گزارشی طنزآمیز از رویدادهای سال 88بهمن؛ جشنواره های مفید و اسب تروایی که نرسید
چند روز پس از انتشار خبری مبنی بر اینکه بدهی معوقه بانکها به 48 هزار میلیارد تومان رسیده است اعلام شد که نقل و انتقال بیش از 15 میلیون تومان در یک نوبت در بانکها ممنوع است که البته ربطی با خبر قبلی نداشت و صرفا در راستای مبارزه با پولشویی میباشد اما احتمالا از آنجایی که مردم پاکیزه کشور ما اصرار خاصی به شستشوی پولهایشان داشتند صفهای عظیمی در بانکها برای خارج کردن سپردهها از بانکها تشکیل شد که بعضا تا مرز درگیری هم پیش رفت.
در عوض معضل صفهای در بخش دیگری به طور کامل حل شد. مثل جشنواره فیلم فجر که برای نخستین بار بدون مشکل صفهای طولانی علاقهمندان برگزار شد. البته از صف هنرمندان صاحب نام هم نه در این جشنواره خبری بود و نه در جشنواره تئاتر فجر که این نشان می داد در یک اقدام ضربتی مشکل صفها به طور کلی ریشه کن شده است.
جشنواره فیلم فجر سال 88 گام موثری در راستای تشویق مردم به مطالعه برداشت
صنعت حمل و نقل ریلی ایران هم در این ماه رقابت فشردهای با صنایع هوایی داشت و با واژگونی قطار تهران مشهد که دهها کشته و زخمی برجا گذاشت خودی نشان داد. این چندمین حادثه در صنعت ریلی ایران بود که البته باز هم در سال 88 ادامه یافت هر چند نه به این شدت. احتمالا با ادامه همین روند در مسیر تهران -مشهد که سالانه هزاران کشته جادهای،ریلی و هوایی برجا می گذارد این مسیر تنها مسیری شناخته شود که مسافران را به طور تضمینی به مقصد می رساند؛ البته نه الزاما مقصد مورد نظر مسافران.
قطار واژگون شده مشهد پس از امدادرسانی؛ بعضی از مسافران مستقیما و با سریعترین سرعت ممکن از همین پنجره ها به مقصد پرواز کردند!/ عکس از مهر
داستان دنبالهدار حملات یزدی به هاشمی در این ماه احتمالا به پایان رسید. پس از آخرین حمله یزدی به هاشمی که باز هم او را به اتهام عدم حمایت و حتی توطئه علیه رهبری نواخته بود هاشمی اعلام کرد که تا کنون همواره پاسخش به انتقادات و حملات تند و تیز یزدی به خودش سلام و آرزوی شفا برای بیماری او بوده اما این بار به صورت مکتوب در مورد برخی مسائل رئیس جامعه مدرسین در زمان امام، قوه قضائیه و به ویژه موضع یزدی در هنگام انتخاب رهبری (سال 68) توضیحاتی خواهد داد. چند روز بعد احمد خاتمی با هاشمی تماس گرفت و ضمن ناصحیح دانستن حرف های یزدی از او خواست تا این نامه را ننویسد. هاشمی جواب داد که نامه را نوشته است اما فعلا منتشر نمیکند. خاتمی متوجه منظورش شد، تشکر کرد و دیگر کسی چیزی از یزدی نشنید.
در همین ماه وزنهبرداری ایران رکورد زد. سایت فدراسیون جهانی وزنه برداری رسما اعلام کرد ، سومین نمونه دوپینگ وزنه برداران ایرانی هم مثبت اعلام شده است . این گزارش اعلام می کرد امید نائیج ، وزنه بردار 23 ساله ایرانی در بازی های قهرمانی آسیا از قرص متان استفاده کرده و به دلیل دومین محرومیت برای دوپینگ تا ابد از وزنه برداری محروم میشود.
همچنین با مثبت اعلام شدن نمونه دوپینگ این ورزشکار ، تعداد دوپینگی های ایران در سال 2009 به 3 نفر رسید و بر اساس قوانین رایج فدراسیون جهانی ، فدراسیون ایران با محرومیت از حضور در مسابقات بین المللی محکوم شد.
اما این رکوردزنی مربوط به این خبر نبود چرا که پیش از این با 9 وزنه بردار دوپینگی در سال 2007 رکوردزنی شده بود ضمن اینکه اعلام شده بود فدراسیون وزنهبرداری ایران می تواند با پرداخت 55 هزار دلار به عنوان غرامت دوپینگ هر کدام از این ورزشکاران و البته مبلغی نزدیک به همین میزان برای خود فدراسیون ، این مشکل را برطرف کند و پول هم که اصولا در مواردی که از جیب مردم باشد در حکم چرک کف دست است.
رکورد زنی واقعی چند روز پس از آن و در هنگامی بود که قهرمان جوانی به نام سعید علی حسینی که دوپینگی اعلام شده بود به رسانهها اعلام کرد که رضازاده (قهرمان وزنهبرداری جهان - جهانپهلوان املاک رابینسون هم لقب گرفته) که فعلا سرمربی تیم وزنه برداری ایران است مسئول دوپینگ اعضای تیم است. البته تا اینجای کار هم چندان چیز بیسابقهای نبود چرا که بعضی از مربیان وزنهبرداری جهان با توسل به چنین تخلفاتی در پی مدال گرفتن قهرمان کشورشان هستند اما رکوردزنی واقعی که قطعا در تاریخ ورزشهای جهان بی سابقه است آنجا بود که علی حسینی و بعدا چند قهرمان دیگر می گفتند رضازاده ناغافل به آنها داروی دوپینگ می داده تا از دور مسابقات حذف شوند و قهرمانان سایر کشور در مسابقات برنده شوند! تحلیلگران ورزشی در تحلیل این ماجرای پهلوانی توصیه کردند همچنان املاک خود را در دوبی با مشاوره املاک رابینسون بخرید.
باتشکر از اسپانسر این گزارش، رابینسون کروزوئه و پیشکارش: جمعه!
در این ماه اعلام شد هدفمندی یارانهها از سال آینده بر اساس خوشهبندی خانواده ها انجام می شود. بر اساس این طرح خانوارهای ایرانی بر اساس درآمد ماهیانه آنها به سه خوشه تقسیم میشوند. بر اساس اعلام مسئولان دولتی خوشه اول دهک های درآمدی 1 تا 4 ، خوشه دوم دهک های درآمدی 5،6 و در خوشه سوم با در برگیری دهک 8، 9 و 10 را دربرمیگرفت. به این ترتیب خانوارهای کم درآمدتر خوشه اولی محسوب میشدند که خودش افتخار بزرگی بود هرچند مزایای چندانی نداشت و مردم هم که در زمینه معیشت به دنبال مزایا می گردند و نه افتخار ، شروع کردند به اعتراض. جدای از اینها ارزیابیها طوری انجام گرفته بود که مثلا یک زن و شوهر جوان با ماهی 375 هزار تومان درآمد ماهانه در تهران که احتمالا پروتئین مورد نیاز بدنشان را از بجای گوشت گوسفند کیلویی 16 هزارتومان از باد هوا تامین میکنند جزو خوشه 3 یعنی مرفهین قرار میگرفتند و متحمل بیشترین زیان از حذف یارانهها میشدند. طرح خوشهبندی که براساس اعلام رسمی نزدیک به 600 میلیون تومان هزینه دربرداشته بود چند روز از سوی دولت به خواسته و نفع مردم نزدیک و ملغی شد.
چهاردهم بهمن اعلام شد که نخستین موجودات زنده ایرانی با یک کاوشگر ساخت داخل به فضا فرستاده شده اند. این سه زنده ی خوشبخت یک لاک پشت، یک موش و چند کرم بودند. شش روز بعد اعلام شد که در پی عدم توافق با غرب و آژانس، فرآیند تعلیق 20 درصدی اورانیوم در کشور شروع شد.
یکی از اقوام این لاک پشت با کاوشگر مهاجرت کرد و از سرنوشت او خبری در دست نیست
مهمترین اتفاق این ماه راهپیمایی 22 بهمن بود که از هفتهها پیش از آن همه گروهها و احزاب و شخصیتها مردم را به شرکت در این راهنمایی دعوت می کردند. سبزها میخواستند قدرت نمایی کنند و مخالفان آنها هم 22 بهمن را روز "جمع کردن فتنه" عنوان میکردند.
بقیه مردم شرکت کننده هم به سنت هرسال می خواستند در سالروز پیروزی انقلاب شرکت کنند. از خارج از ایران بعضی از تئوریسین های جنبش سبز (این جنبش با تولید مازاد برنیاز تئوریسین مواجه است؛ تقریبا به تعداد هر سبز یک تئوریسین) بادسترسی به رسانههای ماهوارهای و اینرتنتی سبزها را به انجام طرح اسب تروا ترغیب میکردند. بر این اساس سبزها میباید با شکل و شمایل طرفداران دولت به نزدیکی جایگاه سخنرانی احمدینژاد بروند و در هنگام سخنرانی او سر و صدا کنند. این پروژه فقط یک مشکل کوچک داشت و آن اینکه عملی نبود. در عمل اکثر سبزها در روز 22 بهمن که اتفاقا سرآغاز یک تعطیلی 5 روزه هم بود عازم سفر شدند، دیگران در خانه ماندند و عده ای هم که به تظاهرات رفتند چنان جمعیتی نبودند که بتوانند چنان کاری کنند. البته بسیاری از آنها مثل سایر مردم در راهپیمایی شرکت کردند و بعد هم به خانههایشان رفتند. این "آکسیون" شکست کامل خورد.
تصویری از اسب تروا که به علت مشکلات گمرکی و تاریخی به ایران وارد نشد!
در این روز کروبی و پسرش هم در حوالی میدان صادقیه تهران مجددا از دست گروهی ناشناس کتک خوردند اما موسوی و زهرا رهنورد در جای دیگری از تهران کتک خوردند. به خاتمی فقط فحش داده شد. ضمنا فرزند کروبی نتوانست برای دادستانی تهران ثابت کند که کتک خورده. این احتمال داده می شود از این پس ارائه گواهی ضرب و شتم به مضروبان الزامی شود.