تهران-ایسکانیوز: جوایز ادبی امری است که همواره دربین اهالی قلم موضوعی دارای حائز اهمیت بوده است. هرساله هزاران جایزه ادبی از جوایز محلی کوچک گرفته تا جوایز معتبر که همه اهالی کتاب به دنبال اعلام برندگان آن هستند، در سرتاسر دنیا برگزار می شود و تاثیرات بسیار زیادی در سوگیری های کتابخوانی در تمام دنیا دارند. به طوری که اگر کتابی از سوی مثلا جایزه نوبل یا گنکور یا بوکر و ... انتخاب شود بلافاصله جزو پرفروش ها و به اصطلاح «بست سلر» می شود و به غیر از مبلغ قابل توجهی که نصیب نویسندگان می شود، به دلیل اعتبار و فروش بالای کتاب سود زیادی به نویسنده که سال ها برای نوشتن اثری وقت گذاشته می رسد و از سویی تمام دست اندر کاران چاپ که در کشورهای توسعه یافته صراحتا صنعت است، از قبل این جریان به سود می رسند و همین امر مشوقی بزرگ است برای این افراد که برای چاپ آثار بهتر تلاش کنند، همچنین نویسندگان به دنبال خلق بهتر آثار می روند و اینگونه بر غنای ادبیات و متعاقبا سینما و تئاتر و موسیقی می افزایند و آثار فرهنگی سترگی در این میان تولید می شود.

IMG11140246

حال اگر به دنبال مقایسه این جریان با جریان داخلی کشورمان باشیم به نکته های مهم و قابل تاملی می رسیم. نظر و بررسی همه جانبه درباره این موضوع امری است که نیازمند مطالعه طولانی مدت و تخصصی است اما در این گزارش سعی کردیم تا حدودی و براساس مشاهدات به ارزیابی این جریان بپردازیم. در خبرگزاری ایسکانیوز چندی پیش فهرستی از جوایز ادبی و برندگان این جوایز در سال 93 را منتشر کردیم. با نگاهی اجمالی به فهرست این جوایز می توان به راحتی به سوگیری های جوایز بزرگ در حوزه ادبیات ایران به سمت دولتی بودن پی برد. جوایز دولتی و جوایزی که به دلیل محتوای مناسبتی آنها خواه برای دفاعی ملی در جنگی یا  عقیده ای مذهبی اهدا می شوند، در سرتاسر ئنیا وجود دارند واین امری مذموم نیست، اما مساله این است که در کنار این جوایز، جوایز مستقل ادبی نیز وجود دارند. جوایزی که بدون هیچ سوگیری سیاسی، مذهبی، یا فرهنگی خاص به محض ادبیات و صرفا براساس معیارهای شاعرانگی یا آفرینش های ادبی اثری اورا برنده اعلام می کنند. این به نویسندگان و شعرا این اجازه را می دهد که به دور از هرگونه جهت گیری سیاسی و دولتی به صرف انتقال مسائل روز و مشکلات جامعه خود آثار درخور توجهی بیافرینند.

شاید بتوان بزرگترین جایزه ادبی در ایران را در حوزه شعر جایزه جشنواره شعر فجر دانست. اولین سوالی ای که شاید هر مخاطبی که از خارج از کشور با این امر برخورد دارد، داشته باشد این است که چرا در بزرگترین جایزه ادبی یک کشور در حوزه شعر تمام شاعران آن کشور حضور ندارند؟ جایزه ای که مبلغ آن جایزه نیز تقریبا قابل توجه است، و انتظار می رود این جشنواره ای که با این هزینه هنگفت و حتی در کشورهای خارج از ایران محفل برگزار می کند، وسیله ای باشد برای بیشتر کتابخوان کردن مردم ایران و تشویقی برای اهل قلم که در سال های آینده آثار قابل توجه تری عرضه کند. اما آنچه مشهود است این است که این جایزه در اختیار جمع محدودی از شعراست که سابقه سوگیری سیاسی خاص آنها بر همگان روشن است. این موضوع که شعرای شرکت کننده در این جایزه بزرگ باید از هر قشری و دربرگیرنده تمام عقاید باشند امری است که همگان بر آن اذعان دارند. اما برای رسیدن به این مهم چه باید کرد. آنچه مسلم است با روی کار آمدن دولت اعتدال و امید بارقه های روشنی در این امر برای فرهیختگان جامعه  به وجود آمده است. آزادتر شدن فضای نشر کتاب هرچند نه به طور کامل اما تاحدود زیادی نظر اهل قلم را جلب کرده است. کاندید شدن کتاب هایی از شمس لنگرودی و علیرضا عباسی در این جشنواره نیز خود دلیلی بر اثبات این مدعاست اما سوال اساسی این است که چرا این شعرا از چنین جشنواره هایی کناره گیری می کنند؟ جایزه ای که مسلما اگر با رعایت خیلی جوانب برگزار می شد شاید می توانست در جذب این شعرا و نویسندگان نیز موفق تر عمل کند. همچنین انتخاب اثر برتر این جایزه نیز جای بسی تامل است. در اینکه مرحوم محمد قهرمان شاعر پیشکسوت و بزرگی بوده شکی نیست، اما آیا نمی شد در کنار او از شاعران بزرگی که در قید حیات هستند تقدیر می شد، تا این جایزه انگیزه بزرگی برای اهل قلم ایجاد کند؟ در میان شعرایی که مردم آن ها را دوست دارند و با چاپ هرکدام از کتاب هایشان صف های طولانی برای گرفتن امضا در مقابل کتابفروشی ها تشکیل می شود. چرا مرزبندی های سیاسی و سوگیری های افراد اهل قلمی که اتفاقا مجوز چاپ کتابشان در همین کشور صادر می شود و مردم آن را می خوانند، دستاویزی شود برای حذف آنها و یا برخوردهایی که خودشان داوطلبانه از این جریان کناره گیری کنند؟

همان گونه که اشاره کردیم این امر در دولت اعتدال و امید روند بهتری را در پیش گرفته و انتخاب وایز کتاب سال خود گویای این امر است. اما همچنان مشکلات عدیده ای بر سر راه نویسندگان و شعرای تراز اول این کشور هست. همه به یاد دارند در سال89 زمانی که کتاب «انیس آخر این هفته می آید» سید علی صالحی برنده شعر نیما شد او از گرفتن این جایزه امتناع کرد و  این نشان می دهد که حرکت های نخبگان فرهنگی بخصوص شعرا و نویسندگانی که در نزد مردم مقبولیت دارند تا چه اندازه مهم و تاثیرگذار است.

جایزه جلال آل احمد را نیز می توان به عنوان نمونه ای در حوزه ادبیات داستانی عنوان کرد. این جایزه نیز که گرانترین جایزه کتاب با 110سکه به هر نویسنده است، علاوه بر حرف و حدیث های فراوانی که درباره این جایزه در سال های پیش بود، درباره انتخاب آثار برتر نیز حاشیه های زیادی وجود داشت. تمام حاشیه های این جشنواره آنقدر زیاد هست که نمی توان در این گزارش به آن اشاره کرد اما آنچه بیش از هرچیز در جریان داستان مطرح است جای خالی نویسندگان بزرگی است که مردم آنها را به عنوان نویسندگان تراز اول می شناسند. هرچند روند اجرای این جشنواره سال93 رویکرد متعادل تری داشت، اما هنوز جای خالی بسیاری از بزرگان داستان نویسی ایران در این میان به چشم می خورد. کسانی که با وجود ترجمه های آثارشان به زبان های خارجی و استقبال فراوان مردم دنیا از آنها، در کشور خود برای چاپ آثارشان مبا مشکل مواجه هستند و با این حال آنقدر به  مردمشان علاقمندند که در همین شرایط سخت به کار و تلاش ادامه می دهند.

تمام این دلایل وحجج شاید زمانی بیشتر نشان داده شوند که این امر را با جوایز دنیا مقایسه کنیم.

به هر حال آرزوی تمام اهل قلم و مخاطبان فرهیخته آن است که جوایز ادبی کشور هرچه زودتر سامانی درخور بگیرد و با جمع شدن تمام اهل قلم این کشور با همه اختلافات سلیقه ای و فرهنگی، همه درکنار هم به پیشبرد بهتر جریان ادبیات ایران کمک کنند تا این اتحاد و یکدستی سبب بهتر دیده شدن آثار ایرانی در جهان باشد و جوایز جهانی که تا مرزهای کشورهای همسایه نیز آمده سرانجام به نویسندگان و شعرای ایرانی نیز برسد.

 
کد خبر: 242269

وب گردی

وب گردی