۱۶ تير ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۶ تير ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۸۰۵۳۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۴ - ۱۷-۰۶-۱۳۹۰
کد ۱۸۰۵۳۰
انتشار: ۱۰:۱۴ - ۱۷-۰۶-۱۳۹۰

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از انها در زير مي‌آيد.

كيهان:وقت آن است كه...

«وقت آن است كه...»عنوان يادداشت روز وزنامه‌ي كيهان به حسام الدين برومند است كه در آن مي‌خوانيد؛هرچند نظام سلطه به سركردگي آمريكا و چند كشور اروپايي «اسلام ستيزي» را به عنوان يكي از راهبردهاي اصلي در دستور كار خود قرار داده اند؛ اما حتي در همين كشورها با وقوع بحران مالي و اقتصادي اخير در غرب، بسياري از كارشناسان و پژوهشگران به اين مسئله اعتراف دارند كه راه برون رفت از بن بست اقتصاد سرمايه داري و بانكداري ربوي، عمل به آموزه هاي شريعت اسلامي در حوزه اقتصاد و بانكداري است.

بنابراين اگر طي چهار سال گذشته در رسانه هاي غربي بحث اقتصاد اسلامي به طور جدي پيش كشيده مي شود و فراتر و عميق تر از آن در عرصه پژوهشي، پژوهشگاه وزارت امور خارجه آمريكا آن هم در بحبوحه بحران فراگير مالي، بر نسخه اقتصاد اسلامي متمركز مي شود و يا در فرانسه دو سال پيش قانونگذار تصويب مي كند كه «اوراق بهادار اسلامي» صادر گردد و حتي در برخي از دانشگاه هاي غربي پيشنهاد تاسيس رشته اقتصاد اسلامي در دستور كار قرار مي گيرد به خاطر دريافت و درك اين حقيقت و واقعيت است كه سيماي اصلي و بدون رتوش نظام اقتصاد كاپيتاليستي و انديشه هاي اقتصادي مبتني بر آموزه هاي سوسياليستي برملا و عيان گشته است.

از همين گذر است كه كارشناسان و زبدگان اقتصادي غرب بر اين مسئله تاكيد مي كنند كه از جمله ريشه هاي بحران هاي مالي و اقتصادي افسارگسيخته غرب از يكسو، مضاربه هاي خيالي، غيرقانوني و كاغذي است و از سوي ديگر؛ سيستم بدون پشتوانه پولي و مالي و نفوذ پديده اي به نام «ربا» است كه از تبعات آن بر جامعه شكاف طبقاتي فاحش ميان اقشار مستمند و فقير با گروه هاي كلان سرمايه دار و ثروتمند است.

تمامي اين موارد و نمونه ها كه هركدام بحث مستقل و جداگانه اي را مي طلبد به طور واضح نشان مي دهد كه غرب علي رغم تقلاها و تحركات فراوان در بستر «اسلام ستيزي» نمي تواند قدرت «اسلام» را در صحنه اداره اجتماع، سياست و اقتصاد ناديده بگيرد.

بنابراين اگر كشوري مانند اسپانيا همين دو، سه روز پيش در راستاي اسلام ستيزي، پخش اذان در ميان مسلمانان در منطقه «سالت» بارسلونا را تحريم مي كند تنها به يك اقدام سلبي و بي نتيجه روي آورده است وگرنه آن كشور و كشورهاي مثل آن كه امروز در باتلاق سياست هاي اقتصادي شان گرفتار شده اند- از پرتغال و يونان تا فرانسه و انگليس و ايتاليا- نمي توانند سياست هاي اقتصادي اسلامي را كه بر پايه قراردادهاي اقتصادي واقعي و مبتني بر تحقق عملي عدالت و طرد ظلم و جاه طلبي و چپاول و غارت و شكاف طبقاتي است تحريم نمايند.

به همين دليل است كه در بحران مالي غرب از 2007 به بعد به اذعان كارشناسان و تحليلگران، كمترين آسيب را كشورهايي متحمل شده اند كه از اقتصاد اسلامي و بخصوص بانكداري اسلامي بهره گرفته اند.

اما آنچه اين يادداشت تلاش مي كند سرنخ هايي از موضوع را به دليل اهميت فوق العاده و مقارن بودن آن با فضاي كنوني اقتصاد دنيا و بحران مالي گسترده غرب قلمي نمايد مقوله نظام بانكداري در كشورمان است؛ چه اين كه هفته اي كه سپري شد مصادف با ايام بانكداري اسلامي بود و از طرف ديگر؛ مسايل پرچالشي در حوزه تخلفات بانك ها از جمله پرونده اختلاس سه هزار ميليارد توماني بانك صادرات طي روزهاي اخير خبرساز شده بود. 1- از نكات مثبت در حوزه بانكداري كشورمان، تدوين قانون بانكداري بدون ربا در شهريورماه سال 62 است كه در اين مرحله با وجود برخي از نواقص و ضعف هاي احتمالي، اتفاق مهمي به وقوع پيوست و آن، اين كه يك مدل و سيستم بومي شده و غيرتقليدي و بر مبناي موازين اسلامي بوجود آمد تا افق و چشم انداز آينده را براي دستيابي به بانكداري اسلامي ترسيم كند.

اما اكنون پس از گذشت 28 سال آنچه كه مورد نگراني كارشناسان متعهد و مستقل قرار گرفته در مرحله اجراست.

متاسفانه علي رغم اين كه اقتصاد كشورمان بانك محور بوده و مي بايست تمام ظرفيت ها بكار گرفته مي شد تا بانكداري اسلامي در صحنه عمل محقق شود آنچه كه امروز ناظران و كارشناسان هشدار مي دهند اين است كه انعقاد برخي قراردادهاي صوري در بانك ها و عدم رعايت شرايط عقود اسلامي و از همه تاسف بارتر گزارش هايي در مورد ربا، ضرورت اصلاح موانع اجرايي شدن بانكداري اسلامي را دوچندان كرده است.

2- نكته ديگري كه بايد به مورد قبلي اضافه كرد اين است كه قانون بانكداري بدون ربا يك گام بزرگ در جهت بانكداري اسلامي بوده است و اگر در مرحله اجرا نيز بستر تحقق عملي آن مهيا گردد تازه بانكداري اسلامي عينيت يافته است؛ بنابراين تا اقتصاد اسلامي فاصله اي در خور تامل به نظر مي رسد. آنچه كه اينجا ضرورت دارد اين است كه بايد در مرحله تقنين، خلأ قانوني جامع پيرامون اقتصاد اسلامي در حوزه هاي مختلف اقتصادي برطرف شود.

3- تحولات كنوني منطقه خاورميانه در بستر بيداري اسلامي و در نقطه مقابل بحران مالي گسترده و فراگير كشورهاي غربي كه به صورت دومينو كشورهاي اروپايي را يكي پس از ديگري دربرمي گيرد ضرورت يك اقدام جهادي در زمينه اقتصاد اسلامي را مضاعف مي كند، چرا كه؛ همچنان كه در بستر بيداري اسلامي، يك بار ديگر اسلام و قدرت نرم خارق العاده آن در صحنه اجتماع و سياست با اقتدار به ميدان آمد ضروري است كه در عرصه اقتصاد نيز «اقتصاد اسلامي» به عنوان يك الگوي موفق و كارا در كارزار مدل ها و كاربست هاي اقتصادي پوسيده و فرسوده كاپيتاليستي و سرمايه داري رخ بنمايد.

بي شك شكوفايي اقتصاد اسلامي در بستر تصميم گيري ها و سياست گذاري هاي كشورهاي مسلمان نقش تاثيرگذاري را در تمدن بزرگ اسلامي در پهنه منطقه ايفا خواهد كرد.

4- همچنان كه به اذعان دوست و دشمن، تحولات منطقه و بيداري اسلامي متاثر از انقلاب اسلامي ايران بوده است، نهادهاي مرتبط و سياست گذار و مجريان بايد بستر اجرايي شدن اقتصاد اسلامي را در افق آينده كشور تسهيل و عملياتي نمايند. امسال كه سال جهاد اقتصادي است بهترين فرصت براي مقدمات اين كار بزرگ و تاريخي است.

5- با توجه به نكاتي كه در بالا آمد، يك نكته مهم و حساس باقي مانده است و آن اين كه همه آنچه كه گفته شد ناظر بر اين است تا الگوي بانكداري اسلامي و در افقي بالاتر الگوي اقتصاد اسلامي محقق شود. در اين ميان آنچه كه اين الگو را مورد خدشه قرار مي دهد و انگيزه ها و اراده ها را براي رسيدن به آن نطقه آرماني كمرنگ و سست مي كند مقوله فساد و تخلفات بانك ها است كه بيش از هر عاملي در مسايل اقتصادي به چشم همگان و افكار عمومي مي آيد.

متاسفانه طي سال هاي گذشته همواره اتفاقات ناگوار و تلخي را در حوزه بانكداري كشور شاهد بوديم.

بحث معوقات بانكي و اعداد و ارقام نجومي و هنگفت در اين زمينه كه مفري براي مفسدان اقتصادي بوده است هر چند بارها و به كرات در رسانه ها علني شده و مسئولان مرتبط وعده و وعيدهايي را داده اند اما كماكان حل نشده و در اين خصوص اطلاع رساني ها نيز پس از مدتي فروكش كرده است و اكنون اين سؤال جدي در ميان افكار و اذهان عمومي مطرح است كه چطور مي شود در سيستم بانكداري كشور يك اختلاس سه هزار ميليارد توماني انجام شود؟

6- و بالاخره بايد خاطرنشان كرد كه هر چند با انتشار خبر پرونده اختلاس سه هزار ميليارد توماني از بانك صادرات، نگاه ها معطوف به دستگاه قضايي براي برخورد جدي با اين سوءاستفاده است اما ناگفته پيداست كه تنها برخورد با «معلول» چاره كار نيست و بايد با يك آسيب شناسي دقيق و نگاهي همه جانبه و عميق با «علت ها» برخورد كرد.
قبل از آن كه دستگاه قضايي به مسئله ورود نمايد آنچه كه محل يك سؤال و پرسش كليدي است نظارت نهادهاي مربوط همچون بانك مركزي، شوراي پول و اعتبار و نهادهاي بازرسي است.

بنابراين با توجه به شرايط حساس منطقه و اتفاقات معنادار اقتصادي در سطح اروپا و آمريكا و در سوي مقابل ظرفيت هاي راهگشاي نظام اقتصادي اسلامي به نظر مير سد تشكيل يك ستاد ويژه از مجموع هر سه قوه براي پيشبرد يك اقدام جامع و همه جانبه در خصوص تحقق عملي الگوي بانكداري اسلامي و در چشم اندازي وسيع تر الگوي اقتصاد اسلامي و به موازات آن برخورد ريشه كن كننده با تخلفات و مفاسد بانكي و اقتصادي ضروري است چرا كه با حلوا حلوا گفتن دهان شيرين نمي شود.

خراسان:17شهريور نماد مقاومت در مقابل طاغوت

«17شهريور نماد مقاومت در مقابل طاغوت»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي خراسان به قلم محمدعلي ندايي است كه در آن مي‌خوانيد؛در حالي که با سياست سرکوب خونين شاه در اواخر بهار و اوايل تابستان ۵۷، تصور مي شد از شدت اعتراضات مردمي و فعاليت هاي مخالفان رژيم طاغوتي کاسته شده است، با آغاز ماه رمضان حرکت ملت ايران، چهره تازه اي يافت و عمق بيش تري به خود گرفت.

در شهريور ۵۷ به خوبي شاهد تأثير رمضان در تحول نهضت اسلامي ايران بوديم. امام خميني(ره) که به خوبي بر اين تأثير آگاه بودند و مي دانستند که فصل عمل فرا رسيده است، بر تلاش هاي روشنگرانه خود افزودند و در آستانه ماه رمضان در پيامي ۸ ماده اي که به تعبير برخي «نخستين منشور انقلاب» نام گرفت، وظايف مبارزان به ويژه سخنرانان مذهبي را گوشزد و تأکيد کردند که روحانيان بايد با افشاي جنايات رژيم در اين ماه مبارک در مساجد، مبارزات مردمي را شدت بخشند. وجود هزاران مسجد و حسينيه و ده ها هزار روحاني، تشکيلات نسبتا منسجمي در سراسر کشور بود که مي توانست روند حرکت انقلاب اسلامي ايران را تسريع بخشد.

به ويژه آن که در آن ايام رژيم طاغوت از سياست ممنوعيت برگزاري مراسم سياسي و مذهبي کاسته بود و فعالان مذهبي و سياسي آزادانه تر مي توانستند در منبرها و مجالس سخن بگويند و مجالس مذهبي را به صحنه اعتراض سياسي تبديل کنند. در عمل نيز چنين شد و بسياري از مردم در پايان مراسم به راهپيمايي و تظاهرات خياباني دست مي زدند و با پيوستن گروه ها به يکديگر صحنه اي پرشکوه پديد مي آوردند. در اين ميان واقعه سينما رکس آبادان که به شهادت نزديک به ۳۷۰ تن منجر شد بر دامنه اعتراض و تنفر از رژيم افزود و در اوايل شهريور ۵۷ مصادف با سالروز شهادت امام علي(ع) دولت آموزگار را به زانو درآورد.

افزايش نارضايتي هاي مردمي، شاه را به اجراي برنامه تشکيل «دولت آشتي ملي» مجبور کرد که با پيشنهاد نخست وزيري به شريف امامي در ۵ شهريور ۵۷ دنبال شد.در پي اين سياست، شريف امامي بلافاصله برنامه هاي اصلاحي خود هم چون بستن مراکز فساد و قمارخانه ها را به اجرا درآورد، حقوق کارمندان را نيز افزايش داد، بسياري از مقامات منسوب به بهائيت را برکنار و صدها زنداني سياسي را آزاد کرد و قول داد انتخابات آزاد برگزار و با مخالفان مذاکره کند.

اما مردم بي توجه به وعده هاي او به راهپيمايي هاي خود ادامه مي دادند تا جايي که در روز عيد فطر ۵۷ مطابق با ۱۳ شهريور راهپيمايي گسترده اي در سراسر ايران برگزار شد. اقامه نماز عيد فطر در تهران به امامت حجت الاسلام شهيد دکتر مفتح و به دنبال آن برپايي راهپيمايي منظم و بدون برخورد، شگفتي ناظران را به دنبال داشت و تشکيلات انقلابيون را به رخ رژيم طاغوتي کشيد. 3روز بعد يعني در ۱۶ شهريور بزرگ ترين راهپيمايي کشور با شرکت نزديک به يک ميليون تن در تهران شکل گرفت و زنگ خطر سقوط نظام شاهنشاهي را به صدا درآورد.

شاه که از اين تحولات به وحشت افتاده بود، موضوع را در دستور کار شوراي امنيت ملي قرار داد و مقرر شد که براي جلوگيري از تظاهرات، در تهران و چند شهر بزرگ ديگر حکومت نظامي اعلام شود. در اين حال صبح روز ۱۷ شهريور مردم به خيابان ها آمدند که با خشونت نيروهاي رژيم مواجه شدند.

در اين درگيري ها تعدادي از مردم شهرهاي مختلف به شهادت رسيدند که بيش ترين شهدا مربوط به ميدان ژاله تهران بود و روز جمعه خونين و سياه را پديد آورد که اين واقعه روند پيروزي انقلاب اسلامي را تسريع بخشيد.

جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته

«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛ماه رمضان با همه عظمت و صفايش به پايان رسيد و سفره ضيافت الهي برچيده شد.

هركس به فراخور حال خود، توشه و بهره‌اي از اين ماه پر از رحمت، بركت و مغفرت برداشت كرده كه ذخيره و سرمايه‌اي براي ساير اوقات و ماههاي سال است. در اين روزها فرصتي است براي اينكه بينديشيم چه چيزي از اين ماه آموخته‌ايم و چه برنامه‌اي براي تثبيت آنچه بدست آورده ايم، داريم.

در اين هفته انتشار گزارش يوكيا آمانو مدير كل ژاپني آژانس بين‌المللي انرژي اتمي درباره فعاليت هسته‌اي ايران به سياق و رويه معمول و با محتوايي كاملاً منفي و مغرضانه، موج تازه‌اي از جريان سازي و اتهام افكني‌ها عليه جمهوري اسلامي ايران را دامن زد. مهمترين ادعاي مطرح شده از سوي منابع غربي كه جايگاهي محوري و اصلي را در گزارش به خود اختصاص داده، زيرزميني شدن فعاليت هسته‌اي ايران و نگراني آژانس از جنبه‌هاي احتمالي نظامي برنامه‌هاي اتمي ايران است كه در آستانه نشست فصلي شوراي حكام آژانس، دستمايه تبليغات عليه جمهوري اسلامي ايران شده است.

مدير كل آژانس در گزارش خود بدون ارائه مداركي مدعي شده كه برخي از كشورهاي عضو شوراي حكام شواهدي ارائه كرده‌اند كه دال بر فعاليت هسته‌اي ايران در مسير نظامي است. اين ادعاي بي‌پايه و اساس، همان رگه اتهامي است كه در گزارشهاي قبلي آژانس از زبان البرادعي در گزارشهاي مدير كل تحت عنوان "مطالعات ادعايي" گنجانده شده بود ولي اكنون با فشار غربي‌ها به آمانو، اين ادعاها تحت عنوان "منابع معتبر، مفصل و جامع" از آن نام برده مي‌شود و همچنان هيچ اطلاعات و مداركي هم از آن ارائه نمي‌شود.

آنچه مسلم است و باور تحليلگران نيز آنرا تائيد مي‌كند اينست كه رويه كنوني آژانس بر تشديد فضاسازي عليه ايران استوار است تا زمينه ورود مستقيم آمريكائيها به اين پرونده و ايجاد فشار بر جمهوري اسلامي ايران را فراهم آورد. بدين معنا كه گزارش جهت‌دار آمانو، دقيقاً تشديد فضاي بين‌المللي عليه ايران با ميدان‌داري آمريكا و تأثير آنها بر هرگونه تحرك براي از سرگيري مذاكرات هسته‌اي را دنبال مي‌كند.

امروز يادآور حادثه هفدهم شهريور سال 57 و يكي از رويدادهاي مهم تاريخ انقلاب اسلامي ايران است؛ فاجعه‌اي كه 33 سال پيش در چنين روزي در ميدان "ژاله" تهران روي داد به قدري تأثيرگذار بود كه به نقطه عطفي در پيروزي انقلاب اسلامي تبديل شد و از اين پس بود كه با خون بناحق ريخته شهدا در اين روز، روند سقوط رژيم طاغوت شتاب سريعي به خود گرفت و غيرقابل بازگشت شد. امام سالها بعد درباره هفدهم شهريور فرمودند "روز بزرگي است كه ملت ايران نبايد آن را فراموش كند." اين بزرگداشت از اين جهت اهميت ويژه‌اي دارد كه رژيم شاه بنا داشت كه با به رگبار بستن مردم در ميدان ژاله و قتل عام عمومي، مردم را چنان بترساند كه ديگر جرأت حاضر شدن در خيابانها را نداشته باشند ولي هدف رژيم طاغوت محقق نشد و با اينكه مردم در اين روز به طور بي‌سابقه‌اي قتل عام شدند ولي همين امر سبب تشديد مبارزات گشت و خون شهدا باعث آبياري نهال انقلابي شد كه سرانجام در 22 بهمن 57 به پيروزي رسيد.

در مرور رويدادهاي خارجي،‌ اين هفته نيز اكثر كشورهاي عرب درگير التهاب سياسي بودند كه رخدادها و تحولات بحرين، ليبي و مصر از اهميت بيشتري برخوردار بودند.
در بحرين، مرگ يك نوجوان در شهر "ستره" به دست پليس، بار ديگر آتش اعتراضات را شعله ورتر كرد و موجب شد تا دهها هزار بحريني، بدون اعتنا به ماشين سركوب و تهديدات امنيتي رژيم به خيابانها بيايند و درخواست سقوط رژيم آل خليفه را سردهند. به گفته منابع معترضين، "علي جواد احمد" نوجوان 14 ساله بحريني كه در تظاهرات ضد حكومتي در روز عيد فطر شركت كرده بود بر اثر شليك مستقيم گاز اشك آور به سر وي، جان خود را از دست داد.

اين تجمع كه بزرگترين تظاهرات عليه رژيم آل خليفه از زمان سركوب خونين قيام مردمي بحرين توسط عربستان در ارديبهشت گذشته محسوب مي‌شود نشان داد كه تدابير سركوب رژيم منامه و همدستان سعودي آن، مؤثر واقع نشده و رفته رفته، مردم با غلبه بر ماشين سركوبگري رژيم به خيابانها باز مي‌گردند.

وقايع اخير نشان مي‌دهد رژيم بحرين دست از سركوب تظاهرات مردمي برنداشته است و حتي در ماه مبارك رمضان نيز سركوب را با شدت ادامه داد. خاندان آل خليفه بايد اين را بداند كه دوران سركوب خواسته مشروع و به حق ملتها سپري شده است و حتي سياست خائنانه دعوت از ارتش بيگانه براي سركوب قيام‌هاي مردمي نيز ثمري نخواهد داشت.

حاكمان منامه اگرچه درحال حاضر با تكيه بر ارتش سعودي و حمايت‌هاي غرب توانسته‌اند تخت حكومت خود را سر پا نگاهدارند ولي اين وضعيت دوام و ثبات ندارد زيرا براساس ظلم و بي‌عدالتي استوار است. شيوخ بحرين چاره‌اي ندارند جز اينكه به قواعد دمكراسي و حاكميت اكثريت كه از آن شيعيان مي‌باشد تن دهند و هرگونه مقاومت در برابر اين امر، تنها به جرم آنها مي‌افزايد و پرونده جناياتشان را نزد ملت بحرين قطور‌تر مي‌سازد.

اين هفته نيز اوضاع در ليبي متشنج بود و درگيري ميان انقلابيون و بقاياي رژيم قذافي ادامه يافت. درحالي كه حدود يك ماه از سرنگوني رژيم قذافي سپري شده است، ديكتاتور مخلوع و فراري همچنان اصرار بر كشتار مخالفان دارد و نيروهاي هوادار خود را تشويق به جنايت مي‌كند تا به زعم خود، بتواند اوضاع را به گذشته برگرداند. تازه‌ترين گزارش حكايت از آن دارد كه ممكن است قذافي و پسرانش همراه كاروان نظامي بزرگي كه از ليبي وارد نيجر شد، به اين كشور آفريقايي رفته باشد.

اواسط هفته، منابع ليبيايي و فرانسوي اعلام كردند كه كارواني متشكل از حدود 250 خودروي نظامي از مرز ليبي وارد نيجر شده است. مقامات نيجر هنوز به اين ادعا پاسخي نداده‌اند. از سوي ديگر انقلابيون، نيروهاي خود را در اطراف شهر "بني وليد" كه از پايگاه‌هاي اصلي رژيم قذافي به شمار مي‌رود، جمع كرده و قصد حمله به آن را دارند. مسئولان شوراي انتقالي ليبي براي جلوگيري از خونريزي از چندي قبل با افراد سرشناس "بني وليد" براي تسليم شدن درحال مذاكره هستند كه اين مذاكرات تاكنون نتيجه‌اي نداشته است. درصورت بروز جنگ در بني وليد، احتمال تلفات سنگين از دو طرف مي‌رود.

همزمان، برخي مسئولان شوراي انتقالي ليبي به ناتو تاكيد كرده‌اند با نزديك شدن پايان كار قذافي و تثبيت اوضاع، اين كشور را بايد ترك كنند. با اينحال بعيد است آنها به راحتي تسليم اين خواسته مقامات نظام جديد ليبي شوند چرا كه ناتو با انگيزه و اهداف خاصي وارد ليبي شده است و تا زمان عدم تحقق اين اهداف، رغبتي براي خارج شدن نخواهد داشت.

اين هفته ديكتاتور مصر بار ديگر به دادگاه آورده شد تا پاسخگوي اتهاماتش باشد. جلسه سوم و چهارم محاكمه مبارك برخلاف جلسات قبلي به طور مستقيم از شبكه‌هاي خبري پخش نشده اما در بيرون دادگاه، مردم معترض و عصباني، شعارهايي بر لزوم قاطعيت دادگاه سر دادند. مردم مصر از روند دادگاه مبارك خشمگين هستند زيرا چنين استنباط مي‌كنند گردانندگان دادگاه، اراده لازم براي محاكمه قاطعانه و عادلانه مبارك را ندارند و درصدد اتلاف وقت و در نهايت، تبرئه مبارك هستند.

يك مسئول دادگاه نيز اعلام كرده ممكن است محاكمه مبارك حتي تا پنج سال به طول انجامد كه اين اظهارات، خود نشان دهنده فرمايشي بودن دادگاه است چرا كه با توجه به شرايط جسمي و مزاجي مبارك، بعيد است وي تا پنج سال ديگر زنده باشد تا كيفر جرم و جنايتش را متحمل شود. تحولات مصر، آنگونه كه پيش مي‌رود شرايط را به سوي آغاز انقلاب دوم مهيا مي‌سازد، همان رويدادي كه مخالفان نيز شوراي نظامي حاكم را نسبت به وقوع آن هشدار داده‌اند.

رسالت:پاسخ به عطش معنويت دردانشگاه

«پاسخ به عطش معنويت دردانشگاه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛84 سال پيش وقتي برتراند راسل فيلسوف و رياضيدان مشهور انگليسي کتاب مشهور ‏ «‏‎«Why I Am Not A Christian‎‏ چرا من يک مسيحي نيستم؛ را به رشته تحرير در آورد و دلايل الحاد خود را تشريح کرد با توجه به روحيه منطقي وي اگر پاسخ صحيحي براي شبهه تسلسل خود در قالب يک ديالوگ فلسفي مي يافت هيچ وقت نمي گفت: «در جواني به خدا اعتقاد داشتم و بهترين برهان را برهان عليت مي دانستم...ولي بعدا از اين عقيده به کل برگشتم زيرا فکر کردم اگر هر چيز بايد علت و آفريننده اي داشته باشد پس خدا نيز بايد علت و آفريدگاري داشته باشد.»‏

البته اين شبهه امروزه با برهان وجوب و امكان و امتناع تسلسل به بهترين شکل پاسخ داده شده است برتراند راسل اما ملحد از اين دنيا رفت.

امروزه در سالهاي آغازين قرن بيست و يکم نيز خطر تفکرات الحادي و ضد ديني که پاسخ به موقع و درخوري به آنها داده نمي شود اذهان منطقي مومنين و به خصوص جوانان موحد را در اقصي نقاط جهان در معرض آسيب قرار داده است.‏

ايران اسلامي نيز علي رغم تمام تعليم و تعلمات مومنانه اما از اين آسيب مبرا نيست. چندي پيش رهبر معظم انقلاب اسلامي طي ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در تبيين شقوق مختلف توطئه دشمنان انقلاب اسلامي در مواجه با ملت موحد و مسلمان ايران عنوان نمودند:‏

‏« يكى ديگر از قلمهاى واضحِ اساسى، رقيق كردن اعتقادات اسلامى و احساسات اسلامى و رسوخ دادن تفكرات الحادى و شبه‌الحادى از طرق مختلف است؛ اين جزء سياستهاى اينهاست. دستگاه‌هاى گوناگونِ تبليغاتى را با مبالغ كلان، با پيگيرى‌هاى همه‌جانبه و گسترده، در خدمت تغيير فكر جوانان ما به كار مي گيرند.»

همانگونه که معظم له اشاره فرموده اند امروزه خط تفکرات الحادي آن هم به صورت هدفمند و برنامه ريزي شده نسل جوان انقلاب را به خصوص در دانشگاه ها تهديد مي کند. تلاش دشمن به منظور ايجاد يک پويش عمومي در بين دانشجويان به «عرفان هاي کاذب» و يا «معنويت بدون خدا » در سالهاي اخير وارد مرحله تازه اي شده است.

ترجمه گسترده و بي سابقه برخي رمان ها در داخل کشور که بعضا توسط افرادي نوشته مي شوند که حتي سابقه روان پريشي و بستري شدن در بيمارستان هاي رواني را دارند و مروج عرفان هاي بدون خدا هستند. در اغلب اين عرفان ها به اسم معنويت وجود خداوند متعال انکار مي شود. مثلاً در عرفان «اوشو»  به نقل از وي آمده است: «هرگونه صحبتي درباره صحبت خدا بي‌فايده است.  اوشو مي‌گويد: «كلمه خدا فقط يك بهانه است ما اگر لفظ خدا مي‌گوييم براي اين است كه به هدفي كه داريم، برسيم.»‏

طريقت محوري بدون خدا و پيامبر(ص)، شريعت ستيزي و تاکيد بر اباحي گري اخلاقي يکي از وجوه مشترک اغلب عرفان هاي کاذب است که عمدتا از جانب دشمنان انقلاب به طور کاملا سازمان يافته در دانشگاه‌هاي کشور ترويج مي شود. در اين عرفان ها موضوعاتي از قبيل سقط جنين، آزادي جنسي، همجنس‌بازي و امثالهم به عنوان اموري کاملا در قلمرو شخصي افراد عنوان مي شود که هيچ دين و مذهبي نمي بايد محدوديتي براي آنها ايجاد نمايد. «پائولو کوئيلو» رمان نويس برزيلي که نوشته هاي وي در بين جوانان و به خصوص دانشجويان جايگاه خاصي را پيدا کرده در جايي گفته است: «من رسالت جهاني‌ام اين است كه با بنيادگرايي اسلامي مبارزه كنم. آنهايي كه مي‌گويند دين من حق و دين شما باطل است.»‏ گرايش به رمان هاي اين دست نويسندگان آمريکاي جنوبي، تشکيل کميته هاي حمايت از دراويش و دانشجويان، برگزاري جلسات تحليل مکاتب عرفاني در فضاهاي دانشجويي، پيدايش گعده‌هاي «مريد و مرادي» و ... حکايت از سرمايه گذاري گزافي دارد که دشمن در اين خصوص با سوء استفاده از جهالت برخي مسئولان فرهنگي کشور در حال انجام دادن است.

در اين فضا ضرورت دارد تا راهبردي فرهنگي و علمي براي پاسخ به عطش معنويت و عرفان صحيح در دانشگاه ها يافته شود. عرفان ميان علوم اسلامي، دانشي است که کمتر به صورت يک نسخه فراگيردر  دسترس عامه مردم و بخصوص دانشجويان بوده است.
 يکي از دلايل عدم فراگير عرفان اسلامي شطحيات و تلوينات و دعوي هاي گزاف برخي اصحاب اين علم است.اما آنچه مشخص است اين است که عرفان اسلامي ريشه در فطرت و دين فطري دارد. اگر صاحبان اين علم نسخه فراگير، قابل فهم و مستدلي براي سطوح دانشجويان طراحي کنند هيچ ايرادي براي طرح عرفان اسلامي توسط صاحب نفسان تاييد شده در دانشگاه‌ها وارد نيست بلکه به شکل آفندي مي تواند بسياري از مشکلات در اين زمينه گرايش جوانان به عرفان هاي کاذب را حل نمايد. اين تبليغ مي‌تواند چهره به چهره و مستقيم باشد و از مزاياي آخرين متدهاي ارتباطاتي بهره‌مند گردد. به هر حال امروز نوبت پر کردن خلا هاي معنوي در دانشگاه هاست و واگذاري آن به فردا هزينه مقابله با توطئه دشمن در رسوخ تفکرات الحادي را بسيار بالا مي برد.‏

قدس:آمريکا، نگران سرمايه هاي ازدست رفته

«آمريکا، نگران سرمايه هاي ازدست رفته»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا از تنشهاي ديپلماتيک بين متحدانش، ترکيه و اسرائيل، ابراز نگراني کرده و از آنها خواست منازعاتشان را درباره عمليات کماندوهاي اسرائيلي حل و فصل کنند؛ موضوعي که پس از حمله به کشتي مرمره بر واقع بيني سران حزب عدالت و توسعه بيش از پيش افزود و آنها را به موضعگيري صريح در مورد رژيم صهيونيستي وادار کرد.

ترکيه پس از اردوغان با ارائه مشي مستقل در تأثيرگذاري بر تحولات منطقه، بر فاصله گرفتن از سياستهاي ديکته شده غرب تأکيد داشته و اين واقعيت نشان داده است که غربيها و کشورهاي اروپايي اين موضعگيريها را بر نمي تابند و رفتارهاي آقاي اردوغان را در راستاي سياستهاي غرب قابل ارزيابي نمي دانند. آنها انتظار داشتند با به قدرت رسيدن احزاب جديد، فراز و فرود مهمي در روابط تدوين شده از سوي بلوک غرب به وجود نيايد، ولي ديدگاه هاي نخست وزير ترکيه، برآوردهاي آنها را به بن بست کشاند.

آنکارا در سالهاي اخير تلاش مي کند از بازيگر دست چندمي در زمين غرب، به بازيگر مطرح در تحولات منطقه تبديل شود که اين جايگاه نمي تواند مورد قبول واشنگتن و همپيمانان آنها در خاورميانه باشد. بر اساس طرح آمريکا، دولتمردان ترک بايد در پازل موجود به نحوي ايفاي نقش نمايند که لطمه اي به مناسبات اعراب و رژيم صهيونيستي وارد نشود که جهت گيريهاي نخست وزير ترکيه، اين بازي را بر هم زد. بر کسي پوشيده نيست، چالش عمده آنکارا با تل آويو پس از حمله به نوار غزه آغاز گرديد.

موضعگيريهاي اين دولتمرد ترک در داووس که در صحبتهاي خود غزه را به زنداني با آسمان آزاد تشبيه کرد و از رويکرد اسرائيل در استفاده نا متعارف از خشونت انتقاد کرد، در عرصه رسانه اي، شوک خبري ايجاد نمود. گفتني است، اين تنشها با حمله به کشتي مرمره که باعث کشته شدن 9 تبعه ترکيه گرديد، به اوج رسيد که مقامهاي تل آويو حاضر به عذرخواهي نيز نشدند. موضع قاطع معمار سياست خارجي ترکيه آقاي داوود اوغلو را نيز بايد به سطور فوق افزود. ايشان در جايي گفته بود: «که ما از رابطه با اسرائيل هيچ سودي نديده ايم و فقط خشم و بدبيني جامعه اسلامي را عليه خود برانگيخته ايم، از اين رو ديگر توسعه روابط با تل آويو نبايد در اولويتهاي ما باشد.»

افزون بر جدايي مسير ترکيه از غرب، بايد روند تحولات منطقه را نيز به آن افزود. در مسير اين رخدادها آنکارا در مقابل رژيم صهيونيستي قرار گرفته و همسويي با ملتهاي انقلابي را در دستور کار قرار داده است که اين موضوع بر نگراني دولتمردان کاخ سفيد بيش از پيش افزوده است. به عنوان نمونه، مي توان مصر انقلابي را به دليل هم مرزي و همسويي با اسرائيل غاصب ارزيابي نمود. در مصر انقلابيون و مخالفان مبارک، بويژه اخواني ها در روند تحولات اين کشور سهم بسزايي داشته و در آينده در فرآيندهاي دموکراتيک، در مصدر قدرت قرار خواهند گرفت. اين اتفاق، خوشايند تل آويو و حاميان آن نيست. به سخن ديگر، روند تغييرات در جهان اسلام، انزوا و تهديد اسرائيل غاصب را در پي دارد، در حالي که موازنه قدرت به نفع ملتها و حاميان آنهاست.

گفتني است، تل آويو جمهوري اسلامي را از اولويتهاي تهديد خودش خارج نمي کند و همواره در عرصه رسانه ها و محافل امنيتي، گزينه تهديد را در مقابل ايران مطرح مي کند. اين در حالي است که ترکيه به دلائل گوناگون، خواهان همزيستي مسالمت آميز و ارتقاي سطح روابط با جمهوري اسلامي است، لذا اين موضوع به عنوان نقطه افتراق و همسويي نبودن آنکارا با ارتش غاصب است. ايران دومين صادرکننده گاز به اين کشور پس از روسيه است. رشد اقتصادي ترکيه و نيازمندي به انرژي و بازار مصرف، جاذبه اي است که اين کشور را به سوي دولتهاي اسلامي، بويژه ايران سوق مي دهد. تحقق اين مهم نيازمند تعديل در روابط گذشته با رژيم اشغالگر قدس مي باشد که اکنون به تنش تبديل گرديده است.

بدون ترديد، مواضع توسعه طلبانه و طلبکارانه مقامهاي ارتش مسلح نيز مي تواند بر تشديد اين تنشها بيفزايد و ترکيه را بيش از پيش در همسويي با جهان اسلام مصمم نمايد. رئيس پارلمان رژيم صهيونيستي در اظهاراتي گستاخانه، اعلام کرد اين رژيم هرگز از ترکيه به خاطر حمله به کشتي مرمره عذرخواهي نخواهد کرد و خواسته مقامهاي آنکارا در اين رابطه غيراخلاقي است. «دني ايالون»، معاون وزير امور خارجه اسرائيل، سفير ترکيه در وزارت امور خارجه اسرائيل را در پايين ترين مکان نشاند و پرچم ترکيه را روي ميز خود قرار نداد که متعاقب آن ترکيه واکنش نشان داد و يا اظهارات تحقيرآميز «ليبرمن» در مورد مبارک قبل از بهار عربي، با وجود همکاريهاي گسترده رژيم مبارک با آنها را مي توان به اين سطور افزود.

شايان ذکر است، برخي رسانه ها و افراد در پي ايجاد شبهه درخصوص مشي متفاوت ترکيه از ملتها مي باشند. بايد اذعان نمود، ترکيه به عنوان يک کشور مستقل و مسلمان، در رخدادهاي منطقه به گونه اي وارد نخواهد شد که مسلمانان غزه و يا ديگر کشورها اگر مشکلي از آنها حل نشود، برمشکلاتشان افزوده گردد. دولتمردان آنکارا بر اين موضوع واقفند که همگرايي جبهه مقاومت و دولتهاي اسلامي، مي تواند بستر جوسازي کشورهاي بيگانه اي را که از بيداري اسلامي متضرر گرديده اند، را خنثي نمايد.

همچنين، انتظار مي رود ترکيه با تداوم سياستهاي حق مدارانه خود در دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطين و محکوم کردن رژيم غاصب صهيونيستي و نيز درک شرايط حساس منطقه، بر يکپارچگي و انسجام مواضع مشترک جهان اسلام بيش از پيش بيفزايد.

بدون ترديد، بيگانگان بدانند هزينه بيداري اسلامي اجازه بازگشت آنها را به کشورهاي اسلامي در راستاي سناريوهاي اتاقهاي فکر که همواره به دنبال ايجاد اختلاف مي باشند، نخواهد داد. لذا، نگراني مقامهاي واشنگتن از تنشهاي ايجاد شده بين تل آويو و آنکارا واقعي است، به نحوي که مقامهاي اين کشور همواره نسبت به حل و فصل اين اختلافها هشدار مي دهند.

سياست روز:کوتاه و گويا

«کوتاه و گويا»عنوان سرمقاله‌‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم حسن اختري است كه در آن مي‌خوانيد؛

۱ـ رئيس مکتب شيعه در حديثي مي‌فرمايند: احب اخواني من اهدي الي عيوبي«محبوب‌تري برادرانم، کسي است که عيوبم را به من اهدا کند» امام صادق(ع) قريب به هزار و چهار صد سال پيش در بياني زيبا و کوتاه، بهترين روش را براي داشتن يک جامعه اسلامي و بالنده ارائه فرموده‌اند. اگر به درستي در جامعه‌اي محبوب‌ترين افراد در نگاه حاکمان و کساني که از منصب بالا و قدرت سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي برخوردارند، افرادي باشند که عيوبشان را به آنها اهدا نمايند. آيا در چنين جامعه‌اي جايي براي رشد و تکثير آدمهاي چاپلوس و مزوري که هنرشان در چند چهر‌گي‌شان نهفته است، خواهد بود؟ حال فرمايش معصوم(ع) را مقايسه کنيد با رفتار عملي و عيني برخي دولتمردان فعلي خودمان نه آنچه در منابر و تريبون‌هاي رسمي و مصاحبه‌هاي جلوي دوربين گفته و يا شنيده مي‌شود تا فاصله جمهوري اسلامي را براي رسيدن به جامعه مدينه النبي(ص) به خوبي درک شود.

۲ـ مقام معظم رهبري در ديدار با مديران اجرايي کشور در هفته دولت ضمن يادآوري شعارهاي دولت نهم و دهم نقاط مثبت آنها را در تعهد به شعارهاي انقلاب همچون عدالتخواهي، استکبار ستيزي، ساده‌زيستي و مقابله با اشرافي‌گري و يا مقابله با ويژه‌خواري و سوء استفاده از ارتباطات در مسائل اقتصادي و غير اقتصادي و يا خدمت‌رساني صادقانه و ايستادگي در مقابل مظاهر استکبار امروزي که موجب عزت‌آفريني شده است برشمردند و نقاط ضعف دولت را هم در عدم برگزاري جلسه با نخبگان حوزوي و دانشگاهي و اجراي ناقص طرح تحول اقتصادي عنوان کردند که فقط هدفمندي يارانه‌ها يک بند از اين طرح است اجرا شده در مورد کمک به توليد که متاسفانه تحقق پيدا نکرده سوال دارند و رهنمودهاي راهبردي در جهت لزوم تحقق وعده‌ها علاوه بر مقايسه کارهاي انجام شده با دولتهاي قبلي با وعده‌هاي داده شده با تعيين درصد پيشرفت و اعلام صادقانه به مردم در مورد کارهايي که نتوانسته‌اند انجام دهند انصاف مردم باعث اعتماد و ايمان بيشتر آنان به دولت خواهد شد بيان کردند.

۳ـ بارها به نقل از دولت اخباري مرتبط با نشستهاي تخصصي و کارشناسي دولتمردان با نخبگان دانشگاهي و حوزوي منتشر شده است. حال چرا با گذشت بيش از ۶ سال از عمر دولت‌هاي آقاي احمدي‌نژاد رهبري همچنان توصيه راهبردي به ضرورت نشست هيات دولت با نخبگان حوزوي و دانشگاهي براي شنيدن پيشنهادات و انتقادات آنان را دارند جاي سوال جدي است چرا که يا اين نشستها بيشتر جنبه تشريفاتي داشته است و يااينکه افراد دعوت شده ازجامعيتي برخوردار نبودند و مدعوين صرفا از يک طيف خاص و فرضا طرفدار دولت بوده‌اند. و در اين جلسات فقط تعريف و تمجيد از دولت کرده و احسنت و بارک‌الله گفته‌اند و برخاسته‌اند و يا اينکه در همان جلسات محدود هم گوش شنوايي براي شنيدن پيشنهادها و انتقادات نخبگان وجود نداشته است.

۴ـ رسانه‌ها به عنوان زبان گوياي ملت نقش بي‌بديلي در پي‌گيري مطالبات رهبري که در واقع تحقق خواسته‌‌هاي مردم از دولتمردان است را مي‌بايد ايفا نمايند و در اين ميان نقش رسانه ملي به لحاظ دامنه تاثير و گستره مخاطبين منحصر به فرد است که متاسفانه پس از هر ديدار آنقدر فرمايشات رهبري را در شبکه‌هاي مختلف صدا و سيما و در ساعات شبانه روز تکرار مي‌کند تا به زعم خود هم آنتن را پرکرده باشد و هم ملت و دولت شيرفهم شده باشند. غافل از آنکه مي‌بايد به محتواي پيام و زمينه‌هايي که باعث موضع‌گيري رهبري شده بپردازد.

به هر تقدير انتظار اين است که رسانه‌ها اعم از ملي و يا ساير رسانه‌هاي مکتوب و يا مجازي (سايبري) نقد حکومت‌گران را در دستور کار خود داشته باشند آنهم در زمانيکه بر اريکه قدرت سوارند و ترک‌تازي مي‌کنند و خود را جاي اميرکبير و کوروش مي‌گذارند و در پي سازندگي و رفاه و آزادي و عدالت و جايگزيني شايسته سالاران در پست‌هاي کليدي کشور هستند که البته همه اين ويژگي‌ها بدون کم و کاست صرفا در انحصار ستادهاي انتخاباتي آنان خلاصه مي‌شود و اگر اين چنين مي‌بود که رسانه‌ها به وظيفه حرفه‌اي و ذاتي خويش عمل کرده بودند فرصت‌هاي زيادي از دست نمي‌رفت.

۵ـ اما سخن آخر، کوتاه و گويا و از روي صدق و صفاي دل و بدون رودربايستي با رئيس‌جمهور محترم از باب نصيحت ائمه‌المسلمين است. اي عزيز! بدان که سعادت و رستگاري شما در باقيمانده از دوران خدمت رياست جمهوري، در تبعيت و پيروي از رهنمودهاي رهبري است که انصافا بيشترين حمايت‌ها و به تبع آن بالاترين هزينه‌ها را نيز براي دولتهاي حضرت عالي تاکنون متحمل شده است.

والا نتيجه دو دوره خدمت در قامت «رياست جمهوري اسلامي ايران» و در خيال طرفداران خود «محمود کبير» شدن‌ها به جز خستگي راه عايد ديگري حاصل نخواهد داشت.

آفرينش:ترکيه - ناتو- ايران

«ترکيه - ناتو- ايران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن مي‌خوانيد؛سير تحولات منطقه و قيام هاي مردمي به فرصتي مبدل شد تا کشورهاي مختلف با توجه به معيارها و امکانات خود از آن برداشت کنند و به ترفيع جايگاه خود در ميان ديگر کشورها مبادرت ورزند.

در اين ميان ترکيه به عنوان عضوي از ناتو ازجمله کشورهايي بود که همچون هميشه براساس نظرات سياست گذاران خارجي خود رويکردي فعال و تاثير گذار با توجه به مقتضيات زماني اتخاذ کرد.

پس از برداشت هاي مناسب ترکيه از تحولات و انقلاب هاي مردمي، سياست مداران اين کشور با طرح مسئله عذرخواهي اسرائيل از تجاوزبه کشتي آزادي باب جديدي در معادلات جهاني باز کرد تا بتوانند براي برنامه هاي آينده خود شاه کليدي بسازند.

اين کشور با بردن اين پرونده به سازمان ملل رنگي جهاني به اين قضيه دادند و برطبل حقوق بشر و حمايت از مردم غزه کوبيدند و اعلام کردند که با اسرائيل برخورد خواهند کرد. در همين زمينه داود اغلو تئورسين اصلي سياست خارجي ترکيه اعلام کرد که سفير اسرائيل را اخراج و تمامي معاهدات نظامي با اين کشور را به تعليق در خواهد آورد.

اين سياست هاي به ظاهر ضد اسرائيلي ترکيه سبب نفوذ اين کشور دربين کشورهاي اسلامي و تبديل شدن به يک قدرت منطقه اي تاثير گذار است که هم غرب و هم کشورهاي منطقه ديگر نمي توانند از نقش و موضع ترکيه چشم پوشي کنند.

اما با تمام اين اوصاف ترک ها هميشه رقيبي ديرينه اي همچون ايران در مقابل خود داشته اند که به هيچ وجه نمي توانند از نقش آن چشم پوشي کنند. به طوري که تصميمات و واکنش هاي دوکشور به مسائل منطقه اي و جهاني همواره بر سطح روابطشان تاثير گذار بوده است.

در مسئله سوريه، دو کشور به عنوان همسايگان و حاميان سوريه رويکردي متفاوت اتخاذ کردند. ايران از همان ابتدا از حکومت بشار اسد حمايت کرد و نسبت به دخالت هاي خارجي در امور سوريه هشدار داد. اما ترک ها با زيرکي خاص در ابتدا از حاکمان سوري حمايت کردند اما بلافاصله با گشودن مرزهاي خود برروي مردم سوريه به بهانه پناه دادن به معترضان به مخالفت با حکومت شام بر آمد و خود را در خط و سمت ناتو و غرب قرار داد.

کشورهاي غرب که در قالب ناتو احتمال حمله نظامي به سوريه را مطرح کردند نسبت به نقش ترک ها و تاثير گذاريشان در منطقه حساب ويژه اي باز مي کردند که ترکيه توانست با تغيير نا محسوس سياست هاي خود نظر غرب را جلب کند.

اما پذيرش درخواست آمريکا براي استقرار سامانه ضد موشکي در خاک ترکيه از سوي مقامات اين کشور اقدامي بود که ترک ها پس از سياست‌هاي ضد اسرائيلي خود اتخاذ کردند. به نظر مي رسد اين اقدام ترک‌ها ضخامت يخ روابط بين ايران و ترکيه را بيشتر نمايد. اين اقدام ترکيه درحالي صورت گرفت که آمريکا هدف از استقرار اين سامانه را مقابله با تهديدهاي احتمالي ايران عنوان کرده است.

اين اقدام ترک ها درحالي است که ايران و برخي ديگر از کشورهاي منطقه و حتي روسيه از مخالفان اين طرح بودند و معتقدند که استقرار اين سامانه باعث ايجاد تنش در ميان کشورهاي منطقه خواهد شد و مسلما اين اقدام سبب واکنش کشورهايي مي شود که با نفوذ آمريکا در منطقه مخالفند و صد البته که اين اقدام بر خلاف منافع ايران به عنوان قدرتي منطقه اي خواهد بود و مطمئنا ايران هم به اين اقدام ترک ها واکنش نشان خواهد داد.

بايد توجه داشت که ترک ها در لبه تيغي بازي مي کنند که يک طرف آن کشورهاي اسلامي قرار دارند و طرف ديگرآن غرب. ترک ها تا کنون براي دست يابي به منافع خود به اتخاذ سياست هاي متناقض پرداخته اند و تا حد زيادي جواب هم گرفته اند. اما نبايد انتظار داشت که اين سياست "يک بام و دو هواي" ترک ها در ادامه هم جواب بدهد و مطمئنا باعث وقوع چالش هايي براي اين کشور خواهد گرديد.

حمايت:رسانه و امنيت‌رواني

«رسانه و امنيت‌رواني»عنوان يادداتشت روز روزنامه‌ي حمايت است كه در آن مي‌خوانيد؛با عنايت به قدرت شگرف رسانه كه امروزه در جهان دارد دركشورما نهاد«رسانه» به عنوان ركن چهارم جامعه تلقي شده و به همراه نهادهاي اجتماعي ديگري مانند خانواده، ازجمله نهادهاي غيرحاكميتي هستند كه در كنار سه ركن اصلي و حاكميتي، در ايجاد امنيت اجتماعي نقشي مهم دارند و بايد ‌همواره در خدمت ارتقاي فرهنگ و افزايش دانش اجتماعي و رشد امنيت اجتماعي باشند.

در نظام اسلامي، رسانه ها در حقيقت گوش و چشم مردم هستند كه همچون آيينه حقيقت نما، به بيان مسايل جامعه مي پردازند و از اين طريق مي توانند وبايدخطاها وآسيب ها را به حاكمان جامعه گوشزد كنند. امام خميني(ره) در همين باره ضمن تاكيد بر اهميت جايگاه مطبوعات در جامعه مي فرمايند: «مطبوعات بايد مثل معلميني باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت كنند.»

ايشان هم‌چنين مي فرمايند: «به طور كلي مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند يعني به صورتي كه اگر دست مردم بيفتد، مردم هدايت شوند...مطبوعات بايد يك مدرسه سيار باشندتا مردم را از همه مسايل به خصوص مسايل روز آگاه نمايند و به صورتي شايسته ازانحرافات جلوگيري كنند».‌ بنابراين آن گونه كه از بيانات بنيانگذار جمهوري اسلامي برداشت مي شود، مطبوعات بايدعامل هدايت باشند نه عامل ضلالت و گمراهي و به تعبير ديگر مطبوعات زماني مي توانندبه معناي واقعي از عهده رسالت خود برآيند كه فارغ از مطامع دنيوي با الهام از احکام تعالي بخش اسلام عزيز موجبات هدايت آحاد مردم را فراهم ساخته و راه و رسم درست زيستن، درست گفتن و درست فهميدن را به آنان بياموزند. در نظام مقدس جمهوري اسلامي اهميت فراواني به بحث آزادي مطبوعات داده شده است، اما اين آزادي طبق قانون اساسي دو حد و مرز را به خود مي بيند نخست آن كه فعاليت مطبوعات نبايد منافاتي با قواعد و مباني اسلامي داشته باشد و از سويي ديگر،مخل مباني و اصول نظام نباشد.

جايگاه مطبوعات در اصل 175 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران چنين است: «تامين آزادي نشر و بيان افكار،بر طربق موازين اسلامي در رسانه هاي گروهي ضرورت دارد.» در اصل 24 همين قانون نيزبه عنوان ميثاق ملت آمده است : «نشريات و مطبوعات درصورتي كه مخل به قواعد اسلامي و نظام نباشند، آزادند».‌

مطابق ماده 2 قانون مطبوعات، روشن ساختن افكار عمومي و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم در زمينه هاي گوناگون، ازجمله رسالت مطبوعات است. به موجب ماده 3 اين قانون، مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پيشنهادها، توضيحات مردم و مسوولان را با رعايت موازين اسلامي و مصالح جامعه درج كنند و به اطلاع عموم برسانند و در ماده 5هم كسب و انتشار اخبار داخلي و خارجي با هدف افزايش آگاهي عمومي و حفظ مصالح جامعه، حق قانوني مطبوعات تلقي شده است.

قانون رسانه هاي كشوررا موردحمايت قرار داده و مقابل فشارهاي صاحب منصبان دولتي نيزآنان را محفوظ دانسته است، به همين جهت برابر تصريح ماده 4 قانون مطبوعات ‌هيچ مقام دولتي و غيردولتي حق ندارد براي چاپ مطلب يا مقاله اي درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآيد و يا به سانسور و كنترل نشريات مبادرت كند.

امروزه باگسترش اينترنت و فناوري هاي جديد ارتباطي و اطلاعاتي، ظهور فضاي مجازي در كنار جهان واقعي ايجاد شده كه اين امر، معادلات و الگوهاي ارتباطات سنتي، توليد، انتقال و مصرف اطلاعات را به هم زده و موجب تغيير در آن شده است والبته كشورمانيز از اين تحولات بي بهره نبوده است. در چنين فضايي كه به عنوان واقعيت مجازي درنظر گرفته مي‌شود، ويژگي‌هاي متعددي چون بي مكاني، فرا زمان بودن، صنعتي بودن محض، عدم محدوديت به قوانين مدني متكي بر دولت و ملت ها، از معرفت شناسي تغيير شكل يافته پستا مدرن برخوردار بودن، قابل دسترسي بودن همزمان، روي فضا بودن و برخورداري از فضاهاي فرهنگي، اعتقادي، اقتصادي، سياسي و نيز آزادي از هويت بدني و جنسي جديد برخوردار است.

 بنابراين شبكه هاي اجتماعي مجازي، امروزه نقش بسيار مهمي در خلق اين فضاي مجازي دارندو از خلال همين واقعيت هاي مجازي است كه در برخي موارد «آسيب هاي رواني و سياسي» بسيار گسترده‌اي به يك جامعه وارد مي‌آورند. اينك منبع اصلي بسياري از اخبارمطبوعات،شبكه هاي اجتماعي مجازي واجتماعات مجازي موجود در فضاي سايبر هستند.

علاوه برآنچه كه درباره آسيب هاي جدي شبكه هاي اجتماعي مجازي در بعد رواني كه به انعطاف پذيري هويتي و شكل گيري  هويت هاي مجازي جديد منجر مي شود ياد شد، مهم‌ترين تاثيرات سياسي فناوري هاي ارتباطي- اطلاعاتي، تضعيف ساختار هاي ملي، اشاعه اطلاعات جهت دار ومغرضانه سياسي و درنهايت كاهش مشاركت سياسي افراد و گروه ها در جامعه است كه به طور مثال مي توان به ايجاد فضاي كاذب «ناامني اجتماعي» با انتشار برخي اخبار جهت دار و کذب ويا بزرگ نمايي در خصوص جنايت هاي اخيرتوسط بعضي رسانه ها اشاره كرد.

هرچند در اين فضا ضرورت اطلاع رساني به هنگام، جامع و مفيد درباره وقوع جرايم و علل شكل گيري آن با هدف جلوگيري ازگسترش دامنه جنايات بسيار مفيد و ضروري است اما در بسياري موارد به دليل اينكه از زمان وقوع جرم تا زمان انتشار خبر فاصله اي بسيار كوتاه وجود دارد و البته اين از ضروريات امر خبرنگاري است ولي انتشارفوري وبدون بررسي صحت وسقم آن موجب ورود خسارت هاي فراوان جبران ناپذير ديگري براحساسات و عواطف عمومي مي‌شود.

مردم سالاري:رقابتي که رقابت نيست

«رقابتي که رقابت نيست»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم محمدحسين روانبخش است كه در آن مي‌خوانيد؛هميشه چند ماه مانده به انتخابات، فعاليت و رايزني و جنب وجوش در ميان گروه ها و دسته جات و طيف هاي مختلف سياسي شدت مي گيرد و رفتارها و گفتارها تحت تاثير انتخابات پيش رو شکل ديگري به خود مي گيرد. اين روزها هم 5 ماه مانده به انتخابات مجلس، همين داستان قديمي در حال تکرار است.

از يک طرف، طيف هايي از جناح موسوم به اصولگرا به دنبال مجهولي به نام وحدت هستند ( که مي توان از آنها با عنوان اصولگرايان وحدت گرا نام برد)  و از طرف ديگر، طيف هايي که عملگراتر هستند و بازي را نوع ديگري بلد هستند در حال طراحي وعده هاي جديد ودلربا به مردم هستند تا نشان دهند پيروزي در گرو رفتن زير سايه ريش سفيدها نيست ( که از آنها نيز مي توان به عنوان اصولگرايان وعده گرا نام برد). دو طرف اين بازي هم با توجه به شرايط فعلي، هيچ رقيب ديگري در فضاي انتخابات براي خود متصور نيستند، اما اين نوع نگرش و عمل به کجا منتهي مي شود؟

1-اولين و مهمترين نکته در خصوص دو دسته "وحدت گرايان " و " وعده گرايان " بايد گفت ، اين است که از نظر آنها رفتار مردم در انتخابات منفعلانه و تحت تاثير تبليغات و شعارها است، منتهي يک طرف به شعارهاي سياسي دلخوش دارد و طرف ديگر به شعارهاي اقتصادي. يک طرف سعي دارد خود را مظهر و حافظ همه باورهاي مردم که متاسفانه در معرض هجوم و تضعيف قرار گرفته  نشان دهد و طرف ديگر خود را تنها کساني که مي توانند آرزوهاي اقتصادي مردمي که در طول مسئوليت آنها روز به روز در وضعيت ناهنجارتر اقتصادي قرار گرفته اند، جا مي زند.

نتيجه اين دو نوع نگاه که از يک باور مشترک درباره مردم سرچشمه مي گيرد، وضعيت مناسبي را در انتخابات پيش رو نويد نمي دهد. با شکل گيري اين رقابت، راي دهندگاني در انتخابات حاضر مي شوند که يا همه باورهاي خود را در ظاهر يک  جناح سياسي مي بينند و يا کساني که بار ذيگر به شعارهايي غير قابل اجرا دل مي سپارند.آيا انتخاباتي که بر اساس اين وضعيت شکل مي گيرد مي تواند مظهر مردم سالاري و حاکميت مردم  باشد؟

2- چنين رقابتي در نهايت به هر نتيجه اي منجر شود دستاوردي براي مردم نخواهد داشت. در واقع اين نوع رقابت ، ممکن است بعضي از افراد جامعه را سرگرم کند اما بيشتر از يک بازي سياسي، براي مردم نيست. در همين يکي دو ماه اخير، حرف و حديث هايي که دو طرف در مقابل هم مطرح کرده اند نشان داده که دغدغه هاي آنها با دغدغه هايي که مردم در هر انتخابات دارند، زمين تا آسمان فرق دارد . مثلا دعواي شکل گرفته بر سر وحدت اصولگرايان را با هيچ چسبي نمي توان به مردم چسباند و گفت که اين عزيزان براي خدمت به مردم اين طور رودرروي هم قرار گرفته اند.

اين دعوا بر سر پيروزي در انتخابات و کسب کرسي هاي مجلس و تقسيم قدرت است ، آن هم تغيير و تقسيم قدرت به نحوي که هيچ تاثيري در زندگي مردم نخواهد داشت. آيا اين وضعيت نتيجه اي جز افزايش سرخوردگي اجتماعي و فاصله گرفتن بيش ازپيش مردم از مسوولان دارد; نتيجه اي که دقيقا برخلاف فلسفه برگزاري انتخابات است.
 
تهران امروز:آمريكا و طرح‌هاي از پيش شكست‌خورده

«آمريكا و طرح‌هاي از پيش شكست‌خورده»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي تهرانم امروز به قلم حسام‌الدين كاوه است كه در آن مي‌خوانيد؛چندي پيش نگارنده همين قلم، آورده بود كه گروهك پژاك فرزند نارس و ناقص آمريكاست. اكنون روزنامه آمريكايي «وال استريت ژورنال» به صراحت مي‌نويسد: «آمريكا به دلايل امنيتي و ديپلماتيك يك رشته عمليات مخفي در عراق عليه ايران ترتيب داده است.» اين اعتراض ضمني است به اينكه آمريكا از گروهك پژاك براي ايجاد حملات ايذايي در ايران استفاده كرده و مي‌كند.

«وال‌استريت ژورنال» در تحليل خود اضافه كرده است كه: «كاخ سفيد در چند ماه گذشته بارها از افزايش نفوذ ايران در عراق، سوريه و بحرين ابراز نگراني كرده و خواهان مقابله با نفوذ تهران شده است.»

در اين گزارش آمده است كه: «طرح جديد انجام عمليات مخفي تا اندازه‌اي ريشه در نگرش جنگ‌طلبانه تيم جديد امنيت ملي دولت اوباما در برابر ايران دارد چنان‌كه لئون پانتا، وزير دفاع جديد آمريكا نيز عراق را به مقابله با تهديد ايران فراخوانده است.

براساس طرح جديد نيروهاي اطلاعات آمريكا در كنار ارتش آمريكا و به رهبري سازمان سيا و شوراي امنيت ملي آمريكا برنامه‌ها و طرح‌هاي عمليات مخفي عليه ايران را سامان‌دهي خواهند كرد و دولت آمريكا نيز مسئوليت تامين هزينه‌ها و بودجه عمليات مخفي عليه ايران را پذيرفته است.

در واقع عمليات مخفي بخشي از رشته طرح‌ها و برنامه‌هاي گسترده‌اي است كه آمريكا براي كاهش نفوذ ايران در منطقه اسلامي خاورميانه تدارك ديده است.

اما تلاش‌ها و كوشش‌هاي پي‌درپي آمريكا براي مقابله با آنچه كه تهديدات ايران از سوي مقامات آمريكايي توصيف مي‌شود، از هم‌اكنون شكست خورده بايد تلقي شود، تجربه بيش 30 سال چالش و تنش و بهره‌گيري آمريكا از تمام توان نظامي، اطلاعاتي و سياسي خود براي مقابله با ايران، جز شكست و رسوايي براي كاخ سفيد نتيجه‌اي دربر نداشته است.

فراموش نكرده‌ايم كه پشتيباني و حمايت‌هاي لجستيكي و اطلاعاتي آمريكا به عراق در طول جنگ و دفاع مقدس هشت ساله، نه تنها ايران اسلامي را تضعيف نكرد كه موجب سقوط صدام نيز شد اما سقوط صدام به نوبه خود موجب شد تا مقاومت مردمي در برابر ارتش اشغالگر آمريكا و هم‌پيمانانش شكل بگيرد تا جايي كه آمريكا جز عقب‌نشيني و بيرون بردن نيروهايش از خاك عراق، چاره‌اي نيافت.

در افغانستان نيز همين سناريوي اشغال و مقاومت و البته با ويژگي‌هاي متفاوتي شكل گرفت كه در آنجا نيز ارتش آمريكا را زمين‌گير كرده است. ماه ميلادي گذشته مرگبارترين ماه براي نيروهاي آمريكايي بوده است و تنها 67 نفر كشته در يك ماه گذشته ميلادي روي دست آمريكا ماند.

جالب است كه از اين تعداد كشته 30 نفر آنها ازجمله نيروهاي زبده‌اي بودند كه در عمليات قتل اسامه بن لادن مشاركت داشته‌اند. يعني آموزش ديده‌ترين و زبده‌ترين نيروهاي ويژه آمريكا در افغانستان. مسئله اختلافات ايران و آمريكا قطعا راه‌حل نظامي ندارد. چه ايران، نه افغانستان است نه عراق. هرگونه برخورد نظامي با ايران هزينه‌هاي سنگين و غيرقابل جبراني بر آمريكا، اسرائيل و هم‌پيمانان ايالات متحده تحميل خواهد كرد.

ايران اكنون در وضعيتي قرار دارد كه آماده است در برابر هر تهديد نظامي، از امكانات بازدارندگي سريع و كوبنده خود بهره بگيرد. عمليات مخفي و هدر دادن ماليات شهروندان آمريكايي نيز چاره مقابله با ايران نخواهد بود. كاخ سفيد بايد واقعيت ايران اسلامي را بپذيرد و به آن احترام بگذارد.

ابتكار: پيشنهادي براي تغيير تعطيلات رسمي 

«پيشنهادي براي تغيير تعطيلات رسمي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار است كه در آن مي‌خوانيد؛در آستانه تحويل سال، روي دکه‌ي روزنامه فروشي پوستري با تصويري زيبا از يک گل بهاري توجه‌ات را به خود جلب مي‌کند؛ درنگ مي‌کني و لحظاتي بعد يکي از آنها را در دست داري و کنجکاوانه و به‌دقت به آن نگاه مي‌کني؛ اول از همه سراغ خطوط کم‌‌رنگ و ريز پايين پوستر مي‌روي و به‌زحمت مي‌شماري: 1، 2، 3... 24 و 25...؟ دوباره مي‌شماري 1، 2، 3،... 24، 25 و 26 و... باز هم از اول مي‌شماري!!... از شمردن خسته مي‌شوي و اين بار کمي سر را بالا مي‌کني و دنبال شماره‌هاي قرمز در چهارخانه‌ها مي‌گردي؛ خانه‌هاي قرمز نزديک به هم بيشتر حس زيباشناسانه‌ي تو را تحريک مي‌کند و بدون آنکه به تصوير زيباي گل بهاري نگاهي بيندازي از تماشاي پوستر لذت مي‌بري!

تعطيلات در ايران همواره يکي از پرچالش‌ترين مباحث روز بوده که ديدگاه‌ها و واکنش‌هاي متفاوتي را به همراه داشته است؛ برخي به استناد آمار، ايران را پرتعطيلات‌ترين کشور دنيا دانسته و خواهان کاهش آن هستند و برخي ديگر نيز به‌استناد همان آمار! ايران را در قعر جدول تعطيلات دنيا جاي داده و خواهان افزايش تعطيلات آن هستند. در بخش اول مي‌کوشيم تا با استناد به همان آمار! ضمن آسيب‌شناسي تعطيلات در ايران، با توجه به اراده‌ي مجلس شوراي اسلامي براي ساماندهي تعطيلات کشور، راهکارهايي را در اين زمينه ارائه دهيم. با نگاهي به شمارگان تعطيلات در ايران به سادگي در مي‌يابيم که ايران در مقايسه با بسياري از کشورها (به دليل تعطيلات دو روزه‌ي پايان هفته) نه تنها از تعطيلات زيادي برخودار نيست بلکه بعد از کشور يمن از کمترين تعطيلات برخودار است، اما چه دليلي موجب مي‌شود که ميزان تعطيلات در ايران همواره مورد انتقاد کارشناسان واقع شده و به‌درستي از تأثيرات نامطلوب آن بر بهره‌وري ياد کنند؟ براي اين موضوع دو دليل عمده مي‌توان برشمرد:

الف) پراکندگي: جمهوري اسلامي ايران به عنوان تنها نظام شيعي جهان در کنار برخورداري از پيشينه‌ي غني ملي و همينطور وقوع انقلاب پرشکوه اسلامي بيش از هر نظامي متأثر از مناسب‌هاي ملي و مذهبي خود است. به همين خاطر منشأ تعطيلات در ايران مجموعه‌اي از مناسب‌هاي مختلف ملي و مذهبي است که به صورت پراکنده در طول سال توزيع شده‌اند. براي اينکه به خسارت‌هاي ناشي از اين پراکندگي بپردازيم اشاره به يک نکته ضروري است: يکي از اصول مهم بهره‌وري، استفاده از نيروي کار در بازه‌ي زماني منظم و مشخص است. اين اصل که اتقافا مورد تأييد تمامي اديان و تمدنها نيز بوده و در علم امروزين نيز صحت آن به‌اثبات رسيده به صورت مشخص با کار هفتگي تعريف مي‌شود. شواهدي نيز حاکي از هماهنگي فيزيولوژيکي بدن انسان با کار و استراحت در يک فاصله‌ي زماني هفت روزه است. بر اساس اين مدل بهترين بهره‌وري زماني حاصل مي‌شود که نيروي کار در يک دوره‌ي زماني هفت روزه، کار و استراحت را تجربه نمايد. به عبارت ديگر اگر کار و استراحت را به حلقه‌هاي متصل به هم تشبيه کنيم حداکثر بهره‌وري در اتصال مداوم و منظم بين آنها است. بنابراين هر زمان به هردليل اين اتصال دچار گسست شود، بهره‌وري کاهش خواهد يافت. با اين توضيح در مي‌يابيم که هر روز تعطيل، عاملي براي گسست رشته کار و استراحت و در واقع کاهش بهره‌وري خواهد بود. بر اين اساس اگر تعطيلات کشور را تقريباً 25 روز در نظر بگيريم و اگر اين تعطيلات حدود 20 تا 22 هفته از سال را تحت تأثير قرار دهند، فرايند کار و استراحت و در نتيجه بهره‌وري در حدود 20 هفته در سال دچار اختلال شده و عملاً حدود 5/4 ماه از سال با افت شديد بهره‌وري مواجه خواهيم بود که در نوع خود يک فاجعه به شمار مي‌رود. در عمل نيز اين معضل را به صورت مشهود مي‌توانيم ببينيم: زماني که يکي از ايام هفته با تعطيلات رسمي مصادف مي‌شود، کل هفته را تحت تأثير قرار داده و عملاً کار مفيد در آن هفته را دچار اختلال مي‌کند، بويژه آنکه اگر تعطيل رسمي با فاصله‌ي يک روز با تعطيلات پايان هفته باشد که در اين صورت معضل بين‌التعطيلين نيز به آن اضافه خواهد شد. فراموش نکنيم که نيروي کار نيز از اين تعطيلي به دليل کوتاهي زمان آن حظي نخواهد برد و تنها خمودگي و خستگي ناشي از اخلال در فرايند کاري نصيب او خواهد شد. به عبارت ديگر در اين فرايند هم نيروي کار و هم بهره‌وري دچار آسيب خواهند شد. خلاصه اينکه هرچند تعطيلات رسمي در ايران حدود 25 روز است اما به دليل پراکندگي، آثار زيانبار آن بيش از 140 روز از سال را تحت تأثير قرار مي‌دهد.

ب) تعطيلات غير رسمي: شايد ايران تنها کشوري است که در لابه‌لاي تعطيلات رسمي، از تعطيلات غير رسمي نيز برخوردار است! شما در هيچ‌کجاي تقويم رسمي کشور نامي از تعطيلات 15 روزه‌ي عيد نمي‌بينيد اما عملاً کشور از حدود 5 روز قبل از عيد و تا حداقل 15 فروردين در تعطيلي به‌سر مي‌برد و اين بدين معني است که تعطيلات واقعي کشور نه 25 روز بلکه 40 روز است! جالب اينکه بسياري از ادارات دولتي نيز براي اينکه به تعطيلات رسمي کشور وفادار بمانند، کارکنان خود را در دو شيفت (هفته‌ي اول عيد و هفته‌ي دوم عيد) سازماندهي کرده و عملاً ادرات را تا 15 فروردين به حالت نيمه‌تعطيل در مي‌آورند که البته همساني آن با حالت تعطيل براي اهل خبره و خبر روشن است! کوتاه سخن اينکه: ما به‌جاي اينکه از تعطيلات رسمي کشور حسن استفاده را بکنيم به دليل مديريت غلط و فقدان ساماندهي مناسب، به انحاء مختلف از آن سوء استفاده مي‌کنيم. و اين در حاليست که همانگونه که اشاره شد، سوء استفاده کنندگان از اين تعطيلات (يعني قاطبه‌ي ملت بزگوار ايران!) نيز به دليل پراکندگي، حظي از آن نمي‌برند. با اين توصيف بايد گفت معضل تعطيلات کشور ما نه پرشماري آن، بلکه بي‌ضابطگي آن است.

راهکارها
براي رسيدن به راهکارهاي مناسب پيش از همه بايد برخي پيش زمينه‌هاي ذهني را وانهاد و با نگاهي واقع‌بينانه به بررسي و تعديل گزاره‌هاي فعلي بپردازيم. به ياد داشته باشيم که راهکارهاي خود را بر اساس دو رويکرد: 1. جلوگيري از پراکندگي تعطيلات و 2. حذف تعطيلات غير رسمي بنا نهاده‌ايم. بر همين اساس برخي اصول و چارچوب‌هاي الزام‌آور در تعيين تعطيلات کشور را برشمرده و در کنار آن پاره‌اي از ضوابط دست‌و پاگير و غير ضروري را بررسي مي‌کنيم.

1. دين مبين اسلام به عنوان الهام‌بخش وحدت و هم‌دلي مردم مسلمان ايران و ساير ملل مسلمان بايد جايگاه ممتاز خود را در تعطيلات رسمي کشور حفظ نمايد.

2. مذهب تشيع به عنوان مذهب رسمي کشور و الهام‌بخش انقلاب اسلامي به شکل مناسب در بخشي از تعطيلات رسمي کشور جلوه‌گر شود.

3. انقلاب شکوهمند اسلامي و بنيانگذار آن حضرت امام (ره) به نحو شايسته در بخشي از تعطيلات مورد تجليل واقع شوند.

4. باورها و مناسبت‌هاي ملي به شکل شايسته و متناسب با شأن خود در تعطيلات لحاظ شوند.

در کنار آن پاره‌اي نکات را نيز بايد مد نظر قرار داد:
1. بر اساس آداب و سنت فراگير و مرسوم در مساجد و تکاياي مذهبي، گراميداشت ايام سوگواري و مناسک مخصوص آن در شامگاه قبل (و در برخي موارد شامگاه بعد از) آن مناسبت برگزار مي‌شود. به همين خاطر ساعات اداري هيچگونه هم‌پوشاني با ساعات برگزاري مراسمي از اين دست ندارد که براي تکريم و حفظ حرمت آن نيازمند به‌تعطيلي کشاندن کشور باشد. از سوي ديگر از آنجا که تعطيلي به دليل ويژگي‌هاي خاص خود، عرفاً براي تفريح و استراحت به‌کار مي‌رود. در ايام سوگواري، با توجه به نوع کاربري آن در مواردي موجب هتک حرمت ايام سوگواري (به‌دليل نوع تفريح برخي افراد کم‌اطلاع) مي‌شود. بنابراين بدون اينکه به حرمت ايام سوگواري لطمه‌اي وارد شود و يا علاقمندان به مناسک مذهبي دچار محدوديت و حرج شوند مي‌توان به‌طور کلي تعطيلات ناشي از ايام سوگواري (وفات و شهادت) را حذف نمود. البته تاسوعا و عاشورا را به دليل اهميت و جايگاه آن در مذهب تشيع و نهضت اسلامي و همينطور مراسم سوگواري ويژه‌ي آن در صبح روز تاسوعا و عاشورا مي‌توان از اين قاعده مستثني نمود.

2. در مواردي نظير تجليل از مقام شامخ رسول گرامي اسلام (ص) و حضرت علي (ع) که در سه موعد يعني ولادت، وفات (شهادت) و مبعث (نصب ولايت) صورت مي‌پذيرد مي‌توان با حفظ حرمت وکرامت اين بزرگواران پس از حذف تعطيلي وفات (شهادت) دو مناسبت ديگر در يکديگر ادغام شده و البته براي پاسداشت هر چه بيشتر، تعطيلي آن از يک روز به دو روز افزايش يابد. فايده‌ي اين کار جلوگيري از پراکندگي تعطيلات و گراميداشت هر چه بيشتر مناسبت مورد نظر است. به عنوان مثال مبعث رسول گرامي اسلام (ص) به عنوان مبدأ تولد دين مبين اسلام و عيدغدير خم به عنوان مبدأ تولد تشيع مي‌تواند با اختصاص دو روز تعطيلي به شکل برجسته‌اي مبيّن جايگاه رفيع دين اسلام و مذهب تشيع در تقويم ايرانيان بوده و در بين مسلمانان به صورت عام و شيعيان به صورت خاص مورد توجه قرار گيرد.

3. عيد سعيد فطر با توجه به جايگاه رفيع آن در بين مسلمانان به عنوان نماد ديگري از اهميت مردم مسلمان ايران به آيين اسلامي با حفظ دو روز تعطيلي تثبيت شود.

4. عيد سعيد قربان به دليل اينکه بخشي از مناسک خاص حجاج به‌شمار مي‌رود، از فهرست تعطيلات حذف شود.

5. هرچند با تغيير نام 13 فروردين، به روز طبيعت سعي در تطهير منشأ تعطيلي آن شده است، اما واضح است که تعطيلي اين روز ناشي از يک ايده‌ي سراسر خرافي و لکه‌ي تاريکي بر باورهاي مردم فهيم ايران بوده و اصرار بر زنده نگه‌داشتن آن نيز توهين به شعور ايرانيان است. طرح ساماندهي تعطيلات بهترين فرصت براي پاک کردن اين لکه‌ي ننگ از تارک مردم فهيم ايران است. طبيعتاً با توجه به فراگيري طرح و حذف بخش ديگري از تعطيلات، مقاومت از سوي برخي افراد لجوج نيز به حداقل خواهد رسيد.

6. تعطيلي 29 اسفند نيز يکي ديگر از تعطيلات کشور است که اهميت و فايده‌ي آن در گذر زمان کاهش يافته و به تعطيلي کشاندن کشور در اين روز فاقد هرگونه پشتوانه‌ي منطقي و قابل قبول است.

7. پاسداشت انقلاب شکوهمند اسلامي و گراميداشت بنيانگذار جمهوري اسلامي (ره) از ديگر موارد مهمي است که نيازمند ساماندهي و تمرکز است. در حال حاضر 12 فروردين، 14 و 15 خرداد و 22 بهمن به‌صورت پراکنده به اين امر اختصاص يافته که مي‌تواند در قالب يک تعطيلي دو روزه در 21 و 22 بهمن متمرکز شود؛ روز اول به عنوان گراميداشت ياد و خاطره‌ي حضرت امام (ره) در مرقد مطهر ايشان و روز دوم به عنوان جشن پيروزي انقلاب اسلامي و همراه با راهپيمايي سراسري. ذکر اين نکته نيز ضروريست که تعطيلي سالروز ارتحال حضرت امام (ره) نيز نظير ساير ايام سوگواري از تقويم حذف شده که اين موضوع به هيچ عنوان به‌معناي کاهش توجه مردم قدرشناس ايران اسلامي نسبت به جايگاه رفيع بنيانگذار جمهوري اسلامي نخواهد بود. بلکه صرفاً تغيير مبدآ تجليل از زمان ارتحال حضرت امام (ره) به زمان بنيانگذاري جمهوري اسلامي خواهد بود که بديهي است، شأن والاتري را براي آن بزرگوار منظور خواهد نمود. ناگفته پيداست علاقمندان به آن حضرت کماکان در شب ارتحال آن عزيز سفرکرده همچون ساير مراسم سوگواري، به تجليل از ايشان خواهند پرداخت.

8. و اما تعطيلات نوروزي از ديگر مواردي است که بايد به شکل جدي به ساماندهي آن پرداخت و از تعطيلات غير رسمي آن جلوگيري نمود. البته از آنجا که ايام نورز بهترين فرصت ايرانيان براي ديد و بازديد و مسافرت به شمار مي‌رود مي‌توان تعطيلات آن را به صورت رسمي از 4 روز به 10 روز افزايش داد و در قبال آن مرخصي استحقاقي ساليانه کارمندان و کارگران را از 30 روز به 25 روز کاهش داد. در همين راستا براي استفاده‌ي حداکثري از روز عيد مي‌توان تعطيلات را از سه روز قبل از عيد تا يک هفته بعد از عيد (جمعاً 10 روز) منظور نمود.

با اين اوصاف تعطيلات رسمي کشور به صورت زير تغيير خواهد کرد:
1. تعطيلات نوروز از 27 اسفند تا 7 فروردين. (10 روز)؛ به عنوان بهترين فرصت ديد و بازديد و مسافرت.
2. جشن پيروزي انقلاب اسلامي 21 و 22 بهمن (2 روز)؛ به منظور تجليل از بنيانگذار جمهوري اسلامي و جشن پيروزي انقلاب اسلامي.
3. عيد مبعث (2 روز)؛ به عنوان اصلي‌ترين نماد پايبندي مردم ايران اسلامي به دين مبين اسلام.
4. عيد غدير خم (2 روز)؛ به عنوان اصلي‌ترين نماد تشيع.
5. عيد فطر (2 روز)؛ به عنوان نماد فراگير جشن عبادت مسلمانان ايران.
6. ميلاد حضرت ولي عصر (عج) (1 روز)؛ به عنوان نماد انتظار تشيع.
7. تاسوعا و عاشورا (2 روز)؛ به عنوان نماد مقاومت و مبارزه‌ي تشيع با طاغوت و استکبار.

همانگونه که مشاهده مي‌شود در اين چيدمان تعطيلات کشور به 15 روز (با احتساب کاهش مدت مرخصي استحقاقي) کاهش يافته و در کنار آن پرکندگي آن از 22 هفته به 6 هفته کاهش مي‌يابد که در نوع خود يک جهش بزرگ در افزايش بهره‌وري به‌شمار مي‌رود، ضمن آنکه با افزايش تعطيلات از يک روز به دو روز امکان استفاده‌ي هر چه بيشتر مردم از تعطيلات نيز فراهم خواهد آمد.
 
شرق:از ارس تا تنگه گرژال

«از ارس تا تنگه گرژال»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي شرق به قلم پروفسور پرويز كردواني است كه در آن مي‌خوانيد؛ چندي است كه موضوع خشك شدن آب درياچه اروميه به داغ‌ترين بحث رسانه‌ها بدل شده، دريغ از اينكه اين مساله، خاص اين برهه زماني نيست بلكه از 14 سال گذشته آغاز شده و امروز به دليل عدم چاره‌انديشي به موقع، بدل به بحراني ملي شده است. در حالي كه به باور بنده هنوز دير نيست و مي‌توان از اين تهديد فرصت ساخت. طبعا در اين مجال بازگويي اهميت از ميان رفته اين درياچه به مثابه يك اكوسيستم آبي كه در دل خود 102 اكوسيستم خاكي جا داده بود و از حيث پزشكي نيز با دارا بودن لجن كم‌نظير هوموس اهميت اقتصادي نيز براي اين جغرافيا داشته و ... چيزي به يافته‌هاي پيشين‌ ما نمي‌افزايد.

درياچه اروميه به هر تقدير از ميان رفت و با هزار تمهيد نيز به مانند سابق نخواهد شد. بنابراين به باور بنده بايد به داشته‌هايمان فكر كنيم و تعجيل در تعقل، تمهيدي براي جلوگيري از خسارات افزون‌تر بينديشيم. اما تصور مي‌كنم تذكاري كوتاه در اين فرصت ضروري باشد. تذكاري كه در يك فرصت مقتضي به شكلي مبسوط‌تر بدان خواهم پرداخت.

متاسفانه در ايران، برخلاف همه كشورها، اولويت در آب‌رساني، انساني است به اين معنا كه ابتدا آب شرب، بعد آب صنعتي و سپس آب شرب روستاييان در اولويت هستند تا محيط‌زيست! و تا زماني كه اين رويه ادامه دارد نمي‌توان به نجات محيط‌زيست اميدوار بود. چند روز پيش بود كه معاون محترم وزير نيرو در ادعايي، سدسازي را دليل اصلي خشك شدن آب درياچه اروميه عنوان كرد و راه‌حلي نيز در اين اثنا در مورد حل مشكل، مطرح شد كه به باور من يك خيانت تمام‌عيار محسوب مي‌شود و آن اينكه آب‌رساني به درياچه اروميه از رود ارس! اين درحالي است كه رود ارس، به علت بسته شدن مسير آبراه‌هايي كه از كشورهاي ارمنستان و جمهوري آذربايجان به اين رودخانه مي‌ريخت ديگر توان سابق را ندارد و با بردن آب رودخانه ارس به درياچه اروميه بايد فاتحه دشت مغان (به عنوان حاصلخيزترين جغرافياي ايران) را خواند.

به باور بنده در وهله اول بايد نمك باقي مانده از اين خشكسالي را استخراج كرد تا حداقل از اين تهديد يك فرصت ساخت. فراموش نكنيم كه درياچه اروميه به دليل انواع مواد آلي موجود در آب، نمكي استثنايي توليد كرده كه مي‌توان آن را به عنوان يكي از مرغوب‌ترين نمك‌هاي جهان، به كشورهاي ديگر صادر كرد.

نكته دوم اينكه متاسفانه باد حاصل از اختلاف دما بين دريا و خشكي موسوم به نمكباد موجب از ميان رفتن بسياري از محصولات كشاورزي حساس به نمك نظير گندم، خيار، گوجه و ... مي‌شود و اين موضوع به يك بحران در شهرهايي چون بناب، عجب‌شير و ... تبديل شده است، مگر اينكه با ساختن بادشكن از ايجاد مشكلات بعدي براي زمين‌هاي كشاورزي جلوگيري كرد. چنانكه پيشتر نيز عنوان كردم به اعتقاد بنده آب آوردن از ارس موجب از ميان رفتن دشت مغان خواهد شد اما در اين مجال چه بايد كرد؟ تصور مي‌كنم آخرين راه‌حل آب آوردن از رودخانه زاب كوچك باشد كه به باور بنده از حيث عظمت و بزرگي، كارون دوم است.

البته آب اين رودخانه از پايين شهر سردشت به سردوكان عراق سرازير مي‌شود و از زمان‌هاي قديم به علت گودي نتوانسته‌ايم روي آن سد بزنيم، اما در اين مجال مي‌توان با برگرداندن يك شاخه از آن به سمت درياچه اروميه اين اكوسيستم را نجات داد.

اين شاخه، تنگ گرژال نام دارد و بين پيرانشهر و سردشت قرار گرفته و طبعا با تكنولوژي امروز مي‌توان اين شاخه را به سمت ايران باز گرداند و به‌جاي از ميان بردن آب ارس (كه تنها منبع تغذيه دشت مغان به شمار مي‌آيد) آن را به درياچه اروميه هدايت كرد و مهم‌تر از همه اينكه، اين رودخانه ديگر مزاحم ندارد. توضيح در اين مورد را به فرصتي ديگر وا مي‌گذارم.

دنياي اقتصاد:قيمت‌هاي دستوري فوتبال

«قيمت‌هاي دستوري فوتبال»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم زهرا كاوياني است كه در آن مي‌خوانيد؛فصل جديد از ليگ برتر فوتبال در حالي آغاز شده است كه مناقشات زيادي بين فدراسيون فوتبال و بازيكنان و مربيان براي رعايت سقف قراردادها وجود داشته است.

موضوع بالا بودن مبلغ قراردادها در فوتبال ما و عدم همخواني مبلغ قراردادها با سطح ليگ، چند سالي است كه از سوي كارشناسان مطرح مي‌شود كه در نهايت مسوولان فوتبال كشور تصميم به تعيين سقف قراردادها براي بازيكنان و مربيان گرفتند. در حقيقت از ديدگاه علم اقتصاد مي‌توان اين تصميم را نوعي قيمت‌گذاري دستوري براي خريد و فروش بازيكنان و مربيان دانست. براي بررسي درستي تصميم اتخاذ شده، لازم است به چند نكته توجه داشته باشيم.

مبلغ قراردادها چگونه تعيين شده است؟
در يك بازار رقابتي، قيمت‌ها به وسيله عرضه و تقاضاي بازار تعيين مي‌شوند. بازار خريد و فروش بازيكنان و مربيان در ليگ برتر ايران نيز تا پيش از اين داراي خصوصيات يك بازار رقابتي بود كه دولت نيز ( به لحاظ دستوري) در آن دخالت چنداني نداشت. اين بازار را مي‌توان يك بازار با خصوصيات بازار رقابت انحصاري دانست كه در آن هر يك از بازيكنان داراي تفاوت‌هاي اندكي بوده كه باعث شده تا قيمت‎هاي متفاوتي داشته باشند. عرضه و تقاضاي بازار منجر به افزايش قيمت‌هاي بازيكنان شده است.

اما سوالي كه در اينجا به وجود مي‌آيد آن است كه در صورتي كه عرضه و تقاضا قيمت را تعيين كرده، چرا معتقديم كه قيمت‌هاي فعلي متناسب با كيفيت فوتبال ايران نيست؟ آيا از ديدگاه علم اقتصاد معتقد نيستيم كه قيمت‌هاي تعادلي به تناسب كيفيت كالا به وجود مي‌آيند؟ براي پاسخگويي به جواب اين سوال بايد به شيوه باشگاهداري و مالكيت باشگاه‌هاي فوتبال بپردازيم.

يك بنگاه اقتصادي بر اساس تحليل هزينه- فايده به فعاليت مي‌پردازد و تا زماني كه فايده فعاليت بيش از هزينه‌ها باشد يا در نقطه سر به سر قرار داشته باشد، به فعاليت ادامه مي‌دهد. بنابراين تا زماني مي‌تواند سقف قراردادها را بالا برد كه منافع اين افزايش بيش از هزينه آن باشد. اما شرايط در باشگاه‌هاي ايران طور ديگري است. باشگاه‌هاي ليگ برتر فوتبال ايران همگي ( به جز راه‌آهن) دولتي هستند.

اين باشگاه‌ها منابع درآمدي خود را از فدراسيون فوتبال و سازمان تربيت بدني يا كارخانجاتي كه به آن وابسته هستند دريافت مي‌كنند. از اين رو براي هر ريال هزينه بيشتر نياز به كسب درآمد بيشتر يا تحليل‌هاي هزينه و فايده ندارند. اين موضوع سبب مي‌شود تا دستمزدها مطابق با كيفيت عرضه شده پرداخت نشود. يعني بازار خريد و فروش بازيكن و مربي در ليگ برتر را مي‌توان بازاري تصور كرد كه در آن طرف تقاضا داراي كشش بسيار كمي است و عرضه تا حد زيادي تعيين‌كننده قيمت است. همين موضوع باعث شده باشگاه‌هاي فوتبال ايران بدون توجه به درآمدهاي خود، به مخارج خود بيافزايند كه بار اين هزينه‌ها نيز بر دوش دولت خواهد بود.


پيامدهاي احتمالي
در حالي مسوولان فوتبالي كشور به اشتباه راه‌حل تعيين سقف براي قراردادها را براي مقابله با رقم‌هاي نجومي قراردادهاي فوتبال در نظر گرفته‌اند كه مشخصا اين موضوع به دولتي بودن هر چه بيشتر فوتبال كشورمان دامن مي‌زند و ممكن است در آينده مشكلاتي را براي فوتبال كشورمان در فدراسيون فوتبال آسيا يا فيفا ايجاد كند. اتخاذ چنين تصميمي از منظر علم اقتصاد ممكن است چندين پيامد در پي داشته باشد. پيامد اول پايين آمدن كيفيت كالاي عرضه شده يعني بازيكنان عرضه شده در ليگ است كه ممكن است به سمت ليگ‌هاي كشورهاي عربي جذب شوند. اين اتفاق در صورتي رخ مي‌دهد كه اين قانون به شدت به اجرا گذاشته شده و هيچ راه مفري نداشته باشد، كه نتيجه نهايي نيز كاهش كيفيت ليگ خواهد بود.

اما پيامد دوم حالتي است كه باشگاه‌ها به منظور جذب بازيكنان و مربيان مورد علاقه‌شان راه‌هايي را براي دور زدن قانون و افزايش مبلغ قراردادها پيدا كنند كه اين موضوع موجب كم اظهاري مبلغ قراردادها و گسترش اقتصاد زيرزميني در اين بخش از فعاليت‌هاي اقتصادي كشور مي‌شود و علاوه بر آن باعث كاهش درآمدهاي مالياتي دولت در اين زمينه مي‌شود.

راه حل چيست؟
به طور خلاصه بايد عنوان داشت كه راه حل مقابله با قراردادهاي نجومي در فوتبال ايران، تعيين سقف براي قراردادها نيست، بلكه بايد ريشه وجود اين مشكل را شناسايي كرده و به مقابله با آن پرداخت. همان‌طور كه اشاره شد، در حال حاضر هزينه‌هاي باشگاه‌هاي ليگ برتر فوتبال كشورمان از محلي غير از درآمدهايشان صورت مي‌گيرد و از اين رو مخارج متناسب با نيازهاي باشگاه صورت نگرفته و در نتيجه بيش از كيفيت بازيكنان به آنها پرداخت مي‌شود.

 بنابراين راه‌حل اين مشكل يعني عدم همخواني دستمزد با كار را بايد در تغيير شيوه مالكيت باشگاه‌هاي ايران جست‌وجو كرد. در اين خصوص بهترين راهكار حركت جدي در راستاي خصوصي كردن باشگاه است تا تمامي هزينه‌هاي باشگاه از درآمدهاي آن به دست آيد. در اين شرايط دولت حتي مي‌تواند با اخذ مالياتي معقولانه از قراردادها درآمدهاي خود را نيز افزايش دهد.

ارسال به دوستان
رئیس بانک‌ مرکزی: از هفتۀ اول شهریور با کارت های بانکی ایرانی از خودپردازهای روسی پول برداشت کنید تشکیل دولت ائتلافی و با اختیار ، پیش نیاز موفقیت دولت پزشکیان / پورمحمدی و قالیباف را جذب کنید متفاوت ترین روش آموزش رانندگی در یک عکس تاریخی حمله جدید ائتلاف آمریکایی- انگلیسی به یمن متفاوت ترین عکس فیدل کاسترو علت لغو نشست خبری پزشکیان مشخص شد توییت فارسی حاکم دوبی: پیروزی دکتر مسعود پزشکیان را تبریک می‌گویم دوراهی سرنوشت‌ساز برای حاکمیت ریزش ۱.۱ میلیون تومانی قیمت سکه در بازار موری جی پی؛ بلندترین آسمان خراش حال حاضر ژاپن و مقاومت عجیب در برابر زلزله(+تصاویر) بیانیه مهم کمیته رفاه و تامین اجتماعی در خصوص پیروزی دکتر پزشکیان توصیه‌های معنادار محمد فاضلی به پزشکیان: مواظب مجاهدین شنبه باشید رئیس مرکز ملی فضای مجازی: در ۶ ماهه دوم سال گذشته با حجم حملات سایبری برابر با سه سال گذشته روبرو بودیم اعلام آمادگی صداوسیما برای همکاری با پزشکیان پیام تبریک سردار رادان به پزشکیان