ایسنا - رئيس جمهور صبح امروز در ديدار با مديران استان گلستان اظهار كرد: انرژي عظيمي كه در ايران وجود دارد را قفل و بست زدهايم كه البته اين قفل و بست را تحميل كردهاند و اين قفل و بست را بايد باز كنيم آن وقت ميبينيم كه چه اتفاقي ميافتد.
ساعت کاری یک کارمند چقدر است؟
دكتر محمود احمدينژاد صبح امروز در روز دوم دور سوم سفر استاني خود به استان گلستان با تشكر از مديران استان و فعاليتهايي كه آنها براي پيشرفت و آباداني اين استان انجام دادهاند، گفت: متاسفانه بعضا برخي صحبتهايي را ميشنويم كه نميدانيم آنها را برخي از كجا آوردهاند. مثلا ميگويند حجم فعاليت مفيد هر كارمند در ايران در طول ساعت كاري يك روز ٢٠ دقيقه است يا مثلا ميگفتند سرانه مطالعه هر نفر در ايران يك دقيقه است كه من چند سال پيش در ديدار با مديران وزارت ارشاد گفتم اين حرفها و سخنان چيست. مردم مطالعه ميكنند، خارج از كتابهاي درسي مردم در زمينههاي مختلف مطالعه ميكنند، تاريخ ميخوانند، رمان ميخوانند، مجله و روزنامه مطالعه ميكنند و بعدا نيز اعلام شد كه سرانه مطالعه در ايران ٢٧ دقيقه است.
رييسجمهور گفت: البته ممكن است برخي از افراد بگويند كاري را كه با پنج امضا در روند معمولي حل ميشود با دو امضا نيز ميشود حل كرد كه اين حرف درست است و اين موضوع به مقررات و قوانين ما برميگردد كه بايد اصلاح شود ولي اينكه ميگويند حجم فعاليت مفيد هر كارمند ٢٠ دقيقه است يعني اينكه هفت ساعت و ٤٠ دقيقه فعاليت كارمندان ما به كار غيرمفيد اختصاص داده ميشود. اين حرف درستي نيست و اينگونه نيست. ممكن است چند نفر زيرآبي بروند ولي اين سخن كه گفته ميشود حرف درستي نيست و كارهايي كه در كشور ميشود حاصل كار همه است.
روزانه بين ٥٠ تا ١٠٠ نامه مردمي ميخوانم
رييسجمهور با بيان اينكه يك دوستي ميگفت نامههايي كه مردم براي حل مشكلاتشان به ما ميدهند يك هديه و يك برگه عبور است، گفت: در واقع اين يك فرصت الهي است كه در اختيار ما قرار گرفته تا به مردم كمك و مشكلات را حل كنيم. البته بايد بر اساس قانون كار افراد را راه انداخت و مشكلات را حل كرد.
بعضي اوقات با ٢٠٠ – ٣٠٠ هزار تومان زندگي يك فرد زير و رو ميشود احمدينژاد با بيان اينكه من نامههاي مردمي زيادي ميخوانم و روزانه بين ٥٠ تا ١٠٠ نامه مردمي ميخوانم، گفت: بعضي اوقات ميبينيد كه با ٢٠٠ – ٣٠٠ هزار تومان زندگي يك فرد زير و رو ميشود. مثلا فرضا فردي براي يك ترم دانشگاهش پول ندارد قصد داشته تا تحصيل را رها كند ولي وقتي كه هزينه يك ترم دانشگاه آن تامين ميشود در زندگي او خيلي تاثيرگذار است.
مدل برنامه ریزی فعلی وارداتی استوي گفت: مدل برنامهريزي كه اكنون داريم اقتباسي و وارداتي است و اساسا اين مدل برنامهريزي كه حاكم است براي حفظ فاصله شمال و جنوب است يعني براي حفظ فاصله نظام سلطه با ديگر كشورها. ميبينيد كه چند كشور اسم خود را گذاشتهاند توسعهيافته، اسم برخي از كشورها مثل ما را گذاشتهاند در حال توسعه و يك عده از كشورها را نيز گذاشتهاند غيرقابل توسعه و عقبمانده و اينكه نميشود براي آنها كاري كرد ولي ثروت آنها را نظام سلطه غارت ميكند. مثلا بعضا ميبينيم كه برخي از مسوولان كشورهاي آفريقايي كه طبق اين تقسيمبندي جزء كشورهاي عقبمانده هستند نميدانند چقدر منابع دارند، ولي كشورهاي اروپايي در حال غارت منابع آنها هستند.
رييسجمهور گفت: اين تقسيمبندي كه صورت گرفته يعني چي؟ يعني اينكه ما تلاش كنيم مثل آنها شويم؟ فرضا كه مثل آنها شديم آيا اين نقطه مطلوب ماست؟ در حالي كه ما ميدانيم و آنها نيز ميدانند ما هيچوقت مثل آنها نميشويم چون نميخواهيم مثل آنها شويم. فرهنگ ما متفاوت است. ما ميخواهيم پيشرفت كنيم ولي بر اساس مدل خودمان. ميخواهيم برجسته شويم ولي نه بر اساس مدلي كه آنها طراحي ميكنند.
مثال برزیل: نصف جمعیت فقیر ولی در حال توسعه وي گفت: ما بايد مدل خودمان را داشته باشيم. نميگويم از تجربيات ديگران استفاده نكنيم ولي بايد مدل خودمان را طراحي كنيم. شما كشور برزيل را ببينيد. ٢٠٠ ميليون نفر جمعيت دارد و به لحاظ صنعتي نيز دارد خود را به سطح كشورهاي توسعهيافته ميرساند در حالي كه نصف جمعيت اين كشور فقير است و رييسجمهوري كه مشغول به كار است نماينده فقراست و ببينيد كه شركتهاي چندمليتي آنجا چه ميكنند.
احمدينژاد گفت: ما بايد براي پيشرفت كشورمان مدل خودمان را داشته باشيم و بر اساس مدل ايراني و اسلامي برنامهريزي كنيم. در برنامه پنجم سعي كرديم كه اين مدل را عوض كنيم و بر اساس مدل اشاره شده (ايراني – اسلامي) حركت كنيم.
ما چقدر ليسانس تاريخ، جغرافيا، ادبيات و علوم سياسي ميخواهيمرييسجمهور در بخش ديگري از صحبتهاي خود با بيان اينكه وزارت علوم بايد رشتههاي دانشگاهي را مديريت كند، گفت: ما چقدر ليسانس تاريخ، جغرافيا، ادبيات و علوم سياسي ميخواهيم. فقط با ليسانس علوم سياسي، كسي سياستمدار نميشود يا فقط با گرفتن ليسانس مديريت كسي مدير نميشود.
وي با بيان اينكه مثلا ما مهندس كشاورزي داريم كه با سختي سر مزرعه و زمين كشاورزي ميرود، گفت: در حالي كه فردي كه مهندس كشاورزي است بايد با زمين سر و كار داشته باشد و با آن از نزديك آشنا باشد.
مگر راننده تاكسي بودن شغل بدي است؟احمدينژاد با اشاره به فشارهايي كه به دولت جهت استخدام وارد ميشود، گفت: كسي كه ليسانس گرفته و فرضا راننده تاكسي ميشود از اين موضوع ناراحت است. مگر راننده تاكسي بودن شغل بدي است؟ شغل شريفي است. مثلا به كسي كه ليسانس دارد ميگوييم برود مغازه باز كند از اين موضوع ناراحت ميشود و ميگويد من ليسانس دارم و از اين سخن ناراحت ميشود. مگر اين كارها بد است؟ پس چه كساني بايد اين كارها را انجام دهند؟
در حال حاضر منابع ارزي بينظيري در كشور وجود داردرييسجمهور با بيان اينكه در حال حاضر منابع ارزي بينظيري در كشور وجود دارد، گفت: در اوايل دولت نهم ٤٩ ميليارد دلار بدهكار بوديم و اين بدهكاري در حال حاضر به ١٥ ميليارد دلار رسيده است و در طول اين مدت نيز وامي نگرفتهايم و قرض نكردهايم و ذخاير ارزيمان نيز بالا رفته است.
صنعت نفت ایران و تحریم هاوي با اشاره به اينكه تا چندي قبل ما در عرصه صنعت نفت وابسته به سرمايهگذاري خارجي و اينكه شركتهاي غربي بيايند سرمايهگذاري كنند بوديم، گفت: متوسط سرمايهاي كه آنها در اين سالها آوردند سالي يك ميليارد الي ٥/ ١ ميليارد بوده است. در حالي كه پول ما در حساب آنها بود و اين ذهنيت وجود داشت كه ما در اين عرصه به سرمايهگذاري آنها وابستهايم و خودمان نميتوانيم فعاليتي انجام دهيم. در حالي كه خوشبختانه اخيرا اين ذهنيت شكسته و ما پولهايمان را از حساب و بانكهاي آنها درآورديم و در بانكهاي خودمان قرار داديم و اكنون ٥٠ ميليارد دلار در اختيار وزارت نفت است كه اين در تاريخ صنعت نفت كشور ما سابقه ندارد. عليرغم تحريم، ١٢ شركت خارجي اعلام آمادگي كردهاند كه در اين عرصه مشاركت و فعاليت كنند.
وي ادامه داد: امكانات و توانمندي در كشور ما زياد است. انرژي عظيمي كه در ايران است را قفل و بست زدهايم كه البته اين قفل و بست را تحميل كردهاند و اگر اين قفل و بست را باز كنيم ميبينيم كه چه اتفاقي ميافتد.
براي تامين نيازهاي ايران مجبوريم در مديريت جهان وارد شويم احمدينژاد در بخش ديگري از صحبتهاي خود گفت: براي تامين نيازهاي ايران مجبوريم كه در مديريت جهان وارد شويم و براي اصلاح وضعيت جهاني قيام كنيم. مسووليت ما امروز سنگين است و امروز ساختن ايران در واقع باز كردن راه به سوي تمام بشريت است.
اين وظيفه برنامه ريزان كلان است كه بيايند و ببينند كه ما واقعا" از فلان ليسانس چقدر لازم داريم اينطور نبشد كه هم وغم يك عده بشود تاسيس موسسه آموزش عالي و توليد مدرك و تحصيلكرده آنهم از نوع آبكي بطوريكه من خيلي برخوردداشتم كه به اصطلاح مهندس فارغالتحصيل فلان موسسه به اندازه ديپلم زمان ما سواد رياضي و فيزيك ندارد.و....اين شخص همان به كه راننده تاكسي شود البته متاسفانه عكس قضيه هم هست يعني بعضي از اينجور مهندسات با توجه به "روابطي" مشغول فعاليت در پستهاي خوب و حساس دولتي هم ميشوند و مهندس واقعي چاره اي جز رانندگي تاكسي ندارد.
بهترين پيشنهاد توليد مدرك و تحصيلكرده در حد نياز واقعي كشور است كه به تبع آن اكث اين موسسات آموزش عالي را بايد پلمب نمود دراينصورت رقابت ها براي قبولي در رشته ها وبه تعداد مديريت شده واقعي و فارغالتحصيلها نيز با سواد خواهند بود.