۱۴ مهر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۴ مهر ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۶۷۱۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۳ - ۰۶-۰۹-۱۳۸۹
کد ۱۴۶۷۱۱
انتشار: ۰۹:۲۳ - ۰۶-۰۹-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي آيد.

جام جم: بسيجي بمانيم

«بسيجي بمانيم» عنوان سرمقاله روزنامه‌ جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي‌خوانيد؛تشكيل بسيج در نظام جمهوري اسلامي ايران يقينا از بركات و الطاف جليه خداوند تعالي بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد.»

اين نخستين جمله آخرين پيام امام روح‌الله خميني (ره) در سال 67 است كه در آستانه سالگرد بسيج صادر شد. پيامي كه خود آغازي شد براي تشكيل بسيج دانشجو و بسيج طلاب.

شجره طيبه بسيج يك روز پس از پيام امام در چهارم آذر سال 58 و در حالي كه كمتر از يك سال از پيروزي انقلاب اسلامي سپري شده بود، غرس شد. تامل در اين پيام امام راحل، بوضوح ما را به اين واقعيت رهنمون مي‌سازد كه «مقابله با آمريكا» به عنوان اصلي‌ترين و مجهزترين دشمن، مهم‌ترين فلسفه تشكيل بسيج است؛ فلسفه‌اي كه در آخرين پيام امام، اين‌گونه تكرار شده است: «چه در جنگ و چه در صلح بزرگ‌ترين ساده‌انديشي اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصا آمريكا و شوروي از ما و اسلام عزيز دست برداشته‌اند.» امام سپس با اين جمله و براي هميشه ما را متوجه وظيفه‌اي سنگين مي‌كنند: «لحظه‌اي نبايد از كيد دشمن غافل بمانيم.»

نگاه تيزبين روح خدا در آخرين پيام خود، بسيجيان را به آينده‌اي پرچالش متوجه مي‌سازد و راهكار تفوق بر چالش‌ها را نيز مشخص مي‌كند. امام مي‌فرمايند: «بايد براي شكستن امواج توفان‌ها و فتنه‌ها و جلوگيري از سيل آفت‌ها به سلاح پولادين صبر و ايمان مسلح شويم.» خلف صالح حضرت روح‌الله نيز در سي‌ويكمين سالگرد اين نهاد مقدس به بسيجيان فرمودند: «خود را براي درگيري‌ها و چالش‌هاي آينده آماده كنيد.» نكته بسيار مهم در سخنان بزرگ بسيجي عصر ما، اين بود كه: «بايد سعي كنيد بسيجي بمانيد چرا كه ايستادگي در اين راه مهم است.» هميشه «ماندن» از «شدن» مهم‌تر و دشوارتر بوده است. بسيار بوده‌اند كه انقلابي شده‌اند اما انقلابي نمانده‌اند و بسيار اتفاق افتاده است كه ملتي پيروز شده اما پيروز نمانده است. زيرا براي شدن، ممكن است برخورداري لحظه‌اي از روحيه يا توان هم كافي باشد، ولي براي ماندن آن روحيه و توان بايد بر موانع بسيار كه هر لحظه فرد يا ملتي را به چالش مي‌كشد، پيروز شد و آن روحيه يا توان بايد در وجود فرد و ملت نهادينه شود.

براي بسيجي شدن، لحظه‌اي درنگ، هوشياري و تصميم كفايت مي‌كند، اما براي بسيجي ماندن بايد مستمرا از جاه‌طلبي، حسادت، دنياطلبي، هواپرستي و... پرهيز كرد و اين نيازمند بصيرت، اخلاص و حفظ روحيه بسيجي است؛ نكاتي كه ناكامي در آنها، بزرگاني را از پاي انداخته است. بار ديگر به مكتب امام برگرديم كه بسيجيان را «پيشگامان رهايي» خواند و بر دست يكايك آنها بوسه زد. امامي كه فرمود: «اگر بر كشوري نداي دلنشين تفكر بسيجي طنين اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الا هر لحظه بايد منتظر حادثه باشيم.»اگر حمله و كنايه و نيش‌هاي زهرآلود دشمنان خارجي و ايادي داخلي‌شان عليه بسيج و بسيجيان بي‌وقفه ادامه داشته است، به همان دليل است كه امام فرمود: «حضور شما در صحنه موجب مي‌شود كه ريشه ضدانقلاب در تمامي ابعاد از بيخ و بن قطع گردد.» و اگر اين حملات و كنايه‌ها اثربخش نبوده و بسيجيان همچنان بسيجي مانده‌اند، از آن روست كه امام را در كنار خود مي‌بينند.
همو كه فرمود: «در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجي‌ام.» و اين افتخار را براي هميشه به بسيجيان اعطا فرمود كه: «از خدا مي‌خواهم با بسيجيانم محشور گرداند.» بسيجي بمانيم تا با امام باشيم و امام با ما.
 
مردم سالاري:مانده ام حيران دراين دادوستد!

«مانده ام حيران دراين دادوستد!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛

1-اعتماد سرمايه اجتماعي است و محصول يا معلول تفاهم است و گسترش اعتماد به رابطه حسنه مي انجامد که عاليترين تجلي زندگي اجتماعي است. به عبارت بهتر مي توان گفت اعتماد به عنوان سرمايه اجتماعي و رابطه حسنه به عنوان عاليترين تجلي زندگي اجتماعي معلول يا محصول تفاهم اند و تفاهم اجتماعي يعني نگرش مشترک و جهت گيري يکسان نسبت به پديده هايي که در ظرف جامعه اتفاق مي افتند. بنابراين واقعيت هاي ذهني و واقعيت هاي ماورا» الطبيعه در دايره تفاهم اجتماعي قرار نمي گيرند.

2-موضوع هدفمند کردن وحذف تدريجي يارانه ها از جمله پديده هايي است که نه اکنون بلکه از گذشته هاي دور به ويژه بعد از پايان جنگ تحميلي مورد توجه دولت ها و نهادهاي سياستگذاري و قانونگذاري بوده و همه معتقد بوده اند که بايد انجام شود تا راه توسعه کشور هموار شود و اگر مناقشه و بحثي پيرامون آن شده يا مي شود، برسر روش ها است و همه با اصل آن نه تنها مشکلي ندارند که قبول دارند و حمايت کرده و مي کنند.

3-از ابتداي سال و وفق قانون بودجه سال 89 قرار بر اجراي آن است واساسنامه آن هم تهيه و تصويب و ابلا غ شده و بودجه آن هم معلوم است و همه هم نگران تاخير در اجراي آن هستند، يکي از خبرگزاري هاي حامي دولت هم ديروز جمعه 5 آذر از قول يک مقام مسوول خبرداد که در طول همين هفته طرح هدفمند کردن يارانه ها آغاز مي شود.

4-سوال اساسي اين است که مگر قرار نيست با اجراي اين طرح روش زندگي مردم عوض شود، رفتار اقتصادي و مصرفي مردم تغيير پيدا کند؟مگر نبايد مردم را براي اين تغيير آمده کرد؟ اگر جواب مثبت است که قطعا چنين است، پس چرا مردم را نسبت به عوارض، عواقب و چگونگي اجرا در بي خبري مطلق آن هم درعصر اطلا عات قرار داده ايم؟

فلسفه اجتماعي مديريت برچند گذاره مسلم استواراست:
اول اين که به مردم بگوئيم براي چه نيازي سازمان هدفمند کردن يارانه ها به وجود آمده است؟ دوم به مردم بگوئيم چگونه و با چه روش هايي اين نياز برآورده خواهد شد؟ سوم اطلا عات اقناعي براي تغيير رفتار دراختيار مردم بگذاريم، با ميزگردها; ارائه نمونه ها در ساير جوامع و با دادن اطلا عات به نخبگان  اجتماعي و کانون هاي افکار عمومي  و بسيج رسانه ها و پاسخ مستدل به نقدها و ارائه  گزارش  کارشناسي به جامعه، جامعه را به اقناع برسانيم که ظرافت هاي عبور از اين مرحله را ديده ايم و بالا خره گذاره  چهارم همبسته کردن نظرات، ديدگاه ها و روش هاي مجريان  با نظرات  و ديدگاه هاي مردم.

مي گويند  قرار است دوشنبه همين هفته رئيس جمهور  اطلا عات موثقي در مورد هدفمند کردن يارانه ها را با خبرنگاران در ميان بگذارد. چرا دوشنبه؟چرا  رئيس جمهور ؟ چرا با خبرنگاران فقط؟ چرا کارشناسان طرح با کارشناسان اقتصادي و اجتماعي در ميزگردهاي اقناعي و نشست هاي تخصصي به اين بحث مهم نمي پردازند؟

اجراي طرح هدفمندکردن يارانه ها به تفاهم اجتماعي نياز دارد و تفاهم  اجتماعي با روابط افقي شکل مي گيرد  و روابط عمودي يا سلسله  مراتبي که براي اشکال روابط ميان  شخصي اقتدار به گونه اي مفهوم بندي مي شود که «از بالا » يعني ماورا»الطبيعه  نشات مي گيرد، در تفاهم اجتماعي  جواب  نمي دهد.

رئيس جمهور  بارها  در چند  مصاحبه، علت اعلا م نکردن زمان و چگونگي اجراي طرح را، نگراني از سو»استفاده عده اي دانسته اند وايجاد خطر مثلا  در ذخيره  بنزين براي مردم عنوان کرده اند، اگر چنين  باشد،   تنها راه اطلا ع رساني  و آگاه سازي است. در کتب افکار عمومي عمده ترين علل شايعه  را چنين  بر مي شمرند.

1- تفاوت بين ميزان  عرضه و تفاضاي اطلا عات
2- نگراني و اضطراب  افکار عمومي
3- وجود ابهام و شک، هر چه ابهام بيشتر باشد زايش  شايعه بيشتر  است بنابراين راه حل جلوگيري  از شايعات، تعادل  اطلا ع رساني يا عرضه  اطلا عات  متناسب  با تقاضا است،  و پايان دادن به نگراني ها  واضطراب ها با اطلا ع رساني گسترده (نه تبليغات) و پاسخ گويي   به ابهام ها و شک ها با اطلا ع  رساني صحيح  و شفاف  ميسر است. بالا خره  توجه به اين نکته که اطلا ع رساني به معناي توزيع  اطلا عات نيست،  بلکه به معناي  تبيين اطلا عات است يعني به طور واضح  بگوئيم  اين اطلا ع  را مي رسانيم  تا جامعه کدام رفتار را بر گزيند و اگر ناکافي است آن را گسترش  دهيم و اگر اين اطلا ع  براي آن رفتار  جامعه را قانع نمي کند، ماهيت  اطلا ع را تغيير دهيم.

اين واقعيات  مسلم و بي اطلا عي مطلق جامعه حقير را به ابهامي  کشانده است که بگويم:مانده ام حيران از اين دادو ستد؟
 
كيهان:يك بار ديگر نگاه كنيد

«يك بار ديگر نگاه كنيد»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛مراجعه مكرر رهبر معظم انقلاب اسلامي به فتنه 88 و بازخواني ابعاد مختلف آن در هفته ها و ماه هاي گذشته نشان مي دهد ولو اين فتنه مرده باشد فرايند درس آموختن از آن پايان نيافته است. از مرده ها هم درس هايي مي توان آموخت. اين درس آموختن بويژه از آن رو ضرورت دارد كه دست هاي توطئه گر و فتنه افروز هنوز از كار نايستاده اند و وقتي آزمون هاي بعدي از راه برسد كساني سربلند خواهند بود كه درس خود از حوادث پيشين را خوب آموخته باشند. فتنه 88 بدون شك لااقل محصول يك برنامه ريزي 20 ساله بوده است.

بسياري كينه ها كه ظرف سال هاي طولاني شكل گرفته بود، انبوهي از نقشه ها كه سرفرصت و طي ساليان انديشيده شده بود و حجم عظيمي از امكانات و شبكه ها كه در زماني دراز ساخته شده بود تحت يك سناريوي واحد گردآمدند و فتنه 88 را ساختند. پديده اي با اين درجه از پيچيدگي قطعا نمي توانست يك شبه و در اثر مثلا يك شوك انتخاباتي بوجود آمده باشد. انتخابات فقط به عنوان يك «فرصت» عمل كرد و مجالي فراهم آورد تا پروژه هايي كه در وضعيت عادي هرگز نمي توانست عملي شود، به يكباره و مسلسل وار به صحنه سياسي و اجتماعي ايران تزريق شود.

از پيش از انتخابات البته علائمي وجود داشت كه اين بار قضيه از ديد بعضي ها فرق مي كند و مي آيند كه كاري غير از «مبارزه انتخاباتي» بكنند، اما متاسفانه تعداد كساني كه هوشياري كافي براي درك ابعاد نقشه مهيب دشمن و طراحي مقابله با آن را داشته باشند، فراوان نبود. برخي علائم واقعا هشدار دهنده بود اما جز از جانب برخي چشم هاي تيزبين كه مسلما رهبر بصير انقلاب در صدر آن قرار داشت، به درستي ديده نشد.

يك نمونه اين بود كه غربي ها گفت وگوهايي مهم با ايران را كه اميد به دستيابي به راه حل در آن از هر زمان ديگري در طول تاريخ مذاكرات هسته اي ايران و 1+5 بيشتر بود تقريبا به يكباره و بي هيچ دليل روشني ترك كردند. وقتي به اين نكته توجه كنيم كه طرف غربي به دليل حاد شدن مشكلات منطقه اي اش، تا چه حد در آن مقطع به توافق با ايران و جلب همكاري آن محتاج بود، مسئله عجيب تر مي شود. چرا بايد مذاكراتي كه به نتيجه رسيدن آن حتي مي توانست سرنوشت جمهوري خواهان در انتخابات رياست جمهوري آمريكا را دگرگون كند به يك باره متوقف شود؟ لابد آمريكايي ها به اين نتيجه رسيده بودند كه چيزي هست كه ارزش آن خيلي بيشتر از اين حرف هاست و تداوم مذاكرات با ايران مي تواند به آن لطمه بزند. مذاكرات ژنو1، قرباني طراحي شد كه آمريكايي ها براي ايام انتخابات ايران كرده بودند.

سيا، همانطور كه برخي از تحليلگران مرتبط با آن بعدها گفتند به اين نتيجه رسيده بود كه احمدي نژاد انتخابات را خواهد برد اما به دليل به فرجام رسيدن برخي طراحي هاي مشترك با كساني در داخل ايران كه مي گفتند انتخابات 88 بازي مرگ و زندگي است، احساس مي كرد فرصتي منحصر بفرد در اختيار دارد تا «ضربه اي خرد كننده» به نظام اسلامي در ايران بزند.

حداقل نتيجه اي كه تحليلگران سيا از اين ضربه انتظار داشتند اين بود كه موضع ايران در هرگونه رويارويي آينده با غرب را چنين ضعيف كند كه ايران چاره اي جز امتياز دادن و تعديل اهداف خود نداشته باشد. اگر اين فرصت نبايد از دست مي رفت. هم بازيگران آماده بودند و هم نقشه ها مهيا.

به همين دليل بود كه سيا به تيم امنيت ملي بوش پيشنهاد داد كه مذاكرات با ايران بايد متوقف شود چرا كه تصور مي كرد تداوم يك فرايند مذاكراتي با ايران مي تواند به «اتفاقي كه درون ايران در حال وقوع است» صدمه بزند. ماه ها بعد بود كه يكي از متهمان فتنه 88 اعتراف كرد: «به اوباما پيغام داده بوديم كه هرگونه تعامل با ايران را تا بعد از انتخابات به تاخير بيندازد.»

راقم اين سطور در آن ايام، سخت درگير مطالعه تحليل هايي بود كه منابع غربي از حوادث داخلي ايران منتشر مي كردند. گرچه هنوز مجال حتي يك مرور كلي بر يافته هاي آن تفحصات دست نداده ولي اين مقدار را اجمالا مي توان گفت كه هر چه به تحليل هاي منابع متصل با دولت هاي اروپايي و آمريكا بيشتر دقت مي كرديم، اين موضوع عيان تر مي شد كه آنها چيزي را در ايران انتظار مي كشند كه از پيش نسبت به ابعاد آن آگاه هستند.

همين دليل بود كه مي دانستند چه چيزي داخل پروژه است و چه چيزي خارج از پروژه و لذا در بزرگ نمايي يا كوچك نمايي حوادث اشتباه نمي كردند. خيلي اتفاق ها در آن ايام رخ داد كه به اصطلاح «ارزش خبري» داشت ولي فقط بعضي از آنها به سوژه ماشين توليد انبوه خبر و تحليل در منابع غربي تبديل شد و برخي ديگر چنان ناديده گرفته شد كه گويي هرگز وجود نداشته است.

همين كه غربي ها در رسانه، در ديپلماسي و در عمليات اطلاعاتي مي دانستند كه «نقشه راه» چيست، نشان مي دهد از قبل براي آن تداركي ويژه داشته اند. اينجا فرصتي براي شكافتن اين بحث و مستند كردن آن نيست، ولي اين جمله معروف در ادبيات استراتژيست هاي آمريكايي را به ياد داشته باشيد كه مي گويند: «بهترين راه براي اينكه پيش بيني هايتان درست از آب در بيايد اين است كه دست به كار شويد و خودتان آينده را بسازيد.»

حادثه هشدار دهنده دوم درون ايران رخ داد. كل جريان اصلاح طلب درون ايران روي كانديدايي سرمايه گذاري كرده بود كه خود او به اينكه بتواند در انتخابات 88 حتي به يك «باخت آبرومندانه» برسد هم ذره اي باور نداشت چه رسد به اينكه توان پيروزي بر حريف را در خود ببيند. اين كانديداي لرزان -كه همين حالا هم سردمدار پروژه انتقاد دروني از كساني چون موسوي است- در حالي كه بدنه اجتماعي جريان اصلاحات حضورش را قطعي مي پنداشت، ناگهان از صحنه غيب شد.

همان روزها برخي تحليلگران باريك انديش مي گفتند كه كسي چون او نمي تواند كانديداي اصلي دست هاي پنهاني باشد كه براي ماه ها و هفته هاي بعد از انتخابات خواب ها ديده اند چرا كه به لحاظ شخصيتي ضعيف تر از آن است كه قادر به ايفاي نقش بازيگر اول در پروژه «كودتاي انتخاباتي» باشد.

در واقع غربي ها نمي خواستند پروژه اي را كه به خاطر آن موفق ترين مذاكرات در تاريخ گفت وگوهاي خود با ايران را تعطيل كرده بودند، دست كسي بدهند كه مي دانستند با همان تشر اول جا مي زند. در عوض وقتي اين كانديداي ناكام از صحنه خارج شد كسي جاي او را گرفت كه تمام ويژگي هاي لازم براي تبديل كردن انتخابات به كودتا را داشت.

پيرمردي عنود و بريده از جامعه و واقعيت، كه به لجبازي با ديگران و با خويشتن و غوطه ور شدن در توهمات شهره بود. سوال اين است: چه كسي آن كانديداي دلچسب را كنار زد و گزينه اي را به جاي آن نشاند كه برخي عاقل ترها در جبهه اصلاحات مي گفتند چون بهمني از مصيبت كل جبهه اصلاحات را زير بار تحمل ناپذير اشتباهات خود دفن خواهد كرد؟ اين پرسشي است كه يافتن يك پاسخ اطلاعاتي درست براي آن اكنون در مراحل آخر قرار دارد بويژه كه مي بينيم مشاوران اين فرد يكي يكي به ارتباط با اين سرويس و آن سفارتخانه خارجي اعتراف مي كنند.

اينها فقط دو نمونه است. دو نمونه از حوادثي كه نشان مي دهد ماه ها قبل از انتخابات هم پيدا بود كه توطئه اي عميق و پيچيده براي به هم ريختن كل سپهر سياست و جامعه در ايران وجود داشت.

پرسشي كه رهبر معظم انقلاب اسلامي بارها ذيل بحث از بصيرت مطرح كرده اند اين است كه چرا كساني اين شواهد روشن را كه بعدها به ده ها و صدها مورد افزايش يافت، نديدند و در مواردي هنوز هم نمي بينند. چگونه كساني نمي بينند كه طرف خارجي براي جايگزين كردن فتنه پيشين با فتنه هاي جديد دنبال «داوطلب انتحاري» درون جامعه سياسي ايران مي گردد؟ چگونه درنمي يابند كه اگر زماني فرمان آشوب جزء اصلي فتنه بود اكنون فرمان آشتي و مصالحه و برادري به هسته مركزي آن تبديل شده است؟ چگونه كساني همچنان در فهم اين نكته ساده در مانده اند كه هدف حوادث سال 88 كليت نظام بود نه دولت اما طراحان فتنه به اين نتيجه رسيده بودند كه جز با عبور از سد دولت اصولگرا نمي توانند به سمت هدف هاي بزرگ تر خود حركت كنند و هنوز هم همين استراتژي را تعقيب مي كنند؟

اينها پرسش هايي است كه رهبر انقلاب پاسخ آنها را در دو كلمه يعني داشتن «معرفت بسيجي» خلاصه كرده اند. فقط وقتي هوا و هوسي، و تعلق و مكنتي كه بر نوع نگاه شما به حوادث اثر بگذارد نداشته باشيد حقيقت چنان كه هست خويش را به شما عرضه خواهد كرد وگرنه آنچه شما مي بينيد در واقع خواسته و منافع خودتان است نه حقيقتي كه به واقع وجود دارد.

تهران امروز:اهميت يك ميثاق

«اهميت يك ميثاق»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم سيدجواد سيدپور است كه در آن مي‌خوانيد؛ميثاق بي‌نظير 110 هزار بسيجي به‌نمايندگي از ميليون‌ها نفر ديگر با ولي امر مسلمين جهان در عيد خجسته غدير رخداد فرخنده‌اي بود كه نشان‌دهنده همبستگي و همدلي آحاد جامعه ايراني با مقام عظماي ولايت است.

اين واقعه نشاني از همدلي و هم‌آوايي و نمونه‌اي از وحدت امت در زير چتر امامت است و اين است رمز موفقيت تفكر ناب اسلام شيعي كه با رهبري امام خميني(ره) آغاز و با هدايت‌هاي داهيانه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي ادامه يافته و تا بدين پايه از رشد و بالندگي دست يافته است.

بسيج شاهكار «نهادسازي» حضرت روح‌الله(ره) در سخت‌ترين دقايق تاريخ معاصر است تا بتوان با تكيه بر آن از پس گردنه‌هاي طاقت‌فرسايي كه گاه ملتي را در محاق مي‌افكند، برآمد و اينچنين نيز شد.

درست به همين دليل است كه بسيج نه يك فرد است و نه يك جريان، بسيج فراتر از افراد و جريان‌هاست، بسيج تجلي صيرورت يك ملت و حركت آنها براي تغيير وضعيت يك تاريخ است.

به همين جهت هر كسي كه در اين وادي، وجود خود را به اين قافله ايثار و شهادت براي سربلندي يك كشور سپرده همواره بر بسيجي بودن خود افتخار كرده و از زخم زبان‌ها و كينه‌توزي‌هاي تنگ‌نظرانه برخي اشخاص نيز ابايي نداشته است. چرا كه هر كس براي «خالق» خدمت «خلق» مي‌كند، باكي از ناپاكي زبان‌ها و نگاه‌ها ندارد و معامله خويش را با خدا قطعي و حتمي مي‌داند.

اكنون و در اين مقطع از تاريخ كسي نمي‌تواند محاسبه كند اگر بسيج به عنوان نهادي مردمي و برخاسته از متن مردم نبود چه اتفاقي در دوران معاصر مي‌افتاد و جريان تاريخ به كدام سمت مي‌رفت؟ اگر قرار باشد بسيج را از بسياري از رخدادهاي تاريخ معاصر حذف كنيم كدام نهاد مي‌تواند جاي آن‌را بگيرد؟

آيا واقعا چنين چيزي شدني و قابل تصور است؟ به جرات مي‌توان گفت هيچ نهادي نمي‌تواند جاي بسيج را بگيرد، چه گذشته، چه حال و چه حتي آينده.

اگر نبودند فرزندان پاك‌آيين و جان بركف و بي‌ادعاي اين ملت كه به فرمان امام خميني(ره) بسيج را تشكيل دادند و دسته دسته به جبهه‌ها رفتند و از كيان و آيين اين ملت با نثار جان خويش دفاع كردند، اكنون تاريخ ايران و عزت و عظمت كشور چه سرنوشتي را انتظار مي‌كشيد؟

اگر نبودند همين جماعت ناآويخته از قلاب‌هاي قدرت شرق و غرب اكنون ايران‌زمين عرصه ترك‌تازي‌هاي كساني بود كه رو به واشنگتن داشتند يا به جانب لندن و مسكو چشم مي‌دوختند.

به همين سبب است كه بسيج تجلي اراده يك ملت براي تغيير معادله‌هاي تحميلي بر تاريخ تفكر نيز محسوب مي‌شود. چرا كه اگر ايراني به لحاظ فكري مستقل نمي‌شد و قدرت را در درون خود نمي‌يافت هرگز از هيچ جهت ديگر هم نمي‌توانست به استقلال دست يابد. بسيج ساختاري منحصر به فرد است كه نه نمونه دارد و نه مي‌توان بدلي از آن ساخت چرا كه ريشه در فلسفه شيعه و رابطه عميق امت و امامت دارد.

به همين جهت وقتي 110 هزار بسيجي در خجسته عيد ولايت، با ولي امر مسلمين تجديد ميثاق مي‌كنند بايد به نشانه‌شناسي فلسفه سياسي شيعه رجوع كرد و از دل حوادث مهم تاريخ آن را بازخواني كرد و اهميت آن را به درستي درك كرد.

وجود چنين رابطه‌اي است كه توانسته توان گفتمان انقلاب اسلامي را بيشتر از مرزهاي جغرافيايي خود بكشاند و اميدي باشد براي ملت‌هاي مظلوم و نواميد كه بتوانند راه تازه‌اي براي سعادت بيابند؛ راهي كه از غدير تاريخ تا ميثاق امروز امتداد دارد.

رسالت:بسيج؛ اخلاص و بصيرت

«بسيج؛ اخلاص و بصيرت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه درآن مي‌خوانيد؛پنج شنبه گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامي در اجتماع 110 هزار نفري بسيجيان اخلاص و بصيرت را اركان اساسي بسيج دانستند و‎ ‎فرمودند: "اين دو عنصر تعيين كننده، داراي هم افزايي متقابلند به گونه اي‎ ‎كه هر قدر، بصيرت فرد بيشتر شود اخلاص او  افزون ترخواهد شد و هر اندازه،‎ ‎كسي مخلص تر باشد خداوند نور بصيرت را در او بيشتر مي كند‎.‎‏"
بسيج به عنوان عظيم ترين مجموعه کمي و کيفي انساني در دنياي معاصر شجره طيبه اي است که بر خلاف احزاب و گروه هاي سياسي و اجتماعي تفکر مادي، محور ارتباط و همبستگي اعضا در آن نيست بلکه بسيج شبکه ارتباطات قلبي و ايماني بين ميليون ها انسان مخلص است که از هر قشر، صنف و طبقه اي در آن حضور دارند. اين مجموعه بزرگ انساني همه اقوام، مذاهب، سلايق سياسي و ... را در بر مي گيرد و تنها حبل المتين آن ولايت و ولايت پذيري است.‏

تجربه سه دهه گذشته نشان داده است درخت بارور بسيج مدافع و پاسدار انقلاب اسلامي در عرصه هاي مختلف سخت و نرم بوده است. فهم چرايي پيشتازي اين مجموعه بزرگ انساني به لحاظ کمي و کيفي در دفاع از انقلاب اسلامي و صيانت از آرمان هاي حضرت امام خميني(ره) در کليه مقاطع مسلما کمک مهمي به تجربه پذيري، تصريح و تعميم اين ويژگي ها به ساير مجموعه ها خواهد نمود. رهبر معظم انقلاب دو عنصر هم افزاي اخلاص و بصيرت را رمز آمادگي مستمر و پيشتازي بسيجيان در تمامي مقاطع پس از انقلاب اسلامي مي دانند و معتقدند بسيج به بركت‎ ‎اخلاص، ايمان، شجاعت و قدرت ابتكار خود در هر ميداني وارد شود، پيشتاز و‎ ‎پيشرو خواهد بود.

خلوص بسيجي يکي از نعمت هاي بزرگي است که اين مجموعه پر خير و برکت دل ها و جان ها را به هم پيوند مي دهد. خداي تعالي در حديث قدسي مي فرمايد:"الإخلاص سرُّ من أسراري إستودعته قلب من أحببت من عبادي"( مستدرك الوسائل، ج 1، صفحه 101.) اخلاص، سرّي از اسرار من است كه در دل بندگان محبوب خويش به امانت نهاده ام. اخلاص به معني "خالص كردن، ويژه كردن، ارادت صادق داشتن ..." است.‏

اين اخلاص و پاک کردن نيت از شرک و ريا و رهايي از قيود مادي و دنيايي در سه دهه گذشته به ديدگان بسيج نور بصيرت و صفا بخشيده است. بصيرتي که زنگارهاي متداول  را  از چشمان بسيجيان مي زدايد و صراط مستقيم را در تمامي مقاطع به آنها مي نماياند. رسول خدا ـ صلي الله عليه و اله ـ فرمود ند:"ما أخلص عبد لله عزَّوجلّ أربعين صباحاً إلاّ جرت ينابيع الحكمه من قلبه علي لسانه"( بحارالانوار، ج 70، صفحه 243.) هيچ بنده اي براي خدا چهل روز اخلاص نورزيد، مگر اينكه چشمه هاي حكمت از قلب او، بر زبانش جاري گرديد.همچنين حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايند:"عند تحقيق الإخلاص تستنير البصائر" (شرح غررالحكم، ج 4، صفحه 315.)همگام محقق شدن اخلاص، ديدگاهها نوراني مي شوند.‏ در فتنه پيچيده سال گذشته همگان شاهد بودند در حالي برخي از گروه ها که سوابق انقلابي نيز داشتند و در زمره نخبگان ارگانيک و غير ارگانيک دسته بندي مي شدند چگونه فريب دشمن را خوردند و با طمع کردن به قدرت و زمينه سازي براي بلوا و آشوب در کشور دشمن نااميد را مجددا به تعدي به آب و خاک و جان و مال و ناموس مردم اميدوار ساختند.

اما بسيج ثابت قدم و استوار در کنار ولايت از راي و نظر مردم دفاع کرد و اجازه نداد ديکتاتورهاي دموکرات نما اراده مردم را پاي منافع گروهي و حزبي خود ذبح کنند.‏

برخي از اين نخبگان آنقدر اسير هواهاي نفساني شده اند که قدرت، مقام، پست و ... مانع از آن شد که در آن برهه حساس از ولايت و انقلاب دفاع کنند و حتي امروز هم که همه چيز روشن شده است هنوز ابا دارند از آن که با واقعيت روبرو شوند. اما بسيج به واسطه ارادت خالصانه خود به ولايت و ولايت پذيري بي ريا و بي منتش در اين دام خطرناک گرفتار نشد و با بصيرت قبل و بعد از انتخابات به وظيفه اصلي خويش عمل کرد.

آن روزي که پيش از انتخابات برخي تلاش کردند بسيج را در عرصه سياست خلع سلاح کنند و مي گفتند امروز جنگ نيست و بسيج زير نظر نيروهاي مسلح و سپاه که افتخار ملت و برآمده از آن است، اداره مي شود، اينها در اختيار نيروهاي مسلح اند و معنا ندارد وارد عرصه انتخابات شوند، بسيجيان استوار ماندند و تاکيد کردند بسيج بدون سياست يعني بسيج سکولار، يعني بريدن از آرمانها و شعارهاي انقلاب، يعني پشت پا به منطق حضرت امام(ره) در اداره حکومت اسلامي  و ... اين تعريف انحرافي با  گفتمان انقلاب اسلامي جور در نمي آيد. به تعبير مقام معظم رهبري " بسيجي براي کشور دل مي سوزاند براي آباداني کشور تلاش مي کند، براي حفظ استقلال ملي، هرچه بتواند کار مي کند و از جان خود هم مي گذرد، امروز هم اگر احساس کند دشمن مي خواهد از روزنه‌اي، چه اقتصادي و سياسي و چه فرهنگي - به داخل کشور نفوذ کند در مقابل او مي ايستد..."(بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با فرماندهان نواحي ... 8/9/74)‏

در ايام تبليغات انتخاباتي بسيج با رعايت اصل بي طرفي اما مانع از  هر گونه ناآرامي و برخورد در کشور شد و اين شجره طيبه دوشادوش ساير نهاد هاي انتظامي به حفظ امنيت و آرامش در برگزاري احسن انتخابات کمک نمود.

پس از برگزاري انتخابات با شکوه 22 خرداد 1388 وقتي عده اي در چند خيابان تهران دست به آشوب و بلوا زدند نيز بسيج گوش به فرمان ولايت و در کنار نهادهاي انتظامي و امنيتي کشور به طرفه العيني نظم و آرامش را به کشور بازگرداند و مانع از باج خواهي عده اي فريب خورده از نظام و مردم شد. اگر چه در اين راه مقدس ده ها بسيجي جان بر کف به شهادت رسيدند و عده اي ديگر نيز مجروح شدند.‏

واقعيت اين است که اين شجره طيبه به واسطه اخلاص و بصيرت مثال زدني خود حساسيت جنگ نرم دشمن و رسالت عظيم خود را در اين مقطع حساس به خوبي درک کرده است و فريفته انگاره هاي کودکانه اي چون مسجد ضرار و قرآن هاي بر سر نيزه نشده و نخواهد شد.

همان گونه که مقام معظم رهبري فرمودند امروز  "بسيجي ماندن و تقويت اخلاص و بصيرت و استقامت، رمز تحقق وعده تخلف ناپذير الهي درباره پيروزي نهايي ملت مؤمن ايران است." و اگر قرار است تحولي بنيادين در جمع نخبگان حاصل شود شايسته است بسترهاي خلوص، تقوا و بصيرت در بين اقشار آوانگارد جامعه تقويت شود.

مسئولين سابق و لاحق کشور، نمايندگان مجلس، اساتيد دانشگاه، دانشجويان ، حوزويان و ... جملگي نبايد خود ر ا بي نياز از تذکار و موعظه و خودسازي قلمداد کنند. هر شخصي در قبال خود و اطرافيانش مسئول است. هواهاي نفساني در برابر نعمت عظيم ولايت و ولايت پذيري به پشيزي نمي ارزد و خذلان و خسران دنيا و آخرت را در پي دارد.‏

ابتكار:تعطيلي راهکار مقابله با آلودگي هوا نيست

«تعطيلي راهکار مقابله با آلودگي هوا نيست»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار است كه در آن مي‌خوانيد؛آلودگي هواي ابرشهر ايران بار ديگر باعث تعطيلي مدارس و ادارات شد تا بتوان هواي تهران را از وضعيت هشدار و اضطرار خارج کرد. اما آنچه که مسئولان همواره از آن غافلند ارائه راهکار اصولي براي مقابله با اين پديده است زيرا تعطيلي نمي تواند برنامه مناسبي براي خروج از وضعيت کنوني باشد. به گزارش مهر، شدت آلودگي هواي تهران در هفته گذشته باعث شد تا کميته کاهش آلودگي هوا با تشکيل جلسه اضطراري نسبت به تعطيلي مدارس و ادارات دولتي در روز چهارشنبه سوم آذر ماه موافقت کند.

تعطيلي روز چهارشنبه باعث شد تا حدود زيادي از تردد خودروها و سفرهاي کاري شهروندان کاسته شود اما بررسيها و گزارشهاي سازمان هواشناسي و مرکز بررسي آلودگي هواي شهر تهران نشان مي دهد که وضعيت آلاينده ها فرق چنداني نکرده است. اين در حالي است که مسئولان استانداري تهران اعلام کرده اند به هيچ وجه قصد ندارند پايتخت بار ديگر به دليل آلودگي هوا تعطيل شود و اين موضوع نشان مي دهد که تعطيلي هم نمي تواند گره گشاي مشکلات آلودگي هواي پايتخت باشد.

 از چند سال قبل يک برنامه ده ساله براي مبارزه با آلودگي هواي تهران آغاز شد و در اين باره طرح جامعي از سوي محيط زيست براي کنترل آلودگي هوا بسياري از کارشناسان امر و مردم نيز اين موضوع را به خوبي حس کرده اند که هنوز نهاد مشخصي بعنوان متولي امر مبارزه با آلودگي هوا وجود ندارد و تقريبا همه اين نهادها در اجراي اين مهم از خود سلب مسئوليت مي کنند و تنها اقدام جدي آنها اعلام وضعيت هشدار و درخواست عدم حضور سالخوردگان، کودکان و بيماران در خيابانها يا تعطيلي مدارس به علت افزايش آلودگي است.

مدير عامل شرکت کنترل کيفيت هواي تهران مي‌گويد: شرايط هواي تهران روز به روز به مرحله بحراني نزديک‌تر مي‌شود. يوسف رشيدي توضيح مي‌دهد: کميته اضطرار آلودگي هواي تهران تنها در مواقعي که شرايط پايدار در آسمان تهران استقرار مي‌يابد و يا آلودگي در شرايط خاصي باشد تشکيل جلسه مي‌دهد. مسئولان براي رفع آلودگي، جدي نيستند و عزم جدي براي مهار آلودگي ندارند.

آلودگي هوا در اولويت کار مسئولان نيست. مسئولان دغدغه‌هاي ديگري مانند مشکلات اقتصادي دارند اما براي حل بحران آلودگي هوا، با وجود برنامه جامع کاهش آلودگي هوا هيچ عزمي براي اجراي آن ندارند. اين در حالي است که محققان دانشگاه هاروارد، با همکاري محققان دانشگاه بريگام، نتايج مطالعه‌اي را چاپ کرده‌اند که نشان مي‌دهد با کم کردن آلودگي هواي شهرهاي صنعتي، مي‌توان تا 5 ماه به عمر افراد اضافه کرد.

اهميت نتايج مطالعاتي از اين دست آن است که مي‌تواند منشا بزرگترين آلاينده‌ها و خطرناک‌ترين آنها را براي سلامت انسان مشخص کند. وقتي بودجه و امکانات و توان محدودي براي مبارزه با آلودگي هوا داريم، مهم است که بدانيم کدام‌يک از آلاينده‌ها براي سلامت بشر بيشترين اثر منفي را دارند که بودجه محدود خود را صرف مقابله با آن کنيم.

مهندس شيدا ملک ‌افضلي، رئيس اداره کنترل عوامل محيطي موثر بر سلامت وزارت بهداشت با توصيه به تهرانيها براي کاهش آسيب ‌پذيري ناشي از تنفس آلاينده‌هاي هوا گفت: در هنگام آلودگي هوا حملات قلبي يا تنفسي در گروههاي در معرض خطر از جمله سالمندان بالاي 65 سال که سابقه بيماريهاي قلبي - ريوي دارند تشديد مي‌شود. ضمن اينکه جوانان و نوجواناني که سابقه بيماري آسم و آلرژي دارند نيز عمدتا به دليل در معرض قرار گرفتن با آلاينده‌هايي مانند ذرات معلق، اوزن و اکسيد نيتروژن دچار تشديد حملات آسم و آلرژي مي‌شوند.

اين در حالي است که معصومه ابتکار، رئيس کميته محيط زيست شوراي شهر تهران با انتقاد از تاخير در اجراي برنامه جامع کاهش آلودگي هواي تهران گفت: زمان اجراي برنامه جامع کاهش آلودگي هواي تهران که در سال 79 تصويب شده بود سال گذشته به پايان رسيد و لازم بود که برنامه اصلاح شده آن مجددا ابلاغ شود اما هنوز خبري از ابلاغ اين برنامه نيست. وي ادامه داد: در شرايط پاييز امسال که بارش کم بوده به مرحله هشدار آلودگي هوا نزديک مي‌شويم و ناچار هستيم که نسبت به برنامه جامع کاهش آلودگي هوا توجه نشان داده و برنامه‌ ريزي ويژه‌اي داشته باشيم.

رئيس کميته محيط زيست شوراي شهر تهران با اظهار تاسف از اينکه هنوز استانداردهاي روز دنيا در مورد اتوبوسهاي سطح شهر اعمال نمي‌شود، به مصوبه اخير دولت در مورد اجازه تردد مجدد خودروهاي ديزلي اشاره کرد و افزود: متاسفانه ميزان آلايندگي "آزبست” در تهران بالاتر از حد معمول است و چنانچه دستگاههاي مسئول وظيفه خود را انجام ندهند تهران به وضعيت بحراني مي‌رسد.

در پي آلودگي هواي تهران دکتر مهدي نجمي، رئيس واحد آسم و آلرژي وزارت بهداشت گفت: افرادي که مبتلا به آسم و بيماريهاي مزمن تنفسي هستند سعي کنند از محيطهاي شهري دور شده و به مکانهاي خوش آب و هوا سفر کنند.

آلودگي هوا يک عامل تشديدکننده و آغازگر براي بيماريهاي آسم و آلرژيک است و اين بيماريها تحت تاثير عوامل محيطي محرک که آلودگي هوا جزو اين عوامل محسوب مي‌شود فعالتر مي‌شوند. مسئله آلودگي هوا در کودکان و افراد مسن از اهميت بيشتري برخوردار است و به دليل اينکه ريه آنها از آلاينده‌ها بيشتر تاثير مي‌گيرد، تشديد بيماري آسم در آنها بسيار خطرناک است.

بررسيهاي مرکز کنترل آلودگي هواي تهران نشان مي دهد که در هفته جاري نيز همچنان شاهد استمرار وضعيت آلاينده هاي هواي پايتخت خواهيم بود به طوري که يوسف رشيدي، رئيس شرکت کنترل کيفيت هواي تهران عنوان داشته که تصميم نهايي در مورد وضعيت آلودگي هواي تهران در کميته اضطرار گرفته مي شود.

در حال حاضر ميزان شاخص آلودگي هواي تهران وضعيت آلودگي هوا را بالاتر از حد استاندارد قرار داده و پيش بيني مي شود وضعيت آلودگي هواي پايتخت در روزهاي شنبه و يکشنبه نيز بالاتر از حد استاندارد باقي بماند. منواکسيد کربن، دي اکسيد نيتروژن، دي اکسيد گوگرد، ازن و ذرات معلق پنج آلاينده مهم هواي تهران هستند.

سياست روز:«قدرت هوشمند» بسيج

«قدرت هوشمند بسيج»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم مدير مسئول است كه در آن مي خوانيد؛« سلسله عوامل و عناصري كه طرف مقابل يا رقيب را متقاعد كند كه با ميل و رغبت ، آنچه را انجام دهد كه حاصل آن تامين منافع و اهداف شما باشد» تعريفي است كه به اشكال و تعابير مختلف از اصطلاح « جنگ نرم» ارائه شده است.

اما اين غايت جنگ نرم نيست چونانكه هنر جنگ نرم آنجاست كه حريف يا دشمن شما، عالم و آگاه به اعمال قدرت نرم عليه خويش مي باشد ولي باز هم ، ماهيتا مقهور واقع شده و غالبا حتي نمي نفهمد چه بر او رفته است.

يكي از شئون اين هنر كه وصف آن رفت، گرفتار كردن حريف در شعار زدگي و توجه مفرط به ظواهر و كوچه پس كوچه هاي امور سطحي است، به ترتيبي كه انرژي و توان طرف مقابل معطوف به امور شكلي شده و در نهايت موجب غفلت از عمق هدف جنگ نرم به‌كار گرفته شده عليه او شود. لذا بايد مراقب بود كه حكايت دو دهه پيش،كه صرفا به ظواهر مقوله شبيخون فرهنگي نگريسته شد تكرار نشود و سرانجام آن شبيخون در حوزه جنگ نرم نيز تحقق نيابد .

اگر كمي به اخبار و رويدادهاي حول محور تهاجم فرهنگي در دهه 70 نگاهي بياندازيم ،خواهيم ديد كه در آن مقطع هم مانند جنگ نرم به كرات از شبيخون فرهنگي گفته مي‌شد ولي حداكثر كاري كه شد انتشار چند كتاب و برگزاري چند همايش بود كه با تجزيه و تحليل شرايط فرهنگي كنوني مي توان حاصل كار را ارزيابي كرد كه پرداختن به آن، خود مجالي ديگر مي‌طلبد.

ثانيا؛ اين تئوري‌ كه كشورهاي صاحب قدرت نظامي ،زماني توليدات و تسليحاتي نظامي خود را روانه بازار صادرات مي كنند كه به دانشي فراتر از آن دست يافته باشند در حوزه علوم انساني و مديريتي هم صادق است. به ترتيبي كه عرضه قدرت نرم و ابعاد آن از سوي افرادي مانند جوزف ناي(از مديران ارشد سيا) در اواخر دهه 90 ميلادي و به‌كارگيري شكل ديگري از آن به نام «قدرت هوشمند» توسط بوش در دوران رياست جمهوري در همان دهه نشان از آن دارد كه شقوق ديگري از اين توانمندي وقدرت نرم‌ در دست تجربه است و در صورت احراز كارآمدي آن ، دانش نخ نماي پيشين را منتشر و موجبات محقق ساختن پروژه مشغول سازي را براي حريف فراهم سازد لذا بايد مراقب بود كه در پروسه و فرآيند پروژه سرگرمي قرار نگيريم.

ثالثا، در تعريفي كه براي قدرت هوشمند ارائه مي‌شود" تلفيق عالمانه و هنرمندانه قدرت نرم با سخت است كه محصولي به نام قدرت هوشمند را رقم مي‌زند".از اينرو با مطالعه و احصاء توانمندي‌هاي سخت افزاري و نرم افزاري نهاد بسيج،مي توان زمينه بروز و ظهور" قدرت هوشمند" را در اين نهاد انتظار داشت. لذا نبايد از ظرفيت‌ها و پتانسيل‌هاي قدرت هوشمند نهادي غفلت كرد كه نظير آن در هيچ جاي دنيا سراغ نيست و تجربه موفق تلفيق سخت و نرم را در هشت سال دفاع مقدس در كارنامه دارد و پشت سر نهاده است. همان نهادي كه در سالهاي جنگ تحميلي در مقابل تمام ابزارهاي سخت افزاري مقاومت كرد وبعد سخت افزاري خود را اثبات كرد و در همان زمان فرهنگ و مكتبي را پايه نهاد كه هيچ حريفي را ياراي مقاومت و رقابت با آن را نداشت و وجه بي نظيري در حوزه نرم افزاري پديد آورد.

لذا غفلت از اين سرمايه بزرگ و يا به كج راهه رفتن اين نهاد بزرگترين آرزويي است كه بدخواهان نظام بي‌صبرانه در انتظار آن نشسته‌اند. و اين مسئوليت متوليان اين نهاد را نه تنها مضاعف بلكه چند برابر مي‌كند.

در خاتمه چند راهكار براي حفظ، تداوم و توسعه قدرت هوشمند بسيج ارائه مي‌شود.

الف) عليرغم اينكه نبايد از آمادگي رزمي و قابليت‌هاي سخت افزاري بسيجيان غفلت كرد بلكه بايد بيش از هر زمان ديگر به ابعاد نرم افزاري آنان و تقويت مباني علمي، اخلاقي و دانش به روز آنان توجه كرد و از اقدامات سمبليك و آماري اجتناب و به ترتيبي عمل كرد كه به معناي واقعي رشد علمي اين نهاد قابل مشاهده و ملموس گردد.

ب) از ظرفيت ‌پايگاههاي بسيج در اجراي طرح‌هايي نظير "ريشه كن كردن فلج اطفال" استفاده كرد و در پيش روي مردم، بسيج را چهره‌اي در خدمت نظام و مردم نشان داد كه در هر مقطع زماني به تناسب در صحنه حاضر مي شود.

ج) از كميت گرايي در پايگاه‌هاي بسيج اجتناب و و اولويت برتر را به ارتقاي كيفيت و بسط و گسترش فرهنگ واقعي و ناب بسيجي داد.

د) نبايد بسيجي بودن معطوف به يك چهره خاص گردد . بلكه اين نهاد بايد توان ميزباني همه نوع سليقه از همه طيف‌هاي جامعه را كه دغدغه‌هاي كشور و درد نظام را دارند داشته باشد.

ه) رسانه مكتوب اين نهاد صرفا در خدمت نشر و انتشار فرهنگ بسيجي با هدف تقويت ،انسجام بخشي و آگاهي بخشي همه اعضاي بسيج با نگاهي فراجناحي قرار گيرد.
 
جمهوري اسلامي:باز هم گزارش سفارشي!

«باز هم گزارش سفارشي!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛انتشار گزارش غيررسمي "يوكيا آمانو" مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي درباره فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران، بار ديگر نفوذ قدرت‌هاي غربي در اين آژانس را نشان داد. اين اقدام، علاوه بر اشكالات محتوائي، از اين جهت كه قبل از مطرح شدن در اجلاس شوراي حكام به دست گردانندگان رسانه‌هاي غربي رسيده و آنها طبق تمايلات خود به آن جهت تبليغاتي مي‌دهند نيز دچار ايراد و اشكال است.

بعضي از نقاط منفي و مثبت گزارش مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را مي‌توان در اين موارد خلاصه كرد.

1 - مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، طبق معمول گزارش خود درباره فعاليت‌هاي اتمي كشورها را در آستانه اجلاس شوراي حكام به نمايندگان كشورهاي عضو مي‌دهد تا با آمادگي‌هاي لازم درباره موضوع مورد نظر در اجلاس شركت و اظهارنظر نمايند. برخلاف اين رويه، آقاي "يوكيا آمانو" گزارش خود را قبل از آنكه به نمايندگان كشورهاي عضو بدهد، اين گزارش از رسانه‌هاي غربي سر در آورد! اين واقعه نشان مي‌دهد آژانس بين‌المللي انرژي اتمي جاي مطمئني نيست و قدرت‌هاي غربي هرگونه كه بخواهند به آن خط مي‌دهند و با آن رفتار مي‌كنند.

2 - از هنگامي كه ماجراي فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران با تحريك و صحنه گرداني آمريكا سياسي شد، همواره در آستانه اجلاس شوراي حكام زمينه‌هاي فضاسازي عليه ايران فراهم مي‌شود. خط دهنده اصلي اين فضاسازي‌ها آمريكا و بازيگران آن رسانه‌هاي وابسته به قدرت‌هاي غربي و صهيونيسم بين الملل هستند. در اين ميان، آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي نيز با گزارش‌هاي دوپهلوئي كه بطور غيررسمي و برخلاف معمول در اختيار رسانه‌هاي وابسته به قدرت‌هاي غربي قرار مي‌دهد، زمينه را براي اين فضاسازي‌ها فراهم مي‌نمايد. اينبار نيز همين صحنه سازي توسط همان بازيگران و با كارگرداني آمريكا تكرار شده است.

3 - گزارش مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي درباره فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران كه به مناسبت پايان يافتن سال جاري ميلادي تهيه شده و قرار است در روزهاي آينده در اجلاس شوراي حكام مطرح شود، مثل هميشه دو پهلو و همراه با نيش و كنايه‌ها و ايرادهائي به ايران است. هدف از اين ايرادها اينست كه اعضاي گروه 1+5 بهانه‌هائي براي وارد آوردن فشار بر ايران در اختيار داشته باشند و به تلاش‌هاي خود براي گرفتن امتياز از ايران ادامه دهند.

4 - در گزارش مدير كل آژانس، بار ديگر صلح آميز بودن فعاليت‌هاي هسته‌اي مورد تأييد قرار گرفته و اين براي بيست و چهارمين بار است كه اين نهاد بين‌المللي كه تنها مرجع بين‌المللي مربوط به فعاليت‌هاي هسته ايست به صلح‌آميز بودن فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران اعتراف مي‌كند. تكرار اين اعتراف ها، امتياز مهمي است كه ايران در اختيار دارد و مي‌تواند از آن به عنوان يك سند زنده براي انحرافي بودن تلاش‌هائي كه غربي‌ها عليه فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران بعمل مي‌آورند استفاده نمايد.

5 - با اينحال، مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي ايران، براساس مأموريتي كه قدرت‌هاي غربي برعهده او گذاشته‌اند، باز هم ايران را متهم كرده است كه براي راستي آزمائي حاضر نشده با آژانس همكاري كند. آمانو در گزارش جديد خود آورده است: "درحالي كه آژانس همچنان منع انحراف مواد هسته‌اي اعلام شده در ايران را راستي آزمائي مي‌كند، ايران براي اينكه به آژانس اجازه دهد تا تأكيد تمام مواد هسته‌اي در ايران در فعاليت‌هاي صلح آميز بكار گرفته مي‌شود، همكاري لازم را ارائه نكرده است".

اين ادعا درحالي صورت مي‌گيرد كه در مراحل مختلف بازرسي، ايران بيشترين همكاري را با آژانس بعمل آورده و اگر در موردي حاضر نشده بعضي از بازرسان آژانس را بپذيرد به دليل ايرادي بوده كه در خود آن مأموران وجود داشته است.
 
6 - ايراد ديگري كه در گزارش مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران وارد شده، عدم تمكين ايران به قطعنامه‌هاي شوراي حكام و شوراي امنيت است. مدير كل در گزارش خود نوشته است: "ايران، مطالبات لحاظ شده در قطعنامه‌هاي مربوطه شوراي حكام و شوراي امنيت از جمله اجراي پروتكل الحاقي كه براي اعتمادسازي درباره هدف منحصراً صلح آميز هسته‌اي ايران و حل مسائل باقيمانده ضروري است را اجرا نمي‌كند".

عدم اجراي مطالبات مطرح شده در قطعنامه‌هاي مورد نظر اين گزارش، به دليل سياسي و غيرقانوني بودن آنهاست. ايران بارها اعلام كرده است كه به كليه مقررات ناشي از معاهده "ان. پي. تي" كه در چارچوب قانوني قرار داشته باشند احترام مي‌گذارد و به آنها عمل مي‌كند، لكن هرگز زير بار الزاماتي كه بر خلاف قانون و چارچوب‌هاي شناخته شده "ان. پي. تي" باشد نخواهد رفت. قطعنامه‌هائي كه عليه ايران صادر شده‌اند با اغراض سياسي تهيه گرديده و خارج از چارچوب‌هاي قانوني و معاهده "ان. پي. تي" صادر شده‌اند. بنابر اين، ادعاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در اين بند نيز خلاف واقع و غيرمسموع است.
مطالبه اجراي "پروتكل الحاقي" نيز مطالبه مضحكي است كه غيرقانوني بودن آن بر همگان روشن است. پذيرش "پروتكل الحاقي" طبق مفاد "ان. پي. تي" براي كشورهاي عضو، امري اختياري است و چون مجلس شوراي اسلامي پذيرش اين پروتكل را به تصويب نرسانده، ايران ملزم به اجراي آن نيست، اين، نكته ايست كه مدير كل آژانس از آن مطلع است و اينكه با اينحال چنين مطالبه‌اي را در گزارش جديد خود آورده بسيار عجيب است.

عجيب‌تر آنكه مدير كل آژانس، از ايران مطالبه اجراي چيزي را مي‌كند كه طبق قانون موظف به اجراي آن نيست ولي همين آقاي دبيركل و اسلاف او هرگز براي اين سئوال كه چرا به رژيم صهيونيستي كه برخلاف مقررات بين‌المللي وارد مراحل ساخت سلاح اتمي شده و صدها كلاهك اتمي دارد و منطقه خاورميانه را به خطر انداخته، براي نابود كردن اين سلاح‌ها فشار وارد نمي‌آورند پاسخي ندارند! علاوه بر رژيم صهيونيستي، بسياري از كشورهائي كه در ماجراي ايران، خود را طلبكار مي‌دانند و امتيازخواهي مي‌كنند، داراي زرادخانه اتمي و طبق مقررات آژانس موظف به نابود ساختن سلاح‌هاي اتمي هستند ولي نه تنها چنين نمي‌كنند بلكه اقدام به نوسازي اين سلاح‌ها مي‌نمايند. آقاي مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي چرا براي اجراي اين مقررات هرگز به خود اجازه نمي‌دهد كوچكترين اخطاري به اين كشورها بدهد؟

پاسخ، روشن است. آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، فاقد استقلال است و فقط اجازه دارد گزارش‌هاي سفارشي تهيه كند و طبق دستور عمل نمايد. درست به همين دليل است كه آژانس اعتبار خود را از دست داده و براي باز يافتن آن به فاصله گرفتن از قدرت‌ها و تأمين استقلال خود نياز دارد.

آفرينش:ايران و سازمان شانگهاي

«ايران و سازمان شانگهاي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛اجلاس نخست وزيران سازمان همكاري‌هاي شانگهاي روز پنجشنبه گذشته با شرکت نخست وزيران و مقامات رسمي شش كشور عضو اين سازمان شامل چين، روسيه، قزاقستان، قرقيزستان، ازبكستان و تاجيكستان و همچنين كشورهاي ناظر سازمان از جمله ايران، پاكستان، مغولستان، و افغانستان در دوشنبه پايتخت تايجيكستان برگزار شد سازماني که درعمر كوتاه 10 ساله خود فراز و نشيب‌هاي متعددي را پشت سر گذاشته و هر چند درآغاز با هدف حل مشكلات مرزي چين با كشورهاي تازه استقلال يافته آسياي مركزي شكل گرفت اما اندک اندک و با توجه به تحولات در منطقه و عرصه هاي بين‌المللي اهداف جديد اقتصادي امنيتي واستراتژيكي را براي خود ترسيم كرد.

در اين حال از زماني که از سال 2005 ايران به عضويت ناظر سازمان همكاري شانگهاي پذيرفته شد كارشناسان مسائل منطقه‌اي اين اقدام را بيش از هر چيزي در راستاي تقويت منافع ژئوپليتيكي روسيه و چين ارزيابي و اين سازمان را تشکلي اقتصادي امنيتي و در حال قدرت گيري در منطقه اوراسيا ارزيابي ‌كردند اما وقوع تحولات تازه در روابط بين‌المل و نزديکي بيشتر مسکو با واشنگتن در يک سال گذشته و معاملات قدر ت بين روسيه ,چين وامريکا باعث شد تا با وجود تمايل ايران به عضويت کامل ورسمي در اين سازمان چين و روسيه در نشست تاشكند با تصويب مقررات پذيرش اعضاي جديد راه ورود ايران به اين سازمان را مسدود کنند.

اين رويکرد و مخالفت با عضويت کامل ايران در( که به نوعي مي‌توانست محور چين – روسيه را به مثلث ژئو پليتيكي جديد تبديل و عملا ايران نيز در ميان کشور هاي قدرتمند اين سازمان قرار دهد) باعث شد تا چين وروسيه عملا از عضويت کامل ايران در ان سازمان جلو گيري کنند در اين حال اکنون هر چند ايران عضو ناظر اين سازمان را يدک مي کد اما با توجه به عملکرد دو قطبي اين سازمان و نفوذ ويژه روسيه و چين در آن نبايد انتظار داشت حداقل در کوتاه مدت ايران در اين سازمان پذيرفته گردد چه اينکه روسيه و چين اينک بيش از انديشيدن به منافع اقتصادي و امنيتي خود با ايران در فضاي سازمان همكاري شانگهاي، به فكر معاملات و روابط چند گانه خود با آمريكا و غرب بوده و از وجود و حضور ايران در اين سازمان به دنبال اهداف خاص خود هستند در اين راستا به نظر ميرسد سياست خارجي کشور بايد با جديت بيشتري به عملکرد روسيه و چين در قالب اين سازمان بيانديشد و بيش از هر زماني با توجه به منافع ملي کشور در جستجوي فرصت ها و پتانسيل‌هاي بالقوه سياسي و اقتصادي حاصل از عضويت کامل در اين سازمان باشد در اين حال هر چند عضويت كامل ايران در سازمان همكاري شانگهاي مي‌توانست منافع كشورهاي قدرتمندي چون روسيه و چين را در منطقه آسياي مركزي را به چالش بكشد اما اکنون بايد به ياد داشت که با توجه به عملکرد مسکو و پکن سياست خارجي کشور بايد آلتر ناتيو هاي مناسبي را در دستور کار خود براي گسترش روابط سياسي و اقتصادي و فر هنگي خود با کشور هاي آسياي ميانه قرار دهد.

دنياي اقتصاد:بورس و انتظار «تحول»

«بورس و انتظار تحول»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم عليرضا كديور است كه در آن مي‌خوانيد؛بورس تهران پس از ثبت ميانگين بازدهي 7/1- درصدي در مهرماه 89، دومين ماه پاييز را نيز با بازدهي منفي نيم درصدي سپري كرد.
 
وضعيتي كه باعث شد ميانگين بازدهي بورس در پاييز امسال به 2/2- درصد برسد و بورس تهران پس از ثبت بازدهي خيره‌كننده 48 درصدي در نيمه اول امسال، شاهد افت بازدهي به 6/44 باشد.

همچنين بورس تهران پس از ثبت بالاترين ارزش بازار به ميزان 875 هزار ميليارد ريال در پايان شهريورماه، اكنون پس از گذشت دوماه از آن تاريخ و پذيرش سه شركت جديد در بورس (پالايشگاه تبريز، پست بانك و بيمه پارسيان) شاهد ارزش بازاري در حد 863 هزار ميليارد ريال است كه دليل اصلي افت ارزش بورس طي مدت ياد شده به كاهش ميانگين نسبت قيمت به درآمد (P/E) بورس از 7 مرتبه در پايان شهريورماه به 4/6 مرتبه در شرايط فعلي بازمي‌گردد.

نكته قابل توجه در خصوص رفتار بورس تهران طي پاييز، افت 10 درصدي نسبت P/E بورس است. نسبت P/E علاوه بر كاركردهاي معاملاتي، نشانگر ميزان خوش‌بيني يا بدبيني سرمايه‌گذاران بورس نسبت به شرايط آتي و درجه اعتماد آنها نسبت به شرايط سياسي، اجتماعي و اقتصادي در آينده است. به بيان ديگر افت اين نسبت بدون تغيير در متغيرهاي كلان و تاثيرگذار اقتصادي، نشانگر نگراني سرمايه‌گذاران نسبت به وضعيت آتي بورس است. در واقع بورس و سرمايه‌گذاران آن بيش از دو ماه است كه با اجراي طرح تحول اقتصادي و هدفمندي يارانه‌ها دست و پنجه نرم مي‌كنند.

هر چند اجراي اين طرح مي‌تواند در درازمدت آثار مثبتي براي اقتصاد داشته باشد؛ ولي اثرات هزينه‌اي اجراي طرح بر شركت‌هاي انرژي‌بر از يك سو، در كنار آثار تورمي آن از سوي ديگر، در كوتاه مدت مي‌تواند بورس تهران را به شدت تحت تاثير قرار دهد؛ اما نكته مهم در خصوص اجراي اين طرح، بلاتكليفي آن پس از گذشت 15 روز از واريز آخرين مرحله يارانه به حساب سرپرستان خانوارها است.

در حقيقت آغاز واريز يارانه‌‌ها در 24 مهرماه و خاتمه آن در 21 آبان ماه امسال، در عمل، اصلي‌ترين علامت‌دهي دولت به فعالان اقتصادي براي آغاز هدفمندسازي يارانه‌ها بود؛ اما اكنون با گذشت 15 روز از خاتمه واريز يارانه‌ها، نه تنها خبري موثق از زمان اجراي طرح تحول منتشر نشده، بلكه كم و كيف اجراي آن و قيمت جديد حامل‌هاي انرژي نيز مشخص نشده است.

وضعيتي كه با اعلام قبلي مسوولان اقتصادي در خصوص اجراي يك شبه و ناگهاني طرح تحول، ابهام بيش از پيش فعالان اقتصادي و سرمايه‌گذاران بورسي را به همراه داشته است. در حال حاضر به نظر مي‌رسد دولت براي كاهش تبعات اجراي طرح تحول بر بازارهاي مختلف از جمله بورس اوراق بهادار مي‌تواند با روشنگري و اعلام نحوه هدفمندسازي يارانه‌ها، از يك سو مانع از رفتارهاي هيجاني سرمايه‌گذاران شود و از سوي ديگر با بررسي همه جانبه اجراي طرح بر بخش‌ها و بازارهاي مختلف، تبعات هدفمندي يارانه‌ها بر بورس را كاهش دهد.

جهان صنعت:اين پول‌هاي سرگردان‌

«اين پول‌هاي سرگردان‌»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم نرگس حسين پور است كه در آن مي‌خوانيد؛ رييس کل بانک مرکزي از تخلف بانک‌ها در تسهيلات قرض‌الحسنه خبر داده و اعلام کرده که در بررسي‌ها مشخص شده که اين منابع سر از آپارتمان‌هاي شمال شهر درآورده‌اند، اگرچه آقاي بهمني دقيقا اعلام نکرده که حجم اين منابع چه ميزان است اما با توجه به اينکه سقف منابع تسهيلاتي که از محل قرض‌الحسنه به متقاضيان پرداخت مي‌شود مشخص است، اين سوال مطرح مي‌شود که مگر حجم اين تسهيلات چقدر بوده که سر از آپارتمان‌هاي شمال شهر تهران درآورده است.

همان‌طور که رييس کل محترم بانک مرکزي مطلع هستند چند نوع تسهيلات قرض‌الحسنه داريم که شامل: تسهيلات بابت ازدواج (دو ميليون تومان)،کمک هزينه خريد خودرو (تا سقف هفت ميليون تومان) ،لوازم خانگي (سقف آن حداکثر سه ميليون تومان) و درمان بيماري که بنا به درخواست متقاضي و با ارايه اسناد مربوط به بيمارستان به متقاضي پرداخت مي‌شود.

همان‌گونه که ملاحظه شد مجموع اين تسهيلات به 40 ميليون تومان هم نمي‌رسد،  حال آنکه آقاي بهمني استحضار دارند که قيمت هر متر مربع آپارتمان در شمال شهر بين 5/2 تا 5 ميليون تومان است و با اين پول‌ها قاعدتا نمي‌توان آپارتمان خريد! اگر قرار باشد اين پول‌هاي کوچک از آپارتمان‌هاي شمال شهر سر درآورد، پس وام‌هاي کلاني که بابت اشتغال، بنگاه‌هاي زودبازده و توليد پرداخت شد از کجا سر در آورده‌اند؟ پاسخ اين سوالات را آقاي بهمني بهتر از همه مي‌داند اما براي منتقدان سيستم بانکي هر از گاهي خبري اعلام مي‌کند که بدانند بانک مرکزي به وظيفه‌اش عمل مي‌کند.
ارسال به دوستان
لاریجانی: فرماندهی شرارت‌ ها در منطقه دست آمریکا است منابع اسرائیلی: نشانه‌ای مبنی بر کشته شدن هاشم صفی‌ الدین وجود ندارد مستمری بازماندگان چگونه محاسبه می‌شود؟ برخی از ماه‌های اورانوس قابل سکونت هستند؟ حزب‌ الله: دشمن به هر عمقی که وارد شود به قبرستان سربازان و تانک‌هایش تبدیل می‌شود/ تهران کاملا با لبنان است شلیک ۷۰ موشک به شمال اسرائیل در ۲۵ دقیقه سید احمد خاتمی: باز کردن جبهه جدید در ایران برای رژیم صهیونیستی سنگین تمام می شود/ شهرک های موشکی ایران آماده عملیات است  طالبان: داعش هیچ پایگاهی در افغانستان ندارد عارف : پاسخ آتی ایران به رژیم صهیونیستی ویرانگر خواهد بود محمود فکری تا اطلاع ثانوی محروم شد بایدن: اگر جای اسرائیل بودم، به گزینه‌های دیگری جز حمله به تاسیسات نفتی ایران فکر می‌کردم / تل آویو هنوز در مورد چگونگی پاسخ به تهران تصمیم نگرفته است اوباما به کارزار انتخاباتی هریس پیوست سفیر ایران در عراق: سستی خانه عنکبوت رژیم صهیونیستی واقعیت یافته است انگلیس حاکمیت بر 67 جزیره را واگذار کرد / اجاره 99 ساله پایگاه نظامی امریکا صدرنشینی شکننده ملوان و سقوط استقلال