رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با فراخواندن مسلمانان به شرکت در راهپیمایی روز قدس گفت: نباید بگذاریم دیوار انزجار از رژیم صهیونیستی در جهان که با خون زن و مرد و پیر و جوان فلسطین در دنیا، مخصوصاً در اروپا ایجاد شده و بالا رفته، با سخنان نسنجیده ما فرو ریزد و جای آن سیم خاردارهایی در حمایت از اشغالگران بکارند.
به گزارش مهر، آیتالله هاشمی رفسنجانی به مناسبت روز جهانی قدس دیدگاهی را منتشر کرده است که درپی می آید:
نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به «روز جهانی قدس» یکی از ابتکارات سیاسی امام راحل برای مقابله با سیاست شوم استکباریون برای به فراموش سپردن مهمترین مسئله دنیای اسلام بود که با این ابتکار، هر ساله شاهد جوش و خروش میلیونی مردم برای دفاع از قدس شریف و حمایت از مبارزات مردم سرزمینهای اشغالی در اقصی نقاط جهان میباشیم.
شکوه و فراگیری راهپیمایی روز قدس در گستره جهان اسلام، در کنار دستاوردهای بسیار مهم سیاسی که حتی بیشتر سالها معادلات بینالمللی را تحتالشعاع قرار میدهد، درابتداییترین شکل ممکن دونتیجه متفاوت برای مردم فلسطین وحاکمان غاصب صهیونیستی دارد.
مردم فلسطین با مشاهده صحنههای حضور مردم و انتشار اخبار آن در راه مبارزه مظلومانه خود احساس تنهایی نمیکنند و حاکمان غاصب هم نمیتوانند با خیال آسوده به جنایات خویش ادامه دهند و اختلافاتی که هم اکنون در میان آنها ایجاد شده و هر روز عمیقتر میشود، در وهله اول به خاطر حمایت مسلمانان جهان از آرمان مردم فلسطین است که بهترین شکل آن در راهپیمایی روز قدس متبلور میشود.
اینجانب که درآغاز دهه 40 به خاطر تلاش برای تهیه مقالهای جهت انتشار درنشریه مکتب تشیع در آثار موجود آن روز تحقیق میکردم، به حسب تصادف و با کمک دوستی به نام «کمرهای» با کتاب «القضیه الفلسطینه» اثر ارزشمند یک نویسنده اردنی به نام «اکرم زعیتر» آشنا شدم که اتفاقاً در آن سالها سفیر کشور متبوغ خویش در ایران بود.
بعد از قضایای 15 خرداد 42، رژیم پهلوی برای در تنگنا قرار دادن امام(ره) قانون منع سربازی طلبهها را لغو کرد که من نیز جزو طلبههای سرباز شدم که پس از مدتها ازپادگان گریختم و درایام متواری بودن، اقدام به ترجمه کتاب مذکور کردم که ازهمان سال تاکنون بارها و بارها با عنوان «سرگذشت فلسطین» یا «کارنامه سیاه استعمار» منتشر شده است.
هدف از نگارش این جملات دو مسئله مهم است:
اولاً، بعد از انتشار کتاب امام(ره) آن را مطالعه فرمودند وبه علمایی که آن روز مخالف پرداختن مبارزه به مسئله فلسطین بودند، پیشنهاد مطالعه دادند که حاصل آن همگانی شدن توجه به جنایات اسرائیل در ایران اسلامی شد که تا آن روز رژیم پهلوی به خاطر ارتباطاتی که با رژیم صهیونیستی داشت، سعی در کتمان مسئله فلسطین در ایران داشت.
ثانیاً، آنچه درباره تاریخ فلسطین و تاریخ جعلی اسرائیل میدانم، بسیار عمیق و سخنانم در این باره ورای احساساتی است که ممکن است در هر مسلمانی با شنیدن اخبار فلسطین ایجاد شود.
پس به عنوان یک کارشناس با سابقه طولانی 50 ساله عرض میکنم که خلق، تداوم و آینده این رژیم مرهون خواستههای استکباری چند کشور قدرتمند غربی است که از همان اول یهودیان را مزاحم برنامههای حکومتی خویش میدانستند.
سران این کشورها در نشستهای مختلف به این نتیجه رسیده بودند که باید یهودیان را در جایی- و ترجیحاً دور از اروپا- جمع کنند تا هم مزاحمتهای آنان کم شود و هم در صورت لزوم بتوانند کنترل کنند و نیز از آنها به مثابه پایگاههای چندمنظوره در جهت اهداف استعماری استفاده کنند.
درمطالعه مکان برای تشکیل یک رژیم جعلی، جایی را بهتر از سرزمینهای فلسطین نیافتند که بهترین مصداق برای پایگاه چند منظوره آنان باشد.
مخصوصاً تاریخ کهن فلسطین وارض موعود که برای متصلّبین و متعصّبین یهودی هم جاذبه دارد. از طرف دیگر با تشکیل این غده سرطانی در منطقه استراتژیک خاورمیانه مهمترین نقطه جهانی از لحاظ تاریخ و تمدن و حتی معادلات سیاسی امروزی را که از آن تعبیر به گلوگاه میکنند، در دست میگیرند، بر غنیترین سرزمینهای دارای مواد معدنی انرژی زا، آن هم با تراشیدن دشمنی از نوع رژیم صهیونیستی مسلط میشوند، یهودیان همیشه معترض را از جغرافیای غرب دور میکنند، آسیا و آفریقا را درآیندههای بسیار دور برای امنیت، محتاج و نیازمند خویش کنند ومهمتر از همه با مشغول کردن دولتهای اسلامی به مبارزات نیم بند با اسرائیلیهای اشغالگر، راههای توسعه و پیشرفت را در همه زمینههای علمی، اقتصادی، فنی، صنعتی و... بدون یک رقیب قدرتمند حل میکنند که میبینیم همه دنیا درمسائل دانش و تکنولوژی، قافلهها از کاروان غربیها عقب هستند واگر کشوری مثل ایران پیدا شود که میخواهد با تکیه بر مکتب متعالی اهل بیت که عصاره اسلام ناب است، به توسعه و پیشرفت برسد، به بهانههای مختلف مانع تراشی میکنند و حتی با استفاده از ظرفیتهای نظامی که در اسرائیل ایجاد کردند، قدم به وادی ارعاب و تهدید میگذارند که این روزها به بهترین شکل ممکن شاهد آن هستیم.
آنچه تا به حال استکباریون را در عمل به این اهداف شوم تا حدودی موفق کرده که شاهد تشکیل یک رژیم غاصب در سرزمین قبلهگاه اول مسلمانان جهان هستیم، برنامه بسیار شیطانی آنان درسیاست«فرّق تسد» است که با ایجاد اختلافات موذی بین کشور های اسلامی و القای آن اختلافات به حاکمان اسلامی نمیگذارند جهان اسلام به صورت واحد به این مسئله توجه نماید که در آن صورت به قول امام راحل اگر هر مسلمان فقط یک سطل آب بریزد، اسرائیل را سیل میبرد.
اوج این سیاست شوم، پس ازپیروزی انقلاب اسلامی درایران بودکه وقتی دیدند قویترین حاکم حامی اسرائیل، یعنی رژیم پهلوی سقوط کرده،با همه ظرفیتهای تبلیغاتی خویش به میدان آمدند که مهمترین دستاورد این کارآنان، درگیری دوکشور مهم ومسلمان منطقه و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود.
جنگی خانمان برانداز و فرصت سوز که حاکمان نابخرد حزب بعث با وقاحت تمام اعلام میکردند: «خطر ایران برای عرب بیشتر از خطر اسرائیل است!!»
حتماً میدانید که در طول جنگ نیز برای دامن زدن به این تبلیغات شوم از هیچ اقدامی پرهیز نکردند که روشنترین برنامه آنان در قضیه مک فارلین آشکار شد که اولاً به همراه هیأت خویش یک صهیونیستی را فرستادند و ثانیاً با حک کردن ستاره داوودی روی اقلامی که متعهد به فروش آنها به ایران شده بودند، میخواستند تبلیغات خویش را با ورود به یک مقوله تازه، وسیع تر نمایند که الحمدلله با درایت امام(ره) و مسئولان جمهوری اسلامی در این راه شکست خوردند و اینگونه محمولهها علیرغم نیاز جدّی عودت داده شد و به جای آن محمولههای غیرآلوده دریافت شد.
اما با توجه به دستاوردهای فراوانی که با این شیوه به دست آورده اند، پس از جنگ و حتی تاکنون نیز به انحای مختلف بر طبل اختلاف میکوبند و متأسفانه میبینیم که الان هم بعضی از حاکمان کشورهای اسلامی منطقه، سخنان صدامیان را تکرار میکنند.
نکته بسیار حائز اهمیت درباره مسئله فلسطین که هم از برنامههای غرب است و هم از جهالت بعضی از حاکمان اسلامی در طول تاریخ، تکیه بر عروبیت به جای اسلامیت است. دشمنان اسلام خیلی خوب میدانند که با عربی جلوه دادن مسئله فلسطین، بسیاری از کشورهای اسلامی غیرعرب، مخصوصاً ایران قدرتمند را از آن مسئله دور میکنند و در میان کشورهای عربی نیز با توجه به ساختار حکومتها، چنان زمینههای تشتت را فراهم کردهاند که میبینیم مصر، یکی از مهمترین کشورهای اسلامی علاوه بر خیانت تاریخی در کمپ دیوید، الان نیز در بستن مرزهایش برای کمکهای انسانی به غزه، با اسرائیل همراه میشود.
الحمدلله با تلاشهای جمهوری اسلامی، اسلام محور مبارزه علیه رژیم غاصب صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی شد و در سایه این سیاست طی چند سال گذشته شاهد موفقیتهای بسیار خوب مسلمانان علیه اسرائیل غاصب بودهایم که پیروزی حزبالله در لبنان و پیروزی مردم بیپناه غزه بهترین شاهد مدعاست.
اما افسوس که دشمنان اسلام برای اختلافافکنی در صفوف مبارزه علیه اسرائیل پا را از کشورهای اسلامی فراتر گذاشتهاند و وارد سرزمینهای اشغالی شدهاند و میبینیم که گروههای مبارز فلسطینی به جای اتحاد علیه اسرائیل، به جان هم افتادهاند و اندک ظرفیتهای نظامی خویش را صرف برادرکشی میکنند.
مطمئناً اگر روند اسلامیت مسئله فلسطین با وحدت همه گروهها در داخل این سرزمین اشغال شده ادامه مییافت، اسرائیل نمیتوانست فجیعترین جنایات ضدبشری را مرتکب شود، هرچند سکوت معنادار مدعیان بینالمللی حقوق بشر چراغ سبزی برای تداوم این اقدامات مسبوعانه است.
نکته دیگری که باید درباره تاریخ پرفراز و نشیب اشغال فلسطین به آن اشاره شود، اتخاذ یک سیاست درست برای مقابله با دشمنی تا بن دندان مسلح و دارای حامیان ذی نفوذ در مجامع بینالمللی است. نباید بگذاریم دیوار انزجار از رژیم صهیونیستی در جهان که با خون زن و مرد و پیر و جوان فلسطین در دنیا، مخصوصاً در اروپا ایجاد شده و بالا رفته، با سخنان نسنجیده ما فرو ریزد و جای آن سیم خاردارهایی در حمایت از اشغالگران بکارند. در دنیای سیاست زده امروز که دشمنان اسلام با استفاده از امکانات وسیع تبلیغاتی، حتی واقعیتها را وارونه جلوه میدهند، هر سخن تحریک آمیز ما را دستاویزی برای مظلومنمایی ظالمترین رژیم نیم قرن گذشته تاریخ جهان قرار میدهند و حرکت رو به جلوی مبارزه علیه حکومت اشغالگران را معکوس میکنند.
و آخرین نکتهای که لازم است در این مجال و مقال کوتاه به آن اشاره و تأکید کنم، تداوم مبارزه است. چرا که رژیم صهیونیستی در تاریخ بیش از 60 سال اشغالگری خویش ثابت کرده که نه تنها به تعهدات صلح حتی ادعایی خود هیچ پایبند نیست، بلکه به قطعنامههای بینالمللی نیز توجهی ندارد. تاریخ سراغ ندارد که اسرائیل حتی برای ظاهرفریبی هم که شده، به قطعنامههای سازمانهای جهانی، مخصوصاً سازمان ملل متحد که سیاستهایش توسط حامیانش چیده میشود، عمل نماید.
پس راه مقابله با چنین رژیمی، تداوم مبارزات مردمی است. مبارزاتی که در داخل، وحدت همه گروههای فلسطینی را بدون تکیه بر حس ناسیونالیستی عربی و با محوریت اسلام میطلبد و در خارج از سرزمینهای اشغالی هم به کمکهای مادی و معنوی حکومتهای اسلامی و حمایتهای مسلمانان نیازمند است.
حمایت مسلمانان نیز راههای مختلفی دارد که یکی از مؤثرترین راهها، حضور آنان در راهپیمایی روز قدس است. روزی که با نزدیک شدن به آن، تمام پایههای رژیم نامشروع اسرائیل میلرزد که اگر حضور مردم مسلمان جهان در راهپیمایی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان معنادار باشد، تا مدتها، پسلرزههای آن آرامش و آسایش رژیم صهیونیستی و حامیان آن را خواهد گرفت.
اینجاست که به عظمت ابتکار امام(ره) در نامگذاری روز جهانی قدس پی میبریم، ابتکاری که 20 سال پس از رحلت مبتکر و مطمئناً تا همیشه و انشاءالله تا سقوط رژیم غاصب و احقاق حقوق مردم فلسطین، مخصوصاً بازگشت 5 میلیون آواره فلسطینی ادامه خواهد داشت.