عصرایران - سابقه استعماری انگلیس و ستم های تاریخی آن به ملت ایران در ادوار مختلف ، از مسلمات تاریخ معاصر ایران است. اگر بنا باشد نام دو کشور خارجی که بیشترین اجحاف ها را به سرزمین ایران کرده اند نام ببریم ، بی هیچ تردیدی "بریتانیا" یکی از آن دو خواهد بود.
حتی بسیاری از مشکلات امروزی ما نیز ریشه در سیاست های انگلیس دارد مانند جزایر سه گانه ایرانی که انگلیسی ها با سناریوی خود در سال ها پیش ، زمینه را برای اختلاف زایی در دهه های بعد فراهم ساختند.
این روش انگلیسی البته در جای جای جهان رد پا دارد و بسیاری از اختلافات بعضاً خونبار مرزی در آسیا و آفریقا به ترسیم های هدفمند مرزها توسط انگلیس در دوران استعمار مربوط می شود.
همین الان نیز هزاران جوان این مملکت به دلیل اصابت گلوله ها و ترکش های انگلیسی در جریان ذفاع مقدس در سینه گورستان ها خوابیده اند و یا رنج معلولیت را تا آخر عمر با خود می کشند.
همچنین انگلیس یکی از ارکان تحریم های ناعادلانه ای است که علیه ایران وضع شده و زندگی را بر ایرانیان سخت کرده است.
از این رو ، بدیهی است که هیچ ایرانی تاریخ خوانده و آینده نگری نتواند به دیده خوش بینی به بریتانیا بنگرد و تصور کند همه ستم های تاریخی و حاضر انگلیس علیه ایران ، خواب و خیالی بیش نبوده است!
البته بر آن نیستیم که مانند برخی افراد فرافکن هر کم و کاستی در داخل را
فوراً به دست های آمریکایی و انگلیسی نسبت دهیم ولی واقعیت گریزی را هم
دوای درد نمی دانیم.
بنابراین دانشجویان ، بسیجیان و یا هر قشر دیگری در این جامعه در اعلام مخالفت و عداوت با انگلیس - مستند به واقعیت های سابق و لاحق- ذی حق هستند و اتفاقاً از جمله نکاتی که تقریباً در میان همه ملت ایران درباره اش اتفاق نظر وجود دارد ، ستمگری و نیرنگ های تاریخی و مستمر انگلیسی هاست.
طبیعتاً اعتراض به هر سیاستی که علیه ملت ایران باشد ، حق ملت ایران است و در این میان اعتراض به سیاست های ضدایرانی انگلیس از این قاعده عقلی مستثنی نیست.
در این میان آنچه باید مورد دقت قرار بگیرد این است که اعتراضاتی مانند اعتراض به سیاست های حکومت انگلیس باید به گونه ای باشد که بیشترین نفع را برای ما داشته باشد و به آنها اجازه بهره برداری و بازگرداندن توپ به زمین ما را ندهد.
به عنوان مثال در همه دنیا رسم است که در اعتراض به سیاست های یک کشور در مقابل سفارت آن کشور تجمع کنند و تندترین و بی پرواترین نقدها و شعارها را متوجه آن کشور کنند. در چنان شرایطی کشور مورد انتقاد از یک سو پیام معترضین - که نماینده همه یا بخشی از مردم هستند - را دریافت می کند و از سوی دیگر زمینه ای برای بهره برداری نمی یابد.
اما همین که اعتراضات از هنجارهای متعارف تجاوز کند و مثلاً منتهی به حمله و تصرف سفارتخانه شود ، آنجاست که طرف مقابل می تواند خود را در موضع مظلومیت قرار دهد و به جای پاسخگویی به اعتراضات ، در مقام سوال و مطالبه گری بر آید.
ماجرای روز 8 آذر که طی آن عده ای سفارت انگلیس و اقامتگاه دیپلمات ها را مورد حمله قرار دادند و ساعاتی تصرفش کردند از همین منظر قابل بررسی است.
ممکن است عده ای بخواهند با استناد به ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 58 ، جریانات دیروز را توضیح دهند که باید گفت این دو هیچ ربطی به هم ندارند و تحلیل مذکور در این نوشتار معطوف به جریان 13 آبان نیست .
در 13 آبان جنبش دانشجویی در فضای انقلابی سال 58 و در شرایطی که بر این باور بود که دولت موقت در برابر آمریکا مماشات می کند خود رأساً وارد عمل شد ولی در دهه چهارم استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی و در حالی که مجلس و دولت متقف القول شده اند که باید با انگلیس برخورد شود و چند روز قبل نیز مجلس طرح کاهش روابط و اخراج سفیر انگلیس را تصویب کرده است ، نمی توان بین ماجراهای دیروز و 13 آبان 58 مشابه سازی کرد.
البته همان گونه که تصریح شد اصل اعتراض به سیاست های حکومت مکار بریتانیا مورد اتفاق و اجماع است اما خردمندی و زیرکی (که طبق روایات از نشانه های مومن است) ایجاب می کند که در قالب اعتراض ، بهانه به دست دشمن ندهیم.
مثلاً حمله به سفارتخانه ها آن هم در قرن 21 و آتش زدن اموال آن ، چه دردی را دوا می کند؟ آیا جز این است که توجه افکار عمومی دنیا ، به جای آن که معطوف به ستمگری های انگلیس شود ، به سمت همدردی با آن می رود؟
آیا جز این است که دولت انگلیس همه خسارت های وارده را محاسبه می کند و باز در اینجا هم نیرنگ می کند و چند برابر خسارت ها را به وزارت خارجه کشورمان صورت هزینه می فرستد و نهایتاً از جیب این ملت باید تا آخرین ریال (یا پوند) این خسارت ها نقداً تقدیم انگلیسی ها شود؟ آیا انگلیسی ها از این کشور کم خورده و برده اند که با دست خودمان هم چیزی باید به آنان بدهیم؟!
آیا جز این است که چنین کارهایی برای رسانه های ضدایرانی فرصتی طلایی ایجاد می کند تا ملت ایران را آنگونه که خودشان می خواهند معرفی کنند؟
آیا جز این است که برای اقدامات متقابل، بهانه فراهم می شود و جان دیپلمات های ما به خطر ی افتد؟
اگر کارشناسان به این جمع بندی برسند که اساساً نیازی به روابط با انگلیس نداریم و دولت و مجلس هم با این نظر هم عقیده باشند ، می شود کلاً در سفارت انگلیس را تخته کرد و تا آخرین نفر دیپلماتهایش را اخراج نمود و دیپلمات های ایرانی را هم از لندن فراخواند؛جاسوس هایشان را دستگیر کرد و به اشد مجازات رساند و اگر هم خدای ناکرده جنگی رخ دهد می توان تا جایی که در توان است به سمت دشمنان انگلیسی تیر و موشک شلیک کرد و تا آنجا که می توان ، انتقام همه زشت خویی ها و درندگی ها را از آنان گرفت.
ولی نباید کاری کنیم بریتانیایی که مجسمه ظلم است در موقعیتی قرار بگیرد که مظلوم نمایی کند ؛ به ویژه در شرایطی که غربی ها دنبال بهانه ای برای تشدید فشار علیه ایران هستند کما این که به فاصله چند ساعت از تصرف سفارت انگلیس ، شورای امنیت بیانیه ای صادر کرد و این اقدام را محکوم کرد و حال آن که در سال 1359 ، وقتی سفارت ایران در لندن به اشغال مخالفان مسلح جمهوری اسلامی درآمد و حتی چند نفر از اعضای سفارت نیز کشته و مجروح شدند ، چنین واکنشی آن هم بدین سرعت از شورای امنیت و هیچ نهاد دیگری را شاهد نبودیم (که مقایسه این دو اقدام خود بیانگر رفتارهای دوگانه غربی ها در مواجهه با مسائل جهانی است.)
اگر حمله به اماکن دیپلماتیک و از جمله سفارت انگلیس اقدام مناسبی بود ، هرگز وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران با صدور بیانیه ای از این کار تبری نمی جست و ابراز تاسف نمی کرد و هرگز پلیس جمهوری اسلامی ایران با مهاجمان برخورد و آنها را بازداشت نمی کرد.
کسانی که مدعی دوستی با نظام هستند نباید کاری کنند که جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی در مقام پاسخگویی و رفع اتهام باشد و مسوولانش مجبور باشند مدام به این و آن توضیح دهند و ابراز تأسف کنند و غرامت دهند.
با دشمنان نیز باید با خردمندی دشمنی کرد و الا دشمن همواره آرزومند ان است که ما مغلوب احساسات ولو پاک خود شویم و بهانه به دستش دهیم.
متاسفانه ایران تندرو زیاد داره!
من عکس های دیروز را که دیدم خیلی از این نفرات اصلا به دانشجوها نمیخوردند!
اما حرکت انجام شده را به هیچ عنوان نمی توان پذیرفت،
وقتی دستور کاهش روابط از طریق مراجع قانونی در حال انجام است
وقتی به سفیر بریتانیا 2 هفته فرصت داده شده که خاک ایران را ترک کند
چه لزومی به یورش به داخل سفارت و خشونت است که بهانه به دست بهانه گیران بدهیم.
مگر نه اینکه مجموعه ساختمان های تمامی سفارتخانه ها جزو خاک آن کشور می باشد؟
مگر نه ینکه در فرهنگ ایرانی و اسلامی بالا رفتن از خانه افراد و اعمال خشونت مذبوح و غیر قابل قبول است.
اینکه عده ای به اسم خودجوش و دانشجو دست به اقدام چنینی عملی شده اند جای تاسف است
در پوستر های دیده شده در دست معترضین و حمله کنندگان به سفارت چندین غلط املایی وجود دارد.آیا دانشجو پس از چندیدن سال تحصیل هنوز نمی داند جایی را که در حال تخریب و اشغال آن اسن معادل لاتینش چیست؟
کاش کمی تعقل و منطق در ذهن حمله کنندگان و خط فکری حاکم بر معترضین وجود داشت.
عصر ایران میدانم چاپ نخواهی کرد اما نوشتم.
اصلا به نظر میاد کار خود انگلیسیها باشه.
این جور کارا که اجماع بین المللی علیه ایران را تقویت می کنه ، فقط و فقط به نفع انگلیس و غربیهاست.
یا ما دانشجو نیستیم یا اونا !!!!
به نظر شما انگلستان با وجوديكه كه يه جزيره بسيار كوچكه چطور تونست قدرت خودش رو تو ايران ، هند، عراق، عربستان، اردن، آژانتين، مصر، فلسطين، تركيه، تايلند، هنگ كمگ، چين، استراليا، آمريكا و ... اعمال كنه؟ جواب: چون حيله گره و خيلي ها ساده و صادق هستند. ما با ميدون دادن به اين كشور در جريان نفت و مسائل ديگه راه رو براي اين روباه پير باز كرديم، بقيه هم هر كئوم به يك نحو براس قالي قرمز پهن كردن. از ماست كه بر ماست بريتانيا رو ملامت نكنين.
این کارها نه عاقلانه است و نه شجاعانه . هر کسی میتواند شیشه بشکند یا خانه ای را اتش بزند
سفیر محترم ما در انگلیس منتظر چه هستند؟ آیا منتظرند تا ایشان را با خفت بیشتری از انگلیس اخراج کنند تا دل دولت فخیمه کمی خنک شود؟
چرا در مورد فرا خواندن سفیرمان تصمیم نگرفتید؟
من با قاطعیت از اشغال سفارت حمایت می کنم.
خدا را شکر که از شر این انگلیسی های کثیف راحت شدیم
ما یک حالت تهاجمی را به یک حالت تدافعی تبدیل کردیم