوشتم و الا ادعای فوق به علاوه مقادیر زیادی دروغ و تهمت و انگ دیگر ، قبل از این در وبلاگ کوچک زاده منتشر شده بود که اساساً ارزش پرداختن نداشت. برای خیلی ها ، دو روز بیشتر نشستن بر روی صندلی های ریاست و وکالت و ... به حدی مهم است که حاضرند برایش حتی شرافت و اخلاقیات بدیهی را هم زیر پا بگذارند
به امید روزی که مسلمان نماها این نکته ساده را -که هر کودکی تکرارش می کند- بفهمند که دروغگو دشمن خداست
موفق و سربلند باشید
جعفر محمدی
ما این کوچک زاده ها رو خوب می شناسیم
اون موقع که یه سری بازیگر های دیگه رو به دلایل سیاسی زیر سوال میبرد، باید فکر اینجا رو هم میکرد ! به نظر من که حقشه !