۱۴ تير ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۴ تير ۱۴۰۳ - ۰۴:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۶۷۹۱۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۹ - ۱۲-۰۳-۱۳۹۰
کد ۱۶۷۹۱۷
انتشار: ۱۰:۱۹ - ۱۲-۰۳-۱۳۹۰

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها درزير مي‌آيد.

جام جم:سر دلبران در حديث دلبران

سر دلبران در حديث دلبران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي‌خوانيد؛بيست‌و‌دومين سالگرد ارتحال آن پير سفر كرده رسيده و همچنان سخن گفتن درباره او وظيفه است و ضروري. آنچه گفته شده تكرارش ملال‌آور نيست و ناگفته‌ها نيز بسيار است. امام را از زبان‌ها و ديدهاي مختلف مي‌توان ديد و اوصافش را شنيد اما كدام چشم و كدام زبان مي‌تواند ابعاد كلان سياسي و اجتماعي آن شخصيت عظيم را بهتر و دقيق‌تر تبيين كند. گفته‌اند:

خوشتر آن باشد كه سردلبران‌

گفته آيد در حديث ديگران

ما هم اينجا سردلبر خود را در حديث ديگري مي‌جوييم اما ديگري كه خودش نيز دلبر است و در جايگاه همان دلبر نشسته، ويژگي‌ها و شاخص‌هاي امام راحل را از زبان جانشين امام پي مي‌گيريم.

1ـ اسلام ناب محمدي (ص)

«اسلام ناب محمدي» در مقابل «اسلام آمريكايي» دو واژه‌اي بود كه مثل صدها واژه ديگر توسط بنيانگذار انقلاب اسلامي، وارد ادبيات سياسي ايران و حتي مسلمانان شد. رهبر فرزانه انقلاب در اين باره چنين مي‌فرمايند: «اولين و اصلي ترين نقطه در مباني امام و نظرات امام، مساله اسلام ناب محمدي است» ايشان سپس اسلام ناب محمدي را اين گونه تعريف مي‌كنند: «... يعني اسلام ظلم‌ستيز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجديدگان و مستضعفان.» حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در ادامه همين سخنان اسلام آمريكايي را چنين تبيين مي‌كنند: «اسلام آمريكايي يعني اسلام تشريفاتي، اسلام بي‌تفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زياده‌خواهي، اسلام بي‌تفاوت در مقابل دست‌اندازي به حقوق مظلومان، اسلام كمك به زورگويان، اسلام كمك به اقويا، اسلامي كه با همه اينها مي‌سازد.»

2 ـ مكتب، معيار جاذبه و دافعه

[شهيد مطهري در كتاب جاذبه و دافعه علي (ع)، انسان‌ها را از نظر جاذبه و دافعه به چهار گروه تقسيم مي‌كند. انسان‌هايي كه نه جاذبه دارند و نه دافعه، مردمي كه جاذبه دارند اما دافعه ندارند، مردمي كه دافعه دارند ولي جاذبه ندارند و مردمي كه هم جاذبه دارند و هم دافعه.]

در وهله اول بايد گفت: داشتن دو نيروي جاذبه و دافعه از جمله ويژگي‌هاي انسان‌هاي متعادل است اما اين‌كه معيار جاذبه و دافعه چيست بسيار مهم است.

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي ابتدا در اين باره مي‌گويند: «انسان‌هاي بزرگ، جاذبه شان يك طيف وسيعي را به وجود مي‌آورد؛ دافعه آنها هم همين‌طور، يك طيف عظيمي را به وجود مي‌آورد. جاذبه و دافعه امام تماشايي است.»

و سپس مكتب را معيار اين جاذبه و دافعه معرفي مي‌كنند: «آنچه كه مبنا و معيار جاذبه امام و دافعه امام بود، باز مكتب بود، اسلام بود... امام اينجوري بود؛ دشمني شخصي با كسي نداشت. اگر كدورت‌هاي شخصي‌اي هم بود، امام زير پا مي‌گذاشت؛ اما دشمني به خاطر مكتب، براي امام بسيار جدي بود.» رهبر معظم انقلاب اسلامي در ادامه كمونيست‌ها، ليبرال مسلك‌ها و دلباختگان به نظام‌هاي غربي و فرهنگ غرب و مرتجعين را از جمله گروه‌هايي معرفي مي‌كنند كه امام آنها را دفع مي‌كرد و سپس مي‌فرمايند: «تولّي و تبرّي در عرصه سياست هم بايد تابع تفكر و فكر و مباني اسلامي و مذهبي باشد... نمي‌شود با هر كس و ناكسي ائتلاف كرد.»

3ـ پيوند عميق معنويت و سياست

عدم جدايي دين از سياست از مهم‌ترين ويژگي‌ها و شاخص‌هاي مكتب سياسي امام خميني (ره) است. دين ابعاد مختلف اعتقادي، رفتاري و اخلاقي دارد و انساني كه دين را از سياست جدا نمي‌داند در سياست، مباني فكري و اعتقادي اسلام، احكام اسلام و اخلاق اسلامي را همواره مد نظر دارد و بدون آنها سياست‌ورزي نمي‌كند.

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در اين باره چنين مي‌فرمايند: «در مكتب سياسي امام، معنويت با سياست در هم تنيده است. در مكتب سياسي امام، معنويت از سياست جدا نيست، سياست و عرفان، سياست و اخلاق. امام كه تجسم مكتب سياسي خود بود... همين را دنبال مي‌كرد؛ حتي در مبارزات سياسي، كانون اصلي در رفتار امام، معنويت او بود» ايشان در جاي ديگري در اين باره چنين مي‌فرمايند: «امام در تصميم گيري‌هاي خود، در تدابير خود، محاسبات معنوي را در درجه اول قرار مي‌داد. يعني چه؟ يعني انسان براي هر كاري كه مي‌خواهد بكند، در درجه اول هدفش كسب رضاي الهي باشد؛ كسب پيروزي نباشد، به دست گرفتن قدرت نباشد، كسب وجاهت پيش زيد و عمر نباشد.»

4ـ توجه به نقش مردم

نقش مردم در نظام‌هاي سياسي از جمله مناقشات فكري و عملي در گذشته و حال بوده است. نظام‌هاي غربي مدعي توجه به اين جايگاه هستند و ظاهرا ساز و كارهايي مثل انتخابات را براي اين توجه طراحي كرده‌اند؛ هر چند منتقدين اين نظام‌ها بر اين باورند كه مردم در نظام‌هاي غربي كمترين جايگاه را دارند و اين مشاركت صوري و سازماندهي شده است.

برخي جريان‌هاي سياسي پس از انقلاب نيز همواره سعي كرده‌اند خود را طرفدار نقش مردم و جناح مقابل را بي‌اعتقاد به اين جايگاه معرفي كنند. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي درباره امام و مردم چنين مي‌فرمايند: «يكي ديگر از خطوط اصلي خط امام، نقش مردم است؛ هم در انتخابات كه امام در اين كار واقعا يك حركت عظيمي انجام داد، هم در غير انتخابات در مسائل گوناگون اجتماعي.»

5 ـ جهاني دانستن انقلاب اسلامي

نگاه اسلام، نگاه جغرافيايي يا قبيله‌اي و قومي نيست. نگاه اسلام نگاهي انساني و جهانشمول است و ارزش‌هاي اسلامي متناسب با اقتضائات زمان و مكان در هر جايي امكان تحقق دارد. بر همين اساس صدور انقلاب اسلامي از شعارهاي اوليه انقلاب اسلامي ايران بود. از جمله جهتگيري‌هاي كلان امام راحل، رفع فتنه از عالم بود. امام خميني جهاني شدن انقلاب را در وصيت‌نامه خود نيز مورد توجه قرار داده‌اند.

آنچه در گذشته در كشورهايي مانند فلسطين، لبنان، تركيه و سودان رخ داد و آنچه اين روزها در كشورهاي منطقه از مصر گرفته تا بحرين در حال رخ دادن است، تحقق اين وعده الهي است كه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران نيز بر آن تأكيد مي‌ورزيد.

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در اين باره مي‌فرمايند: «يك نقطه ديگر از نقاط روشن خط امام، جهاني بودن نهضت است. امام نهضت را جهاني مي‌دانستند و اين انقلاب را متعلق به همه ملت‌هاي مسلمان، بلكه غيرمسلمان معرفي مي‌كرد. امام از اين ابائي نداشت.»

6 ـ معيار بودن عملكرد اشخاص و گروه‌ها نه سابقه آنان

از ويژگي‌ها و شاخص‌هاي مهم خط امام كه در معادلات سياسي كاربرد فراوان داشته و دارد اين است كه اساس خط امام، معيار عملكرد اشخاص و گروه‌ها آن هم در حال است و نه سابقه و پيشينه آنان.

اين معيار از آن جهت حائز اهميت است كه بسيار بوده‌اند و هستند كه گذشته با انقلاب همراه بوده‌اند اما بتدريج و به دلايل مختلف از ارزش‌ها و اصول انقلاب فاصله گرفتند و حتي مقابل نظام و انقلاب ايستادند. اين گروه غالبابا تمسك به گذشته خود مي‌خواهند رفتار فعلي‌شان را وجاهت ببخشند و اين معيار كه به دليل اهميتش در وصيت‌نامه سياسي الهي امام هم مغفول نماند و به آن توجه نشان دادند حلاّل اين مشكل است. رهبر دورانديش انقلاب در اين باره مي‌فرمايند: «يك نكته اساسي ديگر در مورد خط امام و راه امام اين است كه امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص بايد با معيار حال كنوني اشخاص باشد. گذشته اشخاص مورد توجه نيست. گذشته مال آن وقتي است كه حال فعلي معلوم نباشد»

ايشان پس از اشاره به ماجراي طلحه و زبير مي‌فرمايند: «بعضي‌ها با امام از پاريس تو هواپيما بودند و آمدند ايران؛ اما در زمان امام به خاطر خيانت اعدام شدند! بعضي‌ها از دوراني كه امام در نجف بود و بعد كه به پاريس رفت، با ايشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اينها، موضع‌گيري‌هاي اينها موجب شد كه امام اينها را طرد كرد.»

اميد آن كه با شناخت شاخص‌هاي خط امام بتوانيم پيروان واقعي امام را از مدعيان دروغين در مراحل مختلف بازشناسيم.

كيهان:سربازان به پا خاسته اند

«سربازان به پا خاسته اند»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛فرارسيدن 14 خرداد امسال معنايي ديگر خواهد داشت. 14خرداد 90 از بسياري جهات با ايام قرينه خود در سال هاي گذشته متفاوت است و اين تفاوت بي گمان خود را به رخ خواهد كشيد. در تمام سال هاي گذشته وضع از اين قرار بوده است كه خيل عاشقان امام در سراسر جهان و بويژه درايران وقتي طليعه 14 خرداد نمايان مي شد حس مي كردند دوباره فرصتي دارند براي اينكه عشق خود را به مراد عزيز تر از جانشان فرياد كنند. اين عشق بويژه قلب جوانان و نورسيدگان، آنها كه به چشم سر هرگز امام را نديده و محضرش را درك نكرده اند، با حرارت بيشتري زبانه مي كشيد و به همين سبب هم بود كه وقتي به خيل حاضران در بارگاه امام نظر مي كردي اكثر آنها را جواناني تشكيل مي دادند كه به سابقه نه، اما به حقيقت آنچه در دل و جانشان مي گذشت، از بسياري از مدعيان انقلاب انقلابي تر و از داعيه داران خط امام، به اصول و مباني اين خط پاي بند تر و در راه آن پاي كارترند. امسال اما چيزي فراتر از سر داده شدن فرياد عشق ودلدادگي رخ خواهد داد.

مردم ايران امسال در حالي به جانب حرم مرادشان روانه خواهند شد كه مي دانند اين بار مردان و زنان بسياري در گوشه و كنار منطقه بزرگ خاورميانه آرزو دارند كاش در ايران بودند و مي توانستند درعرض ارادت به آن رهبر بزرگ با آنها همراه شوند. خميني كبير(ره) روز 14 خرداد از ميهماناني پذيرايي خواهد كرد كه اين بار نه فقط از جانب خود بلكه به عنوان نمايندگان خيل كثير مردان و زنان به پاخاسته در جاي جاي خاورميانه كه جان خود را از پيام سترگ خميني (ره) سيراب مي بينند، در محضرش گرد آمده اند.

آن روز كه امام مي گفت اين انقلاب در مرزهاي ايران محصور نخواهد ماند و گستره آن همه امت اسلام را در بر خواهد گرفت، شايد بسياري با خود تصور كردند كه اين جمله يا يك شعار است يا خبر از آينده اي آنچنان دور دست مي دهد كه به اين زودي ها نبايد انتظار تحققش را داشت. بويژه آمريكايي ها بدون ترديد باور نمي كردند هنوز هم تا حدودي نمي كنند كه مردان و زناني يك لاقبا، به پا خاسته از ميانه خانه هاي گلين و كوچه هاي خاكي و گاه با دست خالي و پاي برهنه، قدرت آن را داشته باشند كه شبكه پيچيده و تودرتوي منافع حياتي آنها و ساختار ها و افراد حافظ آن را در زماني بسيار كوتاه -آنقدر كوتاه كه اجازه هرگونه برنامه ريزي متقابل را از آنها بگيرد- پايين بكشند و ويران كنند.

سوالي كه آمريكايي ها بايد به آن پاسخ بدهند و نمي توانند، اين است كه اين نيرو و انرژي عظيم از كجا آمد؟ منبع اين سيل خروشان كه همه دار و ندار آنها در خاورميانه در هم كوبيده و به سرعت در حال فراتر رفتن از خاورميانه و خودنمايي در قلب اروپاست كجا بوده است؟ آيا همه وقايع بزرگ محصول آن است كه يك جوان تونسي ظلم خاندان بن علي را بيش از اين تاب نياورد و خود را گوشه اي به آتش كشيد. واقعه اي چنان خرد، آيا توان تبيين درهم ريختگي هايي چنين عظيم را دارد؟ آنچه مي توان به سادگي ديد اين است كه آمريكايي ها ترجيح مي دهند سرخود را زير برف كنند و حقيقت را نبينند. حقيقت چيست؟ ظاهرا همان است كه بنيامين نتانياهو نخست وزير بخت برگشته دولت اشغالگر قدس شريف ديده است: صداي خميني را از كنار مرزهايمان مي شنويم! زماني آمريكا و اسراييل نگران بودند كه في المثل كساني در تهران نشسته اند و براي حمله به منافع و هدم موجوديت آنها نقشه مي كشند. البته كه چنين بود و بسياري طراحي هاي ظريف و موثر براي گوشمالي دادن غرب در اين سال ها انجام شده و پس از اين هم خواهد شد اما اين را ديگر باور نمي كردند كه دوراني برسد كه در آن دوران فكر كردن به آنچه در خيابان هاي قاهره، داخل كرانه باختري، مرزهاي شرقي سعودي، قلب صنعا و گوشه و كنار اردن مي گذرد چنان انرژي از آنها بگيرد كه ديگر نفس و تواني براي درافتادن با ايران باقي نماند.

منشا اين دوران جديد چيست و كجاست؟ امام مي فرمود سربازان من در گهواره اند. بعضي خيال كردند اين جمله فقط در مورد نسلي مصداق دارد كه انقلاب 57 را ساختند و ندانستند كه تا امام هست روند پرورش سرباز در گهواره هم ادامه دارد و هرگز براي آن پاياني نخواهد بود. درست در همان روزهايي كه آمريكايي ها عليه ايران جنگ به راه انداختند، ايران را تحريم اقتصادي كردند، مردان بزرگ و شخصيت هاي برجسته آن را ترور كردند، براي منزوي شدن آن در جهان كوشيدند، جلو راه پيشرفت آن سد بستند و خلاصه هر روز از راه و روزني جديد به توطئه گري عليه آن پرداختند، آري در تمام آن ايام، خيال غرب اين بود كه ديگر دوران خميني به سر آمده است چنان كه تفاله هاي داخلي شان هم گفتند بايد اين مكتب را در موزه ها جست وجو كرد. اما اشتباه مي كردند. داخل گهواره ها نسلي در حال پرورش بود كه مصمم بود تعيين كند چه چيز را بايد به متن زندگي در كف خيابان آورد و فرياد كرد و چه چيز را بايد به موزه فرستاد. امروز آن نسل به پاخاسته است. نسلي كه تصميم دارد به آمريكايي ها نشان بدهد آنچه تا به حال ديده و تجربه كرده اند در قياس با آنچه از اين پس خواهند ديد به واقع هيچ نيست.

در عربستان سعودي، بارانداز منافع غرب در منطقه و شريان تغذيه اقتصادي آمريكا، نسلي متولد شده كه ديگر نمي تواند بپذيرد عتيقه هايي فسيل شده بر آن حكومت كنند و دار و ندارش را يا خود بالا بكشند و يا در حلقوم آمريكايي ها بريزند. در يمن (جايي كه آمريكايي ها آن را از نوع مناطق كوچك داراي اهميت بزرگ مي خوانند)، مردان و زناني سلحشور در پي احياي كرامت انساني خود برآمده اند و بناي كم آوردن و خسته شدن هم ندارند تا وقتي كه نوكر آمريكا به زير كشيده شود.

در بحرين، جايي كه غيرت و حميت شيعيانش نشان از روح پولادين شيعيان صدر اسلام دارد ماجرا تازه آغازشده است و تا وقتي كه حقوق شهروندي شيعه احيا نشود پايان نخواهد پذيرفت. در ليبي جواناني پديدار شده اند كه از خونريز ترين ديكتاتور تاريخشان هيچ هراسي به دل راه نمي دهند و به ازاي هر يك گلوله اي كه به سمت مزدوران او شليك مي كنند شعار الله اكبر سر مي دهند. در مصر، مردم رنجور ولي اميدوارند و هر روز با روحيه اي كه تازه و تازه تر مي شود با اراده هايي درگير مي شوند كه بنا بر دزديدن انقلاب آنها دارد. اين همه نشان آن است كه آمريكا قادر به متوقف كردن رسوخ پيام امام در دل ها كه مي گفت بايستيد و مقاومت كنيد خداوند نتيجه را براي شما تضمين خواهد كرد نبوده اند و حالا كه آن پيام به اقدام تبديل شده و گفتمان امام خود را به شكل سازمان هاي خودانگيخته مردمي نشان مي دهد ديگر خود را به طور كامل در مقابل آن ناتوان و عاجز مي بينند.

اين جمله معروفي است كه خميني روح خدا بود در كالبد زمان. تماشاي جلوه گري اين روح وقتي كه مومنان را به ستيز با كفار بر مي انگيزد و جان و ايمان آنها را تا آخر لحظه نبرد تازه و با طراوت نگه مي دارد حقيقتا حيرت انگيز و لذت بخش است.

آمريكايي ها امروز با نسلي مواجهند كه آن سخن امام را كه مي گفت ما مامور به تكليفيم نه نتيجه با سرشت خويش درآميخته اند. مهم تر از اين، اين نسل اكنون از اداي تكليف همان لذتي را مي برد و همان بهجت و انبساطي به دلش مي افتد كه اگر به نتيجه مي رسيد توقع آن را داشت. بدون ترديد ظهور اين نسل و ميدان دار شدن آن بزرگترين خطري است كه استكبار در سراسر حيات چند صد ساله خود با آن مواجه شده است. اين نسل تكامل يافته همه آن مردان و زناني است كه در گمنامي و مشقت به تكليف خود درباره ايستادن در مقابل ظالمان عمل كردند و اما شايد اميد نداشتندكه روزي الگوي عمل آنها عالمگير شود.

حالا جالب است كه مي بينيم آمريكايي ها به هر ابزاري چنگ مي زنند تا اين انرژي رها شده را خنثي كنند يا اگر نشد آن را به مسيري منحرف نمايند كه كمترين صدمه را به منافع آنها بزند. يك بار از كمك اقتصادي حرف مي زنند و از خود نمي پرسند مسئله اگر فقط نان مردم بود چرا در تونس و عربستان كه دغدغه نان چندان جدي نيست خلايق به پا خاستند. گاهي اينطور وانمود مي كنند كه مشكل مردم منطقه آزادي است و بعد نتيجه مي گيرند كه پس دولت ها بايد ليبرال تر شوند باز هم غافل از اينكه مردم منطقه اگر هم طالب آزادي باشند آزادي از آمريكاست و آزادي براي جنگيدن با آمريكا كه نه فقط دنياي آنها بلكه با دين و آخرتشان هم درگير شده است.

اما اين راه ها در مقابل شاهراهي كه امام و خلف او گشوده و پيش پاي مردم منطقه قرار داده اند حقيقتا بيغوله هايي بيش نيست و مردم منطقه ديگر بيغوله را با شاهراه اشتباه نخواهند گرفت.

دوراني جديد فرا رسيده است. بيش از دو دهه پس از آنها امام ما به جوار رحمت خدا رفت ، مشتاقان او تازه به پا خاسته اند و صدايش مي كنند و چون پاسخ مي شوند -كه مي شنوند- چنان گرما و انرژي در جان آنها شعله مي گيرد كه ديگر هيچ نيرويي جلودارشان نيست. عصر خميني تازه آغاز شده است.

خراسان:ميراث تو را حفظ مي کنيم امام!

«ميراث تو را حفظ مي کنيم امام!»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي خراسان به قلم غلامرضا بني اسدي است كه در آن مي‌خوانيد؛هنوز مستقل ترين کشور جهانيم. مقدرات ما نه در کاخ هاي هزار رنگ قدرت ها، که در ميان خود ما نوشته مي شود. شايد خطا داشته باشيم، اما توان اصلاح خطا را هم داريم. خود ما مي نويسيم، خود ما با خودانتقادي مي توانيم اشتباه خود را اصلاح کنيم و به درست ترين تصميم برسيم. در مجامع جهاني نيز نه قدرت ها که خود ماييم که راي خود را اعلام مي کنيم. سر خود را بلند مي گيريم و حرف خود را هم به صداي بلند مي زنيم و اين همان استقلالي است که تو برايمان آوردي تا ايستاده بر مدار عزت در جامه حکمت با زبان مصلحت آن را بيان کنيم و تا امروز هم نشان داديم براي حفظ اين ميراث گرانسنگ تو تا پاي جان ايستاده ايم و در خط روشن تو تا افق هاي سرفرازي خواهيم رفت.

امام! تو استقلال را به آزادي گره زدي تا از دل آن «جمهوري اسلامي» ظهور کند و ما به اين گوهر باهر، هنوز چشم روشن داريم.

تو، مي خواستي نه تنها از ماذنه ها که از گلدسته هاي جان نيز اذان حريت و آزادگي برخيزد و ما هنوز آزادمردترين مردم اين جهانيم و چشمي اگر به انصاف باز شود اين را در مقايسه با ديگر کشورها مي توان ديد، هر چند با ايده آل هاي مکتب تو فاصله فراوان داريم. هر چند گاه خط هايي به خطا کشيده مي شود اما رويکرد کلي ما، حفظ ميراث توست اي بزرگ!

تو، ايران را عزيز و ايراني را عزتمند مي خواستي و يادمان دادي نيازمندان را تا ايستادن به ياعلي ياوري کنيم. دست مهربان تو بر سر نيازمندان چتر حمايت بود و امروز نيز اين راه ادامه دارد و مي کوشيم در صراط مستقيم عدالت، فقر را بتارانيم. کجي ها را به راستي رسانيم تا بستر براي ظهور استعدادهاي ناب فراهم آيد.

امام! اي عزيزترين!  در صراط مستقيم تو گام هاي بزرگ کم بر نداشته ايم. کارهاي بزرگ هم کم نشده است آن قدر که در حوزه بسياري از علوم مي توانيم سرمان را بالا بگيريم و بگوييم فرزندان خميني هستيم. فرزندان مردي که افق هاي دوردست را در دسترس قرار داد، اين اما بدان معنا نيست که کار تمام شد. مي دانيم، نه، ما ايستاده ايم. پا به راه شده ايم و اين را خوب مي دانيم تا رسيدن به آن چه در خور نام تو باشد. هنوز بايد مجاهده گونه بکوشيم.

امام! تو معلم زندگي ما بودي، ما از تو درس ها آموخته ايم و به کار بسته ايم و به جايي رسيده ايم که رويمان مي شود کارنامه خود را نشان دهيم و حتي رو به تاريخ بگوييم، بياييد کارنامه فرزندان خميني را ببينيد که از کجا تا به کجا رسيدند. ببينيد در مقايسه با ديگر کشورها چه کردند. ببينيد ما در محاصره هاي گوناگون و دشمني هاي کشنده از کجا به اين جا رسيديم و ديگران با استفاده از حمايت جهاني کجا ايستاده اند. بياييد ببينيد ايراني چقدر عزيز است و روزگار ديگران چيست. ببينيد، درس هاي انقلاب ما در کلاس زندگي مردمان چقدر خوانده مي شود و نگاه جهانيان مخصوصا مردم منطقه به ديگران چگونه است. ببينيد و ... ببينيد و باز هم ببينيد.

آري امام ما به «ثقل هايي» که برايمان به ميراث گذاشتي آن قدر متمسک هستيم که راه را به بيراهه نرويم. ما ولايت فقيه را، جمهوريت و اسلاميت را و خانواده عقيدتي تو را چنان جانمان در بر مي گيريم و تا سرمنزل مقصود مي رسانيم.

امام عزيز! هر چند هستند کساني که توهم ها، منيت ها و خودخواهي ها و قدرت طلبي ها آنان را از آرمان هاي تو دور کرده و آنان را از کنار هم به مقابل هم کشانده تا کنار دشمن باشند اما قاطبه مردم هنوز به نام تو و ياد تو برادر هم هستند و در غبارهاي ترديد افکني پشتيبان ولايت و ايستاده اند تا مملکت آسيب نبيند.

امام عزيز، هستند کسان ديگري که قصه تلخ مي نويسند، مي خواهند کژراهه ها را به راه ما گره بزنند، مي خواهند پنجه در پنجه آفتاب کشند، مي خواهند از «ماموم» امام، «مامون» بسازند، مي خواهند پندارهاي تحجر و حجتيه اي گري و بي ولايتي را به نام حق به خورد مردم بدهند اما کور خوانده اند. خواب خوش ديده اند، امت تو آن قدر بيدار است که اين خواب ها تعبير نشده باطل شود.

امام عزيز! هستند کساني که مي خواهند مردم را به ناکجاآباد ببرند. پندارهاي انحرافي را جامه حق پوشند، بي ولايتي را ولايتمداري معنا کنند و دين و ايمان مردم را به بازي بگيرند، اما همچنان که هشدار داده بودي ما چشم باز داريم تا راه حق باز بماند.

امام! ما ميراث تو را حفظ مي کنيم. حرمت ثقلين تو را، ولايت فقيه را و خاندان عقيدتي تو را چنان حفظ مي کنيم و بدان تمسک مي جوييم که تاريخ را نه به تکرار که جور ديگر بنويسند...

جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته

«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛در اين هفته حال و هواي جمهوري اسلامي ايران به سمت لحظات حزن آوري كشيده مي‌شود. ماه خرداد كه به نيمه نزديك مي‌شود، تداعي كننده روزهاي سخت از دست دادن مرجعي بزرگ و رهبري شجاع است كه در دل يكايك اين ملت جاي داشت و 22 سال پيش با ارتحال جانسوز خود از ميان اين ملت به ملكوت اعلي پركشيد و همه را داغدار كرد.

اين مرد بي‌نظير تاريخ معاصر ايران نه تنها حق بزرگي بر ملت ايران بلكه بر ملتهاي آزاده و مسلمان جهان دارد و با نهضت خود، اراده و جسارت حق جويي دوباره را به ملتهاي ستم ديده و سلطه زده بخشيد و دست آنها را براي استيفاي مظلومين گرفت. به همين دليل همه دوستداران امام در سراسر جهان در اين روزها كه يادآور روزهاي سخت عروج ملكوتي آن احياءگر بزرگ ملتهاست، با راه و آرمانهاي بلندش تجديد ميثاق مي‌كنند و از روح بزرگ او براي ادامه راه و مقابله با رويدادهاي سخت ياري مي‌طلبند.

هر چند از لحظات غمبار جدايي ملت از پير فرزانه انقلاب، 22 سال مي‌گذرد ولي گويي همين ديروز بود كه مردم بر سرزنان و شيون‌كنان به خيابانها ريختند و باشكوه‌ترين جلوه پيوند ملت و رهبري را به نمايش گذاشتند. از نكات برجسته و حيرت انگيز اين نهضت اينكه رهبري آن توانسته بود بر قلبها حكومت كند و طيف‌هاي گوناگون مردم را كه نه 15 خرداد 42 را و نه 22 بهمن 57 را از نزديك شاهد نبودند، پيرامون مشعل هدايت‌بخش و آگاهي آفرين انقلاب اسلامي گردهم آ‌ورد و فرياد لبيك طيف عظيم دليرمردان و شيرزنان را از سراسر ايران و اقصي نقاط جهان جلب كرد. او پيام روشن و روح‌بخش خود را به گوش جهانيان رساند و جبهه‌اي گسترده از ملتهاي آزاده را عليه سلطه گران برانگيخت. و چه زيبا امروز پس از 22 سال از ارتحال آن رهبر عزيزي كه بر قلبها حكومت مي‌كرد، شاهد اوجگيري نهضت‌هاي مردمي در جهان عرب و شمال افريقا و سقوط پياپي ديكتاتورها و نوكران منطقه‌اي آمريكا هستيم، همان ديكتاتورهايي كه خميني كبير در آن روزها، وعده پيروزي ملتها و سقوط آنان را به جهانيان مي‌داد.

از مناسبت‌هاي اين هفته بايد به سالگرد تأسيس مجلس شوراي اسلامي اشاره كرد كه عصاره فضيلت خواهي، آزادگي، قانونگذاري، عدالتخواهي، اسلامخواهي، استكبارستيزي و ارزش گرايي انقلاب اسلامي ملت ايران و نظارت ملي بر ساير قواست. گرچه عملكرد مجالس پس از انقلاب هر يك از زاويه ويژه‌اي قابل تقدير و تحسين است ولي انتقاداتي نيز به عملكرد نمايندگان دوره كنوني مجلس وارد بوده كه نتوانسته‌اند وظايف خود را در زمينه قانونگذاري همه جانبه و دقيق و نظارت قاطع بر دستگاههاي اجرايي انجام دهند و شايد اگر بخواهيم از اين لحاظ نمره‌اي را براي مجلس هشتم در نظر بگيريم، امتياز قابل قبولي از آن بدست نيايد ولي حداقل انتظاري كه مردم در اين يكسال باقيمانده از عمر مجلس هشتم، از نمايندگان خود دارند اينست كه همه توان و ظرفيت خويش را براي قانونمند شدن كشور بكار بگيرند و نظارت خود را بر همه دستگاهها اعمال كنند تا از خودكامگي برخي مديران كه امروز به آفتي براي انقلاب تبديل شده جلوگيري شود.

در اين هفته به مناسبت سالگرد تأسيس مجلس شوراي اسلامي، نمايندگان مردم به ملاقات رهبر معظم انقلاب رفتند. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در اين ديدار استمرار مواضع مستحكم مجلس را در مقابل دشمنان اسلام و ايران ضروري خوانده و افزودند: چالش ميان انقلاب اسلامي و استكبار، تا هنگام نااميد شدن مستكبران از ضربه زدن به انقلاب ادامه خواهد داشت كه البته به حول و قوه الهي و در پرتو ايستادگي ملت و نظام، موقعيت جمهوري اسلامي در اين رويارويي در طول زمان، تقويت و موقعيت دشمن ضعيف‌تر شده است.

ايشان با تشريح سناريوي سلطه گران براي تضعيف اقتصاد ايران، ايجاد اختلاف ميان مسؤولان و كمرنگ كردن اعتقادات و احساسات اسلامي را ازجمله آنها برشمرده و بر ضرورت هم افزايي ملي و فصل الخطاب بودن قانون تأكيد كردند. حضرت آيت‌الله خامنه اي، پرهيز از غفلت و غرور را نيز دو نكته ضروري براي پيروزي در مقابله هجوم برنامه ريزي شده دشمنان خواندند و افزودند: اگر با غفلت از كارهاي اصلي به مسائل حاشيه‌اي سرگرم شويم و يا مغرورانه، دشمن را كوچك و بيچاره فرض كنيم، شكست در مقابل دشمن، خطري واقعي است.

رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به اينكه امسال سال آخر نمايندگي نمايندگان مجلس هشتم است تأكيد كردند: مراقب باشيد فعاليت نمايندگان مجلس به خاطر انتخابات اسفند سال جاري دچار ركود و وقفه نشود و تلاش براي ادامه حضور در مجلس بعدي، اجراي وظايف نمايندگان را مورد خدشه قرار ندهد. ايشان در همين زمينه نزديك شدن نمايندگان مجلس به صاحبان قدرت و ثروت را خطري بسيار بزرگ دانستند و افزودند: اگر كسي بخاطر تأمين نمايندگي در مجلس بعدي، به صاحبان ثروت و قدرت نزديك شود، خدا از اين كار بسيار زشت نمي‌گذرد و انتقام الهي، حتماً بر سرنوشت او اثر خواهد گذاشت، ضمن اينكه اين گونه كارها بر جامعه هم اثر منفي مي‌گذارد.

رهبر انقلاب اسلامي در مهمترين فراز سخنانشان، قانون را فصل الخطاب دانستند و تأكيد كردند هنگامي كه در اين كشور قانون به تصويب مي‌رسد، دولت بايد با همه توان و بدون بهانه گيري، براساس آن عمل كند.

در موضوعات خارجي نيز، هفته پرخبري را پشت سر گذاشتيم. بازگشايي گذرگاه رفح، گسترش حملات طالبان در افغانستان، ادامه انقلاب‌هاي عربي و اعتراضات سراسري در چند كشور اروپايي، از جمله رخدادهاي يك هفته گذشته بود.

در مصر، همزمان با سير تحولات سياسي، گذرگاه مرزي رفح به غزه توسط حكومت جديد اين كشور بازگشايي شد. اين اقدام دولت جديد مصر بسيار حائز اهميت است و بيانگر اين نكته مهم است كه برخلاف فشارها و خواسته‌هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي، دولت جديد مجبور است در مسير خواست ملت مصر به پيش برود.

تصميم حاكمان جديد مصر در بازگشايي گذرگاه رفح درحالي صورت مي‌گيرد كه فشارهاي فراواني از سوي آمريكا بر اين دولت وارد مي‌شد تا از اين كار خود‌داري كند زيرا اين حركت برخلاف سياست‌هاي آمريكا، رژيم صهيونيستي و رژيم سابق ديكتاتوري مصر است. واقعيت اين است كه رژيم سابق لكه ننگي براي مصري‌ها بود زيرا كاملاً سرسپرده صهيونيستها و آمريكا بود به گونه‌اي كه هم صهيونيستها و هم آمريكا، وجود مبارك را براي خود غنيمت بزرگ و باارزش مي‌دانستند و بسيار آرزو داشتند رژيم مبارك سقوط نكند ولي با همه تلاش‌هاي پنهان و آشكار به نتيجه مورد نظر دست نيافتند.اكنون با بازگشايي گذرگاه رفح، غزه تا حدود زيادي از حالت زندان و حصر نجات پيدا كرده است و همين مسئله ضربه بزرگي به رژيم صهيونيستي و حاميان بين‌المللي آن محسوب مي‌شود.

اين هفته، بحران افغانستان بار ديگر اوج گرفت. شورشيان طالبان با حمله انتحاري به فرمانداري شهر تخار در شمال افغانستان شمار زيادي از حاضرين در اين محل از جمله دو فرمانده ارشد نظامي افغانستان و همچنين سه مشاور نظامي آلماني را به قتل رساندند. بلافاصله پس از اين حمله، سخنگوي طالبان مسئوليت حمله را به عهده گرفت و آنرا در ادامه عمليات انتقامي در پاسخ به قتل بن لادن عنوان كرد.

در پي كشته شدن بن لادن، سركرده گروه القاعده در پاكستان توسط كماندوهاي آمريكايي، گروه طالبان تهديد كرد انتقام اين اقدام آمريكا را با تشديد حملات در پاكستان و افغانستان خواهد گرفت. دولت افغانستان اعلام كرده است زنداني‌هايي كه چندي قبل با كندن تونل از يك زندان در قندهار فرار كردند متهم اصلي حمله به فرمانداري تخار مي‌باشند. در آن جريان، حدود 500 زنداني طالبان توانستند با حفر تونلي طولاني از زندان فرار كنند.

روند حوادث بيانگر اين مسئله است كه اوضاع در افغانستان رو به وخامت مي‌رود و افزايش تلفات نيروهاي دولتي افغانستان و نظاميان خارج مستقر در اين كشور مويد قدرت گرفتن شورشيان و دور شدن افغانستان از ثبات مي‌باشد و همين موضوع، عقب نشيني نيروهاي آمريكايي از افغانستان را تحت الشعاع قرار داده است. دولت اوباما از چندي قبل با اعلام عقب نشيني از افغانستان در سال جاري، تلاش مي‌كند چنين وانمود سازد كه توانسته است به اهدافش در افغانستان، از جمله باز گرداندن آرامش برسد ولي موج حملات گروههاي شورشي و افزايش آمار تلفات نظاميان غربي در افغانستان، اين تبليغات دولت آمريكا را خنثي مي‌سازد.

اين هفته، قيام مردمي در كشورهاي عربي همچنان ادامه يافت و اكثر اين كشورها شاهد تظاهرات و درگيري بودند كه اوج آن در كشورهاي ليبي، يمن، بحرين و سوريه بود. در ليبي، ديكتاتور اين كشور روز به روز از داخل و خارج تحت فشارهاي بيشتري قرار مي‌گيرد ولي از آنجائي كه مكاني براي فرار ندارد و هيچ كشوري تاكنون حاضر نشده است به قذافي پناه بدهد به نظر مي‌رسد ديكتاتور ليبي ترجيح داده است به جنگ ادامه دهد تا شايد راهي براي نجات يافته شود. تغيير سياست روسيه در حمايت از قذافي و تصريح مقامات كرملين مبني بر اينكه قذافي بايد برود، آخرين روزنه‌هاي اميد را بر قذافي بست و وي را به شدت سرخورده ساخت. نزديكان قذافي اين هفته خبر دادند كه ديكتاتور اعلام آمادگي كرده است درصورتيكه تضمين جاني براي خود و خانواده‌اش داده شود قدرت را ترك كند. در داخل نيز گزارش‌ها حاكي از مستحكم‌تر شدن مواضع انقلابيون و پيشروي آنهاست و نيروهاي قذافي روز به روز از مواضع شان عقب رانده مي‌شوند. بهرحال مجموعه اين اتفاقات حاكي از آن است كه سقوط يكي ديگر از ديكتاتورهاي منطقه نزديك است و قذافي مدت زيادي نخواهد توانست دوام بياورد.

در يمن، حال و روز علي عبدالله صالح از همتاي ليبيايي‌اش بهتر نيست و پس از گذشت چهار ماه، مردم يمن همچنان در خيابانها هستند و فشار را بر ديكتاتور يمن براي خروج از قدرت ادامه مي‌دهند. دولت علي عبدالله صالح، اين هفته اعلام كرد كه شهر زنگبار را القاعده تصرف كرده است. در واكنش به اين خبر، مخالفان يمن آنرا خدعه و نيرنگ علي عبدالله صالح براي منحرف ساختن انقلاب آزاديخواهانه خود عنوان كردند و اعلام نمودند، اين موضوع واقعيت ندارد.

ديكتاتور يمن كه از سه دهه قبل بر يمن حكمراني مي‌كند همواره تهديد كرده است كه اگر وي سقوط كند افراطيون و القاعده بر يمن مسلط خواهند شد و با اين ترفند، سياست‌هاي سركوبگرانه خود را توجيه كرده است.

اين هفته كشور بحرين نيز شاهد ادامه قيام مردم اين كشور بود و مردم، با وجود سياست‌هاي سركوبگرانه و اقدامات وحشيانه دولت آل خليفه و همدستش آل سعود، به مبارزات آزادي خواهانه و حق طلبانه خود ادامه دادند. گزارش‌هايي كه با وجود اعمال سانسور شديد از اين كشور كوچك مي‌رسد حاكي از ادامه خفقان و سياست سركوب و شكنجه است كه يك نمونه از آن را پزشكان و پرستاراني كه خود، به دليل همراهي با مخالفان و افشاي جنايات آل خليفه متحمل شده اند، فاش ساختند. در همين حال، رهبران مخالفان بار ديگر از حكومت آل خليفه خواستند به خواست مخالفان كه اكثريت قاطع مردم را تشكيل مي‌دهند گوش فرا دهد و گوشزد كردند كه سياست‌هاي قلع و قمع و اتكا به دولت‌هاي بيگانه براي سركوب ملت، مدت طولاني نمي‌تواند پاسخگو باشد.

اين هفته سوريه نيز همچنان شاهد ادامه ناآرامي‌ها بود و براساس گزارش خبرگزاري‌ها، شمار ديگري از مردم معترض در شهرهاي مختلف در تظاهرات روز جمعه و همچنين يكشنبه كشته شدند. دولت سوريه نيز در مقابل اعلام كرده است شماري از نيروهاي امنيتي توسط افراد مسلح كشته شده‌اند. آنچنانكه گفته مي‌شود در ناآرامي‌هاي سه ماه گذشته سوريه حدود 900 نفر كشته شده‌اند. در اين حال بشار اسد روز سه‌شنبه دستور عفو زندانيان سياسي را صادر كرد كه اين اقدام در چارچوب اصلاحات وعده داده شده دولت بشار اسد مي‌باشد. اكنون بايد ديد آيا اين اقدامات مي‌تواند اعتماد مردم خشمگين سوريه را جلب كند و اوضاع را به حالت آرامش و ثبات باز گرداند؟

اين هفته چند كشور اروپايي، ازجمله اسپانيا، يونان و فرانسه شاهد تظاهرات سرتاسري در اعتراض به سياست‌هاي دولتهاي اين كشور و تشديد وخامت اقتصادي و معيشتي بود كه اوج اين اعتراضات در اسپانيا بوده است كه بنابه اعلام خبرگزاري‌ها دهها نفر در اين تظاهرات دردرگيري با پليس زخمي شدند. ريشه اين اعتراضات كه همچنان ادامه دارد، بيكاري، مشكلات اقتصادي، تبعيض و بيعدالتي حاكم بر اين جوامع مي‌باشد و معترضين خواستار تغييرات بنيادي، تغيير قانون انتخابات موجود، و بهبود وضعيت نابهنجار حاكم بر اين جوامع مي‌باشند. برخي ناظران از اعتراضات اخير به عنوان "بيداري اروپايي" ياد كرده‌اند.
 
رسالت:او در ميان ماست

«او در ميان ماست»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي  است كه در آن مي‌خوانيد؛امام خميني(ره) در ميان ماست زنده‌تر از هميشه، پر فروغ تر از هر بار، بيدارتر از هر وقت و هوشيارتر از هر موقع! او به كرسي هدايت خلق تكيه زده است.

او امت خود را رها نكرده، هنوز پس از گذشت دو دهه همه جا حاضر است و حكومت خود را بر قلب و ذهن ما مستحكم‌تر كرده است.

امام(ره) در ميان ماست، در تهران، در قاهره، در منامه، در صنعا، در غزه، در ليبي در لبنان و... همراه ما عليه آمريكا و رژيم صهيونيستي و تبهكاران غربي فرياد مي‌زند؛ "مسلمانان جهان به پاخيزيد و حق خود را از ابرقدرت‌ها بگيريد". امام(ره) در ميان ماست. همه را به تقواي الهي و ترك معصيت و اطاعت از امر مولا فرا مي‌خواند.

او عارفي بود فقيه، فقيهي بود سياستمدار، سياستمداري بود جامعه شناس، جامعه شناسي بود كه تاريخ قبل از خود را خوب مي‌دانست و تاريخ عصر خود را با دست خود نوشت و مسير تاريخ فردا را همسو با مسير حركت انبياء و اولياي الهي تصحيح و تنظيم كرد.

او يك رهبر الهي بود كه قدرت بسيج جنود الهي عليه جنود شيطاني را به خوبي نشان داد. او نبرد غلبه عقل بر جهل و تباهي در عصر ما را مديريت كرد.

او پيامبر نبود اما معجزه كرد. انقلاب اسلامي و بنيانگذاري يك حكومت نو بر اساس احكام خدا از معجزات اوست. او بر سحر ساحران عصر جديد كه توسط رسانه‌هاي شيطان در بسته‌بندي زرو زور و در قالب مدرنيسم طراحي و عملياتي مي‌شد با عصاي "عقلانيت" و "مكتب اهل بيت عليهم السلام" پيروز شد.

بارها بازيگران و داوران اين نبرد نابرابر، قدرت او را تحسين و به آن اعتراف كردند. حريفان او در صحراي طبس فهميدند كه خدا با اوست و او را لحظه‌اي رها نكرده است.
امام(ره) وقتي از ميان ما رفت با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد رفت.
اين آرامش و اطمينان و نشاط او براي اين بود كه عصر ما به گفته مولاي ما عصر امام خميني (ره) است. اين رفتن به معناي دوري او از ما نبود. چرا كه خلف صالح خود را براي هدايت امور در همان مسيري كه مقرر فرموده بود بر جاي خود نشاند تا با بازخواني و تفسير كلام وي دوباره به ذهن و قلب ما بر گردد. امروز او در ميان ماست. سيماي نوراني او را در جمال جانشين او منورتر از هر وقت حس مي‌كنيم.
امروز به بركت آن فريادهاي روحاني و وحياني، انقلاب اسلامي در منطقه و جهان حكام مستبد را در منطقه يكي از پس ديگري از پاي در مي‌آورد و پرچم استيلاي غرب و استعمار را به زير مي‌كشد و به تعبير مقام معظم رهبري در ديدار دانش آموختگان دانشگاه افسري و تربيت پاسدار امام حسين(ع): "30 سال قبل شيطان بزرگ تنها يكي از وابستگان فاسدش يعني رژيم پهلوي را از دست داده بود اما امروز شاهد از دست رفتن گسترده رژيم‌هاي فاسد وابسته به خود است". امروز امام(ره) در ميان ماست و مي‌بيند كه آمريكا چگونه در برابر انقلاب اسلامي و توفاني كه در منطقه به پا كرده است به زانو در آمده است.

امروز امام(ره) در ميان ماست و مي‌بيند فرزندان او و جانشينان خالداسلامبولي گذرگاه رفح را باز كردند تا مردم مظلوم غزه را از محاصره سربازان رژيم صهيونيستي نجات دهند.

او مي‌بيند كه مردم مصر خواهان لغو همه قراردادهاي استعماري با رژيم صهيونيستي هستند. او هر روز منتظر آمدن ياران خود در ميدان التحرير مصر براي طرح مطالبات اسلامي و انقلابي است.

مولاي ما يك بار فرموده بود؛ "امام خميني(ره) يك حقيقت هميشه زنده است" اين اغراق نيست. چرا كه خميني احياگر حيات طيبه در عصر كفر و بد بيني و نفاق است. خميني آغازگر عصر روشنگري و تثبيت ايمان است. خميني اميد محرومان و مستضعفان و بيدارگر نسلي است كه خدا را اراده كرده است.

15 خرداد فرصتي است براي بازخواني كرامات امام خميني(ره) و باز توليد انديشه‌هاي رهايي بخش او. 15 خرداد زماني است براي اعلام وفاداري با روح بزرگ او و تجديد ميثاق با راه او و جانشين مومن و شايسته او. 15 خرداد روزي است كه بايد حس با او بودن را و در راه او بودن را و مثل او شدن را تجربه كنيم.

مردم سالاري:ثابت قدمان پيروزند

«ثابت قدمان پيروزند»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم سيدرضا اکرمي است كه در آن مي‌خوانيد؛در 14 خرداد سال 68، معمار انقلا ب اسلا مي و موسس جمهوري اسلا مي ايران حضرت روح الله  الموسوي  الخميني،  بدرود حيات گفت  و عالمي  را غرق  عزا و ماتم ساخت. «ليک اندر مرگ مردان بزرگ- عالمي گريد چو ميرد عالمي»  اينک 22 سال  از آن روز سخت و سنگين  مي گذرد که توجه  عزيزان  را به نکاتي جلب مي نمايم.

1- چرا مراسم  سالگرد  ارتحال را برگزار  مي کنيم؟ چون از «ايام الله» است و در قرآن  مجيد آمده «وذکرهم بايام الله» که روزهاي حساس  «نشاط  آفرين و دل شوره ساز» را بايد يادآوري  نمود، بايد در تقويم بيايد  و مراسم  برگزار شود و در مراسم پيرامون مسائل مختلف  آن روز  سخن گفت و سخن شنيد. در قرآن مجيد که کتاب راهنماي زندگي است، به وضوح از واژه «يوم» به صورت مفرد  و تثنيه  و جمع، حدود 474 بار آمده  که خود، يک کتاب مي تواند بشود و در اين واژه ها از روزهاي  حساس و سرنوشت ساز ياد مي کند و تابلوي  راهنمايي زندگي قرار  مي دهد. در بزرگداشت  روزهاي حساس و ويژه، درس هاي صبر و شکر وجود دارد.

 2- امام کيست؟ شناخت معمار انقلا ب اسلا مي «کما هوحقه» ميسور  نيست، زيرا وي  تنها فقيه  و مجتهد و حکيم  و مفسري  است که در دوران  غيبت امام عصر ارواحنا فداه، موفق شد نظام «جمهوري اسلا مي» را با آراي «98/2» مردم تاسيس نمايد و حدود 10 سال رهبري و ولا يت امر را عهده دار  شود و نظام  شاهنشاهي 2500 ساله را از بين ببرد و خاندان «پهلوي» را از کشور خارج  سازد. امام تنها عالمي است که «تز» نظام مردمي و اسلا مي  را بر محوريت «ولا يت امر و امامت امت» بر عهده فقيه  عادل  و با تقوي، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبر  «اصل  پنجم قانون اساسي» به وجود آورد و پس از 10 سال بر عهده رهبري ديگر با انتخاب «خبرگان رهبري» واگذار شد و 22 سال است پس از وي اين مسير  و جهت ادامه دارد.

 امام  فرمانده کل قوا شد و توانست  در ظرف 8 سال دفاع شرافتمندانه به اشغال  دشمن و بلکه دشمنان خاتمه دهد که در  اين تجاوز همه با صدام  عفلقي  بودند و ايران  اسلا مي تنها بود و اين نخستين  بار بود که ايران بدون از دست دادن يک وجب از جغرافيا و مساحت،  به جنگ پايان دهد و البته به ياد داريم  که در دوران  محمدرضا پهلوي «بحرين» از دست رفت که اکنون مورد  تجاوز سعودي ها قرار گرفته  و دولت دست نشانده آن  اسير  آمريکا  است و در دوران رضاخان شهر فيروزه  به ترکمنستان  واگذار گشت و در دوران  قاجاريه  بخش عظيمي  در شرق و شمال از ايران جدا شد.

امام خميني تنها فقيهي  است که اسلا م را احيا و انقلا ب را  صادر کرد و بيداري و هوشياري در جهان اسلا م و اروپاو غرب به وجود آورد که حوادث امروز شمال آفريقا و منطقه خاورميانه تاثيرپذير ازانقلا ب اسلا مي ايران هستند. امام خميني(ره) تنها رجل روحاني فرزندي از فرزندان علي و فاطمه (ع) است که با سرمايه اسلا م و سلا ح ايمان و حمايت قاطبه مردم و بدون کودتا و مبارزه مسلحانه، انقلا ب اسلا مي را ظرف 15 سال (42 تا 57) به پيروزي رساند و در برابر همه توطئه ها ايستاد.

 روح الله الموسوي الخميني، تنها شخصيتي است که پيام براي گورباچف، رهبر شوروي نوشت و از زوال شوروي گفت که تحقق يافت و به سفير شوروي هنگام تجاوز به افغانستان گفت: ورود به افغانستان آسان است، ولي خروج از آن دشوار خواهد بود و چنين شد. امام خميني (ره) به مجاهدين 600  نفره لبنان فرمود برويد مقاومت کنيد که من مي بينم شما پيروز خواهيد شد و ديديم که اسرائيل از جنوب لبنان خارج شد و در تهاجم 33 روزه اسرائيل از يک سازمان شکست خورد و در غزه 22 روز مقاومت را مشاهده کرد و اکنون مي بينيم روز به روز در محاصره شديدتر، مصر و فلسطين و سوريه و اردن قرار مي گيرد و سخنراني نتانياهو در کنگره آمريکا همراه با هراس و ترس و دلهره بود و نگران تکرار حادثه پيروزمند 22  بهمن 1357 ايران، در خاورميانه بود. امام خميني (ره) حقيقت ديانت خداوندي را احيا کرد و مردم را به دين برگرداند و اکنون در دانشگاه هاي جهان با رونق ترين کلا س، کلا س دين داري و متافيزيک  است.

 3- معمار انقلا ب اسلا مي موفقيت خود را مرهون الطاف خداوندي مي داند و استقامت وي و همراهي مردم و نترسيدن در برابر حوادث سخت و صبوري و تواضع در برابر مردم و خود را خادم دانستن، موجب اين موفقيت ها شد. با مردم صاف و صميمي و خالص بودوبا همه وجود در پيشگاه خداوند مطيع بود و خداوند اعلا م داشته که جهاد گران در راه خود را هدايت و حمايت «والذين جاهدوافينا لنهدينم سبلنا و ان الله لمع المحسنين» مي کند و به صابران پاداش بي اندازه «انما يوفي الصابرون اجرهم بغير حساب» مي دهد.

 4- موسس جمهوري اسلا مي حرف و حديث براي گفتن بسيار دارد و از زندگي نامه با کميت و کيفيت وي بسيار مي توان گفت. در اين مقال قدري از وصيت نامه سياسي، الهي وي نقل مي کنم که در زمان حيات وي خوانده نشد و براي اولين بار در مجلس شوراي اسلا مي توسط آيت الله خامنه اي دام عزه، خوانده شد. در اين وصيت نامه که مقدمه اي کوتاه دارد وذي المقدمه مفصل، امام نوشته است: وصيت نامه سياسي، الهي اينجانب اختصاص به ملت عظيم الشان ايران ندارد، بلکه توصيه به جميع ملل اسلا مي و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مي باشد. ديگر اينکه از خداوند عزوجل عاجزانه خواهانم که لحظه اي ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنايات غيبي خود به اين فرزندان اسلا م و رزمندگان عزيز لحظه اي دريغ نفرمايد. صحيفه امام ج 21 ص 400.  در اين دو فراز کوتاه، مخاطب وصيت نامه عموم ملت هاي جهان هستند و از خداوند استمداد مي کند که ملت ايران و فرزندان اسلا م و رزمندگان را مشمول عنايت غيب خود قرار دهد.  اين وصيت نامه، که خلا صه همه وصايا و پيام هاي زندگي پربرکت امام و پيام جاويدايشان است، در سال 1361 به پايان رسيد و در سال 62 به خبرگان رهبري سپرده شد و در سال هاي بعد مورد بازبيني قرار گرفت و در 19 آذر 66 به طور رسمي به مجلس خبرگان رهبري و آستان قدس رضوي، تحويل شد.

 5-امام خميني رحمه الله عليه، حديث متواتري از رسول خدا را نقل نموده که فرمود: «اني تارک فيکم الثقلين، کتاب الله و عترتي، اهل بيتي، فانهما لن يفترقا حتي يرد علي الحوض» من در بين شما مردم دو امانت سنگين قرار مي دهم که عبارتند از کتاب خدا و عترت و اهل بيت من، اين دو از يکديگر هرگز جدا نمي شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. اين حديث در چند مقطع توسط رسول خدا گفته شده و ناقلا ن آن متعدد مي باشند که تا حدود صدنفر، نام برده شده اند، در 99 حديث «کتاب الله و عترتي» آمده و فقط در يک حديث «کتاب الله و سنتي» بازگو شده است.

 6-اين حديث با همه کوتاهي آن يک کتاب محتوي دارد، که بايد در مفردات و جملا ت و متن و محتوا، صراحت و بلا غت آن دقت نمود و به گوش جان سپرد و هميشه مورد توجه علمي و عملي قرار داد که سخن ناب است و ملوک الکلا م مي باشد. متاسفانه پس از وفات رسول خدا، به عکس متن و محتواي حديث، بين دو يادگار حضرت فاصله به وجود آمد، برخي کتاب الله را پذيرفتند«و صد البته در لفظ و زبان» و برخي عترت را مهم شمردند و از ديگري غفلت نمودند و شد آنچه نبايد بشود.

 7-امام مي نويسد، اين حديث شريف حجت قاطع است بر جميع بشر، به ويژه مسلمانان مذاهب مختلف و بايد همه مسلمانان جوابگو باشند و اگر عذري براي جاهلا ن بي خبر باشد براي علماي مذاهب نيست. امام خميني شرحي تلخ در سرگذشت وارد شده برقرآن را يادآور مي گردد و مي نويسد.

اکنون ببينيم چه گذشته است بر کتاب خدا، اين وديعه الهي و پيامبر، مسائل اسف انگيزي که بايد براي آن خون گريه کرد، پس از شهادت حضرت علي عليه السلا م شروع شد، خودخواهان و طاغوتيان قرآن کريم را وسيله اي کردند براي حکومت هاي ضدقرآني و مفسدان حقيقي و آشنايان به حقايق را... با بهانه هاي مختلف و توطئه هاي از پيش تهيه شده آنان را عقب زدند و با قرآن، قرآن را از صحنه خارج کردند و برحکومت عدل الهي خط بطلا ن کشيدند.

 8-امام خميني قدس الله سره، شانزده افتخار را در مقدمه وصيت نامه سياسي الهي خود يادآور مي شود که خواندني است و عبارتند از مذهب، اسلا م، نهج البلا غه وائمه دوازده گانه از امام علي تا امام مهدي عليه السلا م، ادعيه صحيفه سجاديه و مناجات شعبانيه و دعاي عرفه و صحيفه فاطمه، باقر العلوم و مذهب جعفري، کارنامه ائمه اطهار در راه خدا، بانوان و زنان پير و جوان و خرد و کلا ن فعال در راه اسلا م و قرآن، دشمنان درنده خوي چون آمريکا و صهيونيزم جهان، بر شمردن دشمنان بنام چون حسين اردني و حسن مراکشي و حسني مبارک همراه با آمريکا و اسرائيل و صدام عفلقي جنايتکار معروف، رسانه هاي جهاني که ما و ملت هاي مظلوم را متهم به جنايت مي نمايند، واماندگي و رسوا شدن آمريکا و دولت هاي سرسپرده آن در برابر ايران و کشور بقيه الله و بيداري ملت ها به ويژه ملت ايران و هدايت به نور اسلا م.

امام اين موارد را تا سال 61 بر روي کاغذ آورده و اگر بخواهيم افتخارات را برشماريم، ميدان و مجال وسيع و گسترده است که هر روز اسرائيل محدودتر مي شود، وابستگان به آمريکا به سوي فنا و زوال مي روند، بيداري و خيزش مردمي در آفريقا و خاورميانه و حتي قلب اروپا به وجود آمده است. 9-امام از ما چه مي خواهد: با کمال جد و عجز از ملت هاي مسلمان مي خواهم که از ائمه اطهار، وفرهنگ سياسي، اجتماعي و اقتصادي، نظامي اين بزرگ راهنمايان، پيروي کنند.

از فقه سنتي و احکام اوليه و ثانويه، ذره اي منحرف نشوند، از نماز جمعه و جماعت که بيان گر سياسي نماز است، هرگز غفلت نکنند که اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالي بر جمهوري اسلا مي ايران است. از مراسم عزاداري ائمه اطهار و به ويژه سيد مظلومان و سرور شهيدان، هيچگاه غفلت نکنند و بدانند لعن و نفرين بر ستمگران آل البيت، تمام فرياد قهرمانانه ملت ها است برسردمداران ستم پيشه در طول تاريخ الي الا بد. 10-امام خميني در انتهاي مقدمه وصيت نامه يادآور مي شود: در اين عصر که عصر مظلوميت جهان اسلا م به دست آمريکا و ساير وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، اين خائنين به حرم بزرگ الهي «لعنه الله و ملا ئکته و رسله عليهم» است به طور کوبنده يادآوري و لعن و نفرين شود. در صحيفه امام ج21ص393 به بعد.

امام خميني رحمه الله عليه آن زنده ياد «الناس موتي و اهل العلم احيا»» گويا امروز را مي ديد و مشاهده مي کرد که با سفر وزير دفاع آمريکا به بحرين، آل سعود به صورت رسمي و علني به بحرين وارد شدند و تا امروز مي کشند و دستگير مي کنند و شکنجه مي دهند و مساجد و حسينيه ها را تخريب مي کنند و آواره مي سازند، قرآن و کتاب دعا را مي سوزانند وهتک ناموس مي کنند. بايدافشاگري کرد و آگاه سازي نمود و مقاومت کرد، که ثابت قدمان پيروزند.

سياست روز:آزمون مديران در كلام امام(ره)

«آزمون مديران در كلام امام(ره)»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم سيد رسول صالح است كه در آن مي‌خوانيد؛آموزه هاي ديني ، براي آنكه اهميت قدرت و حكومت و نقش حياتي آن را در نگاه قدرتمندان و حاكمان بنماياند، حقيقت آزمايش الهي را در يك حوزه راهبردي به ظهور درمي‌آورد. وقتي آزمايش خداوند به صورت يك اصل و سنت ثابت و تغييرناپذير به ميان آيد، همه نعمت‌ها و داده‌‌هاي الهي ،از جان و مال و فرزندان و امكانات در حيات فردي گرفته تا قدرت و حكومت در مديريت كلان سياسي ، مورد آزمايش قرار مي‌گيرند.

در واقع، همه اين موهبت‌ها، امانت‌هاي الهي به شمار مي‌روند كه بايد به طور دقيق و سالم و بنابه خواست و رضاي خدا و منطبق با قوانين و دستورالعمل‌هاي اسلامي به اجرا درآيند كه نعمت‌هاي گوناگون در دانش‌ها و بينش‌ها، فنون و صنايع، امكانات و ثروت‌ها، قدرت‌ها و رياست‌ها، مورد بازخواست قرار مي‌گيرند و هر صاحب نعمتي كه ازاين آزمون بزرگ سرافراز بيرون آيد، رستگار است و در غير اين صورت در خسران و زيان .

با آنكه آزمايش الهي اصلي است، عام و سنتي ، عمومي و جاري در همه جا و در تمام حالات و عملكردها و امكانات و نعمت‌ها، ليكن بايد اذعان و اعتراف داشت كه هر چه نعمت‌ها بزرگتر و جامعتر باشد، امتحان و آزمايش نيز به همان ميزان حساس تر و عظيم‌تر. و به همين دليل صاحبان قدرت و حكومت، داراي امتحاني دقيق و سخت‌ مي‌باشند و مراقبتي مستمر و بسيار حياتي و همه جانبه را بايد بر تمام حركات و تصميم‌گيري‌ها و عملكردهايشان حاكم كنند.

حساستر و حياتي‌تر بودن آزمايش صاحبان قدرت و حكومت از آنجا ناشي مي‌شود كه براساس يك اصل ثابت و مبتني بر شرع و عقل، انسان به دليل داشتن تمايلات نفساني - كه البته بايد با جهاد اكبر مهار شوند تا موجب هلاكت آدمي را فراهم نياورند ، همواره در معرض تحريكات و وسوسه‌هاي شيطان نفس قرار مي‌گيرد.

عوامل و عناصري كه آدميان به آنها وسوسه مي‌شوند جلوه‌ها و امكانات و نعمت‌هاي دنيايي هستند. در اين ميان،‌ دولتمردان و صاحبان جاه و مقام و ثروت‌هاي كلان، به دليل تسلط بر همه اهرم‌ها و ابزارهاي حكومتي و دولتي، از وسعت و گستردگي در امكانات برخوردار مي‌باشند و در نتيجه ميدان آزمايش آنان نيز فراگير و همه جانبه مي‌باشد.

همين جاست كه بايد هر زمامدار و صاحب منصبي خود را در حصار امن تقوا - به مفهوم صحيح و در ابعاد وسيع كه خلوص و يكرنگي، راستي و صداقت، تواضع و فروتني، مشاوره، نقدپذيري، فعاليت و مديريت خالصانه در مسير اعتلاي دين و صيانت از ملت و اداره صحيح كشور از آن جمله است ، قرار دهد و قدرت و حكومت را به صورت ممدوح و پسنديده و به شكل وسيله براي خدمت و نه براي تحقق اهداف و مطامع سياسي و اقتصادي و جناحي به بهره‌برداري درآورد.

در انديشه امام خميني (ره)، موضوع آزمون قدرت و رياست، يكي از موضوعات مهم و اساسي است و اين پيشواي همه سونگر، اصل و سنت حتمي و قطعي و تغييرناپذير آزمايش زمامداران و دولتمردان را به صورت جدي و دقيق مطرح مي‌كنند و همه صاحب منصبان حكومت اسلامي را هشدار مي‌دهند كه از اين مهم غفلت نورزند:
"دولتمردان بايد بدانند كه رسيدن به اين مقام، امتحاني الهي بوده است و سخت امتحاني است. خودشان توجه كنند به اينكه قبل رسيدن به اين مقام و بعد از رسيدن به اين مقام، چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است. قبل از رسيدن به اين مقام، به روساي جمهوري كه سابق بودند، به نخست وزيراني كه سابق بودند، به وكلاي مجلسي كه سابق بودند، به استاندارهايي كه سابق بودند، به دادگاه‌هايي كه در سابق بودند، قبل از رسيدن خودشان به اين مقامات، به آنها اشكال داشتند و آنها را تقبيح مي‌كردند. الان كه خودشان رسيدند، آيا همان نقشه را عمل مي‌كنند كه آيندگان، آنها را تقبيح كنند يا خير؟! "

تامل در جملات حكيمانه آن پير سفر كرده و بررسي فضاي كنوني كشور حاوي چه نكاتي است؟ اكنون كه غبار تفرقه و ناملايمات سياسي آزموني ديگر براي مسئولان كنوني گسترانيده بايد ديد كه چه كساني روسفيد و سربلند خواهند شد و چه افرادي مردود اين امتحان.آيا رفتار ، مواضع و گفتار مسئولان در همه قوا و نهادها وبطور اخص در دولت و مجلس ، براي رضاي خداست يا از روي لج بازي وبه عبارتي رايج براي روي يكديگر را كم كردن و قدرت نمايي است.

علي‌هذا همانطور كه مقام معظم رهبري فرمودند اين انقلاب صاحب دارد و علي‌رغم اينكه رفتار و بداخلاقي هاي سياسي افراد براي نظام هزينه دارد و لي اين نظام داراي پايه‌هاي استواري است . و بازنده هر صاحب قدرتي است كه از اين امتحانات غفلت بورزد.

تهران امروز:امام(ره) و مدل جديد حكومت داري

«امام(ره) و مدل جديد حكومت داري»عنوان يادداشت روزنامه‌ي تهران امروز به قلم دكتر محمدمهدي مظاهري است كه در آن مي‌خوانيد؛انقلاب اسلامي موجب زايش مدل جديدي از حكومت داري گشت كه آزادي، استقلال و خوداتكايي از مشخصات بارز آن بود. اين واژگان كه براي مدت‌ها فقط اسمي از آن باقي‌مانده بود، همچون دوره مبارزات ضد استعماري، استقلال‌طلبانه و رهايي بخش، روح تازه‌اي در ملت‌ها دميد

از زماني كه انقلاب اسلامي ايران به وقوع پيوست در مورد علل و پيامدهاي آن كتاب‌ها و مقالات زيادي نوشته شده و سخنراني‌هاي مختلفي صورت گرفته است. اما اين مطالعات عموما يا از جنبه ريشه‌هاي داخلي و خارجي آن يا مقايسه آن با ساير انقلاب‌ها صورت گرفته است. در حقيقت تمركز مطالعات حول رشته‌هاي مختلف علوم سياسي، مطالعات تطبيقي يا از منظر رويكرد جامعه شناسي تاريخي روابط بين‌الملل بوده است. به ندرت مي‌توان تحليلي در مورد انقلاب اسلامي ايران و رهبري آن، امام خميني(ره) يافت كه از منظر تئوري‌هاي روابط بين‌الملل به آن نگريسته باشد.

البته نمي‌توان انكار كرد كه در دل اين تحليل‌ها، رگه‌هايي از تئوري‌هاي روابط بين‌الملل وجود داشته است. بخصوص تجزيه و تحليل‌هايي كه درباره بازتاب منطقه‌اي و جهاني انقلاب اسلامي ارائه شده، در خود، جنبه‌هايي از تئوري‌هاي روابط بين‌الملل به ويژه نظريه‌هاي سيستمي را به همراه داشته است. «تئوري‌هاي اقتصادي» يا نظريه‌هايي كه به «ساخت شكن» معروفند و در تبيين تاثير انقلاب اسلامي بر ساختار نظام بين‌الملل بسيار قدرتمند هستند، كمتر مورد توجه قرار گرفته است.

وقتي از ساختار نظام بين‌الملل سخن مي‌گوييم، منظور نحوه توزيع قدرت و نفوذ در سطح جهان است؛ همان مفهومي كه آن را به نام نظام‌هاي دوقطبي، چند قطبي، يك قطبي و... مي‌شناسيم. وقتي از تئوري‌هاي انتقادي سخن مي‌رانيم منظور تئوري‌هايي است كه اساس نظام موجود را قبول ندارند و آن را معادل قانون جنگل مي‌دانند. هدف اين تئوري‌ها نقد وضع موجود، رهايي از آن و ترسيم آينده‌اي مطلوب از جهان است كه در آن صلح جايگزين خشونت ساختاري گردد.

در واقع از ديدگاه اين تئوري‌ها، وضع موجود به شدت مايه از خود بيگانگي است و بي‌عدالتي و استثمار در آن حكمفرماست. منظور ما از خشونت ساختاري در اينجا همان تعبيري است كه جان گالتونگ در توصيف نظام سرمايه داري به كار برده است. خشونت ساختاري خشونتي است كه از ماهيت سلطه‌گونه روابط ميان واحدهاي سياسي به‌وجود مي‌آيد.

يعني ماهيت روابط ميان واحدها (سلطه و زيردستي) به گونه‌اي است كه در دل نوعي از استعمار، استضعاف و استثمار را جاي داده است. وقتي ماهيت نظام بين‌الملل را از فاصله سال‌هاي آغازين شكل گيري انقلاب اسلامي (1342) و پس از آن يعني تا مرحله پيروزي انقلاب اسلامي (1357) به خاطر آوريم، چيزي جز خشونت ساختاري در آن نمي‌يابيم.

چهار وجه خشونت ساختاري

اگر بخواهيم چهره‌اي از وضع موجود آن زمان ارائه دهيم، چهار جنبه از يك پديده يا خشونت ساختاري را بايد از هم تفكيك كنيم. جنبه اول به خشونت ساختار در درون جامعه ايران مربوط مي‌شد كه اين جنبه خود داراي زيرمجموعه‌هاي گوناگون بود. ايران عصر سلطنت پهلوي دوم به رغم اينكه در مقايسه با ساير كشورهاي جهان سوم از نظر اقتصادي كشوري نسبتا توسعه يافته بود اما از جنبه سياسي از جمله كشورهايي محسوب مي‌شد كه به گونه‌اي سنتي، طي دهه‌هاي متمادي، حاكميت شاه بر جامع را تحمل نموده بود. به استثناي دوره كوتاه مدت 32 - 1330 همه چيز در شخص شاه خلاصه مي‌شد. دومين جنبه از اين خشونت ساختاري را در رابطه ايران با بلوك غرب مشاهده مي‌كنيم. همان‌گونه كه مي‌دانيم در سال‌هاي

57 - 1320 قدرت بين دو اردوگاه متخاصم يعني بلوك غرب تحت رهبري آمريكا و بلوك شرق تحت رهبري شوروي تقسيم شده بود. از آنجا كه ايران داراي موقعيت استراتژيك بود، جايگاه ويژه‌اي در محاسبات هر دو بلوك پيدا كرده بود. با اين حال قرار گرفتن ايران در بلوك غرب، نوعي رابطه سلطه و زيردستي را بين بلوك غرب به ويژه آمريكا و ايران به وجود آورد. به عبارت ديگر از آنجا كه رژيم پهلوي فاقد پايگاه اجتماعي در ميان توده‌هاي مردم بود، مشروعيت خود را از همراهي با يكي از دو بلوك قدرت، يعني بلوك غرب كسب مي‌كرد. سومين جنبه از اين خشونت ساختاري معطوف به كل نظام بين‌الملل بود.

از اين منظر، كل نظام بين‌الملل را به دو بلوك تقسيم مي‌كنيم. هر كدام از اين دو بلوك از سه جزء تشكيل شده بود. ابرقدرت‌ها (يا قدرت‌هاي مركزي)، قدرت‌هاي شبه پيراموني كه عموما در محدوده جغرافيايي اروپا واقع شده بودند و كشورهاي پيراموني كه عمدتا كشورهاي جهان سوم را شامل مي‌شد. در اين تقسيم‌بندي قدرت اساسا از بالا توزيع مي‌شد و تصميم‌گيري نهايي توسط ابرقدرت‌ها اتخاذ مي‌گرديد. درحقيقت هرچه از كانون اصلي تصميم گيري يعني ابرقدرت‌ها به مناطق حاشيه‌اي حركت مي‌كنيم، ميزان مشاركت در تصميم گيري‌ها كاهش مي‌يابد. اين در حالي است كه اساسا قاعده بازي ميان بلوك شرق و غرب آن بود كه تسويه حساب‌ها عليه يكديگر در كشورهاي پيراموني صورت گيرد. چهارمين جنبه اين خشونت ساختاري، معطوف به رابطه شمال و جنوب است. اين وجه از خشونت ساختاري بيشتر جنبه اقتصادي دارد.

در اين رابطه عده معدودي از كشورها (شمال) به استثمار و استضعاف عده كثيري از كشورها مي‌پردازند. اين روند هنوز هم از ويژگي‌هاي برجسته نظام بين‌الملل است. با وقوع انقلاب اسلامي، خشونت ساختاري در داخل ايران پايان يافت. خشونت ساختاري در نظام بين‌الملل دچار لرزش‌هاي اساسي به ويژه در زيرسيستم‌هاي منطقه‌اي شد اما نظام بين‌الملل دوقطبي موفق شد براي يك دهه ساختارهاي لرزان خود را حفظ كند اما اين ساختارها در نهايت محكوم به فروپاشي اتحاد شوروي شد و نظم دوقطبي پايان يافت اما خشونت ساختاري به شكل ديگري ادامه يافت.

زايش مدل جديدي از حكومت داري

انقلاب اسلامي موجب زايش مدل جديدي از حكومت داري گشت كه آزادي، استقلال و خوداتكايي از مشخصات بارز آن بود. اين واژگان كه براي مدت‌ها فقط اسمي از آن باقي مانده بود، همچون دوره مبارزات ضد استعماري، استقلال‌طلبانه و رهايي بخش، روح تازه‌اي در ملت‌ها دميد. حداقل تاثيري كه امام خميني (ره) با انقلاب اسلامي در اذهان و افكار عمومي مردم جهان ايجاد نمود آن بود كه از خشونت ساختاري در داخل كشورها و در رابطه كشورها با قدرت‌هاي خارجي آگاهي يابند.

در كشورهاي مختلف، اين آگاهي از قوه به فعل درآمد اما ظاهرا تعداد ملت‌هايي كه به پيروي از اسلوب‌هاي مبارزاتي امام خميني (ره) موفق به از بين بردن خشونت ساختاري موجود شدند، اندك بود. به نظر مي‌رسد آنهايي كه اين مسير را براي تحول انتخاب كردند در جاهايي از جمله مسئله رهبري واحد و وحدت كلمه دچار مشكل بوده‌اند و همين مسئله موجب شد، خشونت ساختاري موجود در شكل عريان آن خود را نمايان سازد.

با تمام اين اوصاف، همان گونه كه وضعيت ايران قبل از انقلاب با وضعيت بعد از انقلاب دستخوش تحولات اساسي گشت، در ساير كشورها و در قلمرو كلي نظام بين‌الملل تحولات شگرفي حادث شد كه با وضعيت قبل از آن قابل مقايسه نيست. اكنون، جرم اصلي نظام برخاسته از انقلاب اسلامي ايران و افكار امام‌خميني(ره) آن است كه منافع قدرت‌هاي بزرگ را از طريق تحولات فكري كه ايجاد كرده تحت تاثير قرار داده است.

 تلاش قدرت‌هاي بزرگ، از دوره پس از انقلاب اسلامي همواره اين بوده است كه با در منگنه قرار دادن ايران، مانع از سرريز شدن تفكرات رهايي بخش به خارج از ايران گردند. در واقع آنها همواره بر اين بوده‌اند، آب را از سرچشمه سد كنند. تحميل انواع فشارهاي سياسي، اقتصادي و حتي جنگ بر نظام اسلامي ايران از جمله اقدام‌هايي بوده است كه دشمنان خط فكري انقلاب بر نظام برخاسته از انقلاب اسلامي ايران تحميل نموده‌اند. در حقيقت و به‌رغم تعبيرها، تفسيرها و واژگان غلطي كه در مورد آن به‌كار برده‌اند، جهان اكنون به دو قطب سلطه و زيردست تقسيم شده است. زيردستان بر آن هستند تا با خمير مايه فكري و معنوي كه انقلاب اسلامي براي آنها به وجود آورده است، به اشكال مختلف و به شيوه‌هاي متفاوت با قطب سلطه مقابله كنند.

ابتكار: ديندار روشنفکر و سياستمدار عارف 

«ديندار روشنفکر و سياستمدار عارف»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم غلامعلي دهقان است كه در آن مي‌خوانيد؛خردادماه هر سال ياد و خاطره شخصيتي را با خود دارد که به اعتراف دوست و دشمن نقش مهمي در حيات فکري- سياسي ايرانيان داشت. وي را به حق مي‌توان «آموزگار» آموزه‌هاي قابل توجهي در عرصه فقاهت، سياست و عرفان دانست.

امام فقيد توانست هم در عرصه «انديشه» و هم در عرصه «فعل سياسي» با نوآوري و خلاقيت، راه جديد و افق روشني براي انسان ايراني بگشايد. دراين باره نکات زير قابل توجه است؛ يکي از چشمگيرترين آموزه‌هاي امام فقيد نگاه ويژه وي براي تحول در فهم فقه موجود بود.

وي صراحتاً اعلام کرد: «اجتهاد مصطلح در حوزه‌ها کافي نيست» از ديدگاه «امام» اجتهاد شيعي صرفاً با در نظر گرفتن دو پارامتر «زمان» و «مکان» مي‌تواند سرزندگي و پويايي خود را حفظ کند. ترديد نبايد کرد که مانايي جمهوري اسلامي- ميراث گران‌بهاي رهبر فقيد- تنها در پرتو اجتهادي تضمين مي‌شود که «زمان» و «مکان» دو رکن رکين آن باشند. علاوه بر اين امام خميني(ره) با به کارگيري عنصر «مصلحت» در فقه سياسي شيعه، مصلحت جمع و جامعه را بر هر مسأله ديگر ترجيح داد.

با اين وجود انتظار مي‌رود دستگاه فکري- فقهي امام بيش از گذشته مورد توجه حوزويان بخصوص شاگردان وي قرار گيرد چرا که آن گونه که انتظار مي‌رفت کمتر شاهد کار فکري بر اين تفکر و انديشه نو و بديع بوديم. يکي ديگر از آموزه‌هاي چشمگير، نگاه ويژه وي به دکترين فلسفه سياسي تشيع بود. امام با طرح مقوله «ولايت فقيه» راه برون رفت جامعه شيعي را در دوران غيبت کبري به خوبي نشان داد.

شيعيان در طي تاريخ هميشه با اعتقاد به اينکه حکومت‌ها همه غاصب ولايت سياسي ائمه هستند، سر ناسازگاري وعدم همکاري با حکومت‌هاي وقت داشتند. حتي طرح تئوري «سلطان عادل» هم نتوانست موفقيت چنداني داشته باشد. «تئوري ولايت فقيه» تنها راهي بود که مي‌توانست سبب آشتي توده‌هاي شيعه با عرصه حکومت و دولت‌مداري گردد وامام در اين امر بسيار موفق بود و سبب گرديد توده‌ها با اعتماد به اين نوع رهبري در سخت‌ترين عرصه‌هاي سياسي حضور يابند. با اين وجود وي علاوه بر عنصر «مشروعيت» درباره حاکم اسلامي از عنصر «مقبوليت» غافل نبود. از ديدگاه وي حاکم اسلامي مي‌بايست واجد هردو شرط «مشروعيت» و هم «مقبوليت» باشد.

امام خميني در عرصه فعل سياسي نشان داد پلوراليسم- تکثرگرايي- سياسي نيروهاي معتقد به انقلاب و نظام يک اصل راهبردي- استراتژيک- براي آينده نظام مي‌باشد. به همين دليل وي با انشعاب «مجمع روحانيون مبارز» از «جامعه روحانيت مبارز» موافقت کرد و اين درحالي بود که برخي دلسوزان انقلاب و نظام در آغاز با اين مسأله موافقت چنداني نداشتند.

اما بعدها ديدگاه عميق و ژرف‌انديشانه وي را مورد تحسين قرار دادند. امروز هم بيش از گذشته به اين ديدگاه رهبر فقيد نياز داريم تا در تعامل و تضارب آراء گوناگون بهترين راه‌ها آشکار گردد. شخصيت فردي رهبر فقيد هم با خودآموزه‌هاي فراواني داشت.يکي از مهمترين ابعاد شخصيتي امام بُعد «عرفاني» وي بود. بُعدي که سياست و فقاهت وي را هم تحت‌تاثير قرار داد.

با اين وجود عرفان وي حاشيه‌نشيني و گوشه‌گيري نبود. امام با تظاهر و ريا و زهدفروشي مخالف بود؛ «جامه زهد و ريا کندم بر تن کردم- خرقه پير خراباتي وهوشيار شدم» او از عالمان بي‌عمل و واعظان بي‌خرد دل پُردردي داشت؛ «واعظ شهر که از پند خود آزارم داد- از دم رند مي‌آلوده مددکار شدم». امام(ره) را با متحجران کاري نبود؛ «خون دلي که پدر پيرتان از اين جماعت خورده است از ديگران نخورده است» امام خميني(ره) «شخصي براي همه نسل‌ها درهمه عصرها، دينداري روشنفکر و سياستمداري آگاه به زمان و مکان بود.»

آفرينش:چالش اعتياد در ميان نوجوانان و دانش آموزان

«چالش اعتياد در ميان نوجوانان و دانش آموزان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه درن مي‌خوانيد؛امروزه چالش موادمخدر چه سنتي يا صنعتي از چالش هاي اساسي جامعه در حال گذر ايران است که پيامدهاي متعدد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي در جامعه از خود به جا گذاشته و همچنان براين آثار سوء مي افزايد. اين امر زماني اهميت بيشتري مي يابد که بدانيم ايران با داشتن يک ششم مصرف موادمخدر در جهان درصدر فهرست مصرف کنندگان اين مواد خانمان سوز در جهان است.

در اين ميان و با اين توجه اکنون نسل نوجوان و دانش آموز کشور يکي از جوامع مورد هدف اصلي در اين زمينه است چه اينکه به باور بسياري از مقامات و کارشناسان در سالهاي اخير گرايش نوجوانان به موادمخدر موجبات نگراني خانواده‌ها و برنامه‌ريزان کشور شده است .

در اين بين هر چند آمارهايي رسمي در اين مورد وجود نداشته است اما اين امر مسلم است که امروزه سن اعتياد پايين تر از حدي است که انتظار مي رود و سن‌ گرايش‌ به‌ مواد مخدر و استعمال‌ آن‌ به‌ دوره‌ نوجواني‌ يا به‌ عبارت‌ ديگر حدود14 - 13 سالگي‌ رسيده‌ است‌ که در واقع بيانگر اين است که جامعه نوجوان و دانش آموز اکنون در تيررس تهديد مواد مخدر بويژه از نوع صنعتي آن است، چنانچه برخي پژوهش‌هاي ديگر نيز بيانگر افزايش ميزان رفتارهاي خطرناك مانند اعتياد در سطح مدارس است.

آنچه مشخص است اگر به گستره اي از دلايل افزايش استفاده از موادمخدرو اعتياد در ميان دانش آموزان و نوجوانان اشاره کنيم ريشه اين عوامل را نمي‌توان تنها در نقش مدير، معلم و يا خانواده و يا جامعه بررسي كرد بلكه بايد مجموعه عواملي را در نظر گرفت وعللي همچون عوامل جغرافيايي وعوامل محيطي ديگري همچون فشارهاي روحي و رواني و وضع نامناسب اقتصادي خانواده ها ،اختلافات خانوادگي، از هم گسيختگي خانواده، ارتباط ضعيف بين اعضاي خانواده، غفلت نسبت به فرزندان ،گسترش‌ انواع‌ مواد مخدر ، در دسترس‌ بودن‌ و تغيير الگو و شيوه‌هاي‌ مصرف‌ ، راهيابي‌ انواع‌ مواد مخدر سنتي‌ و شيميايي‌ به‌ مدارس‌ ‌و.. را نام برد .

در اين حال مشخص است که اين امر با توجه به اهميت نسل نوجوان و دانش اموز چه تاثيرات منفي و پيامد هاي بلند مدت و کوتاه مدتي برجامعه مي گذارد و باعث از دست رفتن بسياري از منابع و نيروي انساني و ضربه جبران‌ناپذيري را بر پيکره اجتماع وارد مي آورد.همين امر نيز ما را وامي دارد تا با بررسي دقيق تر علل گرايش نسل نوجوان و دانش آموز به مواد مخدر بويژه صنعتي آن ، سعي در بهبود شرايط و رفع عوامل اين پديده شوم برآييم.

در اين ميان در وهله نخست بايد با پذيرش مشکل و عدم انکار وجود اعتياد در ميان نسل نوجوان و سپس با درک علل ريشه اي آن به فکر چاره جويي مشکل براييم تا جدا از کاستن زمينه هاي بروز بيشتر ان در بين نسل نوجوان به از بين بردن علل و زمينه هاي بروز و ظهور بيشتر اين مشکل در ميان نوجوانان و دانش اموزان که در واقع آينده سازان کشورند کمک نماييم .

حمايت:سلام بر روح خدا

«سلام بر روح خدا»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي حمايت به قلم سياوش يعقوبي‏ است كه در ان مي‌خوانيد؛به نام آن خدايي که از فراخناي لاهوت ،ملک ناسوت را لبريز از آواي دلپذير گلبانگ توحيد کرد و آن را در سينه شرحه شرحه جويندگان دوست به وديعت نهاد.

ذکرسخن از نام امام خميني(ره) تداعي خورشيدي است که شب ظلماني بشر را به نور بصيرت روشن ساخت و آرامش و حيات باطن را براي اهل نظر و تشنگان کوثر عشق و معنويت به ارمغان آورد. حقيقتا در عصر تباهي انديشه بشري تنها با منظر ملکوتي امام قلوب بيمار انسانهاي تشنه خداوند آرام يافت. زيرا امام تجلي صراط مستقيم الهي و چشمه زلال کوثر محمدي (ص) و سفينه نجات و رستگاري انسان سرگشته معاصر بود.

حضرت امام(ره) رهرو صراط المستقيم الهي بود که همپاي آفتاب شريعت حرکت کرد تا آنکه توانست به مهتاب ولايت دست يابد و چونان خورشيدي تابان سالکان طريق طهارت را حيات بخشيد. به راستي غير از او چه کسي را ياراي آن بود که اين چنين خرقه حيات دنيوي را با رداي الهي برتن انسان زيبنده نمايد ؟ نفس زکيه او عامل وحدت ملتي با اقوام مختلف شد که با اراده اي به بلنداي تاريخ و به استحکام ايمان در برابر جهان کفر سينه برافشاند و به پيروزي بر دشمن ظالم و بي رحم نايل شود.

شايد ابرهاي سياه تفرعون فرعونيان تاريخ تا مدت زمان کوتاهي بتوانند چهره خورشيدي را اندود کنند، اما بر اساس سنت الهي، حرکت تاريخ در راستاي جاءالحق و ذهق الباطل کان ذهوقا است و در اين راستا خورشيد خميني طومار استکبار مستکبرين عصر را درهم پيچيد و به يمن دم عيسايي او ملتي که ساليان سال تحت تبليغات زهرآگين غرب وشرق مغروق شده بود به طرفه العيني به امتي واحد تبديل شد و اين ناشدني بود الا بواسطه دم مسيحايي آن اسطوره زمين و زمان و آن امام عاشقان و رهرو طريق مصلحان.

طلوع اين خورشيد، انسان خسته معاصر را جاني تازه بخشيد و صعود آن سقوط ارزشهاي غربي و شرقي را به دنبال داشت کور سوهاي کم فروغ انديشه هاي بي ارزش جهان معاصر در برابر تابش انوار حکمت آن عزيز سفر کرده يک شروع به خاموشي نهاد و اين امر جهان استکبار را بر آن داشت تا با اقدامات مذبوحانه داخلي و خارجي سعي در خاموش کردن آفتاب ولايت بر جانهاي خسته انسانهاي بي نهايت کند پس بي رحمانه بر او تاختند و تاختند اما هر چه بيشتر تاختند کمترتوفيق يافتند.

امام خميني(ره) با نهادينه کردن سنتهاي الهي در بطن جوامع بشري بذر شجره طيبه اي را بر خاک افشاند که تا قرنها سايه سار انسان خسته از ستم و ظلم ظالمين و طاغوتيان مي باشد پس از غروب آن خورشيد عالم تاب عدالت و معنويت و راهبر مسيحا نفس حرم رحمانيت، ستاره اي ديگر از کهکشان ولايت درخشيد و محفل عاشقان و شيفتگان امام خميني (ره) را روشني بخشيد و طراوت بهشت را بر جانهاي شيفته ولايت و امامت ارزاني داشت.

شايد نتوان آفتاب را به محدوده تعريف در آورد ولي مي توان صداي پاي او را بر تن خسته زمين شنيد و لمس کرد که بر روح و جان ملتي دميد و آنان را آنچنان روشن کرد که نور آن چشم تمام دنياي کفر را کور کرد و ديگر ياراي ايستادگي در برابر خلف راستين اوحضرت آيت الله خامنه اي (مدظله العالي ) و پيروان او را ندارد و فرياد رساي اسلام خواهي در زمين و زمان طنين اندازاست وتا رهايي کامل بشرازظلمت فقر، جهل ،خرافات ، استثمار ، استکبارواستعماربا نورمکتب رهايي بخش اسلام در جاي جاي اين کره ي خاکي نهضت او پيروزمندانه به پيش خواهد رفت يادش گرامي و راهش پر رهرو باد.‏
    
دنياي اقتصاد:ضرورت شفافیت در سیاست‌های پولی

«ضرورت شفافیت در سیاست‌های پولی»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم دكتر پویا جبل عاملی است كه در آن مي‌خوانيد؛اينكه بانك مركزي تصميم به بازگرداندن نرخ سود سپرده‌ها به سطح نرخ‌هاي سال 89 را داشت (فارغ از مخالفت شوراي پول و اعتبار) حركتي ستودني است. اما غیر از این مساله، نکته اینجا است که تنها با برگرداندن نرخ سود سپرده‌ها نمي‌توان از زیر بار تصمیم اشتباهی که دو ماه پیش گرفته شد، شانه خالی کرد. تصمیمات نهاد پولی فارغ از رای ملت بر عهده متخصصان گذارده شده تا چنین اتفاقاتی رخ ندهد که یک تصمیم بعد از دو ماه تغییر کند. باید مانند تمام بانک‌های مرکزی دنیا که صورت جلسه‌های شورای سیاست‌گذاری پولی خود را تنها چند روز پس از جلسه منتشر مي‌کنند، صورت جلسات شورای پول و اعتبار هم به طور کامل منتشر شود تا معلوم شود دقیقا چه نهادها و چه کسانی موجب کاهش نرخ سود سپرده‌ها شده‌اند و انگیزه آنها دقیقا چه بوده است.

این گونه است که اجماع کارشناسان مي‌تواند به نهاد‌های غیرکارشناسی که به موجب قانون در شورای پول و اعتبار هستند، این مساله را نشان دهد که اصولا انگیزه آنها و دلایل شان اشتباه بوده است. هر چند امیدواریم که با نگاه به وقایع گذشته بازار در دو ماه گذشته، آن نهادها نیز از موضع خود کوتاه بیایند.

در واقع، شفاف‌سازی تصمیم‌گیری‌های نهاد پولی اصلی بدیهی در ادبیات اقتصادی امروز است که انتظار است کلمه به کلمه جلسات شورا مانند همه بانک‌های مرکزی جهان، در اختیار رسانه‌ها و کارشناسان قرار بگیرد و مطمئن باشید اولین منفعت این کار برای خود اعضای شورا است، زیرا تصحیح نظرات توسط کارشناسان موجب سیاست‌های بهینه پولی است که در نهایت سودش برای آن مقام مسوول و نهاد متبوعش خواهد بود.

اما در مورد کاهش نرخ سود سپرده‌ها فارغ از این تجربه عملی، لازم است این نکته باز یادآوری شود که وقتی در بازارهای موازی و بعضا غیرقانونی که دولت در آن هیچ نقشی ندارد، نرخ «وجوه وام دادنی» (Loanable Funds)، چندین برابر سود سپرده‌ها است، با چه منطقی این نرخ کاهش یافت. وقتی بازار علامتی مي‌دهد و سیاست‌گذار فارغ از آن اقدام به سیاست‌گذاری مي‌کند، نتیجه غیر از این نخواهد بود که چند صباحی بعد، از اقدام اولیه بازگردیم.

وقتی در بازار غیر رسمی، عرضه کننده «وجوه وام دادنی» با سودی زیر 20 درصد یک ریال هم قرض نمي‌دهد، کدام کارشناسی انتظار داشته است با سودهایی که اکنون در سیستم بانکی وجود دارد حساب‌های سپرده پر باقی بماند؟ و غیر از این نیست که در هر مقطعي از زمان، صاحبان وجوه قصد خروج سپرده‌های خود کنند. شاید یک کارشناس دقیقا نمي‌توانست پیش‌بینی کند کدام بازارها و متغیرها در صورت کاهش سود سپرده‌ها دستخوش تغییرات نامطبوعی مي‌شود، اما بی‌تردید این کارشناس مي‌توانست تضمین کند که چنین سیاستی از آن جا که مغایر با نشانه‌هایی است که بازار از خود بروز مي‌دهد، نمي‌تواند تصمیمی سودمند برای اقتصاد باشد.

با تمامی این موارد، باید سپاسگزار بانک مرکزی بود که خیلی زود قصد بازگشت از این اشتباه را كرد. این موضع بسیار جای تقدیر دارد که بسیار شده سیاستی اشتباه گذارده شده و بلافاصله آثار نامطبوع بروز یافته، لیک نهاد تصمیم‌گیرنده حاضر به پذیرش آن نشده است و بر راه ناصواب تاکید کرده است. باشد كه شوراي پول و اعتبار نيز در مخالفت خود تجديدنظر كند.

جهان صنعت:تصمیم بزرگ بانک مرکزی‌

«تصمیم بزرگ بانک مرکزی‌»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم نرگس حسین‌نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛ تصمیم شورای پول و اعتبار برای عدم تغییر بسته سیاستی 90 اگرچه برای بانکداران تصمیمی ناخوشایند بود و آخرین امیدهایشان به باد رفت اما شاید این امتحانی باشد برای کسانی که درپی احداث بانک‌های جدید هستند. چه آنکه رشد بی‌محابای نقدینگی طی سال‌های اخیر و رکود صنعت سرمایه‌داران را برآن داشته تا از بازار پول به سود برسند از همین رو است که طی کمتر از دو سال بیش از 100 تقاضا برای تاسیس بانک خصوصی به بانک مرکزی رسیده و با موافقت تعدادی از این درخواست‌ها به زودی تعداد بانک‌های خصوصی کشور به 50 می‌رسد.

 این تعداد بانک در شرایطی که اقتصاد ایران بیش از گذشته به نفت وابسته‌تر شده کار را برای بانکداران سخت‌تر می‌کند زیرا بانک مرکزی با صدور دستورالعمل‌هایی به دخالت در بازار اقدام کرده و منجر به بروز مشکلا‌تی برای بازار پول شده است.

کاهش نرخ سود عقود مشارکتی به معنای بسته شدن راه سوددهی بانک‌هاست و اگر این دخالت‌ها و فرمان‌های بانک مرکزی ادامه یابد، بانکداری در ایران با بحران مواجه می‌شود.
 بنابراین بانک مرکزی دو راه بیشتر درپیش رو ندارد؛ یا جلو صدور مجوزهای جدید را بگیرد یا به بانکداران اجازه مانور بیشتری بدهد در غیر این صورت باید شاهد بروز مشکلا‌ت بسیاری برای حوزه بازار پول و به‌خصوص فرار سرمایه‌ها از بانک‌ها و بروز حباب در سایر بخش‌های اقتصادی بود.


ارسال به دوستان
عوارض خطرناکی که نوشیدن آب یخ برای سلامت بدن دارد چرا انقراض «دایناسورها» باعث گسترش «انگور» شد؟! قهوه اسپرسو چیست؟ آئودی با انتشار تصویری از اسپورت‌بک جذاب Q6 E-Tron، تولید این خودرو برقی را تأیید کرد(+عکس) اگر خوب نمی‌خوابید عملکرد این غده را حتما چک کنید نقل‌قول‌هایی از «سِنِکا»؛ فیلسوفی که ظالم‌ترین امپراتور روم را تعلیم داد ناو هواپیمابر تا چه مدت می‌تواند بدون سوختگیری روی آب بماند؟(+عکس) سقف قراردادها در لیگ برتر شکسته شد؛ قراردادهای میلیاردی و دلاری در سایه نظارت فدراسیون! آیا گلکسی واچ جدید سامسونگ قند خون را اندازه‌گیری می‌کند؟ افشاگری رنجبران مقام سابق صداوسیما: صداوسیما ۳ سال است که در خدمت جلیلی و فامیل‌هایش است یک کار مهم در روز انتخابات: پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ تان را با خود سر صندوق ببرید بازیکنان پرسپولیس همچنان چشم انتظار؛ وعده‌های مالی باشگاه عملی می‌شود؟ اعلام شعب ثابت اخذرای مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران در عراق هورمون عشق و درمان افسردگی پس از زایمان فوت یک نیروی فنی حین تعمیر موتور هواپیما در فرودگاه کنارک