جام جم: سوال بيجواب«سوال بيجواب» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن ميخوانيد؛ مراسم سالگرد رحلت امام بار ديگر فرصتي بود براي بازخواني شاخصهاي خط امام كه از سوي رهبري معظم انقلاب بخوبي تبيين شد؛ شاخصهايي كه همواره ميتواند چراغ راه هدايت و قطبنماي جهتياب ملت باشد.
شاخصهايي كه به ما ميگويد اگر افرادي با هر ميزان سابقه انقلابي، تحصيلات دانشگاهي يا حوزوي و هر رتبهاي از مراتب ديني حتي تا سطح مرجعيت به ملت پشت كردند و دست در دست دشمنان شناخته شده ملك و ملت نهادند، ديگر نميتوان آنان را به چشم دوست نگريست. شاخصهايي كه ملاك را حال فعلي افراد در هر زمان ميداند نه سوابق درخشان آنان در گذشته.
تبيين مولفههاي اسلام ناب محمدي در مقابل اسلام آمريكايي و مرفهين بيدرد، تولي و تبري در چارچوب مكتب، جاذبه و دافعه، اطمينان به وعده الهي، توجه به نقش و راي مردم، نگاه جهاني به نهضت اسلامي، فراموش نكردن مساله فلسطين و برخورد با انقلابيون خارج شده از خط انقلاب از جمله موارد و شاخصهاي خط امام بود كه بار ديگر در پيماني مجدد با آن يار سفر كرده بازخواني شد.
شايد در چنين مراسمي بهرهگرفتن از سخنان حجتالاسلام سيدحسن خميني چه به لحاظ تشريفاتي و مسووليتي و چه به جهت نسبي امري طبيعي و مورد انتظار بود. هر چند ايشان ميتوانست بدون توجه به برخي شعارهاي انقلابي كه به هيچ وجه متعرض شخص وي نبود، به سخنراني خود ادامه داده و با استفاده از فرصت پيش آمده، به بسياري از شبهات و سوالات افكار عمومي در كنار مزار امام پاسخ گويد. دريغا كه از اين فرصت بهره گرفته نشد. ممكن است برخي بگويند با وجود شعارها، امكان ادامه سخنراني نبود، ولي خوب است به ياد آوريم چنين صحنههايي در محيطهاي مختلف از جمله برخي دانشگاهها آن هم هنگام سخنراني رئيسجمهور ايجاد و حتي عكس رئيسجمهور در مقابل خود او به آتش كشيده شده اما سخنراني ادامه يافت.
سوال مهم اين است كه چرا شرايط اينگونه رقم ميخورد؟
واقعيت آن است كه انتظار از نزديكان امام خميني(ره) در پاسداشت راه و خط و نام او بيش از ديگران بوده و هست. در يك سالي كه از آغاز فتنهاي بزرگ در پي انتخاباتي حماسي ولي تلخ ميگذرد، مردم انتظار داشتند بزرگان جامعه و خواص موثر، هوشمندانه در صحنهاي كه تمام ميراث امام خميني مورد تاخت و تاز قرار گرفته بود، حاضر شوند و يكصدا در مقابل دشمنان و دوستان غافل و جاده صافكن كينهورزان بايستند. افسوس و صد افسوس كه چنين نشد. حتي آنگاه كه هتاكي به امام و رهبري انقلاب رسيد و عاشورا هتك حرمت شد، نه تنها به حرمتشكنان و سران فتنه معترض نشدند بلكه با صدور بيانيههايي رسمي به صدا و سيما تاختند كه چرا تصوير اين اهانت را پخش كرده است! (نامه حميد انصاري به رئيس صدا و سيما، 19/9/88) و به بهانه حفظ سرمايه اصلي انقلاب و نظام (امام) از كنار موضوع به سادگي گذشتند.
و يا آنگاه كه صدا و سيما در اقدامي قابل ستايش به ساخت برنامه «شاخص» براساس قول و فعل رهبر كبير انقلاب اقدام كرد، جناب حجتالاسلام سيدحسن خميني تحت تاثير اطرافيان بيآنكه خود مجموعه پخش شده را ديده باشد در نامهاي اعتراضآميز صدا و سيما را به تحريف، مخدوش كردن چهره امام و ... متهم كرد.
پاسخ رئيس صدا و سيما نيز همراه با يك سوال اساسي منتشر شد؛ سوالي كه هنوز هم بيپاسخ مانده است.
«اي كاش همانگونه كه به حكم وظيفه فرزندي امام اعتراض جدي به اقدام صدا و سيما داريد، همينگونه هم نسبت به حوادث 8 ماه گذشته و جفايي كه دشمنان انقلاب و اسلام به اساس نظام جمهوري اسلامي و ميراث گرانبهاي امام كردند ... بيانيه ميداديد و آن اقدامات شرمآور را محكوم ميكرديد.» (پاسخ ضرغامي به سيدحسن خميني 19/11/88)
انتظار مردم از شخصيتي چون سيد حسن آقا همواره اين بوده و هست كه با معيار تولي و تبري برگرفته از خط امام فاصله خود را با كساني كه طي يك سال گذشته تمام تلاش خود را براي مقابله با اصول مسلم نظام اسلامي به كار گرفتند، حفظ كند و از كساني كه با دشمنان امام، انقلاب و رهبري همراهي كردهاند، تبري جويد.
مردم تا امروز نهتنها چنين احساسي ندارند، بلكه قرائن متعدد حاكي از تداوم دوستي و حفظ رابطه با كساني است كه عامل بيشترين جسارتها، خسارتها و ظلمها در يك سال گذشته به امام ارزشها و ميراث امام بودهاند.
كيهان: از كه بريدي و با كه پيوستي؟!«از كه بريدي و با كه پيوستي؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛انتظار اين بود- و چه مي دانيم، شايد به روال هميشگي هم نزديك تر بود- كه يادداشت امروز را به حماسه بي نظير روز جمعه اختصاص مي داديم و درباره حضور پرشور توده هاي انبوه و ميليوني مردم خداجوي در ميقات 14 خرداد قلم مي زديم. مردمي كه نه در سر سوداي سود داشتند و نه در دل، غم بود و نبود، از اقصي نقاط ميهن اسلامي آمده بودند تا عهدي را كه با امام راحل(ره) و خلف حاضر او بسته بودند و هرگز نشكسته بودند، تازه كنند و بصيرت خويش را به رخ مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس بكشند كه نه فقط از ماهيت پليد اين مثلث شوم باخبرند، بلكه مزدوران و ماموران آنها را نيز در هر لباسي كه باشند و با هر پوششي كه به ميدان فرستاده شده باشند، مي شناسند و آنان را با همان سرنوشتي روبرو مي كنند كه سران فتنه 88 را روبرو كردند و...
اما، در جريان حضور حماسي و بي نظير 14 خرداد، رخداد ديگري نيز اتفاق افتاد. اين رخداد، اگرچه به ظاهر، در حاشيه بود ولي عبرت انگيز و درس آموزتر آن بود كه بيرون از متن تلقي شود و آن، اعتراض يكپارچه، خودجوش و پرخروش توده هاي ميليوني حاضر در مراسم به جناب آقاي سيدحسن خميني، نوه حضرت امام(ره) بود. اين اعتراض به اندازه اي فراگير بود كه نوه حضرت امام(ره) را نه فقط از ادامه سخن بازداشت، بلكه فرصتي براي سخنان ايشان باقي نگذاشت و آقاي سيدحسن خميني را ناچار به قطع سخن و ترك تريبون كرد. اقدام به موقع و حرفه اي صدا و سيما در پيشگيري از پخش شعارهاي مردم، درخور تقدير است، چرا كه شعارها هرچند عليه نوه حضرت امام(ره) بود ولي به نظر مي رسد كه پخش آن از صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران به مصلحت نبود، اما از آنجا كه جمعيت چندميليوني روز 14خرداد، تقريباً از تمامي نقاط ايران اسلامي آمده بودند، ماجراي آن روز را به اقصي نقاط اين مرز و بوم مقدس بردند و يادداشت امروز در پي انتشار خبر آن روز، ضرورت يافته است و دراين باره گفتني هايي هست.
1- ابتدا بايد گفت آرزوي همه مردم- و از جمله نگارنده- اين بوده و هست كه كاش جناب سيدحسن خميني حرمت رابطه نسبي خود با حضرت امام(ره) را پاس مي داشت و رابطه معنوي خويش با آن مراد به حق پيوسته را حفظ مي كرد و كار به آنجا نمي كشيد كه كاسه صبر عاشقان امام(ره) لبريز شود و براي حفظ حريم مراد و مقتداي راحل خويش عليه نوه ايشان خروش بردارند و... اميد است جناب سيدحسن خميني به خود آيند و اين هشدار را در وجدان خويش به ارزيابي بنشينند كه؛
به قول دشمن، پيمان دوست بگسستي
بين كه از كه بريدي و با كه پيوستي؟!
2- برخلاف آنچه كه سايت هاي وابسته به سران فتنه و رسانه هاي بيگانه ادعا مي كنند، اعتراض به آقاي سيدحسن خميني از سوي «يك اقليت تحريك شده»! نبوده است، بلكه به گواهي اسناد صوتي و تصويري موجود و ميليون ها نفر از افراد حاضر در صحنه، اعتراض به ايشان يك خروش سراسري، خودجوش و همگاني بوده است و اگر غير از اين بود و تنها يك اقليت به جدايي ايشان از خط مبارك حضرت امام(ره) و همراهي وي با فتنه گران و دشمنان تابلودار امام راحل(ره) اعتراض داشتند بايستي بقيه مردم با سر دادن آن شعارها عليه نوه حضرت امام(ره) مخالفت مي ورزيدند اما نه فقط كمترين صدايي به مخالفت با آن شعارها از كسي شنيده نشد، بلكه ميليون ها نفر از جمعيت حاضر در صحنه، با تمامي وجود و از ژرفاي دل عليه مواضع جناب آقاي سيدحسن خميني به خروش آمده بودند. آيا غير از اين بود؟!
3- اين ادعا كه اعتراض به آقاي سيدحسن خميني از سوي عده اي قليل بوده است، اهانت به شعور مردم و دستكم گرفتن آگاهي و بصيرت آنان نيز هست. آيا جناب سيدحسن خميني طي يك سال گذشته و در تمامي مراحل فتنه 88، با سران فتنه و عوامل ميداني آنها همراه و همصدا نبوده است؟! و آيا اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع)، نفي وجود مبارك حضرت بقيه الله الاعظم(عج)، توهين آشكار و بي پرده به حضرت امام(ره)، همكاري با سازمان هاي جاسوسي آمريكا و اسرائيل و انگليس و... از نگاه نوه حضرت امام، جرم و خيانت و جنايت نيست؟ اگر هست- كه هست- چرا ايشان در مقابل تمامي اين خيانت ها نه فقط سكوت كرده بلكه با سران فتنه همراهي نيز داشته است؟!
به يقين نوه حضرت امام(ره) انتظار ندارد مردم اين مرز و بوم كه به قول امام راحل(ره) از مردم حجاز در زمان رسول خدا(ص) و از مردم كوفه در دوران حضرت امير عليه السلام برترند، همه اين بي حرمتي هاي ايشان به اسلام و انقلاب و امام را شاهد باشند و باز هم آقاي سيدحسن خميني را نوه معنوي حضرت امام(ره) بدانند! احترام نوه امام به خاطر رابطه نسبي ايشان با وجود مبارك حضرت امام است، بنابراين، بسيار بديهي است كه وقتي نوه حضرت امام را در مقابل آن حضرت و همراه و همگام با دشمنان او مي بينند، هرگز حضرت امام(ره) را فداي نوه ايشان نمي كنند، بلكه با انگيزه احترام به حضرت امام - تاكيد مي شود كه با همين انگيزه- نوه امام را از خود مي رانند تا خداي نخواسته، مواضع و عملكرد آقاي سيدحسن خميني به حساب امام راحل(ره) نوشته نشود و بر دامن كبريايي آن حضرت گرد و غبار مخالفت با انقلاب و همراهي با دشمنان مردم ننشيند.
4- نگارنده، پيش از اين هم عليرغم ميل خويش و تنها به عنوان اداي وظيفه درباره مواضع و عملكرد آقاي سيدحسن خميني به اين آيه شريفه از كلام خدا كه روشنگر و راه گشاست اشاره كرده بود. آنجا كه مي فرمايد: «ان اولي الناس بابراهيم، للذين اتبعوه... نزديكترين مردم به حضرت ابراهيم(ع)، كساني هستند كه از او تبعيت مي كنند»، بنابراين، و با پوزش از آقاي سيدحسن خميني بايد گفت؛ از پيروان حضرت ابراهيم(ع) پسنديده و پذيرفته نيست كه عموي بت پرست آن پيامبر عظيم الشأن را تنها به اين علت كه با حضرت ابراهيم(ع) رابطه نسبي داشت، گرامي بدارند! و يا فرزند خداناشناس حضرت نوح عليه السلام را فقط به دليل آن كه پسر پيامبر خداست، قابل احترام بدانند!
نگارنده هرگز و خداي نخواسته قصد مقايسه مثل به مثل ندارد بلكه در پي اشاره به مستنداتي است كه به مردم حق مي دهد، رابطه نسبي با حضرت امام(ره) را در صورتي قابل احترام و تجليل بدانند كه با رابطه و پيوند معنوي نيز همراه باشد و چنانچه احساس كنند و به وضوح ببينند كه از رابطه نسبي براي مقابله با حضرت امام(ره) -خواسته يا ناخواسته- سوءاستفاده مي شود، عليه سوءاستفاده كنندگان خروش بردارند و از خدشه احتمالي به خط مبارك حضرت امام(ره) جلوگيري كنند، آيا، اين اعتراض نه فقط حق، بلكه تكليف اسلامي و انقلابي و نيز، وظيفه ملي و ميهني مردم نيست؟ معلوم است كه هست.
5- بلافاصله بعد از اعتراض گسترده و فراگير مردم به جناب سيدحسن خميني، سايت هاي وابسته به سران فتنه و رسانه هاي بيگانه- مخصوصاً رسانه هاي آمريكايي و صهيونيستي- در اقدامي - مانند هميشه هماهنگ- از يكسو، اعتراض كنندگان را يك «اقليت اندك و تحريك شده» معرفي كردند كه به دلايل پيش گفته، دروغي بزرگ است و تمامي شواهد و اسناد غيرقابل ترديد از اعتراض سراسري، ميليوني و يكپارچه مردم در آن روز حكايت مي كند و از سوي ديگر تلاش كرده و مي كنند كه اعتراض مردم را «اهانت به حضرت امام(ره)» وانمود كنند و اين در حالي است كه سايت ها و رسانه هاي ياد شده، به دشمني و كينه توزي آشكار و علني با امام راحل(ره) زبانزد هستند. به عنوان مثال و فقط يك نمونه و يك مثال، آيا مي توان پذيرفت كه بهايي ها و منافقين و سايت هاي وابسته به اسرائيل و آمريكا و انگليس نگران اهانت به حضرت امام(ره) باشند؟! كاش آقاي سيدحسن خميني نگاهي به گردانندگان اين سايت ها و برخي از اطرافيان خود مي انداخت.
آن يكي «اسلام» را عامل عقب افتادگي مي داند! اين يكي معتقد است خط امام(ره) بايد به موزه تاريخ برود، ديگري مي گويد اصلي ترين مشكل دموكراسي در ايران اسلامي، آن است كه در ايران، هنوز خدا نمرده است! آن ديگري از اين كه موسوي و خاتمي و كروبي در مبارزه با بينش و منش امام ناكام مانده اند ابراز تاسف مي كند و... آيا نوه امام باور مي كند كه دل سياه اين جماعت نگران ساحت حضرت امام است.
و اما، از سوي ديگر اعتراض مردم به آقاي سيدحسن خميني از اوج ارادت آنان به حضرت امام(ره) و ژرف انديشي و بصيرت آنها حكايت مي كند و نشان مي دهد كه وقتي پاي حفظ و پاسداري از بينش و منش حضرت امام(ره) در ميان باشد، رابطه نسبي را به رابطه معنوي و پيروي افراد از آن بزرگوار ترجيح نمي دهند. يعني دقيقاً همانگونه كه امام(ره) بود و به آن توصيه فرموده بود.
... و بالاخره، يكي از شعارهاي آن روز مردم بسيار عبرت انگيز و درس آموز بود و حكيمانه و هوشمندانه... آن شعار اين بود؛
«نواده روح الله، سيدحسن نصرالله».
مردم سالاري: مظلوميت نوه امام خميني(ره)«مظلوميت نوه امام خميني(ره)» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم کورش شرفشاهي است كه در آن مي خوانيد؛مراسم بيست و يکمين سالگرد ارتحال امام خميني (ره) با بيست سال قبل تفاوت هاي فاحشي داشت و به نظر مي رسيد که اين مراسم نيز ، تحت تاثير القائات خاصي قرار گرفته است اما برجسته ترين حادثه سالگرد ارتحال امام(ره)، رفتارهاي زننده اي بود که از سوي عده اي افراطي عليه نوه امام يعني حجت الا سلا م والمسلمين حاج سيدحسن خميني صورت گرفت.
البته هنگامي که سيد حسن در اثر رفتارهاي غيراخلا قي و شعارهايي که برخلا ف موضوع اين مراسم و وحدت ملي و منطبق با اهداف جناحي و به منظور برهم زدن سخنراني ايشان صورت گرفت سرداده مي شد ترجيح داد ديگر در خصوص پدربزرگش يعني آن راحل عظيم الشان امام خميني صحبت نکند و در آرامگاه آن عزيز سفر کرده مجبور به سکوت شود; هر چند مقام معظم رهبري برخوردي مهربانانه با سيدحسن داشتند که براي هر عاقلي مي توانست معنادار باشد و نارضايتي ايشان را نسبت به اقدامات تندروها اثبات نمايد.
با وجود همه اين اتفاقاتي که در 14 خرداد سال 89 شاهد بوديم به نظر مي رسد که پاسخ به چرايي اتفاقات اين روز بسيار واجب است. اگر مروري به اخبار و اظهارنظرهاي هفته هاي قبل از اين مراسم داشته باشيم همه مسوولا ن، فعالا ن سياسي، نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلا مي و در يک کلا م همه کساني که مي توانستند بر افکار عمومي تاثيرگذار باشند همگي تاکيد داشتند که امام خميني(ره) متعلق به يک نسل، يک گروه، يک زمان و... نيست بلکه امام موجودي فراتر از زمان و مکان بوده و به همه تعلق دارد.
اکنون از آنهايي که با هياهو و شعارهاي جهت دار سعي داشتند در برگزاري اين مراسم اختلا ل ايجاد کنند سوال مي کنيم که چرا نگذاشتيد جمعيت وفادار به امام خميني بتوانند به خوبي اين مراسم را برگزار کنند؟ وچرا اجازه نداديد که 14خرداد به دور از بازي هاي سياسي و جناح بازيها برگزار شود؟
سوال مهمتر اين است که چرا مانع سخنراني نوه امام خميني (ره) شديد؟ مگر ايشان چه جرمي مرتکب شده بودند تا بخواهيد آن را فاش کنيد؟ آيا از مسير نظام و رهبري منحرف شده بودند؟ آيا عليه منافع ملي قدمي برداشته بودند؟ و از همه مهمتر اين که همه آحاد مردم ايران سيدحسن را يادگار و نماد رهبر کبير و بنيانگذار انقلا ب اسلا مي مي دانند. آيا بايد با چنين نمادي آن هم دربارگاه ملکوتي امام خميني (ره) چنين اهانتي صورت گيرد؟ آيا بعد از تفقد مقام معظم رهبري باز هم بايد همگان سکوت مي کردند؟ آيا صداو سيما نيز بايد با بي تفاوتي از کنار اين موضوع مي گذشت؟ آيا گردانندگان مراسم نبايد براي افکار عمومي چرايي اين اتفاقات را تشريح نمايند؟ آيا مسوولا ن ذي ربط نبايد مسببان چنين حوادثي را به افکار عمومي معرفي کنند؟ و آيا...
اميد است دست اندرکاران و کساني که اين پرسش ها در مقابل آنان مطرح است پاسخ گوي خيل عظيم مشتاقان امام خميني که از گوشه و کنار کشور به عشق زيارت مرقد امام در اين مراسم جمع شده بودند باشند.
رسالت:بازخواني خط امام خميني(ره)«بازخواني خط امام خميني(ره)»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن ميخوانيد؛انقلاب ها موجد تغييرات اجتماعي اجتناب ناپذيري مي شوند که در صورت مديريت و نظام مندي، به تحصيل آرمان ها و اهداف آن انقلاب مي انجامد. اساسا تحول در جهت گيري هاي عمومي يک جامعه به واسطه انقلابات بزرگ بدون مديريت و صيانت از جهت گيري هاي اصلي يک تحول غير ممکن است. تغييرات اجتماعي بي هدف و آشفته علاوه بر تباهي اهداف انقلاب، بسترهاي لازم را براي جهت دهي عوامل بيروني و حتي مخالف انقلاب فراهم مي کند. انقلاب اسلامي ايران نيز مانند هر انقلاب ديگري تحولات اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي عظيمي را در کشور پديد آورد که در صورت صيانت از جهت گيري هاي اصلي انقلاب مي تواند جامعه را به اهداف متعالي خود رهنمون سازد. انحراف در مديريت تحولات پس از انقلاب و به فراموشي سپردن جهت گيري هاي اصلي آغاز زوال تدريجي انقلاب است که اين موضوع براي بسياري از انقلاب هاي دنيا مثل انقلاب اکتبر روسيه و يا انقلاب چين رخ داد.
مديريت تحول و صيانت از جهت گيري هاي اصلي انقلاب اسلامي نيازمند شاخص و قطب نماست. بدون شاخص تشخيص جهت ها بسيار مشکل است و دستيابي به اهداف و آرمانها غير ممکن به نظر مي رسد. ثبات و استمرار31 ساله انقلاب اسلامي در انضمام با تشديد روحيه انقلابي مردم و مسئولان در دهه چهارم انقلاب نشان مي دهد که انقلاب اسلامي در شاخص بندي خود موفق بوده و ساختاري مانا با کارکردهايي پويا تدارک ديده است.
رهبر معظم انقلاب در مراسم بيست و يکمين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره) بهترين شاخص را براي صيانت از جهت گيري هاي اصلي انقلاب اسلامي خود امام(ره) و خط امام دانستند و فرمودند: “امام منهاي خط امام، آن امامي نيست که ملت ايران به نفس او، به هدايت او جانشان را کف دست گرفتند، فرزندانشان را به کام مرگ فرستادند، از جان و مالشان دريغ نکردند و بزرگترين حرکت قرن معاصر را در اين نقطه عالم به وجود آوردند. ”
امام راحل در دوران نهضت اسلامي و پس از پيروزي انقلاب اسلامي با نوشتار،گفتار و مواريث معنوي و سياسي خود خطوط اساسي و مرزهاي نظام جمهوري اسلامي ايران را مشخص کردند. امام خميني(ره) چه در زمان حيات پربرکت شان و چه در وصيتنامه سياسي- الهي شان به واضح ترين شکل ممکن ضمن تبيين هويت سياسي انقلاب اسلامي، چشم انداز مردمسالاري ديني را متصل به حکومت آخرين منجي بشريت، صاحب عصر والزمان ترسيم کردند و تنها راه اصلاح بشريت را تسليم در برابر حکومت الهي مي دانستند.
حضرت آيت الله خامنه اي در اجتماع ميليوني زائران حرم امام خميني(ره) به بازخواني اجزاي خط و منطق بنيان گذار کبير انقلاب اسلامي پرداختند که در ذيل به برخي از رئوس آن مي پردازيم.
1- اسلام ناب محمدي
مقام معظم رهبري اولين و اصلي ترين نقطه در مباني امام خميني(ره) را مسئله اسلام ناب محمدي دانستند. اسلام ناب محمدي يعني اسلام ظلم ستيز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجديدگان و مستضعفان. در مقابل اسلام ناب محمدي، اسلام آمريکايي قرار دارد.
سرخط نظام معرفتي امام خميني(ره) بازگشت به هويت و ارزشهاي اسلامي است. اين راه کلمه طيبه اي است، که به ملت ايران عظمت بخشيد و انقلاب اسلامي را به الگويي بي بديل و متکي بر فطرت خداجوي بشري تبديل کرد.
مبتني بر اين شاخص محتوا و اصول انقلاب چيزي به جز عدالتخواهي ، استقلال و آزادي به معناي حقيقي کلمه ، استکبار ستيزي و منفعل نشدن در مقابل دشمن ، مردم گرايي ، مستضعف نوازي و گرايش به طبقات محروم ، و پرهيز از اسراف و زندگي اشرافي گري و ... نيست. جمهوري اسلامي- به تعبير حضرت امام(ره) نه يک کلمه کم و نه يک کلمه زياد- رهاورد نهايي تفلسف فيلسوفان و تفقه فقيهان و تدبر سياستمداران مسلمان ايراني است که به يد بيضايي امام خميني(ره) در اين کشور محقق شد و امروز بيش از31 سال از عمر پر برکت آن مي گذرد. کساني که شعار جمهوري ايراني را در حوادث پس از انتخابات سال گذشته سر دادند در واقع با اصلي ترين نقطه در خط امام خميني مخالف هستند و در جبهه اسلام آمريکايي قرار دارند. به تعبير يکي از بزرگان اگر قرار بود جمهوري ايراني اين مملکت را به استقلال و پيروزي برساند زمان مصدق رسانده بود، تنها چيزي که ايران را سربلند و پيروز کرد اسلام و حسين بن علي(ع) است. قباله اين مملکت حسين بن علي است.
2 - جاذبه و دافعه امام خميني(ره)
مقام معظم رهبري در بازخواني خط امام خميني يکي ديگر از شاخص ها را مسئله جاذبه و دافعه امام عنوان کردند که طيف هاي عظيمي را در جرگه مجذوبين امام قرار داد و طيفهايي را نيز دفع کرد. مبنا و معيار جاذبه و دافعه امام خميني (ره) مکتب اسلام بود و امام دشمني شخصي با کسي نداشت. به باور امام خميني(ره) تولي و تبري در عرصه سياست بايد تابع تفکر و مباني اسلامي باشد. رمز جاذبه و دافعه امام خميني اين بود که در خط امام(ره) سياست عين ديانت است و نوعي عبادت و مايه تقرب به ذات اقدس الله محسوب مي شود. ايشان اساس برنامه خود را در تربيت انسان ها بر “ايمان به خدا و اطاعت از او” پايه گذاري نموده بودند. و همين موضوع باعث شد که بسياري شيفته وي و برخي نيز مغضوب ايشان قرار گيرند. امام خميني(ره) سياست را اين گونه تعريف مي کنند:”سياست اين است که جامعه را هدايت کند و راه ببرد؛ تمام اين مصالح جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت کند به طرف آن چيزي که صلاح شان است، صلاح ملت است، صلاح افراد است و اين مختص انبياء و اوليا است و ديگران اين سياست را نمي توانند اداره کنند، اين مختص انبياء و اولياء است و به تبع آن علماي بيدار اسلام.”
3 - محاسبات معنوي و الهي
يکي ديگر از شاخص هاي خط امام خميني(ره) مسئله محاسبات معنوي و الهي است. امام خميني به اصل اساسي “ان تنصرواالله ينصرکم و يثبت اقدامکم” ايمان داشت و همين اصل رمز ماندگاري انقلاب اسلامي و خط نوراني امام راحل است.
به تعبير مقام معظم رهبري “امام به وعده الهي اطمينان داشت. ما براي خدا مجاهدت مي کنيم، قدم براي خدا برمي داريم، همه تلاش خودمان را به ميدان مي آوريم؛ نتيجه را خداي متعال - آنچنان که وعده فرموده است - تحقق خواهد داد. ما براي تکليف کار مي کنيم؛ اما خداي متعال بر همين عمل براي تکليف، بهترين نتيجه را به ما خواهد داد. اين يکي از خصوصيات مشي امام و خط امام است. راه انقلاب، صراط مستقيم انقلاب اين است.” پيروزي مومنان قطعي است و اراده الهي قطعي است. اين وعده خداست و کدام وعده صادق تر و صائب تر از وعده الهي است.
4 - رعايت تقوا در کليه امور
امام خميني علاوه بر مسائل شخصي در موضوعات سياسي و اجتماعي نيز تقوا داشت. تقواي سياسي حلقه گمشده اي درساحت سياست عصر حاضر است که هرآن کس آن رابيابد از شدائد برون شود وخداونديک نوع آساني در کار اوقراردهد. “ومن يتق الله يجعل له مخرجا... ومن يتق الله يجعل له من امره يسرا”( سوره طلاق آيات2 و4) پرهيزکاري در سياست يعني خداترسي درسياست ومراقبت از گفتار وکردار ودر نهايت صيانت الهي از جميع شئون رفتار سياسي.
بسياري از مشکلات جوامع بشري در چند قرن گذشته به دليل بي تقوايي و آزمندي رهبران اجتماعي و سياسي بوده که کسب قدرت را هدف اصلي و غايي خود در سياست ورزي قلمداد کردند و مي کنند. امام راحل عظيم الشان در همه دقايق زندگي پربرکت خويش، فقط درصدد جلب رضايت پروردگار بودند و هيچ وقت سياست را ترجمه به قدرت طلبي ننمودند. رعايت تقواي سياسي و اجتماعي در کليه امور يکي از صحنه هاي شورانگيز حيات پر برکت بنيانگذار انقلاب اسلامي است.
5 - باورمندي به نقش مردم
مقام معظم رهبري در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره) يکي ديگر از خطوط اصلي خط امام را باورمندي ايشان به نقش مردم دانستند. مردمسالاري ديني يک نوآوري سياسي توسط امام خميني است که در آن تعريف جديدي از جمهوريت و اساسا مفهوم حاکم و فرمانبردارارائه شده که متکي بر مباني انديشه سياسي اسلام است. در نظام اسلامي بين حاکم و مردم فاصله اي نيست و ولايت، اقتدار همراه با برادري و رفاقت است. در مردمسالاري ديني مردم ولي نعمتان مسئولان هستند و حاکمان مي بايد خدمتگزاران مردم باشند. در واقع در مشارکت عمومي دو عنصر مشارکت يعني مشارکت کننده و موضوع مشارکت هردو جايگاه ويژه خود را دارند و مردم به عنوان مشارکت کنندگان، ولي نعمتان موضوع مشارکت يعني حکومت ديني هستند و دو فاکتور مشروعيت و مقبوليت همپاي هم باعث پويايي مردمسالاري ديني مي باشند.
بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي در يکي از بيانات خود مي فرمايند: “ما مي خواهيم اسلام و حکومت اسلام را به نحوي که شبيه صدر اسلام باشد اجرا کنيم تا غرب معني درست دموکراسي را به آن حدي که هست بفهمد تا تفاوت ميان دموکراسي موجود در اسلام و دموکراسي اصطلاحي مورد ادعاي دولت ها آشکار شود”.
اما در مقابل جمهوري اسلامي حقيقي که ميراث ناب و گرانبهاي امام خميني(ره) است دشمن در صدد است با کپي برداري از شعارهاي انقلاب و به حاشيه راندن منطق امام خميني(ره) به تعبير مقام معظم رهبري يک “جمهوري اسلامي تقلبي” را علم کند که چيزي از سيرت مبارک نظام اسلامي به ارث نبرده است. تنها صورتي بي محتوا و متمايل به زرق و برق نظام هاي سکولار است.
6 - جهاني بودن نهضت امام خميني(ره)
مقام معظم رهبري فرمودند:”امام نهضت را جهاني مي دانست و اين انقلاب را متعلق به همه ملتهاي مسلمان، بلکه غير مسلمان معرفي مي کرد. امام از اين ابايي نداشت. اين غير از دخالت در امور کشورهاست، که ما نمي کنيم؛ اين غير از صادر کردن انقلاب به سبک استعمارگران ديروز است، که ما اين کار را نمي کنيم، اهلش نيستيم؛ اين معنايش اين است که بوي خوش اين پديده رحماني بايد در دنيا پراکنده شود، ملتها بفهمند که وظيفه شان چيست، ملتهاي مسلمان بدانند که هويتشان چگونه است و کجاست. ”
انقلاب اسلامي هر چند در خطوط مرزي ايران اتفاق افتاد اما تار و پود و بافت روحاني آن بر مفهوم امت اسلامي استوار بود.امام خميني (ره) رهبرکبير انقلاب اسلامي نيز اگرچه بر صيانت از ملت و نه ملي گرايي تاکيد مي فرمودند اما اصالت را به مفهوم امت اسلامي مي دادند.
با پيروزي انقلاب اسلامي و تشديد و تشجيع روحيه همگرايي بين ملتهاي مسلمان جهان که نتيجه فاصله گرفتن از رويکردهاي ناسيوناليستي و بلوغ سياسي جوامع مسلمان ، افزايش ارتباطات بين فرهنگي در عصر ارتباطات و ديالوگ غرض ورزانه غرب در تخاطب مستقيم با جهان اسلام بود مفهوم امت اسلامي بارور شد که اولين ثمرات آن در مقاومت فلسطين، پيروزي حزب الله لبنان بر صهيونيسم، استکبار ستيزي در عراق و افغانستان، فراگير شدن موج اسلام خواهي در کشورهاي منطقه و بويژه در ميان جوانان و روشنفکران، پيشرفت هاي علمي و فناوري در ايران اسلامي و ساير کشورهاي مسلمان،احساس هويت و تشخص در اقليتهاي مسلمان در بيشتر کشورهاي غربي و... مي توان مشاهد کرد.
7 - حال کنوني اشخاص
امام خميني(ره) بارها فرمودند قضاوت در مورد اشخاص بايد با معيار حال کنوني اشخاص باشد. گذشته اشخاص، مورد توجه نيست. مقام معظم رهبري در نمازجمعه14 خرداد تهران با اشاره به طلحه و زبير هاي زمان،ملاک قضاوت حضرت امام را در مورد اشخاص حال کنوني آنها عنوان کردند و فرمودند: “بعضي ها با امام از پاريس در هواپيما بودند و آمدند ايران؛ اما در زمان امام به خاطر خيانت اعدام شدند! بعضي ها از دوراني که امام در نجف بود و بعد که به پاريس رفت، با ايشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اينها، موضعگيري هاي اينها موجب شد که امام اينها را طرد کرد، از خودش دور کرد. ميزان، وضعي است که امروز بنده دارم. اگر خداي نکرده نفس اماره و شيطان، راه را در مقابل من منحرف کردند، قضاوت چيز ديگري خواهد بود. مبناي نظام اسلامي اين است و امام اين جوري عمل کرد.”
عده اي امروز به اسم خط امامي سابق با تمام اجزا و سلول هاي منطق امام خميني (ره) مخالفت مي کنند و منطق امام را متعلق به دهه60 مي دانند. اما آيا مي توان اين افراد را به خاطر سوابق و يا انتسابشان وفادار به خط امام دانست؟
در تکمله اين نوشتار بايد گفت جمهوري اسلامي ايران مانند هر نظام سياسي ديگري داراي صورت و سيرتي است. تجريد صورت و سيرت اين نظام نقطه عزيمت زوال و انطباق آن مايه کمال جامعه اسلامي است. حرکت متعالي نظام اسلامي بسته به تحقق شرايطي است که بخشي از آنها صورت رسمي و سخت افزاري نظام اسلامي را تشکيل مي دهد و در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران احصاء شده اما شرط لازم، ولي غير کافي است. شق مهمتر و بنيادي تر اين حرکت بنيادي وجوه نرم افزاري و به تعبيري سيرت نظام اسلامي است که در واقع همان جهت گيري هاي فکري، منطق امام خميني(ره)، شاخص هاي اصلي و شعارهاي بنيادين انقلاب است.
تهران امروز: الزامات مغفول يك مراسم ملي«الزامات مغفول يك مراسم ملي»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران به قلم عمادالدين پارسا است كه در آن ميخوانيد؛مراسم سالگرد ارتحال بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره) امسال باشكوهتر از هميشه برگزار شد و همانطور كه انتظار ميرفت عاشقان خميني كبير با حضور كنار مرقد آن عزيز با خلف صالحاش تجديد پيمان كردند.
برگزاري اين مراسم طي دو دهه گذشته از سنتهاي حسنه سياسي و اجتماعي در جمهوري اسلامي است كه با سخنان روشنيبخش رهبر معظم انقلاب اسلامي رونق و شكوه مضاعفي مييابد و تفسيري صحيح و دقيق از انديشههاي حضرت امام(ره) از سوي معظم له به مردم ارائه ميشود.
فلسفه سخنراني رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين مراسم چنانچه در 20 سال گذشته نيز سابقه داشته است تطبيق انديشههاي ناب حضرت امام با نيازها و پرسشها و مسائل روز كشور از سوي صالحترين مفسر انديشههاي امام يعني مقام معظم رهبري است به گونهاي كه پيوند بين جهتگيريهاي اصلي كشور با آرمانهاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ذرهاي زاويه پيدا نكند و راه روشن پير جماران همچنان پرفروغ باقي بماند. امسال نيز معظمله بر همين اساس بحث خطبههاي نماز را به شاخصهاي انديشه امام اختصاص داده و با اشاره به تحولات يكسال اخير كشور نكات مهم و هوشمندانهاي را متذكر شدند از جمله اينكه نميتوان زير پرچم امام سينه زد ولي انديشههاي امام را گزينشي پذيرفت و مجموعه آراي ايشان را از نظر دور نگه داشت و در اين خصوص وصيتنامه حضرت امام(ره) بهعنوان جامع آراي امام جايگاه برجستهاي دارد كه بايد به عنوان صحيفه انقلاب پيشروي همه دوستداران و پيروان امام باشد و در واقع شاخص در خط امام بودن است.
مراسم امسال البته داراي حواشي خاصي بود كه ذكر نكاتي پيرامون آن مناسب مينمايد.
2 - بيت مكرم حضرت امام(ره) بهويژه حضرت حجتالاسلاموالمسلمين حاج سيد حسن خميني به جهت وابستگي به معمار كبير انقلاب اسلامي از احترام فوقالعادهاي نزد مردم و نظام اسلامي برخوردارند و حضور ايشان در مراسم سالگرد ارتحال امام نيز از همين شأن ناشي ميشود.
از اين رو هرگونه اسائه ادب و بياحترامي به ايشان تحت هر عنوان اقدامي خلاف اخلاق، ارزشها و مصالح كشور است. در مراسم امسال متاسفانه عدهاي با طرح شعارهاي بيمورد و نابجا و در حضور چشم ميليونها انسان حاضر در مراسم و كساني كه از تلويزيون برنامه را بهطور مستقيم مشاهده ميكردند اجازه ندادند نوه امام(ره) راحل سخنراني كند و ايشان سخنان خود را نيمهكاره رها كرد.
نكته مهم اين است كه سيدحسن خميني مانند هر انسان و شهروند ديگري در كشور داراي آرا و عقايد و جهتگيريهاي سياسي خاصي است كه قابل احترام است و البته جاي ارزيابي، نقد و حتي اعتراض هم دارد ولي مجال طرح نقد در يك مراسم عمومي و آن هم با شلوغكاري نيست بهويژه در مراسمي كه متولي اصلي آن مقام معظم رهبري است انتظار اين است كه براي جلوگيري از اينگونه رفتارهاي نسنجيده، در كشور برنامهريزيهايي صورت گيرد تا آبروي كشور بازيچه عدهاي قرار نگيرد ضمن اينكه اگر به مواضع فرد يا افرادي نقد و اعتراض داريم فضايي فراهم شود تا با رويكرد دلسوزانه بتوان نقدها را مطرح و پاسخها را شنيد.
3 - برخي حواشي اين مراسم مانند تذكر حميد انصاري به رئيسجمهور و تذكر متقابل احمدينژاد به انصاري در حالي كه ميليونها نفر تماشاگر آن بودند و برخي بگومگوها در حاشيه مراسم بين مقامات دولتي و... نيز اگر وجود نداشت شأن مراسم سالگرد ارتحال امام بهتر رعايت ميشد و اميدواريم در مراسم مشابه بهويژه همين مراسم در سالهاي آينده شاهد تكرار آن نباشيم.
فراموش نكنيم امام راحل محور وفاق و وحدت و همدلي همه نيروهاي وفادار به انقلاب و جمهوري اسلامي است و هر جا كه نام و ياد آن حضرت هست بايد همه نيروهاي نظام متحد و يكپارچه اهداف انقلاب را تعقيب كرده و اختلافات را كنار نهند و به فرصت ديگري حواله دهند.
وطن امروز: شاخص غيرقابل تحريف«شاخص غيرقابل تحريف»عنوان سرمقالهي روزنامهي وطن امروز به قلم فرهاد مستوفي است كه در آن ميخوانيد؛آنان که از معرفت ديني و بصيرت شيعي بهرهبردهاند در «شناخت» جريانات کمتر دچار اشتباه ميشوند و در تفکيک راستي و ناراستي، بندرت جانب خطا ميگيرند. دليل اين مهم،همانگونه که گفته شد برخورداري از معرفت و بصيرت ديني است. اين مولفه بويژه در کارزارهاي عقيدتي متاعي پرگهر است.
گستره معرفتاندوزان يا همان خواص، کمدامنه است و بايد اين مهم را نيز مورد اشارت قرار داد که در اين حوزه، گاهي تشخيص تفکيکها در رفتارها مشاهده نميشود و به عبارت بهتر تشخيص انحراف «روشنگري» را به دنبال ندارد. در اين وضعيت آنچه پسنديده و کارساز است، يافتن ساز و کاري براي آگاه سازي حوزههاي دامنهدار ديگر است.
طبعاً تدقيق در معارف و نظريات اولويت نخست اين حوزه نيست. به عبارت سادهتر،رجوع به مردم و تلاش براي ارتقاي سطح بصيرت عموم جامعه نيازمند تعريف پارامترهاي شفاف و غيرقابل انکار و تحريفناپذير است. به همين خاطر اقدام به تعريف شاخص و يا شاخصهاي مورد پذيرش عموم مردم ميشود و اينک اين مشاهده قرابت و فراقت از اين شاخصهاست که تصميمگيري را براي عموم مردم سهل ميکند.
در جريان فتنه پس از انتخابات همانگونه که بارها مورد تاکيد رهبر انقلاب قرار گرفت، فضايي «غبار آلود» بر بينش سياسي ملت سايه افکند. ترديدهايي ايجاد شد. خواص سکوت کردند تا شائبهها جان بگيرد. شناخت و تفکيک در رفتار خواص نيامد و گاه تدوين شاخصها فرارسيد. فضاي غبارآلود محصول «نفاق» فتنه بود و براي رسوايي اين نفاق بايد شاخصي غيرقابل انحراف تعيين ميشد. آنچه فتنه کرد تقابل آشکار با جمهوري اسلامي بود به همين خاطر براي افشاي فتنه ضدنظام، بنيانگذار نظام بهترين شاخص جلوه نمود. ترويج آرا و ديدگاههاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در فضاي نفاق، زلزلهاي ايجاد کرد و به ناگاه نقابها قابل رؤيت شد، هر آنچه امام ميگفت، تبلوري عيني از انحراف فتنهگران را نمودار ميساخت و عزمها را براي برخورد با فتنهگران جزم ميکرد. امام درباره آمريکا ميگفت و در ذهن مردم شعارهاي انحرافي در 13 آبان تداعي ميشد.
امام از فلسطين و دشمني با رژيم تلآويو ميگفت و ريشههاي صهيونيستي فرقه فتنه براي ملت آشکار شد. امام مختصات ذهني فتنه را در معرض ديد قرار داد. فتنه در مقابل شاخص جمهوري اسلامي و انقلاب به موضع انفعال رفت و بصيرت حوزههاي عمومي از فتنه مسير تعالي در پيش گرفت. اينک اوج بصيرت ملت در کنگره 14 خرداد هويدا شد و ملت با شناخت دقيق خود از فتنه، امامخواهي و خط امام را فرياد زد: ولايتمداران همانند ولي خود معتقدند امام برجستهترين شاخص انقلاب و نظام است و «بيان» امام، ترسيمگر خط امام است.
پيروان امام، ولايتمداران بصيري هستند که با به ارث بردن قاطعيت پير جماران، در حرم خميني کبير از بيان اعتقادات خود ابا نميکنند. خط اماميها اينگونهاند. هرکس داعيه ديگري دارد، واژگان ديگري را جستوجو کند. شايد «غير امامي» واژه مناسبي باشد.
ابتكار: عرصه سياست يک بار ديگر...«عرصه سياست يک بار ديگر صحنه رويارويي مدافعين اسلام سياسي و اسلام عقيدتي»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن ميخوانيد؛تاريخ ايران روزهاي سرنوشت سازي را در خود دارد .15 خرداد 1342 يکي از مهمترين آنها است .اين روز بزرگ سرآغاز نهضت جهانشمول خميني کبيراست .قيام اين روز 15سال بعد به انقلاب 57 ختم شد . اکنون قريب نيم قرن از آن رخداد تاريخ ساز ميگذرد و با رصد تاثيرات آن بر تحولات جهان معاصر بيش از پيش اهميت آن نمايان ميشود .
درست در بيست و يکمين سالگرد ارتحال معمار بزرگ 15 خرداد و انقلاب 57 ايران، گفتمان اصلي جامعه ايران،چگونگي ادامه راه آن امام (ره )است .به طوريکه رهبر فرزانه انقلاب نيز ترجيح دادند محور صحبتهاي خود در مراسم باشکوه سالگرد را به تبيين شاخصهاي راه امام اختصاص دهند .اهميت 15 خرداد 42 به نتيجه آن که انقلاب اسلامي است محدود نميشود .
به نظر نگارنده نکته مهم 15 خرداد که شاه کليد مسايل امروز هم هست به تفاوتهاي انديشهاي امام با اسلاف خويش برمي گردد اگر بنا باشد به اين تفاوت توجه پيدا کنيم لازم است برشي به تاريخ فقه شيعه داشته باشيم قرائت غالب، رايج و حاکم در حوزهها و در بين علماء بزرگ تا دهه 40 بر اسلام عقيدتي مبتني بود .
مرحوم آيت الله العظمي بروجردي نماد کامل اسلام عقيدتي در آن زمان به حساب ميآمد.اسلام عقيدتي نقطه مقابل اسلام سياسي بود.اسلام عقيدتي بر ابعاد فردي و اخلاقي تمرکزدارد و با ابعاد اجتماعي دين سازگاري ندارد .
عرصه سياست جولانگاه شاهان بود و مساجد و حسينيهها هم مرکز دلداگي اهالي دين و دل بود .نه شاهان چندان نگران حريم و حوزه نفوذ روحانيت بود و نه روحانيت معترض چگونگي حکمراني شاهان بودند اگر هم گاهي در گوشهاي از حوزه نجف عالمي عليه دخالتهاي انگليس واکنش نشان ميداد، در حقيقت اين حرکت ناشي از گفتمان غالب نبود بلکه ويژگي شخصي آن عالم به حساب ميآمد .
بنابراين مرور تاريخ روحانيت شيعه نشان ميدهد که فضاي حاکم تا دهه 40 از منطق عملي نهاد روحانيت نشات ميگرفت و منطقي که بر اسلام عقيدتي منطبق بود .نادر شخصيتهاي که آثاري در باب اسلام سياسي دارند خود در حوزه عمل سياسي به اسلام عقيدتي پايبند بودند اما امام خميني (ره )در 15 خرداد 42صداي جديدي را به گوشها رساند و نماينده گفتمان جديدي در آن دوران شد آن گفتمان اسلام سياسي بود .مطالعه اتفاقات بعد از 15 خرداد 1342 نشان ميدهد که حرکت امام (ره ) دو رويه داشت .
رويه اول مقابله با رژيم سلطنت بود و رويه ديگر آن تقابل با اسلام عقيدتي بود .تعابير امام در شکايت از جفاي هم صنفان خود گوياي اين مرزبندي بود .شايد هيچکدام از شاخصهاي نهضت امام به اندازه شاخص اسلام سياسي در سي سال گذشته بروز و ظهور نداشته است .قرائت اسلام سياسي سبب ريزش نيروهاي اوليه انقلاب گرديد. بسياري از مبارزين که در مبارزه پشت سر امام بودند بعد از اينکه متوجه قرائت امام از اسلام شدند، راه خود را جدا کردند .
نهضت آزادي از جمله گروههايي بود که خود نماينده اسلام عقيدتي بودند و به تصور اينکه امام هم به اين نوع اسلام معتقد است همراه نهضت شدند اما در ادامه وقتي متوجه تفاوتها گرديدند مجبور به جداسازي راه خود شدند . اين مقال فرصت جريان شناسي براساس اين تفاوت را نميدهد اما کوتاه سخن آنکه اصرار امام بر اسلام سياسي و اعتراض ايشان نسبت به اسلام عقيدتي،سبب صف بنديهاي سياسي گرديد .
آنهايي که در زمان حيات امام به خط امام شهرت يافتند معتقدين به اسلام سياسي بودند .حال يک بار ديگر معتقدين اسلام عقيدتي و سياسي در مقابل هم صف آرايي کرده اند . نکته جالب اينکه در صف بنديهاي جديد جاي نيروها عوض شده است .
آنهايي که در زمان حيات امام با عنوان پيروان خط امام سرسخت ترين موضع را در مقابل مدافعين اسلام عقيدتي داشتند امروز خود شعار اسلام عقيدتي سر ميدهند و مدافعين اسلام سياسي را بنياد گرا و راديکال نام مينهند و با تفسير پست مدرن از اسلام همه شمايل و آثار گذشته را از خود دور ميکنند .با اين توصيف حق نيست که همچنان اين گروه خود را خط امام بنامند .خط امام در اسلام سياسي تبلور دارد و هرکس غير از اين بينديشد با امام نسبتي ندارد .
ايران: 14 خرداد تاريخساز«14 خرداد تاريخساز»عنوان يادداشت روز روزنامهي ايران به قلم محمدحسن روزيطلب است كه در آن ميخوانيد؛
1- روز 14 خرداد سال 1368، ميليونها نفر از سراسر كشور خود را به تپههاي عباسآباد كه امروز مصلاي تهران است، رساندند و در حالي كه به سر و سينه ميزدند، در سوگ بنيانگذار انقلاب اسلامي نشستند. همان روز در مجلس خبرگان رهبري، حضرت آيتالله خامنهاي به «رهبري انقلاب» برگزيده شدند تا اين جماعت ميليوني با شعار «اطاعت از خامنهاي، اطاعت از امام است»، با رهبري جديد انقلاب اسلامي بيعت كند.
2- روز 14 خرداد 1388، ميليونها نفر از سراسر كشور خود را به مرقد امام خميني در جنوب شهر تهران رساندند و باشكوهترين نماز جمعه تاريخ را به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامي اقامه نمودند و بيعتشان را با ولايتفقيه تازه كردند. شعارهاي «اي رهبر آزاده آمادهايم آماده»، «خوني كه در رگ ماست هديه به رهبر ماست» و «حسين حسين شعار ماست شهادت افتخار ماست» از اين ميعادگاه حماسهساز به گوش ميرسيد. فتنه سال 88 سبب شده بود تا همبستگي و يكدلي اين جماعت، علاوه بر تعدادشان در تاريخ ماندگار شود.
3- روز جمعه در حالي عظيمترين نماز جمعه تاريخ برپا شد كه رفتار جماعت نمازگزار با دو سخنران پيش از خطبه بهخوبي نشان داد كه بصيرت مردم ايران و سرمايه اجتماعي ناشي از همدلي و همبستگي در عاليترين درجات قرار دارد. دكتر احمدينژاد، منتخب جمهور ايران كه اولين سخنران پيش از خطبه بود، با شعارهاي «احمدي دلاور پيرو خط رهبر» و «احمدي بتشكن بت بزرگ را بشكن» سخنرانياش را آغاز كرد و به تبيين و تشريح ويژگيهاي امام خميني(ره) پرداخت. او مقابله با ترويج اشرافيت دولتي و ترويج روحيه خدمتگزاري و در كنار مردم بودن را از شاخصههاي سياسي امام خميني(ره) دانست. سخنان احمدينژاد كه در مواقعي صريحاً فتنهگران را نشانه ميگرفت، بارها با تكبيرهاي حمايتآميز همراه ميشد.
دقايقي بعد سيدحسن خميني در پشت تريبون قرار گرفت تا براي نمازگزاران سخنراني كند، اما با سيل شعارهاي «مرگ بر موسوي»، «ما اهل كوفه نيستيم علي تنها بماند»، «توصيه حاج احمد پيروي از ولايت» و «نواده روحالله سيدحسن نصرالله» روبهرو شد. چند بار كنايهپراني سيدحسن به نمازگزاران سبب شد تا موجهاي بيشتري از شعارها روانه شود و او نتواند به سخنرانياش ادامه دهد! در واقع جماعت ميليوني نمازگزار كه پيش از اين در روزهاي 9 دي و 22 بهمن تكليفشان را با فتنهگران روشن كرده بودند، هشداري سنگين به دوپهلوگويان دادند كه اين مملكت حسيني بيصاحب نيست!
4- رهبر حكيم انقلاب اسلامي نيز كه در ميان استقبال پرشور و گسترده مردمي به جايگاه خطابه نماز جمعه آمده بودند، سخنانشان را به تبيين شاخصههاي خط امام(ره) اختصاص دادند. ايشان دليل تأكيد بر شاخصهها را بهمنظور جلوگيري از هرگونه انحراف بخصوص انحراف پنهان و غيرآشكار دانستند. رهبر انقلاب اين ويژگيها را به عنوان شاخصههاي خط امام برشمردند.
- مواضع صريح و روشن كه دنيا را به لرزه درآورد
- تأكيد بر اسلام ناب محمدي شامل ظلمستيزي، عدالتخواهي و طرفداري از محرومان و مستضعفان
- پافشاري بر نظام حكومتي جمهوري اسلامي كه متكي بر رأي مردم و شريعت اسلامي است
- جاذبه و دافعه گسترده؛ طرد قاطعانه كمونيستها، ليبرالها و دلباختگان نظامهاي غربي
- كسي نميتواند خود را رهرو اسلام و خط امام بداند و با كساني كه صريحاً پرچم معارضه با امام را بلند ميكنند همجهت شود
- اطمينان به وعده الهي و درنظر گرفتن محاسبات معنوي و الهي
- معنا نداشتن يأس، ترس، غفلت و غرور در فعاليتهاي سياسي
- تكيه بر مردم در انتخابات و ديگر مسائل جامعه و كشور
- جهاني بودن نهضت اسلامي و دفاع منطقي و جانانه از ملت فلسطين
- ميزان، حال افراد است و گذشته پرافتخار افراد تا وقتي در مقابل گذشتهشان قرار نگرفتهاند، مورد محاسبه است.
- برخورد قاطع با افراد به خاطر موضعگيريهاي ضدانقلابي
5- مهمترين دكترين امنيتي امام خميني، برپا كردن حكومت با تأكيد بر طبقات محروم و مستضعف جامعه است، به شرطي كه اين طبقه داراي آگاهيها و شناخت لازم و همبستگي اجتماعي باشند؛ نماز جمعه تاريخي روز 14 خرداد داراي هر دو ويژگي بود و اينچنين است كه حضور ميليوني مردم مسلمان، فرصتي تاريخي را براي جهش ايران اسلامي فراهم ميكند؛ جهشي كه بر ولايت، بصيرت و همبستگي استوار است.
جمهوري اسلامي: نگاه به آينده«نگاه به آينده»عنوان سرمقالهي رزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛به مناسبت بيست و يكمين سالگرد رحلت امام خميني پرچمدار بزرگ انقلاب اسلامي و بنيانگذار نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، سخنران ها، نويسندگان و رسانهها مطالب زيادي در وصف اين بزرگ مرد الهي گفتند و نوشتند و منتشر كردند كه جامعترين و دقيقترين آنها بيانات رهبر معظم انقلاب حضرت آيتالله خامنهاي در مراسم روز 14 خرداد بود. واقعيت اينست كه امام خميني به تعبير رهبر معظم انقلاب "برجستهترين شاخص انقلاب" است كه "در رفتار، گفتار و وصيت نامه امام بزرگوار تجلي يافته است."
تكيه هميشگي امام خميني بر اسلام ناب محمدي، جاذبه و دافعه در دايره مكتب اسلام، يقين به وعدههاي الهي، محاسبات معنوي و تقوا، نگاه جهاني به انقلاب اسلامي، تكيه بر مردم، روياروئي دائمي با تحجر و ارتجاع، مبارزه قاطع عليه اسلام آمريكائي، ايستادگي بي ملاحظه در برابر نفاق و التقاط و انحرافات فكري و سياسي، اعلام شجاعانه مواضع انقلاب اسلامي در برابر مستكبران باتكيه بر جهاني بودن نهضت و انقلاب اسلامي، دفاع منطقي و جانانه از ملت فلسطين، توصيف رژيم صهيونيستي به عنوان "غده سرطاني در قلب جهان اسلام" و ضرورت ريشه كن ساختن آن، از ويژگيهاي خط امام هستند. همين ويژگيها امام خميني را به شاخص انقلاب تبديل نمودهاند و جاودانگي امام و خط ا مام را نيز بايد در همين ويژگيها جستجو كرد.
خالي بودن وجود امام خميني از يأس، ترس، غفلت، غرور و خودخواهي و لبريز بودن آن وجود عزيز از تقواي الهي و اخلاص، عامل اصلي برخورداري از آنهمه ويژگي و دست يافتن به آنهمه موفقيت و خدمت به اسلام و مردم بود. همانگونه كه رهبر معظم انقلاب در بيانات 14 خرداد فرمودند: "امام، در تمام مسائل شخصي و اجتماعي و سياسي، حتي در قضاوتهاي خود درباره دشمنان و مخالفان، از جاده تقوا ذرهاي منحرف نشد و اين درسي است براي همه خصوصا جوانان انقلابي و مومن و عاشق امام كه حتي درباره مخالف و دشمن هم بايد كاملا منطبق برحق و تقوا و عدالت رفتار كرد."
اگر در 21 سال گذشته، مردم ايران و حتي دوستداران انقلاب اسلامي در نقاط مختلف جهان همواره ياد امام را گرامي داشتند و در سالگرد رحلت آن عزيز دوران، وفاداري خود را به راه و خط امام نشان دادند و با گذشت دو دهه از غيبت ظاهري او همچنان نظام جمهوري اسلامي به عنوان ثمره نهضت اسلامي امام خميني با قدرت و قوت به راه خود ادامه ميدهد، به اين دليل است كه وجود ا مام از تقواي الهي و اخلاص لبريز بود و آن پيشواي پرهيزكار هرگز از جاده عدل و انصاف خارج نشد.
برخلاف نظر خام انديشان و كوته نظران كه فكر ميكنند نظام جمهوري اسلامي به دليل مواجه شدن با برخي فراز و نشيبها دچار تزلزل ميشود و آرزو ميكنند عمر اين نظام به پايان برسد و اين آرزو را ساده لوحانه در قالب تحليل! بيان ميكنند، درختي كه امام در سرزمين جان و دل مردم ايران غرس كرده است روز به روز تنومندتر و بالندهتر ميشود و بر همهي موانع غلبه ميكند و با بنيهاي قويتر شاخ و بال ميگستراند و نه تنها در ايران بلكه در سطح جهان نيز بركات خود را نصيب تودههاي آزادانديش و آزاديخواه مينمايد. دل خوش كردن معاندان به اختلافات و درگيريها و اين قبيل رويدادها را نشانه ضعف و يا در معرض زوال قرار داشتن نطام جمهوري اسلامي دانستن، ضعف خود آنها را در عرصه شناخت واقعيتها و درك جوهر اين نظام و ناتواني آنان را در تحليل مسائل به نمايش ميگذارد. نظام جمهوري اسلامي يك نظام مردمي است كه ريشه در اعتقادات مردم دارد و به همين دليل ريشهدار و ماندگار است.
همانگونه كه تندبادها و طوفانها قادر نيستند به درختان تنومند و ريشهدار آسيب برسانند و حتي خود آنها عواملي براي ماندگاري بيشتر چنين درختاني ميشوند، رويدادهاي سياسي هرقدر هم كه تلخ و گزنده و تكان دهنده باشند نميتوانند به يك نظام مردمي كه در اعتقادات مردم ريشه دارد آسيبي جدي وارد كنند. تكانها و ضايعات جزئي امري طبيعي است اما همين ضايعات و تكانها را ميتوان با تدبير صحيح وسيلهاي براي تقويت نظام قرار داد و زمينه را براي بالندهتر شدن و ماندگارتر شدن آن فراهم ساخت.
تدبير صحيح ايجاب ميكند، نقاط حادثه خيز و آسيب رساندن شناسائي شوند و براي اصلاح آنها چاره انديشي گردد. هيچكس نميتواند مدعي بي عيب و نقص بودن رفتارها و عملكردها باشد. همهي دست اندركاران، انسانند و بر اين باورند كه كار انسانها معجوني از قوت و ضعف است. افراط ها، تفريطها و اشتباهات، از عوارض كارهاي بزرگ به ويژه اداره جامعه است. آنچه مهم است اينست كه متوليان امور همواره درصدد ارزيابي عملكردها برآيند و با شناسائي نقاط قوت و ضعف، براي اصلاح امور از طريق تقويت نقاط قوت و چاره انديشي براي برطرف كردن ضعفها بكوشند.
با اينهمه، وجدانهاي بيدار، ذهنهاي با انصاف و فكرهائي كه اسير تحليلهاي گروهي و باندي و سفارشي نباشند، اين واقعيت را به روشني در مييابند و لمس ميكنند كه نظام جمهوري اسلامي عليرغم همهي افت و خيزها و فراز و نشيبهاي داخلي و عليرغم همه توطئههاي خارجي، با قدرت و قوت به راه خود ادامه ميدهد، زيرا تودههاي مردم با اين نظام رابطه اعتقادي دارند. اين درست است كه افراد و جريانها و دولتمردان، ميآيند و ميروند و مردم درباره آنها قضاوت ميكنند و تاريخ نيز واقعيتهاي مربوط به آنها را به ثبت ميرساند، اما ناپايداري و زشت و زيباي آنان را نبايد به حساب اصل نظام گذاشت.
نظام جمهوري اسلامي، ميراث ماندگار امام است كه بسياري از افراطها، تفريطها، زشتيها و ضعفها راتاكنون پس زده و زيبائيها و قوتها را حفظ و تقويت نموده و در همه حال، پايدار و استوار باقي مانده است و باقي خواهد ماند. اين ما هستيم كه بايد از فرصت اندكي كه در اين دنيا داريم براي انجام وظيفه در برابر نظام جمهوري اسلامي كه ميراث بزرگ امام خميني است استفاده نمائيم. اين نظام، هنوز در اول راه است و كارهاي بزرگي در پيش دارد كه بايد از عهده همهي آنها برآيد. نگاه جهاني امام خميني به نهضت و انقلاب اسلامي اقتضائاتي دارد كه با آينده بشريت مرتبط است. به نظام جمهوري اسلامي از اين زاويه نگاه كنيم تا از تنگ نظريها و عملكردهاي محدود رها شويم.
سياست روز:امام و امت بينظير«امام و امت بينظير»عنوان سرمقاله روزنامهي سياست روز به قلم علي يوسف پور است كه در آن ميخوانيد؛بيست و يكسال از رحلت حضرت امام خميني(ره) گذشته است. مراسم سالگرد ارتحال ايشان انگار كه اولين سالگرد در گذشت حضرت امام(ره) بود. عاشقان امام از پيرزنان و پيرمردان كهنسال گرفته تا مادراني كه بچههاي شيرخواره خويش را به همراه آورده بودند – از سراسر كشور با پاي پياده و با وسايل مختلف كه بعضا چندين شبانه روز در راه بودند خود را مشتاقانه به حرم مطهر، ايشان رساندند.
بيشتر اقشار جمعيت همان گروهي بودند كه حضرت امام يك موي آنان را با كاخ نشينان عوض نميكرد. محرومين و مستضعفين جامعه هنوز عاشقانه به راه امام و آرمانهاي امام اصرار دارند. برخي از مردم از ساعات اوليه صبح در صفوف نمازگزاران خود را جاي داده بودند و در ميان هواي گرم و در فضاي آزاد بدون هيچ گونه سايباني به سخنراني رياست محترم جمهوري و خطبههاي مقام معظم رهبري گوش فرا دادند.
هوشياري، بصيرت و شناخت دقيق از دشمنان انقلاب و فتنه گران داخلي از ديگر ويژگيهاي اين مردم عاشق امام ميباشد. مردم به طور دقيق و حساب شده و خودجوش شعارهايي را ميدادند كه نشان از بصيرت بالا و آگاهي سياسي آنان بود.
اين ملت و امت همانگونه كه حضرت امام فرمودند در تاريخ بينظير است و هنوز هم كه سي و يك سال از پيروزي انقلاب ميگذرد و بيست و يكسال از رحلت حضرت امام ميگذرد- هنوز اين ملت ايثارگر و مقاوم است و هنوز اين ملت تابع ولايت فقيه و رهبري ميباشد كه اين تابعيت از رهبري و هوشياري را در روزهاي 9 دي و 22 بهمن 88 و 14 خرداد 89 نشان داده است اين ملت نه تنها در اواخر قرن بيستم و اوايل قرن بيستويكم بلكه درقرنهاي آينده هم رفتار ملت ايران الگو و اسوه ملتهاي جهان خواهد بود.
بعد از سي و يكسال كه از پيروزي انقلاب ميگذرد، امام خميني همچنان رهبر نهضتهاي ضد استكباري ملل عدالت خواه جهان ميباشد، هم اكنون استكبار جهاني كه در راس آن آمريكا قرار دارد در ميان ملل جهان روز به روز منفورتر و منزويتر ميشود. هم اكنون در بيش از10 كشور آمريكاي لاتين رژيمهاي ضد آمريكايي بر سر كار هستند و در قضيه اخير كشتيهاي آزادي شاهد هستيم كه علاوه بر ملتهاي مسلمان كه براي محاصره غزه تظاهرات و تجمعات بر پا مينمايند نهضت ضد اسرائيلي و ضد آمريكايي در ميان ملل ديگر و حتي اروپا به شدت در حال گسترش ميباشد- و اين مسئله نشان دهنده اين مطلب است كه آرمانهاي حضرت امام خميني تمام جهان را در نورديده است و هر روز عمق و وسعت آن توسعه مييابد و همانگونه كه ابرقدرت شرق از ميان رفت در آيندهاي نه چندان دور شاهد فروپاشي استكبار جهاني و در راس آن آمريكا خواهيم بودو به تبع آن رژيم صهيونيستي نيز از نقشه جهان حذف خواهد شد.
آرمان:تورم تک رقمي و واقعيتهاي موجود«تورم تک رقمي و واقعيتهاي موجود»عنوان سرمقالهي روزنامهي آرمان به قلم مهدي تقوي است كه در آن ميخوانيد؛ رئيس کل بانک مرکزي ايران، نرخ تورم منتهي به 12ماهه ارديبهشت ماه سال جاري را 9/9 درصد اعلام کرده است. اساسا بانک مرکزي و مرکز آمار ايران، پول و بودجه در اختيار دارند و تغييرات شاخص قيمتها را با نمونهگيري اعلام ميکنند. ما اقتصاددانان مجبوريم حرف اين دو نهاد دولتي را بپذيريم. من به عنوان اقتصاددان نميتوانم بگويم که آمار بانک مرکزي غلط يا درست است.
بنابراين اتکاي ما به آمارهاي بانک مرکزي است. اما اگر به طور مثال جهش قيمتها را دريک سال اخيرتا الان در نظر بگيريم، متوجه ميشويم که قيمت گوشت، سبزي مواد خوراکي و ميوه بالا رفته است. همچنين اگر ميزان مصرف بنزين را مورد توجه قرار بدهيم، ميدانيم که ميزان سهميهبندي بنزين کاهش يافته و 60 ليتر شده است.
در اين حالت خانوارها مجبورند هزينه اضافي بيشتري بپردازند و اين هزينه به بودجه خانوارها تحميل ميشود. در نتيجه ممکن است اين احساس به وجود بيايد که نرخ تورم بالاتر از ميزان 9/9 درصد اعلامي از سوي بانک مرکزي است.
البته تعداد کالاهاي مورد بررسي هم مهم است. بانک مرکزي تعداد 359 قلم کالا و خدمت را مورد محاسبه دقرار ميدهد. در حالي که تعداد کالاهاي مصرفي خانوارها دست کم 3هزار قلم و کالاست. شايد اگر بانک مرکزي تغييرات همه اين اقلام را بررسي کند، ميزان تورم هم تغيير کند. در عين حال ممکن است الان ميزان اجاره بهاي مسکن حدود 40درصد بودجه خانوار را به خود اختصاص دهد.
اگر بانک مرکزي بيايد وزن 10 درصدي به اين مولفه بدهد، ميزان تورم را کمتر نشان خواهد داد. در کنار همه اين بحثها، موضوع نمونه گيري هم مطرح است. بانک مرکزي به صورت تصادفي از يک تعداد خانوار ايراني براي محاسبه تورم نمونه گيري ميکند. اگر اين بانک، از طريق سرشماري همه خانوارهاي ايراني، نرخ تورم را محاسبه کند، شايد ميزان تورم تغيير کند.
البته کساني که در شهرهاي بزرگ مثل تهران، تبريز، اصفهان و شيراز زندگي ميکنند، هزينه زندگي در اين شهرها را نيز ميپردازند و براي مثال ميزان اجاره بهاي مسکن در شهري مثل تهران، بيشتر از اجاره بها در شهرهاي کوچک است. علاوه بر اين موارد بايد تاکيد کنم من به عنوان اقتصاددان که کار تحقيقي انجام ميدهم، نميتوانم احساس خودم را در مطالعات اقتصادي دخالت دهم.
ما هيچکدام نه پول زياد داريم و نه وقت که بخواهيم ميزان تورم را محاسبه کنيم و فرضا بگوييم الان ميزان تورم 12 درصد است يا 18 درصد و تورم تک رقمي اعلام شده از سوي رئيس کل بانک مرکزي درست نيست. امادر مجموع اشکالاتي به نحوه محاسبه تورم از سوي نهادهاي رسمي وارد است وممکن است که ما احساس کنيم نرخ تورم اعلام شده از سوي بانک مرکزي، کمتر از واقعيتهاي موجود است.
آفرينش:شبه جزيره کره و دور تازه بحران«شبه جزيره کره و دور تازه بحران»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد؛با شکايت رسمي کره جنوبي از پيونگ يانگ به شوراي امنيت و متهم کردن کره شمالي به غرق ناو نظامي آن کشور دور تازه اي از بحران در شبه جزيره کره آغاز شد. در واقع تنش ها در شبه جزيره کره پس از اينکه نتايج تحقيقات گروه تحقيق چندمليتي رسما اعلام شد به شدت افزايش يافته است.نتايجي که بر شواهد چشمگيري اشاره ميکرد که ناو جنگي چئونان توسط اژدر کره شمالي غرق شده است.
در اين ميان هرچند کره شمالي هرگونه مشارکت در غرق شدن ناو را رد کرده است و اعلام کرده است که تهديدهاي کره جنوبي را بدون پاسخ نخواهد گذاشت اما با اعلا م نظر گروه تحقيق; فشار هاي بين المللي بر اين کشور کمونيستي شمال شبه جزيره کره افزايش يافته است به گونه اي که اکنون سه کشور کره جنوبي ,ژاپن و ايالات متحده بر دامنه فشارهاي خود بر پيونگ يانگ افزوده اند و تلاش ميکنند تا با جلب حمايت بيشتر روسيه و چين گستره تحريم ها و فشار ها را بر کره شمالي افزايش دهند .
در اين راستا از يک سو کره جنوبي با انجام ديپلماسي چند جانبه منطقه اي وبين المللي جدا از آنکه مناسبات تجاري را قطع و تحريم هايي را عليه کره شمالي اعمال کرده است دست به تقويت نيروهاي نظامي خود در کشور و خطوط مرزي و کاهش شديد مناسبات با کره وبرگزاري و طرح رزمايشهاي داخلي و بين المللي با شرکت کشور هايي نظير امريکا زده است .
از سوي ديگر ژاپن نيز تحريمها را عليه کره شمالي تشديد و پارلمان ژاپن نيز قانوني را به تصويب رساند تا کشتي هاي مظنون به حمل مواد و تسليحات هسته اي کره شمالي را درآبهاي بين المللي مورد بازرسي قرار دهند.در کنار اين رويدادها باراک اوباما با اعلام اينکه حمله به ناو کره جنوبي تهاجمي غيرموجه و غير قابل توجيه از جانب کره شمالي است اعلام کرد به عنوان متحد سئول از کره جنوبي در قبال تهاجمات پيونگ يانگ بي هيچ قيد و شرطي حمايت خواهد کردو در کنار آن خواهد بود.در واقع اين رويدادها درحالي است که به دنبال اعلام تحريم هاي کره جنوبي، پيونگ يانگ نيز اعلام کرد که تمامي روابط خود را با سئول به طور کامل قطع مي کند و بر آغاز جنگي ديگر در شبه جزيره کره هشدار داده است.
اين در حالي است که کره شمالي سعي دارد تا به اثبات برساند که در غرق شدن ناوجنگي کره شمالي در ماه مارس گذشته هيچ نقشي نداشته است تلاشي که ممکن است تا حدودي حمايت چين وروسيه را در راستاي جلوگيري ازاعمال دور ديگري از تحريم ها برانگيزد اما آنچه مشخص است با موضعگيري هاي دوپهلوي پکن ومسکو به نظر ميرسد که اين دو عضو شوراي امنيت بيش از ان که به روابط با کره شمالي بيانديشند به منافع ملي خود در بحران کره و کسب امتياز ميانديشند.
در اين ميان با آشکار شدن نقش کره شمالي در غرق ناو نظامي سئول بي گمان بر دامنه فشار هاي اروپا ,امريکا و حتي شوراي امنيت بر اين کشور بحران زده در شبه جزيره کره مي افزايد کشوري که در پرتوحکومت اقتدارگرايان حزب حاکم کمونيست و اعمال تحريم هاي بين المللي دچار مشکلات اساسي داخلي و اقتصادي است .چه اينکه عملااقتصاد کره شمالي به سمت نظريه نظامي گري در مرحله اول حرکت کرده که اين نظريه سيستم دفاع نظامي را بالاتر از هر اولويتي در مملکت قرار داده است. يعني با تمرکز بودجه کشور بر توسعه ارتش حدود 2/1 ميليون نفري باعث کم توجهي به ساير ابعاد اقتصاد ملي شد که باعث بحران اقتصادي وغذايي دراين کشور شد.
بحران هايي که با وجود کمک هاي کره جنوبي و بهبود روابط با کره جنوبي تا حدي کاهش يافته بود اما هم اينک به نظر ميرسد دور ديگري از مشکلات اين کشور23 ميليوني در راستا ي افزايش تنش با سئول آغاز شده دوري که هر چند با واقع بيني مقامات حزب کمونيست باعث آغاز جنگي ديگر در شبه جزيره کره نميشود اما مشکلات سياسي ; اقتصادي، غذايي وامنيتي را بر اين کشور دارنده سلاح هسته اي اماداراي اقتصادي ضعيف و در حال فروپاشي را افزايش خواهد داد.
جهان صنعت:منتقدي که به دنبال نتيجه نيست«منتقدي که به دنبال نتيجه نيست»عنوان سرمقالهي روزنامهي جهان صنعت به قلم خاطره وطنخواه است كه در آن ميخوانيد؛ رييس مجلس شوراي اسلامي در سخناني عنوان کرده نحوه برنامه چهارم از نظر چارچوبها بد نبود اما اينکه چرا خوب اجرا نشد، جاي سوال است.
آقاي لاريجاني در شرايطي چنين سخناني را مطرح ميکند که دو سال از زمان اجراي برنامه چهارم در دوران رياست وي بر مجلس سپري شده است. اگر واقعا آقاي لاريجاني در کسوت رياست مجلس نسبت به نحوه اجرا برنامه چهارم و دست نيافتن به اهداف آن اظهار ناراحتي و نگراني ميکند، حداقل کاري که ميتوانست در اين دو سال انجام دهد، اجازه طرح سوال از رييسجمهور بود اما آقاي لاريجاني نه تنها عملا نشان داد که هيچ علاقهاي به روند اجراي برنامه چهارم ندارد بلکه به دولت اجازه ميدهد که سه ماه بيبرنامگي را بدون تسريع در روند تصويب برنامه پنجم تجربه کند. چنين رياست مجلسي براي دولتي که آهنگ حرکت خود را بر مبناي ساختارشکني در اقتصاد نهاده، بهترين نوع تعامل است.
در واقع آقاي لاريجاني از لحاظ سياسي بهترين همراهي را با دولت داشته است چه آنکه در رفتار دولت عملا نشاني از توجه به انتقادهاي رييس مجلس و نمايندگان منتقد برنامههاي اقتصادي ديده نميشود.
رييس محترم مجلس در حالي آرمان خود را انتزاع دولت از درآمد نفت عنوان کرده که دو بودجهاي که در دوران رياست او بر مجلس به تصويب رسيده بيش از 80 درصد وابسته به نفت است.
بررسي رفتار سياسي آقاي لاريجاني حکايت از انتقادهاي گاه و بيگاه رييس مجلسي دارد که علاقهمند است منتقدي باشد که به دنبال به نتيجه رسيدن انتقادهاي خود نيست. حال از آقاي لاريجاني بايد اين سوال را پرسيد که چه اصراري به ادامه چنين مواضعي دارد؟ مگر نه اين است که منتقد به دنبال اصلاح امور است؟
دنياي اقتصاد:خيانت به تورات«خيانت به تورات»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن ميخوانيد؛تهاجم به ناوگان كمكهاي انساندوستانه براي فلسطينيهاي ساكن غزه، رژيم تلآويو را در تنگناي سياسي- ديپلماتيك، حقوقي- اخلاقي و ديني- ايدئولوژيك قرار داده است.
اين تنگناي سه وجهي به احتمال زياد بر وضع بينالمللي اسرائيل در آينده تاثير منفي عميقي خواهد گذاشت.
از نظر سياسي، بقاي اسرائيل تاكنون وابسته به حمايت مطلق ايالات متحده آمريكا، كشورهاي اروپايي و روسيه بوده است. حتي در هنگامه جنگ سرد كه بلوكهاي شرق و غرب برسر همه مسائل جهان اختلاف داشتند و شوروي، چريكهاي فلسطيني را مسلح ميكرد، هرگز محو اسرائيل و حتي تضعيف آن در دكترين سياست خارجي كمونيستهاي كرملين قرار نگرفت.
اما در پي وقايع هفته گذشته، كمتر كشوري بود كه تصريحا يا تلويحا به اسرائيل خرده نگيرد. حتي آمريكا كه حامي سنتي رژيم تل آويو است و از همه سياستها و رفتارهاي اين رژيم حمايت ميكند، اكنون ناچار به اتخاذ موضع انتقادي شده است.
اين واكنشها حتي اگر تاثير عملي فوري بر وضع اسرائيل نگذارد، قدرت بازيگري جهاني اين رژيم را محدودتر خواهد كرد.تهاجم به ناوگان كمكهاي انساندوستانه، از نظر حقوقي و اخلاقي نيز عدول از پروتكلهاي قانوني و عرفي جهاني در باب جنگزدگان و آوارگان امري مذموم و شايسته پيگرد قضايي بينالمللي است؛ يعني اگر وكلاي قربانيان اين تهاجم در محاكم بينالمللي طرح دعوا كنند، اين محاكم ملزم به پيگيري و صدور حكم هستند.
اما مهمتر از اين مذمومهاي سياسي، حقوقي و اخلاقي، اين تهاجم اسرائيل را با بحراني عميق در حوزه ديني و ايدئولوژيك روبهرو كرده است.
نخستوزير تركيه با بهرهگيري از اين فقره اخير، خيانت رهبران سياسي و نظامي تلآويو به كتاب مقدس يهوديان را به آنان گوشزد كرد. اردوغان با نقل جملهاي از تورات (به زبان انگليسي كلاسيك) كه در آن خداوند انسان را از ريختن خون بيگناهان منع كرده است، به سران رژيم تلآويو يادآوري كرد كه با اين كارشان به تورات خيانت كردهاند.
بحران ناوگان كمكهاي انساندوستانه به هر حال پايان ميپذيرد؛ اما ضربه آن به مشروعيت سياسي، اخلاقي و ايدئولوژيك رژيم تلآويو، آثاري عميق به جا خواهد گذاشت و دفاع از اين حكومت را دشوارتر از پيش خواهد كرد.
حالا ديگر افسانه قوم سرگردان، زير سايه رهبراني كه مردماني از مليتهاي گوناگون و دست بر قضا عمدتا غربي و در حوزه فرهنگي عبري – مسيحي را كشتهاند، رنگ ميبازد. چنين واقعهاي سلاح اصلي؛ يعني تشبث به عواطف جهاني را از دست رهبران تلآويو خارج خواهد كرد و به فلسطينيها فرصت خواهد داد كه از سلاح مظلوميت، بهتر استفاده كنند.
پول:تحريم؛ بازي باخت- باخت«تحريم؛ بازي باخت- باخت»عنوان سرمقالهي روزنامهي پول به قلم کامران مؤيد دادخواه است كه در آن ميخوانيد؛ايالات متحده آمريکا اين روزها تلاش زيادي ميکند تاجامعه جهاني را به دورتازه تحريم عليه جمهوري اسلامي ايران ترغيب کند.
نمي توان گفت دراين زمينه موفقيت کامل با آمريکا بوده به اين دليل که ايران هم درپهنه جهاني هم پيماناني دارد وکشورهايي هستند که با درنظر گرفتن منافع ملي خود، از سياستهاي هم پيمان خود حمايت ميکنند. اکنون که فشارهاي جامعه جهاني به ايران افزايش يافته، اين پرسش مطرح ميشود که آيا تحريم ميتواند سلاح کارسازي براي محدود ساختن جمهوري اسلامي باشد واين که درپيش گرفتن چنين سياستي چه آثار وعواقب منفي براي دو طرف به دنبال دارد؟ نخست لازم است بدانيم آمريکا و متحدانش از تحريم ايران چه اهدافي را دنبال ميکنند؟ مجموعهاي از کشورها برخي رفتارها را نميپذيرند و طبيعي است که در برابر آن واكنش نشان ميدهند.
بمبگذاري در هواپيماي مسافربري توسط ليبي قابل قياس با اراده ايران براي دستيابي به انرژي هستهاي نيست اما مثال خوبي است براي اينکه نشان دهيم چرا يک کشور مورد تحريم قرار ميگيرد. همچنين جامعه جهاني حمله به كويت توسط عراق را برنميتابد. بنابراين يك كشور، يا گروهي از كشورها يا سازمانملل متحد در برابر آن واكنش نشان ميدهند. به اين مفهوم، تحريمهاي اقتصادي جزئي از سياست خارجي كشورهاست.
در مناسبات بينالمللي كشورها سعي ميكنند با سياستهاي تشويقي، ديگران را به انجام كاري وادارند يا با فشار آنها را از اقدامي بازدارند. به عبارت ديگر، سياست خارجي و ديپلماسي يك فرآيند بده و بستان است. وسايل كار نيز طيف گستردهاي از سياست هارا شامل ميشود كه در يك سو پرداخت كمك مالي، افزايش بازرگاني و سرمايهگذاري است و در سوي ديگر تحريم اقتصادي، خرابكاري و حتي جنگ.
راه ميانه اما ايجاد هزينه اقتصادي براي كشوري است كه عملي خلاف خواسته جهاني(خواه حق با آن کشور باشد يا نباشد) انجام داده و تحريم اقتصادي يكي از راههاي آن است. تحريم ميتواند يكجانبه يا با شركت چندين كشور باشد. بيشك هرچه تعداد تحريمكنندگان بيشتر باشد، كارآيي و اميد موفقيت آن بيشتر خواهد بود. اميد تحريمكنندگان آن است كه كشور تحريم شده زيان تحريم را در برابر سود كاري كه انجام داده بسنجد و دست از سياست خود بردارد.
به همين دليل برخي اوقات تحريمكنندگان ميگويند كه اگر رفتار كشور تحريمشونده عوض شود، تجارت را با آن كشور گسترش ميدهند يا كمك مالي خواهند كرد. يک پرسش اساسي اين است که تحريمها تا چه حد موفق بودهاند؟ اگر هدف تحريم تغيير رفتار سياسي كشور تحريم شده بوده است بايد گفت كه تحريمها به طور كلي ناموفق بودهاند و بيشتر جنبه نمايش و تظاهر به انجام كاري دارند تا اينكه عملا كاري انجام شود.
بهترين نمونه اين موضوع كوباست كه در 90 مايلي فلوريدا قرار دارد و از سال 1959 تحت تحريمهاي ايالات متحده بوده است. بيماري و ناتواني فيدل كاسترو هم رفتار كوبا را عوض نكرد.
اگر درهمين زمينه به تحريم ايران نگاه كنيم ميبينيم، در نتيجه تحريم ايران كشورهاي جنوبي حاشيه خليجفارس كه تا سه يا چهار دهه پيش در زمره كشورهاي عقب مانده وتوسعه نيافته بودند امروز به مراكز بازرگاني و مالي خاورميانه تبديل شدهاند. حال آنكه هيچ كشوري شايستهتر از ايران براي احراز اين مقام نيست.
در شرايط مساوي و اقتصادي نبود تهران ميبايست مركز بازرگاني و مالي خاورميانه و آسياي ميانه باشد. زيرا هيچ شركت بزرگي، دوبي يا قطر را به ايران ترجيح نميدهد. مورد ديگري زيان تحريمها بر هواپيمايي ايران بوده است. در 30 سال گذشته ايران ناچار بوده هواپيماهاي دست دوم و هواپيماهاي ساخت روسيه را بخرد. درحالي که به اين هواپيماها هيچ اعتمادي نيست و با افسوس بايد گفت اين گونه تحريمها درحالي که شريان هوايي ايران را قطع نکرده، فقط به زيان مردم تمام شده وچهرهاي غير انساني از تحريم برجاي گذاشته است. ازسوي ديگر ايران كشوري است كه با منابع عظيم نفت و گاز و بهرهبرداري از اين ذخاير مستلزم سرمايهگذاري و تكنولوژي پيشرفته است.
تحريمها باعث شدهاند ايران نتواند سرمايهگذاري خارجي را براي بهرهبرداري از اين منابع جلب كند و در نتيجه از تكنولوژي پيشرفته محروم شده است. در حالي كه ايران به سادگي ميتوانست روزانه شش ميليون بشكه نفت توليد كند. محصول فعلي ايران در حد چهار ميليون بشكه مانده است و هر سال نيز مقداري از اين ظرفيت كاسته ميشود.
اين در حالي است كه كشورهاي همسايه مانند قطر و آذربايجان از موقعيت استفاده كرده و توليد خود را افزايش دادهاند. رو كردن ايران به شركتهاي دست دوم چيني و مالزيايي نيز جز زيان در بلندمدت نتيجهاي نخواهد داشت.افزون بر اين ايران بهترين راه ترانزيت نفت و گاز آسياي مركزي به بازارهاي جهاني است.
در اين مورد نيز تحريمها باعث دور زدن ايران و انتقال نفت و گاز، حوزه درياي مازندران از راههاي ديگر شده است. بنابر آنچه گفته شد كشورهاي رقيب و همسايه سود خود را در ادامه تحريم ايران ميبينند. از اين رو ميكوشند به هر نحوي كه ممكن است ايران همچنان تحت تحريم باقي بماند. از سوي ديگر كشورهايي كه ادعاي دوستي با كشور تحريم شده دارند معمولا دنبال منافع خود هستند.
روسيه با كمك كشورهايي كه زماني آنها را استعمار كرده بود، ايران را از حقوق خود در درياي مازندران محروم كرده است. از سوي ديگر كالاهاي چيني بازارهاي ايران را انباشتهاند و موجب زيان و حتي ورشكستگي بعضي توليدكنندگان ايراني شدهاند. با اين حال روزي كه منافع اين كشورها ايجاب كند همان دوستي ظاهري را هم كنار خواهند گذاشت.
آمريكا و چين معاملات گستردهاي دارند. چين بيش از 800ميليارد دلار اوراق قرضه آمريكا را خريداري كرده است. اضافه بازرگاني خارجي چين با آمريكا سالانه بيش از 200ميليارد دلار است. اگر آمريكا فشار بياورد چين به سادگي ايران را رها خواهد كرد. ايران برگ برندهاي به نام چين ندارد. اين چين است كه برگي به نام ايران دارد. در اينجا بايد اشاره كرد كه زيانهاي تحريم شامل هر دو كشور تحريمكننده و تحريمشونده ميشود.
بيشك آمريكا از تحريم ايران زيان ديده و در بسياري موارد چه در صنعت نفت و گاز و چه در ديگر فعاليتها جاي خود را به چين و ديگر كشورها داده است. چندي پيش مجلس نمايندگان و سناي ايالت ماساچوست لايحهاي را براي تحريم شركتهايي كه با ايران معامله دارند يا در آنجا سرمايهگذاري ميكنند در دست بررسي داشت، اين لايحه از ايالت ميخواست كه سهام چنين شركتهايي را براي صندوقهاي بازنشستگي نخرد و اگر چنين سهامي را دارد، آنها را بفروشد.
من به عنوان شاهد در كميته مشترك سنا و مجلس نمايندگان براي امور عمومي حاضر شدم و گفتم كه چنين اقدامي صرفه نظر از آنكه بياثر است به ضرر صندوقهاي بازنشستگي ماساچوست نيز هست،. زيرا اگر اين سهام را خريدهاند آنها را بهترين ميدانستهاند و با اجبار به فروش آنها بايد سهام غيرمرغوب را جايگزين آنها كنند. آنچه تاكنون گفتيم ضررهاي كوتاهمدت و ميانمدت بود ولي تحريمها در بلندمدت هم آثار اقتصادي مخربي بر ساختار اقتصادي كشور تحريمشده خواهند گذاشت. پس چه بايد كرد؟ شايد راهحل اصلي مذاكره و حل اختلاف باشد. از جنگ و جدال چيزي عايد كشوري نشده است. در اين راه شايد قدم اول اجتناب از ايجاد تنش است.
براي خارج شدن از چنبره جهان سوم بايد اقتصاد محكمي داشت و با ارزيابي شرايط داخلي كشور و شرايط بينالمللي به نگره جديدي نسبت به جهان رسيد تا بتوان مسير رشد و توسعه را هر چه زودتر در تعامل با دنيا پيمود.
نفع ايران در حل اختلاف و برداشتن تحريمهاست. نفع آمريكا هم در همين است. تئوري اقتصاد بينالملل به ما ميآموزد كه آزادي بازرگاني بينالمللي به نفع كشوري است كه تجارت خود را آزاد کند. تحريمها محدود ساختن بازرگاني بينالمللي است و برداشتن تحريمها رفاه هر دو كشور را افزايش خواهد داد.