بررسی های انجام شده در مورد اشتغال زنان در جوامع شهری و روستایی نشان می دهد که در جوامع یاد شده،عمدتاً زنان نسبت به مردان در فعالیت های اقتصادی حضور کمتری دارند.
میزان اشتغال زنان در جوامع مختلف و در فرهنگ های خاص متفاوت است. قسمت زیادی از نیرو و فعالیت زنان در اقتصاد غیر پولی چون تعلیم و تربیت فرزندان، بچه دار شدن، وظایف سنگین خانه داری، همسرداری و ... نمود می یابد و بخش خیلی کم آن در اقتصاد پولی متجلی می شود.
از طرفی انگیزه اشتغال نیز مهم و در میان زنان مختلف است.چنین به نظر می رسد که انگیزه اشتغال در میان زنان، اعم از انگیزه های مادی و غیر مادی است.در شهرهای بزرگ انگیزه های مادی مثلا برخورداری از رفاه بیشتر، دسترسی به امکانات و تسهیلات بهتر انگیزه های عمده ای برای اشتغال را ایجاد می نمایند.
به طور کلی اثرات مثبت و منفی اشتغال زنان در سطوح مختلف و نوع شغل مورد نظر در جوامع شهری و روستایی متفاوت است. در جوامع شهری اشتغال خارج از خانه بانوان در چهار سطح آموزش، خدمات ، اقتصاد و صنعت می توان مورد بررسی قرار داد. در سطح آموزشی به عنوان معلم و استاد، در مدارس و دانشگاه ها و موسسات آموزشی.
در سطح خدمات اعم از خدمات اداری -دولتی و غیر دولتی ، بهداشتی و درمانی ، رسانه ، در سطح اقتصادی در بازار و بنگاه های اقتصادی و فروشگاه ها و در صنعت در کارخانجات و کارگاه ها و در سطح مهندسی و ... می توان مشاهده نمود.
با توجه به اینکه هر شغلی در جایگاهی خاص قرار دارد و دارای مزایا و معایب و به اصطلاح اثرات مثبت و منفی باید این شغل ها تک تک مورد بررسی قرار گیرد. با اینحال در جامعه ما فرهنگ پشت میز نشینی به زنان هم سرایت کرده است و ما اکثر زنان شاغل را در ادارات، بانک ها ... می یابیم.
ساعات کار زنان کارمند در ادارات برابر ساعات کار مردان است. با توجه به وظایف سنگین زنان در خانه، زنان شاغل علاوه بر کار بیرون از منزل با بار سنگین وظایف خانه روبه رو هستند که خستگی مضاعف را دربر دارد بخصوص زنان وقتی متاهل هستند مشکلات زیادتر است.
با این حال نمی توان اثرات مثبت اشتغال زنان را نادیده گرفت که در این نوشتار فهرست وار به طور اجمالی بیان خواهیم کرد:
از لحاظ اقتصادی: به عقیده بعضی زنان، کسب استقلال مالی که بهبود وضعیت اقتصادی خانواده را درپی دارد ، پاسخی است به نیاز روزافزون خانواده و بیشترین انگیزه زنان در این عامل را در بر می گیرد.در بسیاری از موارد عدم اتکای مالی به شوهر و به خانواده عامل گرایش زنان به کار بیرون از منزل است.
اشتغال خارج خانه بانوان چون همراه با حذف هزینه های زندگی است، زنان صرفه جو بار آمده و از خرج های زائد می کاهند. شاغل بودن زنان علاوه بر اینکه بر درآمد خانواده اثر می گذارد بلکه نسبت مهمی از درآمد ملی را هم تامین می کند . کمک خرج بودن زنان و کمک به تامین معاش خانه باعث می شود زنان با افزایش سرمایه گذاری و کاهش مصرف و فرهنگ صرفه جویی و قناعت را به خوبی بیاموزند. در ضمن زنان به دلیل روحیه عاطفی شان درآمد خود را اغلب صرف بهبود وضع خانه و خانواده هایشان خواهند کرد.
از بعد شخصیتی و فردی: زنی که بیرون از خانه مشغول فعالیت است، روحیه اعتماد به نفس و پشتکار قوی دارد و واقعیت ها را به عینه می بیند.استعدادهای نهفته اش شکوفا می شود از قوه به فعل تبدیل می شود، شخصیت اش رشد می یابد، رغبت و علاقه اش پیرامون مسایل جامعه زیاد می شود و ژرف اندیش بار می آید.
از لحاظ تربیتی و خانوادگی: زن شاغل چون مشکلات جامعه اش را می بیند، همسرش را متقابلا درک می کند و روحیه تعاون و همکاری در این قبیل خانواده ها که زنان شاغل هستند قوت می یابد.
تقسیم کار در این خانواده ها زیاد به چشم می خورد. حس مسوولیت پذیری در فرزندان و اعضای خانواده تقویت می شود چون ساعاتی از روز را در بیرون خانه مشغول کار و فعالیت بوده از کمیت وقت هایش به طور کیفی استفاده می کنند. زن شاغل از آزادی عمل فکر و اندیشه برخوردار است این روحیه را در فرزندانش تقویت می کند.
معمولا زنان شاغل در امر تربیت فرزندان موفق ترند چرا که فرزندان را بیشتر تحصیل کرده بار می آورند و فرزندانشان را بیشتر درک می کنند.
در سطح جامعه از لحاظ سیاسی: زنان شاغل معمولا قدرت رهبری و هدایت خوبی در جامعه دارند. در تصمیم گیری های جامعه مشارکت دارند و شعور سیاسی آنها بالا می رود. یاد می گیرند که خود و خانواده شان را چگونه اداره کنند و موثر واقع شوند. در تبادل اندیشه ها شرکت دارند. به آینده جامعه حساس هستند. در جامعه حق و حقوق خودشان را بهتر می شناسند. مقررات و قوانین اجتماعی را به خوبی می آموزند . این زنان ، در بسیاری از موارد خود مهیای پذیرش مسوولیت های سنگین اجتماعی در سطوحی مانند مدیرکل ، شهردار ، نمانیده مجلس ، عضو شورای شهر ، وزیر و نظایر آن هستند.
از لحاظ فرهنگی و اجتماعی: زنان شاغل معمولا نسبت به زنان خانه دار قدرت بالایی در تجزیه و تحلیل مسایل اجتماعی دارند.زنان شاغل خود را دارای پایگاه اجتماعی در خور شان خودشان می دانند و حق و حقوقی را برای خودشان تعریف می کنند . زنان شاغل اعتبار اجتماعی بیشتری نسبت به زنان خانه دار دارند که این اعتبار اجتماعی یک نوع پرستیژ اجتماعی را در آنان ایجاد می کند.
کار زن در خارج خانه به تسهیل در امر ازدواج منجر می شود و موقعیت های گزینش همسر را متنوع تر می کند.
زنان شاغل بیشتر منطقی هستند و مقررات به راحتی قبول می نمایند. همچنینحس مفید بودن در آنان قوت می یابد و خود را عضوی مفید می یابند. سطح مهارت ها و دانش اجتماعی بیشتر می شود. از لحاظ فرهنگی چون یک زن می تواند نقش یک مربی خوب را ایفا کند و با افزایش معلومات و دانش خود می توان در اعتلای فرهنگ عمومی مفید باشند.
یکی از مهم ترین مزایای اشتغال بانوان ، کنترل باروری است. مادران شاغل با توجه به تقسیم اوقات روزانه بین کار منزل و خارج آن فرصت کمتری نسبت به بانوان خانه دار برای بچه داری پیدا خواهند کرد.
تامین آینده فرزندان با فقدان مرد، بالا رفتن قدرت حل مشکلات خانوادگی و اجتماعی ، سلامت روانی و امیدوار بیشتر به آینده از دیگر مزایای اشتغال زنان است که البته همه این ها ، بستگی تام به شرایط محیطی کار دارد چه آن که شأن زن و ظرافت های ذاتی او ، اقتضائات خاص خود را دارد.
* پژوهشگر زنان
الان حدود یک و نیم ساله که در یک شرکت که مال یکی از دوستان هست ، مشغول شده ، باور بفرمایید در این مدت ، هم حال خودش بهتر شده ، هم کمتر نق می زند و غر می زند و هم بیشتر مرا درک می کند.(قبلا فکر می کرد پول علف خرسه!!).در کل در این مدت دلبستگیش به خانواده بیشتر شده و خداییش کمک خرج من هم شده به طوری که با حقوق یکیمون اجاره خونه و قبض آب و برق و... تامین میشه و با حقوق یکیمون هم زندگی متعارفی رو می گذرونیم خدا رو شکر می کنیم.در پایان از خانم محمدی به خاطر این مقاله که بنده نمود عینی آن را در زندگی خود دیده ام تشکر می کنم.
از طرف یک زن شاغل
باور کنید وقتی می بینم اکثر هم سن و سالان و همتیان من مشغول به کارند و من در چهار دیواری خانه محبوسم ، اعصابم به هم می ریزد . دارم افسرده می شوم. مگر من می خواهم گناه و معصیت کنم؟ فقط می خواهم کار کنم و البته حواسم به کارهای خانه هم هست اما همسرم خیلی سنتی فکر می کند برغم این که خودش تحصیل کرده است. واقعا نمی دانم چه کنم؟ از یک طرف همسرم را دوست دارم و از طرف دیگر نمی توانم این وضع را تحمل کنم.
اما تمام کارهای خونه و نگهداری بچه هم با منه و شوهرم هیچ کمکی نمی کنه حتی من با توجه به تخصصم توی کارها شرکتش هم کمکش می کنم
اما تا تقی به توقی می خوره می گه نمیزارم بری سرکار
با اینکه من قبل از ازدواجم شاغل رسمی اداره بودم
واقعا مردها بعضیهاشون خیلی رو دارند
1 -شما مرد بودن را در مذکر بودن می دانید ولی من مرد بودن را در بزرگ منشی و حریت معنا می کنم.
2 - شما مرد بودن را به نعره زدن و نفس کش طلبیدن معنا می کنید ، اما من معتقدم مرد بودن یعنی تعقل و مدارا و گذشت و انسانیت.
3 - شما مرد را زندانبان زن می دانید ، من مرد را همراه ، شریک و یار و یاور زن می دانم.
البته باز هم هست ولی فعلا این سه تا برای شما بسه!!